نخستینبار از ارمنیان که مردمانی هند و اروپاییاند، اندکی پس از پایان سدهی ۷ م یاد شده است. این مردمان گروهی از ساکنان باستانی منطقه را به سرزمینهای شرق کوه آرارات راندند و خود ساکن منطقه شدند. در این محل، یونانیان آنها را آلارُدیها (آراراتیها یا اورارتوییها) خواندند. این تازهواردان که در سطح پایینتری از تمدن بودند، زندگی خود را بر اساس عناصر تمدنی موجود، همچون شهرهای محصور، نهرهای آبیاری و اراضی قابل کشت پیگرفتند.
قومِ هایک (هایها)، آن چنان که ارمنیان خود را میخوانند (واژهی ارمنی ظاهرا نتیجهی اشتباه گرفتن آنان از سوی ایرانیان یا یونانیان با آرامیهاست)، قادر به برقرار ساختن حکومت مستقل خود نبودند. از اینرو، سرزمین آنان از همان آغاز توسط هووخشتره به پادشاهی ماد، و سپس توسط کورش بزرگ، همراه با سرزمین ماد، به شاهنشاهی هخامنشی در ایران منظم شد (حدود ۵۵۰ قم). از این سرزمین در سنگنبشتهی بیستون، متعلق به داریوش بزرگ (سل ۵۲۲-۴۸۶ قم) به عنوان اَرْمینه و اَرْمَنیه یاد شده است و به گفتهی هرودت، مورخ یونانی سدهی ۵ قم، بخشی از ساتراپی سیزدهم، قلمرو هخامنشیان را تشکیل میداد. به گفتهی او، اورارتوییها نیز بخشی از ساتراپی هجدهم را تشکیل میدادند. گزنفن که در آناباسیس خود ماجراهای سپاهیان یونانی در ایران را بازگو میکند، از حکومت محلی این سرزمین در حدود سال ۴۰۰ قم یاد میکند و خبر میدهد که این حکومت در دست رهبران دهکدهها بود و اسب مالیات آنان به شاهنشاهان ایران را تشکیل میداد. این سرزمین تا هنگام انضمام آن به امپراتوری اسکندر مقدونی (۳۳۱ قم) و جانشینانش، یعنی امپراتوری سلوکی (۳۰۱ قم)، پیوسته در حکومت ساتراپهای ایرانی یا بومی بود.
در حوزهی فرهنگی، پذیرفتاری ارمنستان از تاثیرگذاری ایران، در چند مرحله اساسی روی داده است:
تأثیر و نفوذ ایران با پیوستن ارمنستان به امپراتوری هخامنشی آغاز گردید و تا مدتی طولانی پس از سقوط امپراتوری تداوم داشت. استرابو اشاره میکند که ارمنیان شیوهی پوشش خود را از مادها برگرفته بودند. ارمنیان یقینا پیوندها و روابط عمدهتری با اهالی آتورپاتکان، همسایگان نزدیک و شرکای تجاری خود داشتند تا این که با پارسها. افزون بر این، شاهان ارمنستان و آتورپاتکان به داشتن پیوندهای ناشی از ازدواج نیز معروف بودند.
واقعیتی گواهی شده و جالب توجه آن است که در ارمنستان اواخر عصر هخامنشی سه زبان رایج و متداول بود: زبان ارمنی (یا ارمنی مقدم/ proto-Armenian)، گویش محلی بدون نوشتار و گویشی.
تاثیرگذاری پارتی اشکانی بر ارمنستان، که با برآمدن پارتیان در سدهی دوم قم آغاز گردید و پس از استقرار اشکانیان بر تخت سلطنت ارمنستان در اواسط سدهی یکم میلادی اوج یافت، نیرومندتر و پایدارتر بود. تأثیر و نفوذ اشکانیان آثار و نمودهای برجستهای را بر جنبههایی از تمدن ارمنی باقی گذاشت. برای نمونه، gusan (جمع gusank’)، گونهای رامشگر یا خنیاگر، که نویسندگان ارمنی گهگاه از آن یاد کردهاند، همان gosan (گوسان) پارتی است. در طی دوران ساسانی، ارمنستان مسیحی روی هم رفته به سنتهای ایران اشکانی وفادار مانده بود.
