پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ , 21 Nov 2024
تاریخ انتشار :شنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۳۷
کد مطلب : 24833
گزارش همایش بین‌المللی روابط ایران- روسیه (بخش سوم و پایانی)؛

آینده روابط ایران و روسیه به کدام سو می‌رود؟

آینده روابط ایران و روسیه به کدام سو می‌رود؟
در همایش «روابط ایران و روسیه در پرتو تحولات نوین منطقه‌ای»، صاحبنظران این حوزه در صدد واکاوی روابط تهران-مسکو در پرتو تحولات نوین منطقه‌ای و بین‌المللی برآمدند. روابط ایران و روسیه در دوره پساخروج ناتو از افغانستان و نیز بسترهای امنیت جمعی در خلیج فارس از دیگر محورهای مورد بررسی بود.
«روابط ایران و روسیه در پرتو تحولات نوین منطقه‌ای» عنوان همایش بین‌المللی بود که روز دوشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۰ با همت مرکز مطالعات اوراسیای مرکزی دانشگاه تهران و همکاری بنیاد مطالعات قفقاز، دانشگاه علامه طباطبایی و خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) برگزار شد؛ همایشی با سه نشست تخصصی به ترتیب با عناوین «روابط دوجانبه ایران و روسیه»، «روابط ایران و روسیه در سطح منطقه‌ای» و «روابط ایران و روسیه در چارچوب سازمان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی» که در هر یک از آنها، صاحبنظران این حوزه به ارائه مقالات خود پرداختند.
پس از انتشار فراخوان برگزاری همایش و دریافت چکیده‌ها در اواخر تیرماه تا اواخر شهریور در مجموع ۷۲ چکیده مقاله در چارچوب محورهای اعلامی توسط دبیرخانه همایش دریافت شد. از میان این چکیده‌ها همچنین ۶۷ چکیده جهت چاپ در مجموعه چکیده‌ها توسط هیات داوران همایش پذیرفته‌ و همچنین ۴۰ چکیده از این چکیده‌ها برای دریافت مقاله کامل از نویسندگان توسط هیات داورن پذیرش شد. ضمن اینکه ۲۳ مقاله کامل در این همایش از نویسندگان دریافت و ۱۶ مقاله نیز توسط داوران جهت ارائه در همایش مورد تایید قرار گرفت.
بخش نخست و دوم این همایش پیشتر منتشر شد، بخش سوم و نهایی آن  را در ادامه می‌خوانید:
روابط ایران و ورسیه در دوره پساخروج ناتو از افغانستان
به جرات می‌توان گفت که بیشترین مقالات در این همایش به موضوع روابط ایران و روسیه با تمرکز بر خروج ناتو از افغانستان ارتباط یافته‌ است؛ مقالاتی که شمار آن در این زمینه به بیش از ۱۰ مورد می‌رسد.
از جمله مقالات ارئه شده در همایش، مقاله‌ای است تحت عنوان «دیپلماسی ترکیه در افغانستان: ‌تأثیر آن بر منافع ایران و ورسیه پس از خروج نیروهای ناتو از افغانستان» به قلم «طیبه واعظی» کارشناس مسائل بین‌المللی که در آن نوشته‌است: پس از دو دهه حضور نظامی ترکیه در افغانستان در قالب نیروهای ناتو، اکنون ترکیه هدف خود برای باقیماندن در افغانستان را اعلام کرده و این تصمیم را با آمریکا به مشورت گذاشته‌ است. به نظر می‌‏رسد ترکیه از روی کارآمدن طالبان ناخشنود نیست و مقام‌های این کشور با تأکید بر اصل همکاری، بر آمادگی برای مذاکره با طالبان و برخورد خوشبینانه با پیام‌های این گروه تأکید کرده‌ است.
در مقابل شاهدیم ایران ‌به‌عنوان کشور همسایه و روسیه ‌به‌عنوان قدرت بزرگی که به واسطۀ همسایگی حیاط خلوتش با افغانستان از گذشته تاکنون تحولات این کشور را در کانون توجه خود قرار داده‌اند، همچنان در مورد شیوۀ تعامل با طالبان و تهدیدهای احتمالی برخاسته از این گروه ابهام وجود دارد و بی‌شک اضافه شدن ترکیه به بازیگران عرصه افغانستان منافع این دو کشور و دیگر کشورهای درگیر را نیز متأثر خواهد ساخت.
