مشروح گفتوگوی شفقنا با صادق ملکی، تحلیلگر و کارشناس ارشد مسایل بینالملل را بخوانید:
*حمله ترامپ به سوریه چه تبعاتی را برای سوریه و کشورهای منطقه در پی دارد؟ با این حمله می توان گفت اوضاع برای جهان بدتر خواهد شد؟
ملکی: حملات آقای ترامپ به سوریه از نظر حقوقی هیچ وجهات و مشروعیتی ندارد. این عملکرد آمریکا نشان داد آنها هر زمانی احساس کنند باید در یک منطقه وارد شوند و چیدمان تحولات را تغییر دهند، با هر بهانه ای راه ورود را برای خودشان هموار می کنند؛ بنابراین تحولات را به سمت و سویی که منافع آنها تامین می شود، سوق می دهند. یک حمله هوایی در سوریه صورت گرفت و هنوز علت و عاملان این حملات مشخص نشده بودند که آمریکاییها با قضاوت خودشان این حمله را ترتیب دادند بدون اینکه مجوزی را از سوی سازمان ملل یا حتی کنگره دریافت کرده باشند.
این حمله در زمانی انجام شد که میدان عملیاتی سوریه بیش از گذشته به نفع جبهه مقاومت بود پس این مساله نیز میتواند یکی از اهداف تغییر روند باشد. با توجه به استقبال و موضعگیری کشورهای منطقه مانند ترکیه و عربستان از این حمله آمریکاییها میتوان برداشت کرد که این عملیات آثار روانی مثبتی بر روی مخالفین اسد داشته است.
از تبعات دیگر حمله آمریکا به سوریه میتوان به تاثیر بر مذاکرات آستانه و ژنو هم اشاره کرد و به نوعی سبب پایان آتش بس شکننده باشد تا دوباره فضای درگیری معارضین با دولت سوریه فراهم شود. از جمله عواقب این حمله پیامی بود که آمریکاییها به روسها دادند یعنی سوریه را به روسها واگذار نکردند و در زمانی که احساس کنند منافع آنها در خطر است میتوانند با هر بهانهای در سوریه دخالت کنند یا صحنه میدان را به نفع خودشان تغییر دهند. البته پیامهایی هم به کشورهای مختلف داشت.
*برخی کارشناسان معتقدند ترامپ تحت تاثیر جایگاه ریاست جمهوری قرار می گیرد و واکنش های خود را با این جایگاه تنظیم می کند؛ از سویی دیگر مدودف هم اعلام کرد در آستانه جنگ با آمریکا هستیم به نظر شما با این عملیات باید منتظر افزایش بیثباتی در منطقه یا جنگی در حد جنگ جهانی باشیم؟
ملکی: بارها به این موضوع تاکید کردم روسای جمهور آمریکا چه از حزب دموکرات و چه جمهوری خواه، نماینده سیستم هستند و در این کشور با تغییر روسای جمهور تغییر سیاست های کلان در آمریکا را مشاهده نمیکنیم و نخواهیم کرد. اما شیوه روسای جمهور آمریکا میتواند در ابعاد کوچکتر و منطقهای عامل بحران باشد. ترامپ در شعارهای انتخاباتی خود انتقاداتی را نسبت به اوباما مطرح میکرد اما او هم مسالهای که اثبات نشده بود را اثبات شده تلقی کرد و به سوریه حمله هوایی کرد، بنابراین ما میتوانیم در آینده شاهد گسترش بحران در منطقه خاورمیانه به ویژه در ارتباط با سوریه و عراق باشیم؛ اما محتمل نیست این عملیات بتواند نشانه های شروع جنگ جهانی سوم باشد، آن هم به دلیل تبعات گسترده ای که شروع جنگ جهانی سوم به همراه خواهد داشت بنابراین سران کشورهای قدرتمند از شروع چنین جنگی فاصله می گیرند. اغلب کسانی که مساله جنگ جهانی سوم را مطرح می کنند کمتر درک عملیاتی دارند چون آغاز جنگ جهانی سوم به معنی نابودی بشریت است، اگر بشریت به دنبال جنگ جهانی سوم باشد باید جنگ بعدی را با چماق انجام دهد. به نظر آغاز چنین عملیاتی نمیتواند عامل جنگ بزرگی باشد اما میتواند سبب بحرانهای گستردهای در منطقه باشد یعنی جنگ نیابتی در سوریه بین ایران و ترکیه یا بین آمریکا و روسها رخ دهد. حتی اگر ابعاد این جنگ در سوریه کنترل نشود ممکن است دامنههای آن تا اوکراین هم گسترش پیدا کند؛ اگر روشهای خشونتآمیز آمریکا ادامه داشته باشد قابلیت این وجود دارد که هرجا روسها و آمریکاییها دچار چالش و اختلاف منافع هستند شاهد درگیریهای بیشتری باشیم. باید دقت داشت شروع جنگ، آسان اما پایان دادن به آن سخت است.
