پنجشنبه ۶ دی ۱۴۰۳ , 26 Dec 2024
تاریخ انتشار :چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۲۰:۳۹
کد مطلب : 5562
دیپلماسی انرژی جمهوری آذربایجان و جستجوی نقش برجسته در نظام بین الملل
دکتر افشار سلیمانی کارشناس مسائل قفقاز در مصاحبه ای به بررسی دیپلماسی انرژی جمهوری آذربایجان و نقش نفت و گاز در آینده سیاسی این کشور پرداخته است:


پرسش: مهمترین اهداف دیپلماسی انرژی جمهوری آذربایجان در شرایط کنونی چیست؟
 
افشار سلیمانی: دولت جمهوری آذربایجان در دیپلماسی انرژی خود چند هدف استراتژیک را پی می گیرد. ازجمله مهمترین این اهداف می توان به: تقویت بنیه اقتصادی کشور بمنظور توسعه همه جانبه، ایجاد منافع اقتصادی برای بازیگران مهم منطقه ای و بین المللی در راستای حل بحران قره باغ، افزایش نقش خود در منطقه قفقاز جنوبی، تاثیرگذاری بر ارمنستان جهت ایجاد انعطاف در قبال منافشه قره باغ، تحکیم پایه های حکومتی و کاهش تاثیرگذاری سلبی کشورهای پیرامونی بر مسائل داخلی جمهوری آذربایجان اشاره نمود. 


پرسش: در دیپلماسی انرژی جمهوری آذربایجان، جلب سرمایه های خارجی برای اکتشاف و استخراج در بخش انرژی یعنی نفت و گاز چه نقشی دارد؟ 

افشار سلیمانی:‌ اساسا جمهوری آذربایجان با جلب سرمایه گذاری خارجی به اکتشاف، استخراج و تولید نفت و گاز مبادرت نموده است. در سایه جلب شرکتهای معتبر بین المللی مزید بر انتقال سرمایه، زمینه های انتقال تکتولوژی های نوین در زمینه صنعت نفت و مدیریت در این عرصه را فراهم نموده است. این کشور در سایه تنظیم یک استراتژی نفتی توانست ظرف کمتر از دو دهه بودجه سالانه کشور را از ۱ میلیارد دلار در سال به قریب ۲۰ میلیارد دلار در سال برساند. 


پرسش: خط لوله «ترانس آناتولی» قرار است که با طول ۱۲۴۰ کیلومتر سالانه ۱۶میلیارد مترمکعب گاز طبیعی میدان شاه دنیز-۲ جمهوری آذربایجان را از طریق ترکیه به اروپا صادر کند و اعلام شده که این خط لوله (TANAP) توانسته است مشارکت غول های انرژی چون بی پی، توتال و شل را جلب کند. موفقیت در ساخت این خط لوله چه تاثیری در جایگاه جمهوری آذربایجان در حوزه صادرات انرژی دارد؟ 

افشار سلیمانی:‌ آنگونه که اعلام شده است اجرای این طرح که قرارداد آن در تیرماه سالجاری به امضای وزرای ذیربط جمهوری آذربایجان و ترکیه رسید از سال ۲۰۱۳ آغاز و درسال ۲۰۱۷ یا ۲۰۱۸ باتمام خواهد رسید و از مبداء معادن شاه دنیز ۲ در حوزه نفتی جمهوری آذربایجان در دریای خزر ۱۶ میلیارد متر مکعب گاز به ترکیه و اروپا صادر خواهد نمود و تا سال ۲۰۲۵ میزان صادرات به ۵۰ میلیارد متر مکعب خواهد رسید. بدیهی است موفقیت در این طرح جایگاه جمهوری آذربایجان را در عرصه انرژی و سیاسی در منطقه و فرامنطقه بیش از گذشته تقویت خواهد نمود و مزید بر آن همگرایی این کشور را با کشورها و نهاد های اروپائی تعمیق خواهد بخشید. مزید بر اینها افزایش درآمدهای ناشی از این پروژه در توسعه اقتصادی این کشور نیز تاثیر زیادی برجای خواهد گذاشت.
 

پرسش: با توجه به وابستگی غرب به صادرات گاز مسکو و بی اعتمادی در روابط روسیه و اتحادیه اروپا در عرصه گازی دیپلماسی انرژی جمهوری آذربایجان تا چه حدی مورد پشتیبانی اتحادیه اروپا و امریکا قرار دارد؟ 