تاثیر و نفوذ ساسانیان، واپسین اثرپذیری ارمنستان از ایران بود و به نظر میآید که نسبتا نیرومند بوده است، هر چند با تغییر شیوهی برخورد سیاسی و دینی ایرانیان، دچار افت و خیز میگردید. حتی با وجود خصومت ارمنیان با مزداپرستی، پیوندها و روابط نزدیک میان آریستوکراتهای دو کشور هرگز از هم نگسست و ارمنیان به برخی جوانب دنیوی فرهنگ ساسانی بیعلاقه و بیاعتنا باقی نماندند. در سدهی ششم میلادی، بردباری ساسانیان نسبت به مسیحیان و حضور مسیحیان بسیار در دربار ساسانی، روابط و مناسبات ارمنی-ایرانی را آسانتر ساخت.
پس از ظهور اسلام، این کشور به تصرف نیروهای عرب در آمد و حدود دو قرن تحت استیلای خلفای اسلامی بود. از آن پس ارامنه طولانیترین سابقه استقلال خود را تجربه کردند. تا این که به هجوم ترکان سلجوقی استقلال خویش را از دست دادند. در این دوران قشر عظیمی از ارامنه که حاضر نبودند تن به سلطه سلجوقیان نهند با مهاجرتی عظیم به سمت سیلیسیه رفته و در آنجا حکومتی تحت عنوان ارمنستان جدید پایهگذاری کردند و استقلال خود را به مدت ۳ قرن حفظ کردند.
ارامنه از دیر باز تئاتر را میشناختند. طبق نوشته مورخان ارمنی حدودا از یک قرن پیش از میلاد تئاتر در بخشهای غربی ارمنستان رواج چشمگیری یافت و سپس به بخشهای شرقی گسترش یافت و در نزد سلاطین و امرا اجرا میشد. تئاتر یونانی در تئاتر ارمنی تاثیر بهسزایی داشته و واژه «تادرون» در زبان ارمنی به همان معنای تئاترون یونانی بوده و حکایت از این امر دارد که تئاتر از یونان به ارمنستان آورده شده است. پس از رواج مسیحیت در ارمنستان این هنر توسط برخی از روحانیون تحریم شد و تا مدتهای مدیدی از اجرای آن جلوگیری میشد تا این که با پایان یافتن قرون وسطی و آغاز عصر جدید دوباره به عنوان یک هنر مطرح گردید.
تاریخ برگزاری اولین نمایشها در این کشور به دوران پیش از میلاد مسیح برمیگردد. به نقل از یکی از تاریخنویسان، تیگران دوم، پادشاه ارمنستان، در ۶۹ قم ساختمانی مخصوص نمایش در تیگراناگِرد بنا کرد. فرزندنش، آرداوازد دوم نیز که تحت تاثیر جنبش هلنیسم هنری در یونان بود، شیوه هنردوستی پدر را ادامه و دستور اجرای نمایشنامههای یونانی را صادر کرد. نمایش و ادبیات مختص آن برای ارمنیان در حکم شناسنامه فرهنگی به شمار میرفته است. این موضوع در مورد ارامنهی ایران نیز صادق است. ارمنیان ایران در تمامی شهرهایی که سکونت داشتهاند، سالنهایی نیز برای برگزاری نمایش و مراسم فرهنگی احداث کردهاند.
دلایل پا گرفتن تئاتر در ایران را باید در عوامل اجتماعی، فرهنگی و … جستوجو کرد؛ از سفر سیاحان ایرانی به فرنگ، که معمولا از رشت و انزلی میگذشتند و به اروپا میرفتنـد، گرفـتـه تـا سفر هیاتهای تئاتری از قفقاز بـه ایران و فرایندهای سیاسی-روشنفکری، که زاییدهی شرایط اجتماعی دورهی مشروطیت ایران بود.
