شنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۳ , 15 Mar 2025
تاریخ انتشار :شنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۲۹
کد مطلب : 25411
وضعیت ژئوپلیتیک کنونی در قفقاز جنوبی؛ تغییر کیفی نظم منطقه‌
به گزارس بنیاد مطالعات قفقاز، قفقاز جنوبی، به‌طور سنتی، یکی از پویاترین مناطق اوراسیا بوده، که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جمهوری‌های سابق آن در این منطقه، به عنوان دولت‌های مستقل به کانون درگیری‌های قومی سیاسی منطقه تبدیل شدند. جایی‌که توافق‌نامه بلوژا در اوت 2008 به طور موثر مورد بازنگری قرار گرفت، توافق‌نامه‌ای که اصول کلیدی برای تعیین مرزهای پس از شوروی را با تبدیل مرزهای اداری بین جمهوری‌های شوروی سابق به مرزهای بین دولتی تعیین می‌کرد. با این‌حال، بین سال‌های2020 تا 2025، قفقاز جنوبی آنقدر تغییرات ژئوپلیتیکی قابل توجهی را تجربه کرده، که این پرسش را مطرح می‌کند، آیا این منطقه در حال تغییر کیفی نظم منطقه‌ای خود است یا خیر. این بخشی از یادداشت اخیر «سرگئی مارکدونوف»، محقق برجسته مؤسسه مطالعات بین‌المللی روسیه بوده، که در وب سایت «والدای کلاب» منتشر شده و بنیاد مطالعات قفقاز برای تبیین رویکرد محققین روس نسبت به تحولات ققفاز جنوبی آن را منتشر کرده است.

توازن جدید قوا در منطقه

قبل از هر چیز، مهم است که تأکید کنیم که در مدت کوتاهی، وضعیت نظامی-سیاسی موجود در منطقه دو بار تغییر کرد؛ چنانکه جنگ دوم قره‌باغ (سپتامبر تا نوامبر 2020) توازن قوا را که به مدت 26 سال ادامه داشت، به شدت برهم زد. اهمیت این رویداد فراتر از یک درگیری قومی سیاسی است. فقط این نیست که  جمهوریآذربایجان انتقام شکست‌های گذشته را گرفت و کنترل بیشتر مناطق از دست رفته خود را دوباره به دست آورد، بلکه نقش ترکیه در قفقاز نیز افزایش قابل توجهی داشت. برای اولین بار، دولتی که هیچ پیوند تاریخی با اتحاد جماهیر شوروی سابق نداشت، در تغییر شکل واقعیت‌های ژئوپلیتیکی منطقه پس از شوروی نقشی اساسی ایفا کرد. پیامد فوری دخالت ترکیه در مناقشه قره‌باغ، نه‌تنها تقویت اتحاد استراتژیک ترکیه و آذربایجان، بلکه گسترش همکاری‌های نظامی-فنی بین ترکیه، اوکراین و کشورهای آسیای مرکزی و نیز احیای سازمان کشورهای ترک بود. در سپتامبر 2023، آذربایجان حاکمیت کامل بر قره‌باغ کوهستانی را ایجاد کرد که هفت ماه بعد، به خروج زودهنگام نیروهای حافظ صلح روسیه منجر شد و نقش سنتی روسیه، به‌عنوان تعدیل‌کننده انحصاری در حل‌و‌فصل مسالمت‌آمیز مناقشه آذربایجان و ارمنستان عملاً پایان یافت. در عوض، نفوذ ترکیه در هر دو طرف درگیری از طریق افزایش همکاری نظامی-سیاسی با آذربایجان و فشار دیپلماتیک بر ارمنستان، از جمله پیش‌شرط برای امضای توافق‌نامه صلح، افزایش پیدا کرد. ظهور ترکیه، همچنین نگرانی‌های قابل توجهی را در ایران برانگیخته، چنانکه ایران به دنبال گسترش حضور دیپلماتیک خود در ارمنستان (به عنوان مثال، افتتاح کنسولگری در قاپان در اکتبر 2022)، به وضوح «خطوط قرمز» خود را مشخص کرد. از همین‌رو، ایران کریدور پیشنهادی زنگزور -مسیری که آذربایجان را از طریق منطقه سیونیک ارمنستان به نخجوان متصل می‌کند- به‌عنوان تهدیدی برای منافع ملی خود در نظر گرفته است. یا در سال 2020، بسیاری از ناظران کاهش نفوذ ایالات متحده و اتحادیه اروپا در قفقاز را پیش‌بینی می‌کردند. با این‌حال، این پیش‌بینی‌ها محقق نشد. با شروع عملیات نظامی ویژه روسیه در اوکراین، غرب همکاری با روسیه در مورد حل‌و‌فصل ارمنستان و آذربایجان را متوقف کرد، زیرا گروه مینسک، سازمان امنیت و همکاری اروپا کاملاً ناکارآمد شد. در حالی‌که اختلافات قبلی بین مسکو، واشنگتن و بروکسل بر سر عضویت بالقوه گرجستان در ناتو متمرکز بود، پس از سال 2022، حل‌و‌فصل درگیری ارمنستان و آذربایجان به میدان جنگ دیپلماتیک دیگری تبدیل شد.

