سفیر پیشین ایران در فنلاند تاکید کرد: کسانی که تصور میکنند روسیه در چارچوب دیدگاههای ایران به محور مقاومت وارد شده و در جهت خواست محور مقاومت در سوریه عمل میکند، دچار اشتباه تحلیلی شدهاند
روسیه را در عرصه سیاست ایرانی، میتوان به الهه ژانوس شبیه دانست؛ آنقدر که برخیها روسها را ناجی و یاریگر ایران در روزهای سخت و در لحظاتی که بیم شکست وجود دارد، میدانند و میگویند روسها با حضور در سوریه و مبارزه با تروریسم داعش، به محور مقاومت پیوسته است و از سوی دیگر، گروه دیگری هم وجود دارند که به شدت به روسها بد گمان هستند و معتقدند مسکو در نابهنگام خنجر خود را از پشت سر به تهران میزند. اما روسها نه این هستند و نه آن؛ نه ناجی ایران هستند و نه عامل شکستهای ایران در عرصه میدانی و دیپلماتیک. در دنیای دیپلماسی منافع ملی و تامین امنیت ملی حرف اول را برای کشورها میزند و روسیه نیز نه تنها از این قاعده مستثنی نیست، بلکه از سرآمدان پیشبرد منافع ملی و تامین امنیت خود و بازی کردن با کارتهای مختلف در زمانهای حساس است. اکنون همکاریهای نزدیک ایران و روسیه در بحران از یک سو و نقشآفرینی روسیه در برجام موجب شده است تا حساسیتها به نوع کنش روسیه نسبت به ایران بیشتر شود کماآنکه بسیاری میترسند سوریه و ایران برگه معامله روسیه با غرب و امریکا شود. در این باره گفتوگویی با سید رسول موسوی، استاد دانشگاه و دیپلمات عالیرتبه ایرانی داشتهایم که مشروح آن در ادامه میآید.
روند تحولات میدانی و نظامی در سوریه تمام نشده است
در هفتههای گذشته شاهد اظهارنظرهایی از سوی مقامات ارشد سوریه از جمله اظهارات ولادیمیر پوتین و الکساندر لاورنتیف مبنی بر خروج کشورهای خارجی از جمله ایران و حزبالله از سوریه بودیم. از سویی، شاهد توافقی در جنوب غربی سوریه میان روسیه و رژیم اشغالگر قدس بودیم. آیا با نزدیک شدن به پایان روند نظامی در سوریه و آغاز روندهای سیاسی، میتوان از آغاز شکاف میان تهران و مسکو درباره سوریه سخن گفت؟
اینکه بگوییم روند تحولات میدانی و نظامی در سوریه تمام شده است را قبول ندارم چراکه شرایط میدانی در سوریه پیچیدهتر از هر زمان دیگری است و معلوم نیست که فردا چه شرایطی رخ میدهد. هنوز بخشهای زیادی از خاک سوریه در دست جریان معارضه و گروههای تروریستی است و بخشهایی از آن نیز تحت اشغال تعدادی از کشورهای خارجی است و معلوم نیست چه سرنوشتی برای آن وجود داشته باشد. از طرفی دیگر اینکه بگوییم افتراق میان ایران و روسیه درباره سوریه رخ داده یا آغاز شده است، من آن را قضاوتی شتابزده میدانم. بحثهای مختلفی درباره توافقی که در جنوب غربی سوریه رخ داده مطرح شده اما کسانی که نسبت به روسیه شناخت بیشتری داشته باشند، میدانند که روسها یکی از اعضای گروه چهار جانبه صلح خاورمیانه است و بازیگرانی همچون اتحادیه اروپا، ایالات متحده امریکا و سازمان ملل هم در آن هستند.
روسها در جایی که اسرائیلیها تحرک داشته باشند، وارد نمیشوند
این گروه برای شکلگیری صلح خاورمیانه بر اساس تئوری به رسمیت شناختن اسرائیل و تضمین امنیت اسراییل و شکلگیری فلسطین به عنوان یک دولت فعالیت میکنند. در این چارچوب روسها در جایی که اسرائیلیها تحرک داشته باشند، وارد نمیشوند. اگر کسانی تصور میکنند روسیه در چارچوب دیدگاههای ایران به محور مقاومت وارد شده و در جهت خواست محور مقاومت در سوریه عمل میکند، دچار اشتباه تحلیلی شدهاند اما از طرف دیگر، اگر فکر کنیم روسیه و اسرائیل به توافقی برای حل بحران سوریه رسیدند، هم اشتباه است.
