دکتر اریک رودنشیلد همکار ارشد در اندیشکده مرکز سیاستگذاری کاسپین، مدیر سابق بخش آسیایمرکزی شورای امنیت ملی در دولتهای ترامپ و بایدن و استاد مدعو در مدرسه مطالعات بینالمللی پیشرفته جان هاپکینز در مقالهای با عنوان " مسیر ترانس کاسپین: استراتژی جدید ایالاتمتحده برای آسیایمرکزی و قفقاز" به حوزههای فرصت برای ایالاتمتحده در منطقه قفقاز و آسیایمرکزی، تحولات اخیر، چالشهای بالقوه برای تقویت همکاریها و پیامدهای منطقهای افزایش تعامل ایالاتمتحده، همراه با ارائه توصیههایی برای دولت آینده ایالاتمتحده پرداخته است.
مقدمه
از زمان اتمام ریاستجمهوری دونالد ترامپ، تغییرات قابل توجهی در آسیایمرکزی و قفقاز رخ داده است: همهگیری کووید، خروج ایالاتمتحده از افغانستان، جنگ روسیه و اوکراین و مهمتر از همه دوره اخیر همکاریهای شدید بین منطقهای. هر چند دونالد ترامپ با آسیایمرکزی غریبه نیست اما برای استفاده مجدد از تعاملات قبلی یک رویکرد نوین برای پیشبرد منافع ایالاتمتحده در منطقه وسیعتر و به سرعت در حال تکامل ترانس کاسپین که قفقاز را به آسیایمرکزی و آسیا، اروپا و "جنوب جهانی" پیوند میدهد، ضروری است. علاوه بر موقعیت ژئواستراتژیک، کشورهای قفقاز و آسیایمرکزی دارای منابع عظیم انرژی سنتی و اقتصادهای رو به رشد بوده که بایستی مورد توجه دولت آینده آمریکا قرار گیرند. ترامپ در اولین دوره ریاستجمهوری خود مشارکت فعال با منطقه را پذیرفت، اما دولت جدید ترامپ منطقه متفاوت با فرصتهای جدید و بزرگتر برای سیاست ایالاتمتحده را در پیش رو دارد.
دولت جدید به یک رویکرد منطقهای منسجم برای ایجاد و گسترش سیاستهای فعلی ایالاتمتحده نیاز دارد که در زمان دولت پیشین ترامپ به عنوان "استراتژی امنیت ملی ایالاتمتحده برای آسیایمرکزی 2025-2019" تهیه و تصویب شد و توسط دولت بایدن نیز ادامه یافت. تحولات چهار سال اخیر به رهبری کشورهای منطقه، ایالاتمتحده را ملزم به توسعه مشارکتهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی با آسیایمرکزی میکند که شامل تلاشهای جدید برای تعامل مشابه با کشورهای قفقاز از طریق دریای کاسپین است. این تعامل جدید افزایش ارتباط بین منطقهای و جهانی را تسهیل کرده و این منطقه را در معرض چشماندازهای جدید تجارت، انرژی و تعامل تجاری با ایالات متحده قرار میدهد.
آسیایمرکزی به عنوان یک منطقه محصور در خشکی به دنبال خروج از محدودیتهای زیرساختی بوده و کریدور تجاری با جمهوری آذربایجان و گرجستان و در سطح کلانتر غرب را مورد توجه قرار داده است. در نتیجه منطقه ترانس کاسپین در حال تبدیل شدن به یک چهارراه رو به رشد برای مسائل و منافع ژئوپلیتیکی ایالاتمتحده است.