اما با کاهش هیجانات ناشی از این حمله می تواند زمینه برای ادامه مذاکرات آمریکا و روسیه فراهم شود تا این بحران پشت سر گذاشته شود.
البته اگر این گفتوگوها روند مثبتی داشته باشد شرایط در خاورمیانه برای تقسیم منافع بین مسکو و واشنگتن آماده میشود. شاید برخی از کشورهایی که در سوریه و عراق جنگ نیابتی می کنند، بیشتر متضرر شوند. برای مثال آمریکاییها و روسها درباره کردهای سوریه همسو هستند اما این مساله میتواند به زیان ترکیه تمام شود و حتی در بلندمدت خودش نقطهای برای تحریک تجزیهطلبی و افزایش نارضایتی کردهای این کشور شود.
*شما هم احتمال افزایش درگیری در خاورمیانه را می دهید و هم احتمال کاهش تنش و گسترده تر شدن مذاکرات را محتمل می دانید، وزنه افزایش تنش سنگینتر است یا گسترده شدن بسترهای مذاکره؟
ملکی: افزایش یا کاهش تنش ها به روند تحولات و نوع روابطی که بین مسکو و واشنگتن اتفاق می افتد، بستگی دارد. با ادامه تنشها میان آمریکا و روسیه نه تنها خاورمیانه ملتهبتر و نا امن تر میشود بلکه میتواند اروپا را نیز درگیر کند. به نظر میرسد مجموعه کسانی که در راس نظامهای قدرتمند غربی هستند و همین طور روس ها کمتر به گسترش درگیریها فکر میکنند چون روس ها هم به دنبال تعاملاتی با غرب هستند. چون روسیه با تحریمها دچار مشکلاتی شده است و به واسطه تحریمها تحولات در آینده در روابط روسها و آمریکا به سمت مثبت شدن طی شود؛ بنابراین اگر این روابط به سمت مثبتی حرکت کند شاهد کاهش سطح تنشها خواهیم بود.
اما این موارد مسایل زمانبری هستند و نمیتوانم مستقیم بگوییم که بحران سوریه یا عراق حل میشود، چون آینده سوریه همچنان مبهم است و هنوز دولت قوی در این کشور وجود ندارد یا حاکمیت دمشق هنوز شامل بخشهای عظیمی از این کشور نمیشود. از طرف دیگر هم تروریست ها قادر به کنترل کشور نیستند.
در عراق هم هنوز در آغاز بحران قرار داریم. بعد از داعش، مساله اصلی بغداد چگونگی برخورد با اقلیم خواهد بود چون اقلیم پرچم خود را در کرکوک به اهتزاز در آورده است و علیرغم اعتراضات بغداد به آن وقعی نمینهد بلکه در حال حاضر هم بحث رفراندوم را مطرح کرده است. پس اگر در عراق حوزه درگیری با داعش کمرنگ شود اما بخش مهمی از این درگیریها بین بغداد و اربیل ادامه خواهد داشت بنابراین کانونهای بحران در عراق و سوریه حداقل طی یکی دو سال آینده به آرامش نمیرسند، مگر اینکه بین اربیل و بغداد یا دمشق و معارضین گفت وگوهایی سازنده براساس اعتماد متقابل صورت بگیرد. وگرنه صحنه میدانی در برخی از مناطق خاورمیانه صحنهای است که شاهد جرقه هایی هستیم تا دامنه التهابها گسترش پیدا کند.
*حمله آمریکا را به سوریه با بهانه حمله شیمیایی را می توانیم شبیه حمله آمریکا به عراق بدانیم؟
ملکی: حمله آمریکا به سوریه مشروع نبوده است. آنها نشان دادند در مواجهه با سوریه از جنبه قلدرمابانه ورود کردند. تردیدی نیست آمریکاییها به هیچ قانونی پایبند نیستند. روسها اعلام کردند این مواد شیمایی متعلق به گروههای مخالف بوده و این حادثه بهواسطه این اتفاق افتاده که جنگندهها انبارهای مهمات و سلاحهای شیمیایی را مورد هدف قرار دادند. البته منظور من تایید واکنش روسها نیست بلکه در این مواقع ادعاهای مختلف دمشق و معارضین را بررسی میکنند و اگر هر کدام مقصر بودند مجازات اعلام میشود اما آمریکایی ها بدون اینکه کمیته حقیقت یابی تشکیل شود خودشان قضاوت کردند. این مساله برای آمریکا یک بهانه سیاسی بوده مانند موارد دیگری که حقوق بشر را بهانه قرار میدهند و به بهانه آن در امور کشورهای مختلف مداخله میکنند.