نگارنده نتیجه می‌گیرد که تلاش‌های دیپلماتیک ترکیه برای تداوم حضور در افغانستان ناشی از علاقه گسترده این کشور به اتصال مستقیم با قلب آسیا از و ارتباط اقتصادی گسترده‌تر با پاکستان و هند و چین و ایفای نقش منطقه‌ای مهمتر است. این ‌مساله در کنار نگرانی‏‌های ناشی از پیشینه ترکیه در ارتباط با گروه‌های تروریست در سوریه و عراق ‌می‌تواند ‌تاثیرهای منفی جدی بر منافع اقتصادی، امنیتی و سیاسی دو کشور ایران و روسیه در افغانستان به جای بگذارد.
یکی از هدف‌ها خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان می‌تواند تبدیل طالبان به چالشی برای سیاست خارجی ایران باشد، اما طالبان هیچ‌گاه تهدید جدی برای ایران نیست.«فاطمه زهرا اکبری» دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات منطقه آسیای مرکزی و قفقاز دانشگاه علامه طباطبایی و نگارنده مقاله «ایران و روسیه و افغانستان، پس از خروج نیروهای ناتو» نیز معتقد است: یکی از هدف‌ها خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان می‌تواند تبدیل طالبان به چالشی برای سیاست خارجی ایران باشد، اما طالبان هیچ‌گاه تهدید جدی برای ایران نیست. ایران با هدف ایجاد صلح در افغانستان با طالبان مذاکره می‌کند تا از تشدید رقابت‌های منطقه‌ای و جنگ داخلی در افغانستان و سرانجام دخالت نیروهای خارجی جلوگیری شود.
همچنین طالبان به دلیل افزایش نگرانی روسیه برای امکان بروز مناقشه در مرز این دو کشور، در پی مذاکرات دوجانبه با روسیه به دنبال ارائۀ تضمین برای حفظ امنیت مرز این کشور است. روسیه به‌ عنوان بازیگر جایگزین آمریکا برای افزایش نفوذ سیاسی در افغانستان راهبرد حمایت و پشتیبانی مالی و نظامی از دولت افغانستان در مقابله با گروه طالبان را در پیش بگیرد تا از این راه بتوانند از افزایش احتمالی ناامنی و افراط‌گرایی به‌سوی مرزهای خود یا کشورهای هم‌جوار جلوگیری کند.
اکبری به این نتیجه رسیده‌ است که با خروج نیروهای ناتو از افغانستان، درصورتی‌که صلح و ثبات با دولت افغانستان و طالبان برقرار شود، امکان تسلط و نفوذ ایران و روسیه در افغانستان و منطقه بیشتر خواهد شد.
«پیامدهای منطقه‌ای و ‌بین‌المللی تحولات افغانستان» عنوان مقاله پذیرفته شده در همایش به قلم «علی طائی» کارشناس آسیای مرکزی بنیاد مطالعات قفقاز است و که در آن می‌خوانیم: روابط پیدا و پنهان اخیر دو قدرت منطقه یعنی روسیه و چین با طالبان و همچنین حضور دیگر بازیگران منطقه‌ای مانند ترکیه و ایران در آینده افغانستان و توانایی طالبان درپایه‌ریزی روابط خارجی منطبق با اصول ‌بین‌المللی و ایجاد امنیت برای اجرای طرح‌های منطقه‌ای انرژی و حمل‌ونقل کالا از پارامترهای تعیین‌کننده تحولات آینده در این منطقه هستند.