منافع آمریکا
اولویتهای استراتژیک ایالاتمتحده توسعه جایگزینهایی برای چین به عنوان منبعی برای مواد معدنی استراتژیک و کمک به اروپا در کاهش وابستگی خود به انرژی روسیه، به موازات اولویتهای کشورهای منطقه است که توسعه حاکمیت اقتصادی و یافتن بازارهای جایگزین را دنبال میکنند. مسکو و پکن هر دو به دنبال حفظ مزیتهای خود در منطقه هستند، در حالی که کشورهای آسیایمرکزی و قفقاز در جستجوی تنوع بخشیدن به سرمایهگذاریهای منطقهای و اتصال بیشتر به بازارهای جهانی از طریق مشارکتهای جایگزین و رقابتی میباشند. هر چند کشورهای قفقاز و آسیایمرکزی نیاز به حفظ برخی از بازارها در کشورهای همسایگان دارند با این حال تعاملات با روسیه و چین را بهعنوان مجموع صفر در نظر نداشته و در عوض تلاش دارند تا به بازارهای جهانی و قیمتگذاری کالاها بر اساس شرایط خودشان دسترسی پیدا کنند؛ نَه آنچه که همسایگان بزرگشان دیکته میکنند. این مرکز نوظهور اقتصادی و انرژی منطقهای از شراکت جدید، استراتژیک و مبتکرانه ایالاتمتحده سود زیادی خواهد برد؛ شراکتی که منعکس کننده تلاشهای ترامپ در دولت اول او است. سیاست جدید و مؤثر ترامپ با تقویت منطقهای باثبات، مرفه و آزاد در راستای منافع ایالاتمتحده و مردم آسیایمرکزی و قفقاز خواهد بود.
مسائل اصلی
- رقابت احیا شده قدرتهای بزرگ میان ایالاتمتحده، چین و روسیه اهمیت منطقه ترانس کاسپین را از نظر سیاست و اولویتهای توسعهای برجسته میسازد.
منطقه ترانس کاسپین در حال تبدیل شدن به یک چهارراه ژئوپلیتیکی و اقتصادی حیاتی برای منافع ایالاتمتحده است که به دنبال مقابله با اعمال محدودیتهای روسیه بر گاز، نفت و اورانیوم منطقه و همچنین تلاشهای چین برای کنترل نسل نوین انرژی است.
ایالاتمتحده به دلیل نگرانیهای مشترک در مورد تهدیدات از سوی سازمانها و ایدئولوژیهای تروریستی و همچنین موقعیت ژئواستراتژیک این کشورها در مرز روسیه، چین، افغانستان و ایران؛ نیاز به حفظ توافقات امنیتی و ایجاد شراکت نزدیکتر با منطقه ترانس کاسپین دارد.
پذیرش سیاست ایالاتمتحده در آسیایمرکزی میتواند الگویی برای به کارگیری رویکردی مشابه، منسجم و آیندهنگر برای تعامل با سه کشور قفقاز باشد.
یکی از موفقیتهای توسعهای مهم برای آسیایمرکزی از سال 2021، گشایش "کریدور میانی" نوین بوده است. این مسیر تجارت و ارتباطات را در سراسر خزر و قفقاز به بازارهای اروپایی امکانپذیر میسازد. این مسیر شرکای تجاری جدید و جایگزینهایی برای کریدور شمالی تحت تحریم روسیه و خطوط دریایی دوردست از طریق چین را فراهم میسازد.
برای موفقیت کریدور میانی، نزدیکی روابط بین باکو و کشورهای آسیایمرکزی مهم است. در این چارچوب توسعه بندر باکو و افزایش همکاری بین آستانه، باکو و تفلیس برای تسهیل اتصال انرژی و همچنین ترانزیت سریع و مقرون به صرفه کالا باید مورد توجه قرار گیرد. ارتباط رو به رشد سیاست، سرمایهگذاری متقابل و چشمانداز مکمل بین پایتختهای قفقاز و آسیایمرکزی، تلاش برای استقلال استراتژیک و خودمختاری اقتصادی را تقویت میکند.