 ارمنستان، گرجستان و آذربایجان: «تغییر نقاط عطف» در سیاست خارجی

پویایی‌های ژئوپلیتیکی شتابان در قفقاز جنوبی، چارچوب‌های تحلیلی سنتی برای درک توازن قوای منطقه را منسوخ کرده است. تا سال 2020، ارمنستان به عنوان پایگاه روسیه در قفقاز جنوبی تلقی می‌شد. با این حال، در ژانویه 2025، ایروان منشور مشارکت استراتژیک با واشنگتن را امضا کرد. همزمان، دولت ارمنستان شروع به بحث در مورد اقداماتی برای سازماندهی همه‌پرسی در مورد ادغام در اروپا کرد. رهبری ارمنستان، نه تنها از سازمان امنیت دسته‌جمعی اوراسیا- یک موضوع تکراری در گذشته - انتقاد کرده، بلکه این سازمان را تهدیدی برای امنیت ملی نیز توصیف کرده است. در میان این انتقادات، حضور نظامی روسیه در ارمنستان به میزان قابل توجهی کاهش یافت و مرزبانان روس از فرودگاه زوارتنوتس و ایست بازرسی مرزی ارمنستان و ایران خارج شدند. این حضور که 32 سال به طول انجامید تقریباً به پایان رسیده و تنها پایگاه 102 نظامی در گیومری باقی مانده است. آرزوی ارمنستان برای پیوستن به اتحادیه اروپا، به عنوان هدف کلیدی سیاست خارجی آن، ادامه عضویت این کشور در اتحادیه اقتصادی اوراسیا را نیز مورد تردید قرار می‌دهد. اگر ادغام اروپا تسریع شود، خروج ایروان از اتحادیه اقتصادی اوراسیا ممکن است اجتناب‌ناپذیر شود. در مقابل، گرجستان که مدت‌ها مجرای اصلی منافع ایالات متحده، اتحادیه اروپا و ناتو در قفقاز محسوب می‌شد، موضع پیچیده‌تری در سیاست خارجی اتخاذ کرده است. پس از آنکه پارلمان اروپا عملاً مشروعیت انتخابات پارلمانی گرجستان را رد کرد، تفلیس از توقف مذاکرات ادغام اروپایی خبر داد. تعلیق منشور مشارکت استراتژیک در سال 2009 که توسط ایالات متحده آغاز شد، روابط را بیشتر تیره کرد. در حالی که شرکای غربی، گرجستان را به دلیل اتخاذ قوانین روسیه در مورد عوامل خارجی و ترویج «ارزش‌های سنتی» مورد انتقاد قرار داده، روسیه شرایط ویزا را برای شهروندان گرجستان (پس از نزدیک به 23 سال) لغو کرد و پروازهای مستقیم را از سر گرفت. در سپتامبر 2023، گرجستان همچنین ویزای ورود را برای شهروندان چینی حذف کرد و در فوریه 2024، چین متقابلاً به گرجستانی‌ها اجازه اقامت‌30 روزه، بدون ویزا داد. روابط گرجستان و چین رسماً استراتژیک اعلام شد. با وجود این تنوع‌بخشی، تفلیس ادغام اروپایی و یورو-آتلانتیک را به‌طور کامل کنار نگذاشت، اگرچه به نظر نمی‌رسد این اهداف دیگر یک «ایده ثابت» تلقی شوند. آذربایجان نیز که همواره موقعیت منحصر به فردی را در قفقاز جنوبی اشغال کرده است، توانسته به طرز ماهرانه‌ای روابط خود را با غرب، ترکیه، اسرائیل، ایران و روسیه متعادل ‌کند. در پس زمینه وخامت روابط روسیه و ارمنستان و بی‌طرفی عملی مسکو در درگیری‌های 2020 و 2023 بین باکو و ایروان، به نظر می‌رسید که روسیه و آذربایجان بیشتر به یکدیگر نزدیک شوند. بیانیه 22 فوریه 2022 مسکو در مورد همکاری کشورهای متفق، که چند روز قبل از عملیات نظامی ویژه روسیه در اوکراین امضا شد، نیز بر این امر تأکید داشت. با این حال، این «جبران ژئوپلیتیکی» محقق نشد. فاجعه هوایی آکتائو، که باکو روسیه را مسئول آن دانست، شکنندگی شراکت استراتژیک آنها و تنش‌های اساسی در روابط دوجانبه را برجسته کرد. این حادثه بر رویکردهای متفاوت دو کشور در مورد مسائل مختلف از اوکراین تا خاورمیانه تاکید می‌کرد. در همین حال، اتحاد باکو و آنکارا، به ویژه پس از بیانیه شوشا در سال 2021، که تعهدات دفاعی و امنیتی متقابل آنها را افزایش داد، تقویت شده است. این امر همچنین نقش ترکیه را در منطقه خزر و آسیای مرکزی تقویت کرده، جایی‌که ترکیه در حال پیشبرد سازمان کشورهای ترک به عنوان یک پروژه کلیدی ادغام است.