 در مقاله پذیرفته‌شده دیگر با عنوان «پیامدهای خروج آمریکا از افغانستان بر آسیای مرکزی» به قلم «مسعود فتحی‌پور» دانشجوی دکتری مطالعات آمریکای شمالی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران آمده‌است: خروج آمریکا از افغانستان و استقرار دوبارۀ طالبان، چشم‌انداز مبهم آینده منطقه و اوضاع متحول افغانستان نیز شرایط سختی را برای همسایگان به وجود آورده است. با توجه به این مسائل، این پرسش مطرح است که خروج آمریکا از افغانستان چه پیامدهایی بر ‌منطقۀ آسیای مرکزی دارد؟
به باور نگارنده، از پیامدهای احتمالی خروج نیروهای آمریکایی، ایجاد خلأ ژئوپلیتیکی، تعمیق فعالیت‌های گروه‌های افراط‌گرا در منطقه، حضور پایگاه‌های نظامی آمریکا در کشورهای آسیای مرکزی و حضور فعال ترکیه و اسرائیل در ‌منطقۀ آسیای مرکزی است.
از دیگر مقالات پذیرفته‌شده در این حوزه می‌توان به مقالات ذیل اشاره کرد: «نظریۀ کرین برینتون و چگونگی سیطرۀ طالبان بر افغانستان؛ فرصت‌ها و چالش‌های پیش‌روی همسایگان»، «ثبات‌سازی راهبردی و همکاری‌های ضدتروریستی ایران و روسیه  در دورۀ خروج آمریکا از افغانستان»، «پلان B آمریکا و مهندسی چالش‌های منطقه در افغانستان پساخروج»، «سازمان همکاری شانگهای و افغانستان پس از خروج نیروهای ناتو، با نگاهی به همکاری قدرت‌های منطقه‌ای» و «توازن نظامی جدید روسیه و ناتو؛ ‌تأثیر آن بر همکاری‌های جمهوری اسلامی ایران و روسیه».
بسترهای امنیت جمعی و پایدار در خلیج فارس
«مفهوم امنیت جمعی روسیه برای خلیج‌فارس: ابتکاری غیرجامع و نیازمند بازنگری» عنوان مقاله پذیرفته شده در همایش توسط «فردین افتخاری» دانشجوی دکتری مطالعات منطقه‌ای دانشگاه تهران است که در آن می‌خوانیم: مسکو در کنار تقبیح اقدام‌های ترامپ در تحریم و تهدید ایران و ضربه زدن به توافق امنیتی مهم برجام و کشاندن منطقه به آستانۀ جنگی همه‌جانبه، تلاش کرد تا در منظومه‌ای کلی، نقش یک میانجی بی‌طرف دیپلماتیک را نیز به واسطۀ ابتکار خود یعنی «مفهوم امنیت جمعی در خلیج فارس» ایفا کند.
این ابتکار که مبتنی بر اصول احترام متقابل و همزیستی ‌مسالمت‌آمیز بر اساس منشور سازمان ملل متحد و حقوق بین‌الملل تدوین شده‌است، از ایران و کشورهای عرب منطقه می‌خواهد که با کنارگذاشتن درگیری، از جایگاهی برابر مسائل خود را با مسالمت و همکاری‌های چندجانبه حل وفصل کند. ولی گذر زمان و مسیر تحولات نشان داده‌است که این طرح دیپلماتیک روسیه ضعف‌ها و کاستی‌های درخورتوجهی دارد. به همین دلیل، در پویش‌های امنیتی و دیپلماتیک خاورمیانه در حاشیه قرار گرفته‌ است.
رقابت و دشمنی در الگوهای دوستی و دشمنی کشورهای حاشیه خلیج فارس، موجب رقابت‌های تسلیحاتی و افزایش اختلاف‌های سیاسی و عقیدتی در سطح منطقه‌ای، مانع مهم شکل‌گیری امنیت پایدار در خلیج فارس محسوب ‌می‌شوند.            ‌از نگاه نگارنده، مهم‌ترین علل این برایند را چنین می‌توان بیان کرد: نخست، این طرح دیپلماتیک هیچگونه مسیر اقدامی و منابع عملیاتی برای روسیه متصور نیست و مشخص نمی‌کند که روسیه کدام طیف از مسئولیت‌ها یا اقدام‌ها را می‌خواهد در راستای طرح امنیت جمعی منطقه‌ای انجام دهد؛ دوم، شدت درگیری‌های ایران و قدرت‌های عربی را ‌به‌ویژه با توافقنامه‌های صلح میان اسرائیل و برخی کشورهای عربی نادیده یا کم‌اهمیت می‌انگارد؛ سوم، توجه نمی‌کند که شرایط ایران و همسایگانش در منطقه، کاملاً متاثر از سیاست خارجی ایالات متحد آمریکا در تحریم، تهدید و انزوای ایران است؛ چهارم، مفاد مفهوم امنیت جمعی روسیه برای خلیج‌فارس نقش رقابت قدرت‌های بزرگ در خاورمیانه مانند چین، آمریکا و خود روسیه را در تضعیف امنیت منطقه‌ای و جمعی و در نتیجه، لزوم ارجحیت توافق و تفاهم میان این قدرت‌ها در رسیدن به منطقه‌ای باثبات و امن را در مفاد خود جای نمی‌دهد. در نتیجه، ابتکار روسی مفهوم امنیت جمعی در خلیج‌فارس، چشم‌اندازی اندک در تبدیل به یک طرح عملیاتی مقبول در خاورمیانه دارد و نیازمند بازنگری اساسی، جامعیت و از همه مهمتر تعیین فرایند و منابع قدرت اجرایی است.
