آقای وخشیته بعد فرهنگ روسیه را در ایران تقریبا ناشناخته دانست و شناخت جامعه ایران از روسیه را عمدتا معطوف به رویکردها و سوابق سیاست خارجی این کشور دانست. آقای وخشیته در ادامه خاطرنشان کرد که اگر بخواهیم تحلیل درستی از سیاست و حکومت یک کشور داشته باشیم باید بر جامعه و فرهنگ آن کشور متمرکز شویم و مردم آن کشور را دقیقا بشناسیم. اگر در شرایط فعلی از مردم ایران درباره روسیه سوال کنیم پاسخها بیشتر مربوط به نیروگاه اتمی بوشهر و اس 300 و از این قبیل میشود که عمدتا میگویند روسها قابل اعتماد نیستند و نهایتا شناختی هم که حاصل شده است از یکسو نشأت گرفته از حزب توده است که جریانی وابسته به شوروی بوده است و از سوی دیگر جریان روشنفکری که عمدتا در تقابل با روسیه بوده است و نگاهش معطوف به غرب بوده است.
ما باید از این دوگانه تناقضآمیز در نگرش و شناختمان نسبت به روسیه عبور کنیم و تلاش خویش را معطوف به دستیابی به شناختی منصفانه و بدون پیشداوریهای علاقمندانه و یا خصمانه کنیم. در این چارچوب مثالهایی از فرهنگ و جریانهای روسیه میزنم که شاید برایتان جالب باشد.
هشتم ژوئیه روز خانواده در روسیه نام دارد که خود آنها میگویند «روز خانواده، عشق و وفاداری» و این روز را جشن میگیرند که مانند روز عید پاک، ازدواجهای زیادی در آن انجام میگیرد. امسال 1116 ازدواج در این روز ثبت شد. این آمار و این رویکرد نشاندهنده وجود گرایش در جامعه روسیه به خانواده است.
اکنون جامعه روسیه از بحران هویت عبور کرده است و این فرآیند بهویژه از سال 2000 شروع شده و تا امروز ادامه دارد و در مجموع نرخ ازدواج در آن کشور بسیار بالا رفته است. 41 درصد جوانان روسیه بین 18 تا 30 سال بهطور رسمی ازدواج میکنند که تنها 4 درصد آنها جدا شدهاند و 42 درصد از این افراد بچهدار شدهاند. البته سیاستهای حکومتی روسیه در خصوص زاد و ولد نیز بیتاثیر نبوده است.
یکی از ویژگیهای روسها، تعصب آنها نسبت به کشورشان است. روسها میان خود بسیار زیاد در مورد مشکلات و محدودیتهای کشورشان بحث میکنند و آنرا به چالش میکشند اما هیچ وقت به یک خارجی اجازه نمیدهند که نسبت به جامعه آنها خردهگیری کند و بخواهد آنرا نقد منفی کند.
ما نباید روسیه را موجودیتی مثلا خاورمیانهای ببینیم. درست است که آنها اروپای غربی نیستند اما فضای سیاسی روسیه نیز از فضای سیاسی خاورمیانه مترقیتر است، و مثال های زیادی در این خصوص وجود دارد.
در روسیه حدودا 330 کانال وجود دارد البته منظور از کانال شبکههای تلویزیونی دولتی، خصوصی و اینترنتی است که از این میان تنها 10 کانال مربوط به دولت است. نشریه کامرسانت در دسامبر 2016 مطلبی نوشته است مبنی بر اینکه اقبال مردم نسبت به رسانههای ملی روسیه، کاهش پیدا کرده است و طبق نظرسنجی که در این نشریه منتشر شده است در سال 1989 میلادی، 73 درصد مردم تلویزیون نگاه میکردند و در سال 2017 میلادی این آمار به 46 درصد رسیده است. 33 درصد مردم روسیه به رسانه ملی اعتماد دارند اما این اعتماد در حوزههای مختلف، متفاوت است. مثلا در حوزه هواشناسی 72 درصد مردم به حرف تلویزیون اعتماد دارند اما زمانیکه از عملکرد سران کشور صحبت بشود این اعتماد به 62 درصد میرسد و زمانیکه از جایگاه روسیه در نظام بینالملل صحبت شود، این رقم به 53 درصد کاهش مییابد.
در روسیه مراکز نظرسنجی مختلفی وجود دارد مانند مرکز افکارسنجی «لوادا» یا «افکار عمومی» که بهصورت تلفنی از مردم در خصوص موضوعات متفاوت نظرسنجی میکنند. مثلا میپرسند دشمن روسیه کیست و یا چرا مردم نسبت به پوتین، خوشبین هستند. بسیاری از سوالاتی که پرسیده میشوند، خطوط قرمز هستند و احتمالا بر اساس یک دستورالعمل واحد بهمنظور جریانسازی های هدفمند این اتفاق میافتد اما خود شیوه انجام این کار یک هنر است. از سال 2011 اقبال مردم روسیه به سمت ماهوارههای خانگی افزایش یافت و این فرآیند بین سالهای 2011 الی 2013، افزایش چشمگیری داشت. یعنی زمانیکه پوتین دوباره در سال 2012 به عنوان رئیس جمهور روسیه برگزیده شد.