افشار سلیمانی: اگر این نکته را مد نظر داشته باشیم که مجموعه غرب و در راس آن آمریکا از ابتدای فروپاشی شوروی همواره در سیاست خارجی خود در پی تضعیف روسیه در ابعاد مختلف و همینطور کاهش نقش منطقه ای و بین المللی این کشور بوده اند؛ در عین حال باید به این موضوع اعتراف کنیم که مجموعه غرب نه تنها از همه طرحها و پروژه هائی که در راستای این هدف است حمایت می کنند بلکه خود ارائه دهنده، مشوق و مشارکت کننده در اجرای اینگونه طرحها بوده اند. یکی از اهداف اساسی غرب به حاشیه رانده شدن روسیه در تامین نیازهای انرژتیک اروپا و به حداقل رساندن نقش روسیه در این زمینه بوده است. اجرای پروژه های انتقال نفت باکو - تفلیس – جیهان و انتقال گاز باکو - تفلیس – ارزروم که روسیه و ایران را هم از جهت صادرات وهم از لحاظ مسیر ترانزیتی دور می زند از جمله این موارد است. پروزه ترانس آناتولی نیز با همه اهدافی که در پاسخ به سوالات قبلی به آنها اشاره شد در برنامه های غرب قرار دارد. هرچند که روسیه با تعجیل فراوان قصد دارد طرح خط لوله گاز موسوم به ساوت استریم را هرچه زودتر به اجرا درآورد تا بتواند بر ترانس آناتولی غلبه کند.

پرسش: با توجه به نقش ترکیه در طرح های نفتی و گازی جمهوری آذربایجان، آینده همکاری های دو کشور در حوزه دیپلماسی انرژی چگونه خواهد بود؟
 
افشار سلیمانی: همکاریهای ترکیه و جمهوری آذربایجان از جهات مختلف دارای جنبه های استراتژیک است. در اولویت همکاریهای استراتژیک میان دو کشور مشارکت فعال در طرحهای انرژی است. نمونه بارز آن را می توان بترتیب در پروژه های انتقال نفت و گاز باکو - تفلیس - جیهان و باکو - تفلیس - ارزروم مشاهده نمود. پروژه ترانس آناتولی که دو کشور را بیشتر به هم نزدیک می کند این همکاریها را به یک مثلث استراتژیک انرژتیک تبدیل خواهد نمود که دو کشور را بیش از پیش به یکدیگر پیوند خواهد زد و از رهگذر همین همکاریها و با توجه به همگرایی های قابل توجه دو کشور در زمینه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و همینطور رویکردهای همگرایانه در عرصه سیاست خارجی، مناسبات دو کشور همواره در مسیر تعمیق و تحکیم استمرار خواهد یافت. 


پرسش: در یک سال گذشته ما شاهد تحولاتی نوین و توجه افزونتر به خط لوله ترانس کاسپین از بستر دریای کاسپین بوده ایم. در این بین از منظر شما نگاه باکو به اجرایی شدن خط لوله ترانس کاسپین چیست ؟ 

افشار سلیمانی: به نظر می رسد با توجه به چشم انداز منفی این پروژه به دلایل اقتصادی، سیاسی و منطقه ای و عدم حمایت جدی ترکیه و دیگر بازیگران و همینطور رویکردهای مخالف تهران و مسکو به این طرح، جمهوری آذربایجان نیز موضوع ترانس خزر را به بایگانی سپرده است . 


پرسش: با توجه به موضع گذشته و کنونی روسیه در قبال احداث خط لوله ترانس کاسپین، چه مولفه هایی را در رابطه با نگاه روسیه به احداث این خط لوله و تغییر احتمالی مواضع این کشور می توان در نظر گرفت؟
 
افشار سلیمانی:‌ روسها همواره در مناسبات خود با کشورها بیشتر رویکرد بازی با قاعده مختص خود را پی می گیرند. بارها مشاهده شده که مسکو برغم مخالفتهایی که درمورد بعضی تحولات از خود نشان داده در نهایت با دریافت امتیازاتی مواضع قبلی خود را رها کرده و با توجیهاتی موضع جدید خود را فراموش نموده است. غافل از اینکه در دنیائی که امواج اطلاعات همه انسانها و مکانها را در می نوردد مواضع پیشین مسکو از سوی رصدکنندگان به فایل نسیان سپرده نمی شود. از همین منظر اگر بنگریم می توان گفت اگر طرح ترانس کاسپین روزی توجیه اقتصادی داشته باشد و مورد حمایت بازیگران و سرمایه گذاران قرار گیرد روسیه برغم مخالفتهای پیشین با اجرای آن موافقت خواهدکرد. 


پرسش: جایگاه ایران در دیپلماسی انرژی جمهوری آذربایجان با توجه به مبادلات گازی ایران با این کشور و موقعیت استراتژیک ایران در منطقه چیست؟ 