در مقاله «روسیه، ایران و پاکستان در خاورمیانه: نزدیک‌شدن به امنیت پایدار در خلیج فارس» به قلم «امیر حسین معصومی» دانشجوی مطالعات تاریخی آسیای مرکزی و قفقاز دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران می‌خوانیم: رقابت و دشمنی در الگوهای دوستی و دشمنی کشورهای حاشیه خلیج فارس، موجب رقابت‌های تسلیحاتی و افزایش اختلاف‌های سیاسی و عقیدتی در سطح منطقه‌ای، مانع مهم شکل‌گیری امنیت پایدار در خلیج فارس محسوب ‌می‌شوند. ایالات متحده آمریکا به‌عنوان مداخله‌گر در مجموعه امنیتی خلیج فارس، مانع توسعه همکاری‌های منطقه‌ای شده‌ و حتی سیاست‌های آن به تشدید رقابت‌ها و دشمنی‌ها انجامیده‌ است.
برخلاف ایالات متحده، روابط روسیه و پاکستان با کشورهای منطقه براساس پیشینه طولانی از روابط دیپلماتیک است که ویژگی متمایزکننده آن، حفظ اشتراک‌های اجتماعی و اقتصادی، ارتباط مستقیمی با نزدیکی جغرافیایی منطقه با روسیه و پاکستان دارد که به خودی خود عامل تعیین‌کننده‌ای پیش از شکل‌گیری نظام نوین‌بین‌المللی بود. این پیوندها ظرفیت زیادی برای کاهش تنش‌ها در منطقه در صورت استفاده در یک چارچوب چندجانبه (مانند سازمان همکاری شانگهای) دارند. به این ترتیب، هم روسیه و هم پاکستان با تکیه بر روابط دوجانبه خود با قدرت‌های بزرگ خاورمیانه ‌می‌توانند نقش مهمی در حل اختلاف‌های موجود ‌به‌ویژه رویارویی مداوم ایران و عربستان سعودی داشته باشند که ثبات را تقویت و عدم قطعیت و خطرها را کاهش خواهد داد.
مناسبات تهران- مسکو در پرتو تحولات نوین
از جمله مقالات پذیرفته‌شده در همایش، مقاله‌ای با عنوان «نظم جدید منطقه‌ای و نیاز ایران و روسیه به همکاری» به قلم «مصطفی اسماعیلی» دانش‌آموخته کارشناسی ارشد علوم سیاسی از دانشگاه علامه طباطبائی و «امیر اسدزاده» دانشجوی دکترای روابط بین الملل دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز است که در بخشی از آن می‌خوانیم: در سال‌های اخیر در محیط پیرامونی ایران و روسیه از خاورمیانه و قفقاز جنوبی گرفته تا آسیای مرکزی و افغانستان شاهد تحولات مهمی هستیم که پایه‌های نظم جدیدی را شکل می‌دهند. یکی از ابعاد مهم این تحولات چرخش سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا و جایگزینی کشورهای متحد منطقه و همچنین نیروهای غیردولتی نیابتی بر حضور مستقیم خود در منطقه است.
