کمتر از دو هفته بعد و در روز 24 خرداد، روحانی به منظور شرکت در پنجمین کنفرانس «تعامل و اعتماد سازی در آسیا» (سیکا) به دوشنبه، پایتخت تاجیکستان سفر کرد. به جز دیدارهای چندجانبه مربوط به کنفرانس، دیدارهای دوجانبه با مقامات تاجیک نیز در این سفر در دستور کار روحانی قرار داشت. همزمان با این سفر، نظامالدین زاهدی، سفیر تاجیکستان در تهران در اظهاراتی ابراز امیدواری کرد که سفر رئیسجمهور ایران به گسترش مناسبات دوجانبه منجر شود. وی همچنین با اشاره به تمایل کشورش برای همکاری با ایران در حوزههای مختلف، از گردشگری تا مبارزه با تروریسم، مخالفت دوشنبه را با تحریمهای موجود علیه ایران اعلام کرد.
از سوی دیگر، سفر روحانی به بیشکک، پایتخت قرقیزستان را نیز که پیش از دیدار وی از دوشنبه صورت گرفت، نمیتوان به روابط ایران و تاجیکستان بیارتباط دانست. حضور روحانی در نوزدهمین اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای در بحبوحه افزایش تنشها میان ایران و آمریکا و در چارچوب سیاست «نگاه به شرق» جمهوری اسلامی ایران، گمانهزنیهایی جدی را درباره احتمال نهایی شدن موضوع عضویت دائم ایران در این سازمان در آینده نزدیک به همراه داشت. در این میان، با توجه به اینکه گفته میشود طی سالهای اخیر مخالفت تاجیکستان با عضویت دائم ایران همواره یکی از موانع اصلی در این مسیر بوده، هرگونه گشایش در موضوع عضویت ایران طبیعتاً با موضوع توسعه روابط تهران- دوشنبه در ارتباط است.
روابط میان ایران و تاجیکستان که مدتها به عنوان نمونهای موفق از روابط کشورمان با منطقه آسیای مرکزی به شمار میرفت، از زمستان سال 1394 و در پی سفر محیالدین کبیری، رهبر حزب «نهضت اسلامی» تاجیکستان به تهران دستخوش تیرگی شد. این حزب از سوی دولت تاجیکستان منحل و تروریستی اعلام شده، اما چنین نامگذاری از سوی بسیاری از کشورها، از جمله ایران به رسمیت شناخته نشده است. از سوی دیگر، با توجه به سرمایهگذاری گسترده بابک زنجانی در تاجیکستان، بازداشت و محکوم شدن وی در ایران که با درخواست دولت ایران برای استرداد اموال وی همراه شد، واکنش منفی دوشنبه را در پی داشت و بیش از پیش سبب تیرگی روابط شد. از آن زمان تاکنون، رسانههای رسمی تاجیکستان در مقاطع مختلف و به بهانههای گوناگون، اتهاماتی همچون حمایت از تروریسم و اقدام علیه منافع تاجیکستان را به ایران نسبت دادهاند.
اما سوال اینجاست که اکنون و پس از حدود چهار سال، چه عواملی سبب شده دو کشور تصمیم به عبور از تنشها در روابط دوجانبه و حرکت به سوی توسعه روابط بگیرند؟ در توضیح این امر، میتوان به طور مشخص سه عامل را مورد اشاره قرار داد.