سیاستهای آمریکا
دولت اول ترامپ با استراتژی بلندمدت امنیت ملی منطقهای خود رویکردی جدیدی را در قبال آسیایمرکزی اتخاذ کرد. دولت بایدن استراتژی ترامپ در ارتباط با منطقه آسیایمرکزی را در قالب برگزاری اولین نشست C5+1 در سال 2023 مورد توجه قرار داد.
با این حال طی چهار سال از زمان پایان دولت اول ترامپ، تغییرات قابل توجهی در منطقه رخ داده است. رشد و تحول قابل توجه منطقه قفقاز و آسیایمرکزی میتواند با منافع مورد حمایت دولت دوم ترامپ و سبک معاملاتی و تجاری احتمالی سیاستخارجی جدید ایالاتمتحده سازگار باشد. بسیاری از ابزارها و رویکردهای مورد استفاده در دولت اول ترامپ میتوانند برای به دست آوردن منافع قابل توجه و مشارکت عمیقتر ایالاتمتحده و ترانس کاسپین مورد استفاده قرار گیرند.
ترامپ در دولت اول خود با استفاده از وزرای بازرگانی و وزارت خارجه به عنوان فرستادگان منطقهای در زمینه اصلاحات اقتصادی، توجه زیادی به آسیایمرکزی داشت. در دولت اول ترامپ اتصالات انرژی میان آسیایمرکزی و قفقاز با خطوط تامین انرژی بازارهای اروپا مورد توجه قرار گرفت.
شکل 1: خطوط دریایی (سمت راست) و ریلی (سمت چپ) کریدور میانی
در غیاب تعامل و توان عملیاتی قفقاز، آسیایمرکزی اسیر مسیرهای ریلی و جادهای روسیه و چین و گروگان سیاستهای تجاری مسکو و پکن باقی خواهد ماند. کریدور میانی با شبکهای از خطوط جادهای، ریلی و دریایی گزینههای تجاری آسیایمرکزی را از طریق منطقه قفقاز به بازارهای جهانی افزایش میدهد. ظهور کریدور تجاری جدید در تجارت بین منطقهای رونق ایجاد کرده و فرصتهایی را برای آسیایمرکزی و قفقاز به منظور دسترسی مستقیم به بازارهای اروپایی و جهانی فراهم ساخته است. در 9 ماهه اول سال 2024 حجم محموله در امتداد کریدور میانی 70 درصد رشد کرد که عمدتاً به دلیل سرمایه گذاریهای قابل توجه بومی در گسترش تأسیسات بندری و ارتقاء سیستمهای راهآهن است.
بازگشایی برای تجارت؟
گسترش تجارت کریدور میانی انگیزههای قابل توجهی برای کشورهای منطقه به منظور تقویت بیشتر ارتباطات به منظور افزایش درآمدهای ترانزیتی و دسترسی به بازارهای جهانی است. یکی از این اهداف میتواند از طریق بازسازی گذرگاه دوران شوروی از جمهوری آذربایجان و از مسیر ارمنستان به ترکیه باشد. این کریدور ریلی میتواند با اتصال مستقیم به ترکیه و دریای مدیترانه ظرفیت کریدور میانی را بیش از دو برابر ساخته و محمولههایی را که در حال حاضر تنها از گرجستان به دریای سیاه میگذرد، انتقال دهد.
درگیری طولانی مدت بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان مانعی برای رویکرد منطقهای ایالاتمتحده در تعامل با کشورهای قفقاز است، اما صلح میان ایروان و باکو ممکن است این چشمانداز را تغییر دهد. نخستوزیر ارمنستان و رئیسجمهور آذربایجان بارها برای دستیابی به توافق در مورد عادیسازی روابط دیدار کردهاند. به نظر پیشرفتهایی وجود داشته است هر چند مسائل مهمی باقی مانده است. رهبران آسیایمرکزی بارها با همتایان قفقازی خود دیدار داشتهاند. یک خط ریلی باری جدید میتواند ارتباطات منطقهای و ظرفیت بار را به میزان زیادی افزایش دهد.
