سه شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۳ , 14 Jan 2025
تاریخ انتشار :دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۲۳:۰۷
کد مطلب : 14448
در پی فروپاشی شوروی و پدید آمدن خلاء امنیتی جدی در جمهوری‌های تازه استقلال‌یافته موسوم به خارجه نزدیک فدراسیون روسیه، عمده‌ی جمهوری‌ها و به‌ویژه برخی کشورها در بالتیک و یا قفقاز جنوبی، به دلایل گوناگون امنیتی، ژئوپلیتیک و حتی فرهنگی و اقتصادی به عرصه‌ی فاز بعدی تحرکات و پیشروی غرب علیه مسکو بدل شدند. روندی که صرفا به واسطه‌ی طراحی‌های غربی صورت نگرفت و همراهی کشورهای مذکور را نیز به همراه داشت. کشورهایی که سران عمدتا نومنکلاتورای آن‌ها گذشته‌ی شورویایی خویش را بدرود گفته و ادغام در ساختارهای یوروآتلانتیکی را راه برون‌رفت مناسبی برای خلاصی از سایه‌ی برادر بزرگ‌تر و هم‌چنین گذر از مشکلات عدیده‌ی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی دوران پساشوروی می‌دانستند. جدای از این‌که اکنون بعد از 25 سال از فروپاشی شوروی آن انتظارها و ارزیابی‌ها در عرصه عمل به چه نتیجه‌ای منتهی شده است اما تردیدی نمی‌توان روا داشت که کماکان کشاکش میان مسکو و غرب در مسأله پیشروی‌های ناتو در محیط پیرامون روسیه یکی از مهم‌ترین فاکتورها در تحولات اروپای شرقی و قفقاز بوده است. در حالی‌که همسایگی قفقاز با جمهوری اسلامی ایران، بر اهمیت راهبردی آن برای ناتو افزوده است، ترکیه به‌منزله‌ی سومین همسایه قفقاز و عضوی از ناتو انگیزه‌های قوی برای بازیگری در این منطقه را دارا است و در حالی‌که جنگ اوت 2008، عضویت کشورهای قفقاز در ناتو را به‌منزله‌ی خط قرمزی غیر قابل تخطی از منظر مسکو ترسیم نمود، بازیگری نیابتی قدرتی منطقه‌ای هم‌چون ترکیه در زمین ناتو در قفقاز به مولفه‌ای مهم‌ تبدیل شده است، نقش‌آفرینی‌ای که در روندهای کنونی منطقه قفقاز شاهد تحقق و پیشبرد آن هستیم. چنان‌که ترکیه همزمان با افزایش تحرکات و عمق استراتژیک خود در قفقاز، کارویژه‌های سپرده‌شده از سوی ناتو را نیز در این منطقه عملی می‌کند.
جایگاه و نقش ترکیه در گسترش مرزهای ناتو؛ پیشروی در قفقاز جنوبی
واقعیت این است که همکاری‌های ناتو با جمهوری‌های قفقاز جنوبی مطابق خواست طرفین پیش نرفته است. چرا که علاوه بر مخالفت جدی مسکو با گسترش حوزه نفوذ ناتو در محیط پیرامونی فدراسیون روسیه، مشکلات و موانع زیرساختی مهمی نیز بر سر راه همکاری‌های این جمهوری‌ها با ناتو وجود دارد. این امر در حوزه مسایل نظامی یکی از بغرنج‌ترین موارد بوده است. عمده‌ی اتکای کلیه ارتش‌های جمهوری های سابق شوروی کماکان به تسلیحات روسی بوده و محتاج قطعات و خدمات پشتیبانی روسیه در حوزه نظامی خویش هستند. به‌ویژه جمهوری آذربایجان که قرداد‌های سنگین خرید تسلیحات نظامی با روسیه دارد و بحران قره‌باغ به‌منزله‌ی یک عامل بسیار مهم، همواره در سیاست‌های نظامی و تسلیحاتی آن بالاخص در قبال مسکو تعیین‌کننده بوده است. مسکو در عین حمایت از ایروان، همواره مشتاق فروش تسلیحات به باکو بوده است، چنان‌که به اذعان اغلب کارشناسان دلیل برتری جمهوری آذربایجان در جنگ چهار روزه آوریل 2016 در قره‌باغ، برخورداری از تسلیحات مدرن روسی از جمله تانک‌های  T- 90بوده است. اما این بدان معنا نیست که باکو، مسکو را حامی خود و یا قابل اتکا ببیند و دقیقا در همین آرایش قوا است که در سیاست خارجی و نظامی معطوف به موازنه‌گرایی بین مسکو و غرب، ضرورت افزایش پیوندهای خود با ناتو را هیچ‌گاه از نظر دور نداشته است.