نمایش در میان ارمنیان ایران نیز سابقهای به اندازه صد سال دارد. اولین نمایش را ارمنیان تبریز در ۱۸۷۹ م به همت کشیش مسروپ پاپازیان، که مدیر مدرسهی ارمنیان تبریز بود، اجرا کردند. البته در آغار نمایشنامههایی که برای اجرا انتخاب میشدند به گونهای بودند که نقش زن در آنها محسوس نبود و همه نقشها را مردان به عهده میگرفتند. اما از ۱۸۹۰ م زنان نه تنها به دیدن نمایش میرفتند بلکه نقشهایی را نیز در نمایشها به عهده میگرفتند. در همین دوران واهام پایازیان که یک بازیگر ارمنی بود و شهرت زیادی در اجرای آثار شکسپیر در روسیه کسب کرده بود، به ایران آمد و با اجرای نمایش اتللو (و بعدها چند نمایش دیگر از جمله هملت، دون ژوان و مرد آهنین) سنگ بنای تئاتر مدرن ایرانی را به شیوه و سبک غربی پایهریزی کرد. پایازیان و گروه نمایشاش پیشتر در گرجستان، آذربایجان و ترکیه موجب تحولاتی جدی شده بودند و همین رویکرد با ورود آنها به ایران نیز مجددا تکرار شد و در واقع اولین جرقه مدرن شدن تئاتر ایران با ورود او و گروهش زده شد.
در ۱۹۰۹ م نیز گروهی از جوانان ارمنی و غیر ارمنی ساکن تبریز، گروه دوستداران تئاتر را برای اجرای تئاترهایی به زبان پارسی بنیان نهادند. از این سال به بعد گروههای زیادی از ارمنستان و قفقاز برای اجرای نمایش به تبریز دعوت شدند که از میان آنها نام مگردیچ تاشجیان در هنر نمایش ارمنیان ایران جایگاهی خاص دارد. بعدها با آمدن مانوئل ماروتیان از ایروان، نمایش ارمنیان تبریز گامی بلند برای رشد برداشت.
از هنرمندان بنام ارمنی که اولین فعالیتهای هنری خود را از این گروهها شروع کردند و نقش مهمی در شکلگیری هنر نمایش در ایران به عهده داشتند، آرامائیس آقامالیان، یپراد بارویان، یِلِنا آوِدیسیان و باید نام برد.
به غیر از تبریز، در دیگر نواحی آذربایجان نیز -در شهرها و روستاهایی که ارمنیان سکونت داشتند- همچون ارومیه، سلماس، خوی، مراغه، اردبیل و قره داغ، ارمنیان در عرصهی نمایش فعال بودند و از ۱۸۹۰ م نمایشهایی را به روی صحنه بردند.
در جلفای اصفهان نیز، ارمنیان از ۱۸۸۶ م اقدام به تاسیس گروههای نمایشی کردند که اولین نمایششان، انجیر خچو، در یکی از منازل متعلق به کلیسای وانک با همت بگلر آقایانبه روی صحنه رفت. این گروه در ۱۶ مارس ۱۸۸۸ م برای تاسیس انجمن نمایش اقدام به جمعآوری اعانه کرد و موفق به جمعآوری مبلغ ۵۵۱ قران شد که آن را برای تاسیس گروه نمایش و ساخت سن متحرک استفاده کردند.
متاسفانه، از آنجایی که خلیفهی وقت ارامنه، اسقف یِسایی آسدوازادوریان، با فعالیتهای نمایشی موافق نبود در ۱۸۹۰ م فعالیتهای گروه را متوقف کرد. این موضوع هفت سال ادامه یافت تا زمانی که به جای وی اسقف ماقاکیا دِرونیان به سمت اسقفی ارمنیان جلفای اصفهان برگزیده شد. از این تاریخ به بعد، فعالیتهای نمایشی نزد ارمنیان جلفای اصفهان جانی دوباره گرفت. در ۱۸۹۹ م، انجمن دوستداران تئاتر تاسیس شد. این انجمن دارای اساسنامه، هیات مدیره و قوانین خاص بود. در این زمان در جلفای اصفهان نیز، نقش زنان را مردان ایفا میکردند. از این رو، اسقف دِرونیان نامهای به پیشوای دینی ارمنیان، جاثلیق مگردیچ خریمیان، نوشت و از وی تقاضا کرد که با ایفای نقش زنان موافقت کند. جاثلیق مگردیچ خریمیان نیز در جواب اعلام کرد در صورتی که ایفای نقش بانوان مغایرتی با دین نداشته باشد، بلامانع است. بِه بوُ، اثر گابریل سوندوکیان، اولین نمایشی بود که بعد از این تاریخ با حضور بانوان به روی صحنه رفت. البته، این دوشیزگان تحت شرایط امنیتی خاصی به روی صحنه رفتند.