روسیه بر اساس طرح کنسرت چندصدایی سیاستهای خود را در خاورمیانه را پیش میبرد
شناختی که من نسبت به راهبرد سیاست خارجی روسیه در خاورمیانه دارم آن است که روسیه بر اساس طرح کنسرت چندصدایی سیاستهای خود را در خاورمیانه را پیش میبرد یعنی روسها درصدد هستند همزمان با همه بازیگران اصلی در خاورمیانه و شمال آفریقا رابطه گسترده داشته باشند. این قدرتها، الزاما قدرتهای دولتی نیستند بلکه میتوانند بازیگران غیردولتی همانند حزبالله، حوثیها، حماس و ... را شامل شوند.
توافق هفت مادهای شدنی نیست
اما مسکو و تلآویو دارای روابط ویژهای هستند و گفته میشود روسیه و رژیم صهیونیستی برای حل بحران سوریه به یک طرح هفت مادهای رسیدند که نمونه آن را در توافق جنوب غربی سوریه شاهد بودیم. آیا این روابط و آن توافق نمیتواند به معنای آن باشد که مسکو از میان تهران و تلآویو در سوریه، دومی را را انتخاب کرده است؟
آنچه که به اسم طرح هفت مادهای میان روسیه و اسرائیل به نقل از یک دیپلمات اروپایی مطرح شده با راهبرد کنونی روسیه نسبت به خاورمیانه همسویی چندانی ندارد. محتوای اصلی این طرح ادعایی بر اساس آن است که روسها برای حل همه مسائل خاورمیانه با اسرائیل به توافق رسیدهاند که نه شدنی است و نه روسها این قدر بیتجربه هستند که هر آنچه در خاورمیانه به دست آوردهاند به پای میز مذاکره با اسراییل بیاورند.
آمریکا پایگاه خود در تنف را براساس توافق روسیه و اسرائیل تعطیل میکند
من شخصا به این طرح شک دارم و طرح آن از سوی دیپلماتهای اروپایی را در جهت اهداف خاصی میدانم. معتقد هستم که روسها در خاورمیانه براساس بازی چند وجهی عمل میکنند که این بازی در راستای منافع و امنیت ملیشان است. آنها میدانند که برای دستیابی به منافعشان باید با همه بازیگران حاضر در صحنه کار بکنند. در خصوص توافقی که در رابطه با جنوب غربی سوریه و منطقه نزدیک به سرزمینهای اشغالی صورت گرفته هم این توافق چهار، پنج ماه پیش میان روسیه، اردن، امریکا و اسرائیل صورت گرفته بود و از آن به عنوان منطقه کاهش تنش نام برده بودند زیرا در آنجا داعش و گروههای معارض حضور داشتند. از طرفی امریکاییها پایگاهی در منطقه تنف داشتند. بر اساس توافق جدید قرار است این منطقه کاهش تنش، عاری از نیروهای خارجی شده و ارتش سوریه نیز در آنجا مستقر شود. از طرفی پایگاه امریکا در تنف نیز تعطیل میشود و مابقی نیروهای متعلق به کشورهای خارجی هم از آنجا بیرون میرود.
ایران در جنوب غربی سوریه حضور نظامی ندارد
پس این توافق فقط درباره ایران و حزبالله نیست و از طرف دیگر هم آقای شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی گفته است که ایران در آن منطقه حضور نظامی ندارد. ما نباید سوریه را به یک منطقه محدود کنیم و تصور کنیم که موضوع سوریه تمام شده است چراکه مناطق دیگری همچون دیرالزور، منبج، عفرین، ادلب، شمال شرقی سوریه و مناطق کردنشین همچنان وجود دارند و از طرف دیگر هم بخشهایی از خاک سوریه تحت اشغال کشورهایی همچون ترکیه و امریکا است.