پس از بیش از سه دهه درگیری، توانبخشی پس از جنگ و اقدامات اعتمادسازی نقش قدرتمندی برای ایالاتمتحده فراهم ساخته و به کشورهای قفقاز به منظور پیگیری برنامهای رو به جلو کمک میکند. کمک ایالاتمتحده برای حمایت از بهبود مستمر این ظرفیت ریلی منطقهای و همچنین بنادر و سایر زیرساختهای گرجستان، مجموعهای استراتژیک و متحول کننده از تعاملات را تشکیل میدهد.
هدف نهایی
تا سال 2030 آسیایمرکزی و قفقاز یک بلوک متکی به خود و امن و در حال تعمیق تعاملات با ایالاتمتحده خواهند بود. در این شرایط اصلاحات اجرایی شده توسط کشورهای منطقه زمینه را برای سرمایهگذاری بینالمللی و تقویت نهادهای دموکراتیک فراهم میسازد.
مشارکت موفق ایالاتمتحده در منطقه ترانس کاسپین:
- حفظ حاکمیت، استقلال و تمامیت ارضی کشورهای قفقاز و آسیایمرکزی؛
حفاظت از میهن، شهروندان و منافع ایالاتمتحده در خارج از کشور؛
حفظ تعامل بلندمدت ایالاتمتحده با هر هشت کشور با توجه به تلاش این کشورها برای یافتن جایگزینی برای همسایگان خود؛
استفاده از از فرصتهای روزافزون در منطقه برای توسعه انرژی، تجارت و ارتباطات و توسعه ارزشهای آمریکایی؛
حمایت از صنایع آمریکایی در منطقه به منظور بهرهبرداریهای اقتصادی.
جنگ روسیه و اوکراین سبب تغییراتی در منطقه ترانس خزر شد. در این شرایط نفوذ روسیه در منطقه کاهش یافته و مسکو نقش مسلط کمتری در اقتصاد، امنیت و حوزههای سیاسی منطقه ایفا میکند. در چنین شرایطی کشورهای ترانس خزر به دنبال شرکای جایگزین برای ترتیبات انحصاری روسی هستند. چین با بهرهگیری از کاهش نفوذ روسیه، تعامل و سرمایهگذاری در زیرساختهای منطقه را افزایش داده است زیرا به دنبال تقویت دسترسی سریعتر به بازارهای اروپایی از طریق کریدور میانی و همچنین دسترسی ایمن به منابع طبیعی منطقه است. هم مسکو و هم پکن انرژی را به عنوان یک دارایی استراتژیک میدانند. در حالی که روسیه به دنبال حفظ حوزه نفوذ در منطقه است، رقابت با چین نقش سنتی منطقهای مسکو را کاهش داده است. تحریمهای بینالمللی علیه روسیه نیز به طور جدی مسیرهای تجاری سنتی و اقتصاد آسیایمرکزی و قفقاز را مختل کرد. با این حال تبعیت از تحریمها سبب شد این کشورها به جای اتکا به روسیه یا چین، شراکتها و اتحادهای تجاری جدید ایجاد کنند. کشورهای منطقه به دنبال مشارکت گستردهتر در روابط فراتر از همسایگی خود هستند. در چنین شرایطی بستر برای تعامل و همکاری بیشتر ایالاتمتحده فراهم است.