در ۱۹۱۳ م، گروهی از دوستداران نمایش برای بزرگداشت بیست و پنجمین سالگرد تاسیس گروه نمایش در جلفای اصفهان مراسم باشکوهی برگزار کردند. از کسانی که در آن سالها نقشی مهم در احیای هنر نمایش در جلفای اصفهان ایفا کردند، میتوان به لوسـابِـر گیـورغیـان، ایـشــخــانـوهـی زوهـرابـیـان، آشـخِـن داوتـیـان، گریـگــور ناهـابِـدیــان وتیگران آبگاریان اشاره کرد. در این دوره، گروههای نمایش متعددی نیز از قفقاز به جلفای اصفهان رفتوآمد داشتند. در۱۹۳۰ م، گروهی تحت عنوان انجمن هنرپیشههای ارمنی در جلفای اصفهان تشکیل شد که نمایشهای جنگ ملیکها، کاج نازار، لیلی و مجنون، ناموس، شیرین و فرهاد و سایات نُوا را اجرا کردند. در این نمایشها، گریگوریس نازلومیان، آرمن مگردومیان، تیگران آبگاریان و … به ایفای نقش پرداختند. برگزاری شانزده نمایش مختلف در ۱۹۳۰ م در جلفای اصفهان بیانگر آن است که در این سالها گروههای نمایشی در جلفای اصفهان بسیار فعال بودند. در ۲۳ آگوست ۱۹۳۰ م، برای اولین بار در جلفای اصفهان اُپرای آنوش به روی صحنه رفت. (رفرنس: میناسیان، ل. گ. “تئاتر ارمنیان جلفای اصفهان”).
در ۱۸۸۴ م در مدرسهی ارامنه، واقع در دروازه قزوین، تالار بزرگی احداث شد و به این ترتیب هنر نـمایـش در بین ارمنیان تهران رونق گرفت. در ۱۸۸۸ م، انجمن دوستداران تئاتر تهران تأسیس شد کــه هاروطون ماردیـروسیان از بنیانگذاران این انجمن و رییس هیات مدیرهی آن بود.
در گزارشی که نشریهی مشاک چاپ تفلیس در ۳۰ مارس ۱۸۸۹ م با عنوان “نامهای از ایران” چاپ کرد، با اشاره به فعالیتهای نمایشی ارمنیان تهران نوشت: “… نـمایــشنامههــایی بــه زبــان ارمــنی و همچنین نمایشنامههایی از مولیر در تهران اجرا میشود که هوانس خان ماسحیان، مدیر جوان و فعال مدرسهی هایگازیان، آنها را به زبان پارسی ترجمه کرده است”. پر واضح است که در آن تاریخ فعالیتهای گستردهی نمایشی قابل توجهای در جامعهی ارمنیان تهران وجود داشته است.
از ۱۹۱۶ م، زوج هنرمند وارتو و آرتو طریان، بر روی صحنههای نمایش ارمنیان تهران ظاهر شدند. این زوج هنرمند از ۱۹۱۴ م فعالیت رسمی هنری خود را شروع کردند و در این مدت به دو هنرمند اصلی صحنههای نمایش ارمنیان تهران تبدیـل شدند. از ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۰ م تئاتر ارمنیان تهران با گروههای بسیاری فعالیت خود را ادامه داد. در این میان، استودیو دراماتیک که آرتو طریان آن را اداره میکرد، جایگاه خاصی در بین جوانان تهرانی داشت. وارتو طریان نیز در ۱۹۳۳ م نمــایشنـامهی تهدید را کارگردانی کرد. ظاهرا، او اولین زن ایـرانی اســت که نمایشنامهای را کارگردانی کرده است.
از دیگر فعالیتهای بازیگران ارمنی در دورهی مشروطیت برگزاری نمایش به نفع موسسات خیریه بود. در این زمان، علاوه بر مدرسهی ارامنه از گراند هتل و تالارهای آن نیز برای اجرای نمایش استفاده میشد.
در سالهای ۱۹۴۵ و ۱۹۴۶م اجرای نمایش برای کودکان و نوجوانان مورد توجه واقع شد و گروههایی اقدام به اجرای نمایش برای این گروه سنی کردند که از جملهی آنها گروه تئاتر کودکان به سـرپرستی ر. آتایان و ن. آقاسیان و گروه تئاتر کاخ کودکان به سرپرستی سروریانها بود.