افشار سلیمانی: متاسفانه ایران در دیپلماسی انرژی جمهوری آذربایجان جایگاهی ندارد. مشارکت ۱۰ درصدی شرکت ایرانی در کنسرسیوم شاه دنیز ۱ که قریب ۱۵ سال پیش صورت گرفت در سایه رویکرد متوازنانه مرحوم حیدر علی یف رئیس جمهور وقت آذربایجان صورت گرفت. ابتدا شرکت ایرانی <<اویک>> دارنده این سهام شد و چند سال بعد این شرکت سهام خود را به شرکت ایرانی <<نیکو>> واگذارنمود. کنسرسیوم شاه دنیز شاید تنها پروژه ای باشد که آمریکایی ها و بسیاری از غربیها در آن سهامدار نیستند. این سهام تنها سهامی است که ایران در کنسرسیومهای نفتی جمهوری آذربایجان دارد. در زمینه گاز هم صرفا در شرایط خاص نخجوان ایران گاز جمهوری آذربایجان را به این منطقه سوآپ می کند به این ترتیب که از آستارا دریافت و از جلفا به طرف آذری تحویل می دهد و حق کمیسیونی از این بابت دریافت می کند. البته این طرح هم موقتی است به محض اینکه جمهوری آذربایجان راسا یا از طریق ترکیه نیاز گازی نخجوان را تامین کند این همکاری نیز قطع خواهد شد. در این حال ایران همه فرصتها را از این حیث از کف داده است. فرصت ترانزیت نفت و گاز جمهوری آذربایجان از طریق ایران به ترکیه و اروپا از زمانی که پروژه های خطوط انتقال نفت گاز باکو - تفلیس – جیهان و باکو - تفلیس – ارزروم اجرا و به بهره برداری رسید از دست رفت و دیگر راه بازگشتی نیست. این در حالی است که کشورمان می توانست محور ترانزیت انرژی کشورهای جمهوری آذربایجان و ترکمنستان به ترکیه باشد. اما در سایه اتخاذ سیاست های غیر واقع بینانه این فرصتها از دست رفتند. 


پرسش: دیپلماسی انرژی جمهوری آذربایجان چه پیامدهایی بر روی منافع ملی و اقتصادی ایران خواهد داشت؟
 
افشار سلیمانی: به ظن اینجانب این استراتژی غیرکارشناسانه و غیر واقع بینانه ایران بوده است که تاثیر منفی بر منافع ملی و استراتژیک کشورمان گذاشته است نه دیپلماسی انرژی جمهوری آذربایجان. متاسفانه این نگاه که از دست دادن فرصتها و منافع ملی را به سایر کشورها نسبت می دهیم منطقی نیست. هر کشوری باید به دنبال تامین منافع ملی خود در چارچوب مولفه های اقتدار ملی اش باشد. در سایه تصمیمات نادرست فرصتهای زیادی از دست رفته است که قابل بازگشت نیستند. چنانچه نه تنها نسل کنونی ایرانی متضرر شده است بلکه نسل های آتی نیز باید تاوان این ناکارآمدیها را بپردازد. 


پرسش: آینده جایگاه دیپلماسی انرژی جمهوری آذربایجان در جهان و منافع سیاسی و اقتصادی این کشور را چگونه تحلیل می کنید؟
 
افشار سلیمانی: جمهوری آذربایجان با طرحهائی که تاکنون در زمینه انرژی به اجرا گذاشته و پروژه هایی که در دست اقدام دارد و همینطور برنامه هایی که برای آینده در دست تهیه دارد در نظر دارد به عنوان یک کشور صادرکننده انرژی به ترکیه و اروپا و با وابسته نمودن کشورهای مقصد به خود از جهات مختلف اقتصادی و سیاسی نقش برجسته ای را در منطقه و نظام بین الملل ایفا کند. البته ایفای چنین نقشی براساس توانمندیهایی که دارد صورت می گیرد. بدیهی است در این راستا روسیه بزرگترین رقیب این کشور است که دارای اهرمهای تاثیرگذاری بر جمهوری آذربایجان می باشد. اما حمایت آمریکا و مجموعه غرب از جمهوری آذربایجان ضمن اینکه در مسیر به فعلیت رسیدن توان بالقوه جمهوری آذربایجان در زمینه انرژی به این کشور کمک می کند، سبب کاهش تاثیرگذاری روسیه بر این کشور نیز می گردد. این کشور در تامین نیازهای انرژی گرجستان نیز که مطمح نظر واشنگتن نیز است مشارکت فعال دارد. چنین موقعیتی برغم اینکه بحران قره باغ بر جمهوری آذربایجان سایه افکنده سبب گردیده است که جمهوری آذربایجان نقش آفرین ترین کشور در قفقاز جنوبی باشد. با توجه به اجرا شدن پروژه های مختلف در زمینه انرژی از سوی جمهوری آذربایجان و حمایت نسبی غرب از این کشور بنظر می رسد درآینده نقش جمهوری آذربایجان بیش از گذشته خواهد بود. تنها مشکلی که جمهوری آذربایجان در استراتژی نفتی با آن مواجه شده آن است که برغم گذشتهایی که به غربیها در این زمینه نموده غربیها در حل بحران قره باغ به نفع جمهوری آذربایجان ظرف دو دهه گذشته هیچ گامی بر نداشته اند و همواره با انتقاد از رویکردهای حقوق بشری دولت باکو به دنبال اخذ امتیارات بیشتر از این دولت هستند. 


******

گفتگو از: فرزاد رمضانی بونش 
منبع: مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC


https://ccsi.ir//vdcj.meifuqei8sfzu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

عضويت در خبرنامه