عامل نخست، به قوتگیری مجدد رویکرد «نگاه به شرق» و نیز ظهور دیدگاه «نگاه به همسایگان» در سیاست خارجی ایران مربوط میشود. این نگرشها در سیاست خارجی ایران به ویژه در سایه افزایش فشارهای آمریکا پس از خروج این کشور از توافق هستهای (برجام) قوت گرفته و مبنای آن، اولویت دادن به قدرتهای غیرغربی و نیز کشورها و مناطق همسایه در توسعه روابط اقتصادی و سیاسی است تا بدین ترتیب، هم روزنههای جدیدی برای ادامه حیات اقتصادی ایران در شرایط تحریم فراهم شده و هم جمهوری اسلامی ایران بتواند در عرصه بینالمللی حمایت سیاسی لازم را برای مقابله با رویکرد یکجانبهگرای آمریکا اتخاذ نماید. در واقع، آغاز روند بهبود روابط میان تهران و دوشنبه را میبایست اندکی پیشتر و در سفر محمد جواد ظریف، وزیر خارجه کشورمان به تاجیکستان در فروردین ماه سال جاری ردگیری کرد. ظریف که در این سفر با امامعلی رحمان، رئیسجمهور تاجیکستان نیز دیدار کرد، دستور کار خود را تمرکز بر حوزههای منافع مشترک اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به منظور گسترش روابط دوجانبه قرار داده بود.
عامل دوم که به سطح بینالمللی ماجرا مرتبط است، مربوط به رویکرد روسیه و چین در قبال ایران است. از زمان امضای توافق هستهای ایران، مسکو به طور مکرر خواستار عضویت ایران در نهادهای چندجانبهای که روسیه در این محوریت دارد شده بود. با این حال و به طور مشخص در موضوع سازمان همکاری شانگهای، گفته میشد که چین به دلیل عدم تمایل به کشیده شدن به یک وضعیت تقابل با آمریکا، چندان تمایلی به عضویت ایران ندارد و بر همین اساس، مخالفتهای تاجیکستان با مسئله عضویت ایران میبایست در واقع در چارچوب مخالفت چین تعبیر شود. با این حال، از زمان روی کار آمدن دونالد ترامپ به عنوان رئیسجمهور آمریکا و به ویژه طی ماههای اخیر، واشنگتن در قبال خودِ پکن نیز رویکردی تقابلی اتخاذ کرده که در موضوعاتی همچون «جنگ تجاری» بازتاب یافته است. در این شرایط، به نظر میرسد دستکم از نظر سیاسی، تمایل چین به تعامل با ایران در قالب ساختارهای موجود افزایش یافته و همین همراستا شدن دو قدرت بزرگ اوراسیایی (روسیه و چین) در زمینه روابط با ایران، تاجیکستان را به که به شدت به روابط خود با این دو کشور وابسته است، تحت تأثیر قرار داده است.
عامل سوم، به نقش عربستان سعودی در فضاسازی علیه ایران در تاجیکستان مربوط میشود. همزمان با آغاز تیرگی روابط تهران و دوشنبه، گزارشهای متعددی از توسعه حضور و سرمایهگذاری ریاض در تاجیکستان منتشر میشد که مشخصاً با هدف کاهش نفوذ ایران در این کشور و به طور کلی در آسیای مرکزی صورت میگرفت. با این حال، به نظر میرسد طی ماههای گذشته عربستان سعودی تحت تأثیر استمرار جنگ یمن و افزایش انتقادات بینالمللی در موضوعاتی همچون قتل جمال خاشقجی فرصت کمتری برای پیگیری سیاست «مهار» ایران در آسیای مرکزی داشتهاند. همزمان، با توجه به تهاجمیتر شدن فزاینده سیاست آمریکا در قبال ایران، عربستان سعودی در عرصه منطقهای تمرکز رویکرد تقابلی خود با ایران را بیشتر در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس قرار داده تا به زعم خود، زمینه کاهش نفوذ منطقهای ایران را با کمک آمریکا فراهم کند.
به این ترتیب، آنگونه که مشخص است، عواملی متأثر از سه سطح دوجانبه، بینالمللی و منطقهای در تحولات اخیر در روابط ایران و تاجیکستان موثر بوده است. بیتردید استمرار روند مثبت اخیر و تبدیل آن به زمینهای برای رساندن روابط دوجانبه به سطح مطلوب نیز به جز عزم سیاسی، نیازمند لحاظ کردن همه متغیرهای مربوط به این سطوح و تنظیم رویکردهای سیاست خارجی بر اساس آن است.
*منبع: روزنامه اعتماد https://ccsi.ir//vdccsiqi.2bqsm8laa2.html
ccsi.ir/vdccsiqi.2bqsm8laa2.html