ژنرال بن هاجس، فرمانده نيروهاي آمريکا در اروپا در اواسط خردادماه 1395 به باکو سفر نمود و در این سفر چند پيشنهاد مهم؛ از جمله مشارکت جمهوری آذربایجان در مانور مشترک آمریکا و گرجستان، مشارکت این کشور در مانور مشترک ناتو و رومانی در تابستان سال آینده و همچنین برگزاری مانور مشترک نظامی جمهوری آذربایجان با آمریکا را به مقامات باکو ارائه داد. بی‌شک حاکمیت باکو علاقمند به مشارکت در این مانورهاست و صرف طرح این پیشنهادها از سوی آمریکایی‌ها ابزار مناسبی برای باکو جهت امتیازگیری از مسکو محسوب می‌شود، اما باکو می‌داند پاسخ مثبت به این پيشنهادها، هزینه‌های زیادی را از جانب مسکو بدان مترتب خواهد نمود و دقیقا همین‌جاست که نیاز به پنهان شدن در پشت واسطه‌ای برای پیشبرد این همکاریها را بیش از همیشه درمی‌یابد.
در نیمه دوم اردیبهشت‌ماه 1395، مانور مشترکي با نام «شریک اصیل»‌ با حضور نظامیان انگلیسی، آمریکایی و گرجستانی در پایگاه «وازیانی»‌ در حومه تفلیس برگزار شد که باکو نيز به اين مانور دعوت شده بود ولی شرکت نکرد. وزارت خارجه روسیه در واکنش به این مانور با صدور بیانیه‌ای تاکید نمود: «ما این اقدامات ناتو در قلمرو گرجستان را تحریک‌آمیز و با هدف بی‌ثبات کردن اوضاع در منطقه قفقاز می‌دانیم». اگر جمهوري آذربايجان در اين مانور حضور مي‌يافت، قطعا مناسبات خوب کنونی بین باکو ـ مسکو دستخوش تغییر می‌شد. به‌خصوص این‌که دولت جمهوري آذربايجان در مرحله حساس فعلی مناقشه قره‌باغ کوهستاني، تمايل ندارد در روابطش با روسيه کدورتی ايجاد شود. اما باکو تمایل خویش به الحاق در ساختارهای یوروآتلانتیکی را به‌طور کامل قربانی اجتناب از نارضایتی و خشم مسکو نمی‌کند و چنان‌که اشاره شد در جستجوی مسیری پوشیده‌تر برای نزدیکی به ناتو، از همکاری همه‌جانبه با عضو ناتو در منطقه و شریک راهبردی خویش، یعنی آنکارا کمال استقبال را به‌عمل می‌آورد. از طرف دیگر به نظر می‌رسد که روسيه نيز گرچه همکاري ناتو با کشورهاي قفقاز جنوبي را بر نمی‌تابد، اما همکاري نظامي اين کشورها با ترکيه را خطري جدی براي خود نمي‌داند. البته شکی نیست که روسیه از اهداف آنکارا مبنی بر شکل‌دهی و تقویت محور ترکیه ـ گرجستان ـ جمهوری آذربایجان در برابر محور ایران ـ ارمنستان ـ روسیه آگاه است اما گویا در وضعیت فعلی، روسیه بد را به بدتر ترجیح می‌دهد.