یکی از علتهای حمله آمریکا به سوریه چنگ و دندان نشان دادن به مسکو و ارسال پیام به تهران است. اینکه آمریکاییها سوریه را به ایران و روسیه واگذار نکردند؛ در ضمن به نوعی پشتیبانی کردن از ترکیه و عربستان است و اعلام کردن اینکه آمریکا آنها را در مساله سوریه تنها نگذاشته است.
*ایران باید چه واکنش و موضع گیری نسبت به این موضوع داشته باشد که هم اعتراض کند و هم خودش در گیر جنگ نشود؟
ملکی: واکنشی که باید ایران انجام دهد پیشنهاد تشکیل کمیته حقیقتیاب است و مانور دادن بر روی حرکت غیر قانونی که آمریکاییها در سوریه انجام دادند. ایران به عنوان کشوری که خودش بیشترین آسیب را از سلاحهای شیمیایی دیده و نسبت به این مساله بیشتر از همه مخالف استفاده از سلاح شیمیایی در درگیری ها و بحران ها بوده است. این مساله را هم به شکل رسمی اعلام کرد. بسیاری از سلاحهای شیمیایی که در سردشت و حلبچه استفاده شد را غربی ها در اختیار عراق قرار داده بودند و هنوز هم از زیر بار این اقدام غیر انسانی خارج نشدند. به نظر میرسد ما به عنوان کشور قربانی آسیب دیده از عملیاتهای شیمیایی میتوانیم در مدیریت این کمیته حقیقت یاب حضور داشته باشیم تا مشخص شود این سلاحهای شیمیایی متعلق به چه کسانی بوده و چرا از آنها استفاده کردند. شاید هم معارضان با این اتهام زنی میخواستند زمینههای ورود آمریکا به سوریه را فراهم کنند تا صحنه میدانی نبرد را تغییر دهند.
ما از آغاز بحران سوریه تاکید کردیم که بحران این کشور راه حل نظامی ندارد بلکه باید با گفت و گو این مسایل را حل کرد. بسیاری از کشورها از این موضوع استقبال کردند اما برخی دیگر هم مانند ترکیه هیچگاه به این دیدگاه نزدیک نشدند و هر زمانی هم به این گفت و گوهای سیاسی تن دادند تلاش می کنند تا گفت و گوهای آستانه را برهم بزند. ما در این شرایط می توانیم به گفت و گوهای سوری تاکید کنیم و بخشی از تمرکز هم باید برای شکل گیری این کمیته حقیقت یاب متمرکز شود، تا بتوانیم نقش سازنده خود را در بحران سوریه ایفا کنیم.
*پشتیبانی آلمان، فرانسه و انگلیس از حمله موشکی آمریکا به سوریه میتواند به معنای اجماعی جهانی علیه حامیان سوریه تلقی شود؟ باتوجه به اینکه ایران، سوریه و روسیه در یک جبهه قرار دارند.
ملکی: انگلیسی ها متحد استراتژیک آمریکایی ها هستند، کاری هم ندارند که مواضع و واکنش های آمریکا قانونی یا غیرقانونی است و در چند دهه اخیر در اکثر تحولات دنیا کنار آمریکاییها بودند و خواهند بود. اما موضع فرانسویها و آلمانیها هم به قوت انگلیس نبوده اما اگر بحرانها ابعاد بزرگتری را پیدا کند و به بحران روسیه و آمریکا تبدیل شود طبیعی است که کشورهای اروپایی در یک مجموعه قرار میگیرند و یک موضع را اتخاذ خواهند کرد. این موضع در بخشی به دلیل نزدیکی دیدگاهی و راهبردی است که کشورهای غربی با یکدیگر دارند و موقع بحران بایستی این همکاری و نگاه مشترک تبلور پیدا کند؛ به نظر میرسد بخشی از این حمایت هم حاصل نگاه مشترک مجموعه غرب به رقابتی است که بین غرب و روسیه با خاورمیانه وجود دارد.
منبع: شفقنا
گفتوگو از: ریحانه حیدری https://ccsi.ir//vdcf10dy.w6dvcagiiw.html
ccsi.ir/vdcf10dy.w6dvcagiiw.html