فعالیتهای نمایشی ارمنیان تهران در دهههای دیگر با گروهها، انجمنها و باشگاههای ارمنیان تهران ادامه پیدا کرد. از بین آنها باشگاه فرهنگی و ورزشی آرارات، باشگاه فرهنگی و ورزشی سیپان، انجمن ارمنیان چهارمحال تهران و دیگر باشگاهها برای هنر نمایش ارمنیان تهران فعالیتهای ارزندهای انجام دادند. در باشگاه آرارات، چند گروه نمایشی همزمان فعالیت داشتند. از میان این گروههای نمایشی کارگردانان، هنرمندان و افراد صاحبسبکی به عرصهی نمایش ایران قدم گذاشتهاند؛ اشخاصی از قبیل آرامائیس آقامالیان، ساموئل خاچیکیان، شاهین سرکیسیان، آربی آوانسیان، لوریک میناسیان، گیدوش آرزویان و … که خدمات ارزندهای نه فقط به هنر نمایش ارمنیان ایران بلکه به هنر نمایش ایران کردهاند.
در گیلان نیز تئاتر به دلیل نزدیکی این سرزمین با ارمنستان به شدت از هنر نمایش در این کشور تاثیر و تاثر پذیرفت. بذر اولیهی تئاتر را نیز ارامنه در گیلان پراکندند که با تلاش و کوشش هنرمندان گیلانی حاصل آن باروری بخشی از تاریخ ملی تئاتر کشورمان شد. قبل از شکلگیری اولین کانون تئاتری در رشت در ۱۲۹۸ش، گروههای ارمنی اولین گروههای نمایشیای بودند که به رشت و انزلی میآمدند و به اجرای نمایش پرداختند. اما تنها مدرکی که بر جای مانده نشان از اولین نمایشنامهای دارد که در رشت به اجرا درآمد. هاروتیون میناسیان، در یادداشتهای خود، تاریخ آغاز تئاتر گیلان را مقارن با اجرای این اثر در ۱۲۶۴ش/۱۸۸۵م دانسته. او اشاره میکند که این نمایشنامه به زبان پارسی در رشت اجرا شده و از اجرای نمایش دیگری نیز به نام انجیرِ خچو نیز یاد میکند که هر دوی این آثار کمدی بودهاند. ارمنیان و گروههای دیگری که از قفقاز به ایران میآمدند شخصیتهای اصلی نمایش را با خود میآوردند و بازیگران فرعی را از میان مردم بومی انتخاب میکردند.
اولین تالار نمایش را در رشت آوِدیس هوردانانیان ساخت. در این تالار، ارمنیان قفقازیای که به رشت میآمدند، ارمنیان گیلان و سایر گروههای تئاتری نمایش اجرا میکردند. تا ۱۹۰۰م این تالار تنها تالار تئاتر رشت بود. در این سال و در زمان حکومت سپهدار تنکابنی، مدرسهای به نام مدرسهی مظفریه شرف در ضلع جنوبی سبزه میدان ساخته شد که در آن تالاری برای تئاتر در نظر گرفتند. سن مدرسهی ارامنه متعلق به گروههای تئاتری بود ولی تالار نمایش مدرسهی مظفریه شرف فقط از آنِ مدرسه. در این زمان، تهران هنوز با تئاتر آشنایی نداشت. از ۱۲۹۰ش به بعد، گروههای تئاتری در رشت یکی پس از دیگری چهره نمایاندند و متنهای ترجمه شده از مولیرو رابیش و نیز متون ترجمه شده از ترکی را به روی صحنه بردند.
در سال ۱۲۹۹ش “انجمن دوستداران تئاتر ارمنی” در تهران تشکیل شد و آثاری از گابریل سوندوکیان و آلکساندر شیروانزاده، نمایشنامهنویسان توانای ارمنی به نمایش درآمد. در دهه ۵۰ گروه “آدامیان”، در ۱۹۵۴ گروه “شانت” و اما در ۱۹۵۵ گروه “دراماتیک ارمنی تهران” تاسیس شدند. گروه تئاتر حرفهای متشکل از تاشجیان، ماروتیان و کستانیان در تاریخ تئاتر ارمنی ایران نقش بهسزایی ایفا نمودند.