حرکت به سمت استراتژی جدید
آمریکا دارای منافع استراتژیک مهمی در آسیایمرکزی و قفقاز است. از زمان تصویب استراتژی 2019 ایالاتمتحده برای آسیایمرکزی تغییرات قابل توجهی در منطقه ترانس خزر رُخ داده است، از جمله: (1) جنگ روسیه و اوکراین و تحریمهای بینالمللی که هم تجارت سنتی منطقهای را مختل و هم فرصتهایی را برای کشورهای منطقه ایجاد کرد تا مشارکتهای اقتصادی خود را متنوع کنند؛ (2) افزایش مقاومت در برابر روسیه به عنوان شریک پیش فرض همراه با افزایش قابل توجه همکاری میان کشورهای ترانس خزر؛ (3) تهدیدات مجدد از سوی ایدئولوژیهای افراطی و سازمانهای تروریستی در منطقه؛ (4) خروج نیروهای آمریکایی از منطقه؛ (5) روند صلح در حال ظهور میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان و (6) توسعه کریدور میانی برای تجارت و تامین انرژی، از جمله سرمایهگذاری قابل توجه بومی و جهانی.
این تغییرات در کنار هم باعث ایجاد تمایل در میان کشورهای قفقاز و آسیایمرکزی برای افزایش مشارکت با ایالاتمتحده میشود. هر چند ایالاتمتحده، روسیه و چین منافع مشترکی در توسعه اقتصادی این منطقه دارند، دیدگاه ایالاتمتحده در مورد بهترین روش برای تسهیل رشد و حمایت از استقلال منطقه به شدت با روسیه و چین متفاوت است.
اهداف استراتژیک
- کمک و توسعه قابلیتهای امنیتی منطقهای برای مقابله با تهدیدات تروریستی و خارجی؛
تقویت همکاری میان کشورهای قفقاز و آسیایمرکزی؛
اصلاح حاکمیت قانون و احترام به حقوق بشر؛
حمایت از توسعه منابع انرژی ترانس خزر؛
توسعه سرمایهگذاری ایالاتمتحده در توسعه کریدورهای تجاری و ترانزیتی ترانس خزر.
توصیهها
الف) حوزه اجرایی:
1) کاخ سفید
- تعیین یک نماینده ویژه برای منطقه قفقاز و آسیایمرکزی: یک فرستاده اختصاصی بر پیشبرد منافع ملی ایالاتمتحده و در عین حال تقویت مشارکت با دولتهای منطقهای، موسسات مالی بینالمللی و بخش خصوصی آمریکایی تمرکز خواهد کرد. ابتکارات خاص میتواند شامل موارد زیر باشد:
- تقویت همکاری انرژی، به ویژه انرژی سنتی و نو، از جمله مواد معدنی استراتژیک و کمیاب خاکی؛
تقویت مشارکت در مبارزه با تروریسم؛
تشویق اصلاحات سیاستی برای جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی و بهبود دسترسی به بازار؛
بسیج سرمایهگذاری مستقیم خارجی و تسریع بیشتر توسعه اقتصادی به منظور فراهمسازی بازارهای صادراتی.
- تلاش برای تقویت همکاری چند جانبه در زمینه تجارت، انرژی و امنیتبر اساس چارچوب گفتگوی C5+1 و با گنجاندن کشورهای قفقاز؛
مشارکت از طریق مکاتبات، تماسها و ملاقاتها با رهبران منطقه بهصورت فردی و از طریق فرآیند C5+1 که شامل کشورهای قفقاز میشود؛
میزبانی یک اجلاس ترانس خزر یا بازدید وزیران از واشنگتن به عنوان بخشی از ابتکار توسعه تجارت و انرژی به منظور دست یافتن به توافقی که مشارکت استراتژیک آمریکا را تائید کند؛
برگزاری یک نشست تاریخی در منطقه با حضور رئیسجمهور مستقر به منظور تائید تعامل واشینگتن با منطقه.
- تعیین یک استراتژی امنیت منطقهای همپوشان برای آسیایمرکزی و قفقاز و:
- توسعه بحثهای سیاست بین سازمانی در مورد رویکرد جدید منطقهای؛
پیشبرد سیاستها برای توسعه منافع ایالاتمتحده در منطقه شامل انرژی، تجارت و امنیت؛
هدایت اقدامات بین سازمانی در راستای حمایت از روند جاری صلح میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان؛
حمایت از کریدور میانی و اولویت قرار دادن تلاشهای سرمایهگذاری.