از نگاه آنان، هر چند در کلان‌مساله باز رقیب ایران و روسیه در پیگیری هدف‌ها و منافع منطقه‌ای خود آمریکا است، ولی تغییرات تاکتیکی لزوم همفکری و همکاری ایران و روسیه بر بهره‌برداری از وضعیت‌های پیش‌آمده را بیش از پیش آشکار می‌سازد. در صورت شناخت نادرست و نداشتن هم‌افزایی بین بازیگران منطقه‌ای، چه بسا رویکردهای غیرمستقیم جدید آمریکا هزینه‌های بیشتری از قبل به کشورهای منطقه تحمیل کند.
برای  بیان روابط ایران و روسیه بهتر است شاخص های جامع و دقیقی از روابط جدید بین‌الملل را که بر اساس روابط تجاری بنا شده‌، تعریف کرد و باید دانست که دنیا به کدام سو حرکت می‌کند.                                                      یک مورد شکست ایران و روسیه به‌دلیل نداشتن همکاری آن دو، قدرت‌یابی سیاسی، نظامی و اقتصادی ترکیه در قفقاز ‌به‌عنوان یکی از متحدان آمریکا در ناتو است. نداشتن همکاری روسیه و ایران در تحولات یک سال اخیر قفقاز جنوبی و از سوی دیگر شکل‌گیری محور رژیم صهیونیستی، ترکیه، جمهوری آذربایجان و پاکستان هزینه‌های سنگینی به دو کشور تحمیل کرده‌است که نتایج آن در سال‌ها و دهه‌های آینده ملموس‌تر خواهد بود.
این دو کارشناس مسائل بین‌المللی نتیجه می‌گیرند که حاکمیت ذهنیت قدیمی یکجانبه‌گرایی روسیه در فضای پساشوروی مهمترین عامل نداشتن همکاری دو کشور در قفقاز جنوبی شد که این ‌مساله سرانجام به ضرر هر دو دولت خواهد بود.
«وازگن پطروسیان» کارشناس ارشد ترکیه‌ شناسی از دانشگاه دولتی ایروان نیز مقاله‌ای با عنوان «روابط ایران و روسیه در پرتو تحولات نوین منطقه‌ای» به این همایش ارسال کرد که مورد پذیرش قرار گرفت؛ مقاله‌ای که در آن آمده‌ است: فشارهای بین‌المللی اقتصادی و سیاسی اعمال شده ازسوی آمریکا و فشارهای امنیتی واردشده از سوی‌ اسرائیل سبب شده‌است که سیاست اعمال شده از سوی ایران بیشتر جنبۀتدافعی و بازدارندگی داشته‌باشد و اعمال این نوع سیاست خارجی سبب شده‌ تا روابط بین ایران و روسیه روندهای متفاوتی را داشته باشد، این روابط جنبه‌های مذاکره، همکاری و رقابت دارد. 
از دیگر مقالات پذیرفته شده در این حوزه می‌توان به دو مقاله تحت عنوان‌های «ایران و روسیه:  وجوه اشتراک‌ها و اختلاف‌ها و ‌تاثیر آن بر نظم جدید امنیتی منطقه خاورمیانه» و «‌تاثیرراهروهای شمال جنوب و طرح یک کمربند و یک راه بر نظم ‌بین‌المللی» اشاره کرد.
فرجام سخن
در مجموع می‌توان گفت در این مقالات به نکات مهمی اشاره شده است؛ منافع ایران و روسیه در آسیای مرکزی، در دریای مازندران، در وراقفقاز، در منطقه خلیج فارس، در سوریه و لبنان هر از گاه به تقابل یا همسویی سوق دارد. برای  بیان روابط ایران و روسیه بهتر است شاخص های جامع و دقیقی از روابط جدید بین‌الملل را که بر اساس روابط تجاری بنا شده‌، تعریف کرد و باید دانست که دنیا به کدام سو حرکت می‌کند. روابط ایران و روسیه، برای چند دهۀ آتی را می‌توان براساس وضعیت ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک، ژئواکونومیک و ژئوانرژی آینده‌ تعریف کرد.
منبع : خبرگزاری ایرنا
 
  https://ccsi.ir//vdcjtoe8.uqextzsffu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

عضويت در خبرنامه