ارمنستان اولین کشور دنیاست که به طور رسمی دین مسیحیت را به رسمیت شناخته و به همین دلیل از دیرباز هنر دینی آمیخته با انگارههای مذهبی را میتوان در آن به وضوح مشاهده کرد. قدیمیترین کلیساهای جهان، معماری و دیگر هنرها در کنار طرحها و نقشهای مذهبی در حال حاضر از مهمترین جاذبههای این کشور در حوزه جلب سلیقههای هنری هستند.
بهویژه آنکه همزمان با جنبش عظیم هنری رمانتیکها در آلمان، که پیوند ناگسستنی با اندیشههای والا و معنوی روح انسان داشته است، هنر این کشور نیز، اگرچه آرام و بیسروصدا، اما به گونهای مشهود، همگام با مسیر تطور هنر در اروپا شیوهها و شکلهای مختلف را تجربه کرد.
این کشور کوچک و زیبا در مقایسه با وسعت و جمعیتش همواره از پیشگامان هنر در دورههای مختلف بوده و همواره در زمینه هنرهای پلاستیک، نقاشی، مجسمهسازی و معماری، تا اندازهای ادبیات و مخصوصا موسیقی سرآمد فعالیتهای مهم هنری در منطقه بوده است. اکنون مجسمههای زیبا و فراوان را میتوان در همه جای شهر ایروان و در کنار معماری سنتی و تأثیر برانگیز ساختمانهای سطح شهر مشاهده کرد. مناسبتها و جشنهای مختلف که تعداد آنها در ارمنستان کم نیست هم بهانهای هستند تا موسیقی و رقص خودش را همچون هنری مردمپسند و همهگیر از سالنها و تالارها به خیابانها و کوچهها بکشاند. در حال حاضر علاوه بر مراکز فرهنگی و هنری و گالریها و نمایشگاهها، حتی پارکها و مراکز تجمع بسیاری هستند که در آنها هنرمندان هر روز نقاشیها و دیگر آثارشان را در آن به نمایش میگذارند و جالبتر اینکه میفروشند.
اما تئاتر هم مثل دیگر هنرها در ارمنستان از اهمیت ویژهای برخوردار است. نگاهی گذرا به تاریخ تئاتر در کشورهای همسایه ارمنستان به راحتی نشاندهنده آن است که بسیاری از آنها موج ورود اشکال معاصر و مدرن تئاتر را تا همین چند دهه پیش مدیون حضور هنرمندان ارمنی در کشورهایشان هستند. فعالیت گسترده بینالمللی چندین گروه فعال ارمنی در ترکیه، آذربایجان و گرجستان زمینههای ورود آرام تئاتر مدرن در این کشورها را هموار کرده است. در واقع بدون اغراق میتوان مدعی شد که تئاتر ارمنستان مستقیم یا غیر مستقیم باعث ورود تئاتر مدرن و معاصر به این کشورها شده است.
تاریخ تئاتر ایران نیز با نام واهام پاپازیان و گروهش که مقدمات آشنایی ما با تئاتر معاصر آن دوران را فراهم آورد، آشناست. رجوع به تاریخ تئاتر منطقه به راحتی نشاندهنده آن است که هنرمندان و گروههای ارمنی نقش مهمی را در شکلگیری تئاتر امروز ایران، ترکیه، گرجستان و آذربایجان داشتهاند. هر چند که حتی با در نظر داشتن این تاثیرگذاری مهم و بزرگ سهم تئاتر ارمنستان در تاریخ تئاتر منطقه آنگونه که باید مورد توجه قرار نگرفته و ثبت نشده است.