- تسهیل برنامهریزی و هماهنگی بین سازمانی برای حمایت از توسعه انرژی، اقتصادی و امنیتی ایالاتمتحده- ترانس خزر.
- مشارکت برای برای بسیج تأمین مالی و توسعه پروژهها در منطقه و تشویق مشارکت بخش خصوصی ایالاتمتحده به منظور تقویت تابآوری در برابر نفوذ خارجی.
3) وزارت امور خارجه
- انتصاب سفیران و کارمندان ارشد و باتجربه در منطقه.
- حمایت از تلاشهای دیپلماتیک برای تقویت دیپلماسی منطقهای و تقویت توسعه اتصال بین قفقاز و آسیایمرکزی با تأکید بر تجارت، زیرساختها و همکاریهای انرژی.
- انتقال نظارت بر آسیایمرکزی از دفتر آسیایجنوبی و مرکزی (SCA) به دفتر اروپا (EUR)، تسهیل رویکردی که توسعه در منطقه را با دقت بیشتری منعکس کرده و تعامل بیشتر ایالاتمتحده را امکانپذیر میکند.
- تسهیل، افزایش و هماهنگی بودجه کمکهای توسعه و تصمیمات مربوطه برای اجازه دادن به تلاشهای سریعتر و فعالتر برای کار با منطقه.
- تسهیل هماهنگی اهداکنندگان بینالمللی برای منطقه در حمایت از اهداف و شیوههای مشترک.
4) آژانس توسعه بینالمللی ایالاتمتحده (USAID)
- انتقال مسئولیتهای آسیایمرکزی از آسیا به دفتر اروپا و اوراسیا به منظور همافزایی بهتر در برنامهریزی و تلاشهای توسعه منطقهای.
- اولویتبندی برنامههایی که از توسعه حاکمیت اقتصادی، استقلال انرژی و پذیرش فناوری نسل بعدی در سراسر منطقه حمایت میکند.
5) وزارت دفاع
- انتقال آسیایمرکزی از CENTCOM به EUCOM برای انعکاس بهتر توسعه منطقهای و در نتیجه تسهیل تعامل.
- توسعه و اجرای طرحهای مشارکت امنیتی و همکاری هدفمند برای تقویت انعطافپذیری فردی و منطقهای در برابر تهدیدهای خارجی.
6) وزارت بازرگانی
- آمادهسازی هیأتهای تجاری برای حمایت از منافع تجاری و تعامل ایالاتمتحده با منطقه.
- گسترش برنامههایی که توسعه یک محیط تجاری را برای سرمایهگذاری ایالاتمتحده و مشارکت بخش خصوصی تسهیل میکند.
- فراهمسازی ابزارها و منابع برای شرکتهای آمریکایی به منظور بررسی چالشهای نظارتی و بازار در منطقه.
7) وزارت انرژی
- ایجاد یک چارچوب رسمی سیاستی با منطقه و تلاش برای تعامل ایالاتمتحده با منطقه در حوزه موادمعدنی و عناصر کمیاب خاکی.
- توسعه همکاری در مورد پذیرش فناوری ایالاتمتحده مربوط به راکتورهای هستهای کوچک مدولار و سایر راه حلهای انرژی نوآورانه برای پاسخگویی به نیازهای رو به رشد انرژی به طور پایدار.
8) سایر ادارات و سازمانها
- اجرای طرحهایی برای کمک به مبارزه و مقابله با کمپینهای اطلاعات نادرست خارجی که منطقه را هدف قرار میدهد.
- استفاده و گسترش رویکردهای موجود سیاست آسیایمرکزی برای ارتقای ثبات و مشارکت با کشورهای قفقاز به منظور تسهیل ارتباط بین منطقهای و فرامنطقهای.