تهدیدات و فرصت‌ها برای روسیه

 قفقاز دستخوش تغییرات شگرفی است. پنج سال پیش می‌توانستی این منطقه را به صراحت، به‌عنوان حوزه مورد علاقه و اولویت‌ ویژه روسیه توصیف کرد. این موضع، علی‌رغم جنگ 2008 روسیه و گرجستان که حمایت بی‌سابقه‌ای از سوی ایالات متحده، اتحادیه اروپا و ناتو از گرجستان به همراه داشت و «جنگ چهار روزه» 2016 در قره‌باغ، که پس از آن نقش انحصاری روسیه به‌عنوان میانجی توسط غرب، ترکیه و ایران به رسمیت شناخته شد، دست‌نخورده باقی ماند. حتی رویدادهای سال 2020، که به استقرار نیروهای حافظ صلح روسی در قره‌باغ منجر شد، در ابتدا در آمریکا و اروپا، به‌عنوان تحکیم نفوذ مسکو تلقی شد. منطق ساده بود: چرا که قبل از نوامبر 2020، هیچ نیروی روسی در قره‌باغ وجود نداشت، اما پس از آن وجود داشت . با این‌حال، امروزه نفوذ انحصاری روسیه هم توسط بازیگران خارجی و هم از سوی دولت‌های منطقه‌ای به چالش کشیده شده است. این بدان معنا نیست که روسیه در حال خروج از قفقاز جنوبی بوده، اما فضای مانور آن به میزان قابل توجهی محدود شده است. با این وجود، چشم‌انداز ژئوپلیتیکی در حال تحول، نه تنها خطرات، بلکه فرصت‌هایی را نیز برای روسیه به همراه دارد. اول، فقدان یکپارچگی منطقه‌ای و فقدان یک رویکرد واحد در میان بازیگران خارجی در مورد چگونگی «ترتیبات» قفقاز، فرصت‌هایی را برای مسکو ایجاد می‌کند. دوم، به‌رغم تیرگی روابط با ارمنستان و آذربایجان و عدم وجود روابط دیپلماتیک با گرجستان، روسیه یکی از سه شریک اقتصادی برتر برای همه کشورهای قفقاز جنوبی باقی مانده است. سوم، ملاحظات امنیتی و حاکمیتی همچنان در اولویت هستند. نکته کلیدی برای روسیه، مدیریت عاقلانه اوضاع و دور شدن از تفکر اینرسی است (این طرز فکر «که آنها به جایی نخواهند رسید»، دیگر کاربرد ندارد). در عوض، مسکو باید دیدگاهی عمل‌گرایانه را در چارچوب یک همسایگی صلح‌آمیز و باثبات، عاری از توهمات ژئوپلیتیکی، ترویج کند.

نویسنده: سرگئی مارکدونوف؛ محقق برجسته در دانشگاه MGIMO وزارت امور خارجه روسیه
ترجمه و تنظیم: رضا بختیاریان
  https://ccsi.ir//vdccs0qi.2bqps8laa2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

عضويت در خبرنامه