طی چند دهه اخیر، استقلال ارمنستان و بازگشت هنرمندان پرشمار این کشور از مسکو و دیگر شهرهای روسیه، مقدمات استقلال و پیشرفت تئاتر را در این کشور کوچک و آرام بیش از پیش فراهم آورد. از سرگیری فعالیتها این بار در محدودهای مشخصتر و با اهداف جدی و دقیقتر ملی، هنرمندان تئاتر ارمنستان را روزبهروز به معرفی هنرشان در منطقه و حتی فراتر از آن ترغیب و تشویق کرد. تئاتر ارمنستان روزبهروز ارتباط بیشتری با تئاتر اروپا ایجاد کرد و هر بار، چه در داخل و چه در خارج از این کشور تجربیات تازهای را ارائه نمود. دریافت جایزه پولیتزر توسط ویلیام سارویان، از مهمترین نمایشنامهنویسان معاصر ارمنستان، با نمایشنامه «زمان زندگی تو» تلاشی برای بهتر شدن و نزدیکتر کردن تئاتر ارمنستان به تئاتر امروز دنیا بود.
نمایشنامهنویسان و هنرمندان تئاتر ارمنستان رفتهرفته تجربیات مدرن هنرشان را همگام با بهترین آثار اروپا در فستیوالها و اجراهای مختلف داخلی و خارجی عرضه کردند و طی این سالها در حرکتی رو به رشد و پیشرفتی جدی توانستند گامهای بسیاری در جهت یکدست کردن همه تجربیات پراکنده سالهای پیش بردارند.
نمایشنامه «نه ارمنی» نوشتهی لسلی آیوازیان در کلوپ تئاتر منهتن شهر نیویورک، در لسآنجلس و کنسرواتوار تئاتر آمریکا در سانفرانسیسکو روی صحنه رفت؛ نمایشنامههایی از اریک بوگوسیان علاوه بر ارمنستان در کشورهای زیادی به اجرا درآمدند و هنرمندان بسیاری نیز توانستند با اجراهای مختلف در فستیوالهای متعدد جهانی، تئاتر ارمنستان را به طور جدی به جهان معرفی کنند. البته نباید در این نگاه کلی از واقعیت دور شویم؛ تئاتر ارمنستان با همه تاثیرگذاری و با وجود همه قوتهایش یک ضعف بزرگ داشت و این ضعف به پراکنده بودن هنر ارمنستان در کشورهای اطراف و همچنین در اروپا و آمریکا بر میگشت. در حال حاضر نیز بسیاری از ارمنیها در خارج از کشورشان زندگی میکنند و سرنوشت آنها به واسطه ظلمهایی که بر آنها گذشته و آوارگیهایشان در تاریخ یگانه است.
اما با تغییر نسبی شرایط و بهبود اوضاع، هنرمندان ارمنستان که تعداد بسیاری از آنها در اروپا و آمریکا فعالیت میکردند، حالا فرصتی برای ایجاد ارتباط موثر با داخل کشور برقرار کرده بودند و هنرمندان داخل نیز اشتیاق بیشتری برای معرفی آثارشان در خارج از مرزها نشان میدادند. بنابراین ارتباط موثر هنرمندان داخل و خارج هر روز بهتر شد و هنوز هم اشتیاق به استمرار و تقویت آن در میان هنرمندان این کشور وجود دارد.
اما در حال حاضر در ارمنستان و پایتخت آن، ایروان، تئاتر از یک سو در فکر جلب توجه مخاطبان داخلی است و از سوی دیگر میخواهد بهترینها را برای عرضه در دنیا معرفی کند. این را هم اضافه کنم که به خلاف ایران با وجود همه تمایلی که هنرمندان ارمنی به ارتباط با تئاتر جهانی دارند، اشتیاق آنها برای برقراری ارتباط با مخاطبان داخل بیشتر است. از مهمترین دغدغههای تئاتریهای ارمنی این است که چگونه هنری را برای مخاطبان امروز تئاتر تولید کنند و چگونه بتوانند تئاتر را که اکنون در تمام دنیا با رسانهها و هنرهای بسیار دیگر جهان فرامدرن رقابت دارد و موقعیتش را در خطر میبیند از این خطر نجات دهند.
تئاتر ارمنستان با همه قدمتی که دارد به واسطه موقعیت سیاسی این کشور و فراز و نشیبهایی که همواره با آنها مواجه بوده است و همچنین به دلیل پراکنده بودن حضور هنرمندان تئاتر این کشور در اروپا و آمریکا، هنوز هم به آن انسجام و یکدستی که ارمنیها انتظار آن را دارند و از آن سخن میگویند، نرسیده است.
منبع: ایراس https://ccsi.ir//vdca.on0k49nwe5k14.html
ccsi.ir/vdca.on0k49nwe5k14.html