ب) کنگره:
1) سنا و مجلس نمایندگان
- لغو قانون جکسون وانیک برای کشورهای قفقاز و آسیایمرکزی و اجازه دادن به رئیس جمهور برای گسترش روابط تجاری با کشورهای منطقه.
- تقویت منابع توسعهای در حمایت از تجارت منطقهای، انرژی، دموکراسی و مسائل امنیتی.
- بازنگری روابط روند صلح بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان، لغو مقررات بند 907 که همکاری امنیتی را ممنوع میکند.
- حمایت از حرکت اداری برای ادغام آسیایمرکزی با قفقاز و کشورهای اروپایی.
- بررسی سالانه تلاشهای ایالاتمتحده برای ارتقای ارتباطات، امنیت و توسعه انرژی منطقه ترانس خزر.
- افزایش کمکهای خارجی به منطقه.
نتیجه
منطقه ترانس خزر که آسیایمرکزی و قفقاز را در بر میگیرد، در سالهای اخیر دستخوش دگرگونیهای قابل توجهی شده و فرصتهای جدیدی را برای تعامل و همکاری ایالاتمتحده ایجاد کرده است. تحولات کلیدی، از جمله ایجاد و گسترش مسیر تجاری کریدور میانی و افزایش همکاریهای بین منطقهای، این منطقه چهارراهی را به قطبی پویا از اتصال اقتصادی و اهمیت ژئوپلیتیکی تبدیل کرده است. این منطقه با دارا بودن منابع عظیم انرژی سنتی و نوین و همچنین تمایل فزاینده به منظور یافتن جایگزین برای روسیه و چین، با منافع استراتژیک ایالاتمتحده در حوزه تنوع بخشیدن به منابع انرژی و تضمین دسترسی به مواد معدنی حیاتی همسو است. این عوامل نیاز به یک رویکرد جدید و منسجم از جانب ایالاتمتحده را برجسته ساخته که بر اساس موفقیتهای قبلی و در عین حال توجه به پویاییهای جاری در منطقه است.
استراتژی جدید دولت ایالاتمتحده باید از درسها و ابتکارات دولتهای قبلی، به ویژه دولت اول ترامپ برای تقویت مشارکتهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی عمیقتر استفاده کند. همکاری رو به رشد میان آسیایمرکزی و قفقاز فرصتهای مناسبی را برای تقویت انعطافپذیری و استقلال منطقهای از طریق سرمایهگذاریهای هدفمند در زیرساختها، تجارت و اتصال انرژی ارائه میدهد. ایالاتمتحده با حمایت از تلاشهای بومی، مانند توسعه کریدور میانی و فرآیند صلح در حال ظهور بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان، میتواند به ثبات و رفاه برای کل منطقه کمک کرده و در عین حال راههای جدید و بزرگتری را برای همکاریهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی با آمریکا فراهم سازد.
در نهایت یک سیاست هدفمند از جانب ایالاتمتحده در منطقه ترانس خزر دارای ظرفیت به منظور تضمین منافع بلندمدت ایالاتمتحده و شرکای منطقهای است. با ارتقای حاکمیت، انعطافپذیری و اصلاحات اقتصادی مورد نیاز، ایالاتمتحده میتواند در ارتقای آسیایمرکزی و قفقاز به یک بلوک متکی به خود و یکپارچه جهانی کمک کند. این مشارکت نَه تنها نفوذ و فرصتهای اقتصادی ایالاتمتحده را افزایش میدهد، بلکه از چشمانداز منطقهای باثبات و مرفه به منظور متعادلسازی نفوذ همسایگان قدرتمندی مانند روسیه و چین حمایت میکند.
ترجمه و تنظیم: دکتر محمد صداقت
https://ccsi.ir//vdcjhxe8.uqeiyzsffu.html
ccsi.ir/vdcjhxe8.uqeiyzsffu.html