بنابراین الگوی جایگزین همکاری مستقیم جمهوری آذربایجان و تا حدودی گرجستان، با ناتو همکاری با ترکیه در جهت دستیابی به استانداردهای مطلوبِ ناتو است. از همین‌رو، پاسخ جمهوري آذربايجان به تمامي مانورهاي نظامي در ترکيه در صورت دعوت، مثبت بوده است. برای نمونه، نيروهاي نظامي جمهوري آذربايجان اخیرا در دو مانور (مانور  EFESو «عقاب آناتولي 2016») در ترکيه حضور يافتند. وزير دفاع جمهوري آذربايجان شخصا به ترکیه سفر نمود و مانور EFES در شهر ازمير ترکيه را از نزدیک تماشا کرد. در اين مانور، نيروهاي ترکيه، آمريکا، آلمان، انگليس، لهستان، پاکستان، عربستان سعودي، قطر و جمهوري آذربايجان شرکت کرده بودند. که موید این است که باکو از مشارکت در مانورهايي که توسط آنکارا، بدان‌ها دعوت مي‌شود و لو نيروهاي آمريکايي در آن‌ها حضور داشته باشند، اجتناب نمی‌کند. تحولات داخلی و اقدامات باکو نیز موید این است که این کشور به‌شدت در پی تطبیق نیروهای نظامی خود با استانداردهای ناتو است. همه‌ی برنامه‌های اصلاحی در ارتش جمهوری آذربایجان مطابق با استانداردهای ناتو است که آن نیز عمدتا با هماهنگی و همکاری آنکارا صورت می‌گیرد. در سفر الهام علی‌یف به ترکیه در اواخر زمستان گذشته توافق‌نامه نظامی مبنی بر استخدام 3 ژنرال‌ ارشد ترکیه برای آموزش و تطبیق استانداردهای ناتو بر ارتش جمهوری آذربایجان امضا شد.
به اين ترتيب، شاهدیم که ناتو به موازاتِ همکاری مستقیم با سه کشور قفقاز جنوبی، همکاری غیر مستقیم از طریق ترکیه با دو شریک اصلی خویش در قفقاز، یعنی جمهوری آذربایجان و گرجستان را نیز دنبال می‌کند. این رویکرد احتمالا در دسترس‌ترین و کم‌هزینه‌ترین مسیر برای تحقق اهداف نظامی و امنیتی طرفین است، که در ضمن با طرح‌های انتقال انرژی در منطقه نیز تقارن و هم‌پوشانی دارد.  
گفتنی است که سیاست پیشروی ناتو در قفقاز جنوبی چه به‌صورت مستقیم و چه نیابتی، در آرایش کنونی قوا در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی، یکی از منابع تهدید علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران است که تبعات آن به تحدید زمینه حضور ایران در طرح‌های ترانزیتی و خطوط انتقال انرژی نیز تسری خواهد یافت. کما این‌که طرح انتقال گاز ایران به گرجستان که در زمستان گذشته مطرح و با جدیت تمام از جانب ایران پیگیری می‌شد، سرانجام با کارشکنی جمهوری آذربایجان و بی‌تفاوتی روسیه عقیم ماند و به نتیجه نرسید. برخی تحلیلگران بر این باور بودند که در صورت موفقیت این طرح، حلقه‌ی گرجستان در پیوند زنجیره‌ی ترکیه و جمهوری آذربایجان در منطقه متزلزل می شد. تردیدی نیست که تداوم سیاست طراحی و احداث مسیرهای ترانزیت کالا و انرژی در منطقه بدونِ ایران، توام با تعمیق حضور ناتو در بخش دیگری از محیط پیرامونی کشورمان بالاخص با واسطه‌گری آنکارا، چشم‌انداز مناسبی را در مسیر تحقق منافع ایران ترسیم نمی‌کند.


*پژوهشگر بنیاد مطالعات قفقاز
منبع: همشهری دیپلماتیک، نشریه سیاسی ـ تحلیلی، دوره جدید، شماره 92، مرداد و شهریور 1395، ص 103-102
https://ccsi.ir//vdcaayn6.49nyy15kk4.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

عضويت در خبرنامه