تلویزیون روسیه نیز تا پیش از فروپاشی، معمولا برنامههای کمونیستی و فیلمهای ساخت شوروی یا اروپای شرقی را پخش میکرد اما اکنون میتوان گفت 90 درصد فیلمها، هالیوودی و در اصل انگلیسیزبان هستند. سه کانال تلویزیونی روسیه نیز که 90 درصد مردم به آن توجه دارند کانال یک، راسیا و ان تی وی هستند.
علیرغم اینکه در روسیه، فضای مجازی بسیار محبوبیت دارد و بسیاری از مردم از شبکههای مجازی استفاده میکنند اما سرانه مطالعه در آن کشور بالا است. سرانه مطالعه روسیه در جهان سوم است. سال گذشته در کمیته اجرایی فدراسیون روسیه مطرح شد که اگر پدر و مادری کتابخوان نبودند، چطور میتوان فرزندان آن خانواده را تشویق به کتابخوانی کرد و پاسخ این بود که باید از رسانهها و شبکههای مجازی برای این مهم استفاده شود و آمدند برنامههایی طراحی کردند با عنوان «برنامه عشق به کتاب»، که تمرکز آن بر روی نسخههای الکترونیک بود و روی فضای مجازی، این طرح در محورهای مختلفی اجرا شد مثلا در مترو که کتابهای الکترونیک در آن کار گذاشته شد. اکنون بازار کتاب الکترونیک روسیه از از آلمان و فرانسه پررونقتر است و تنه به تنهی آمریکا و انگلستان میزند. طبق نظرسنجیها، 59 درصد روسها حداقل یکبار در هفته کتاب میخوانند.
پوتین چند سال پیش گفت: روسیه را کسی نمیتواند با عقل درک کند و با معیارهای عمومی اندازهگیری کند از آنرو که فرهنگ روسیه از تنوع بسیار زیادی برخوردار است. اگر کسی میخواهد روسیه را لمس کند باید بالههای کلاسیک را تماشا کرده باشد، چایکوفسکی گوش کرده باشد و چخوف را خوب درک کرده باشد و آثار کلاسیک روسیه را خوانده باشد.
اخیرا یک نظرسنجی در روسیه منتشر شده بود تحت این عنوان که چه چیزی ما را متحد میکند؟ در بسیاری از کشورها، عامل اتحاد وجود یک دشمن خارجی است اما در روسیه پاسخ چیز دیگری است، آنها ضمن تاکید بر هدف مشترک، تساهل و تسامح میان اقوام را عامل اتحاد جامعه میدانند. در روسیه حدود 190 قوم وجود دارد که نظرسنجیها نشان میدهند تنها 7 درصد مردم، وجود و گسترش اقوام را تهدید تلقی میکنند. در سال 1999 این رقم حدود 17 درصد بود. البته دولت نیز در حوزه اقوام سیاستگذاریهای خوبی انجام داده است در روسیه چهار مرکز در حوزه اقوام وجود دارد که شامل شورای روابط بین اقوام به ریاست شخص پوتین، آژانس فدرال، کمیته امور اقوام در پارلمان و شورای اقوام روسیه است. پوتین نیز هر سال جایزهای به مبلغ 5/2 میلیون روبل به طرح برگزیده در خصوص وحدت بین اقوام، اختصاص داده است. جایزهای که به دولتیها داده نمی شود.
پادشاه عربستان سعودی که به روسیه سفر کرد، شمار زیادی پلاکاردها در مسیر بین فرودگاه و محل اقامت وی تعبیه شده بود که در آنها به دو زبان روسی و عربی به وی خوشامد گفته شده بود. تدارکات صورت گرفته طی سفر ملک سلمان حاکی از نفوذ فرهنگی عمیق سعودی در روسیه بود. باید توجه داشته باشیم که روسها نسبت به زبان روسی حساسیت ویژهای دارند و حتی زبان انگلیسی را با اکراه مورد استفاده قرار می دهند لذا استفاده آنها از بیلبوردها به زبان عربی پیام مهمی را دربرداشت. تراز تجاری عربستان نسبت به ایران در روسیه پایینتر است اما ورود و نفوذ فرهنگ عربستان در روسیه، مدل از پایین به بالا است، در حالی که ایران در ارتباطاتش با روسیه همواره مدل حرکت از بالا به پایین را در پیش گرفته و اجرایی کرده است. یعنی روسای جمهور دو کشور با یکدیگر بارها دیدار کردهاند و توافقات زیادی امضا کردهاند اما وقتی نوبت به اجرای عمده این توافقات رسیده است، کار متوقف شده است. چه کسی باید آن توافقها را اجرایی کند؟ پاسخ بخش خصوصی است و بخش خصوصی همان بدنه جامعه است. اما در مدل معکوس مانند ترکیه، پایه مناسبات با روسیه از بحث توریسم شروع شده است و رفت و آمدها و میزان توریستها آنقدر زیاد بوده است که موجب شده مردم دو کشور در سطوح مختلف، شناخت خوبی از یکدیگر پیدا کنند و همین شناخت واقگرایانه به زیربنایی برای حرکت به سوی توسعه و تحکیم مناسبات اقتصادی تبدیل شود. اما در مدل ایران و روسیه چون روابط از بالا به پایین تعریف شده است، نتوانستهایم فرهنگ دو کشور را به یکدیگر پیوند دهیم و رابطه در بسیاری از سطوح و ساحتها عقیم مانده است.
https://ccsi.ir//vdcbfab8.rhbw0piuur.html
ccsi.ir/vdcbfab8.rhbw0piuur.html