روسها میدانند نباید کاری را انجام دهند که به امنیت اسرائیل لطمه بخورد
در حملاتی که رژیم اشغالگر به پایگاههایی که نیروهای مستشاری ایران و همچنین نیروهای حزبالله در آن حضور دارند، شاهد یک نوع بیتفاوتی از سوی روسیه بودیم. از طرف دیگر، سیستم پدافند هوایی سوریه که در اختیار روسها است، نسبت به این حملات واکنشی نشان نداد. آیا روسیه در هماهنگی با اسرائیل در حملاتی که به سوریه صورت گرفته، بوده است؟
این مسائل مربوط به تحولات عرصه میدانی است و کسانی که در عرصه میدانی حضور دارند، باید در آن باره حرف بزنند. با این وجود روسها میدانند که نباید کاری را انجام دهند که به امنیت اسرائیل لطمه بخورد چون به هر حال مسکو و تلآویو روابط گستردهای باهم دارند و روسیه به عنوان یک عضو گروه چهارجانبه ضامن حفظ امنیت رژیم اشغالگر قدس است. با این وجود روسها همزمان میدانند که نباید شرکایشان هم ضربه بخورند. ایران در سوریه خواه یا ناخواه شریک روسیه محسوب میشوند. با این حال باید برآیندهای نهایی را دید و منتظر ماند که روند تحولات چگونه پیش میرود. روسها میدانند که نباید وارد عرصهای شوند که امنیت اسرائیل به خطر بیفتد و از طرف دیگر احتیاطهای دیگر را هم مدنظر قرار میدهند و به صورت همزمان با بازیگران مختلف در ارتباط بوده و به ایفای نقش میپردازند.
پوتین هر گونه توافق جدید خارج از برجام را قابل بحث میداند
در سفر امانوئل مکرون به روسیه شاهد استقبال ولادیمیر پوتین از طرح رئیسجمهور فرانسه برای توافق مکمل با ایران بودیم. پوتین در آن دیدار از لزوم گفتوگو با ایران درباره مسائل موشکی و نقش منطقهایاش سخن گفت و البته یادآور شد نباید موضوع برجام را به آن دو مسئله گره زد. آیا این حمایت نشان از این میدهد که مسکو خواستار اعمال محدودیت در فعالیتهای منطقهای و موشکی ایران است؟
بر خلاف سوال شما پوتین نسبت به طرح مکرون استقبالی نکرد. شاید در میان سران کشورهای ۱+۵ هیچ کسی صریحتر از پوتین درباره ضرورت حفظ برجام و تاکید بر عدم دخالت دادن موضوعات دیگر در این باره سخن نگفته باشد. پوتین هر گونه توافق جدید خارج از برجام را قابل بحث دانست. بر اساس توافقات صورت گرفته، برجام در سال ۲۰۲۵ به پایان میرسد و قرار است در آن زمان پرونده فعالیتهای هستهای ایران به حالت عادی برسد. چیزی که برخی از کشورها به دنبال آن هستند این است که محدودیتهایی که اکنون ایران بر اساس برجام پذیرفته تداوم بخشند و موضوعات دیگری هم به آن اضافه کنند ولی در این باره هم آقای روحانی گفت شما اول بدهیهای خود را بدهید آنگاه مسائل دیگر را مطرح کنید.
هیچ بازیگری برای هیچ کاری جز حفاظت از منافع و امنیت خود جدیت ندارد
در شرایطی که امریکا از برجام خارج شده شاهد حمایت بیسابقه اروپاییها از توافق هستهای و تاکید آنها بر ضرورت تداوم اجرای برجام هستیم اما روسها برخلاف اروپاییها ساکتند. آیا مسکو هم عزمی برای حفظ این توافق و تداوم اجرای آن دارد؟
هیچ بازیگری برای هیچ کاری جز حفاظت از منافع و امنیت خود جدیت ندارد. ما قبل از اینکه ببینیم روسیه برای تداوم اجرای برجام چقدر جدی است، باید بررسی کنیم که آیا ایران برای حفظ برجام چقدر جدی است؟ و آیا حاضر است به هر قیمتی در برجام باقی بماند؟ ایران میگوید به شرطی در توافق هستهای باقی خواهد ماند که اتحادیه اروپا بتواند منافع اقتصادی ناشی از برجام را برای ایران تضمین کند. زمانی که ما چنین موضعی داریم چرا دیگران بیشتر از ما جدیت داشته باشند.
چین همه نفت ایران را بخرد اما به جای دلار یا یورو به ما یوان بدهد، این یوان به درد ما نمیخورد
ایران میگوید که کشورهای اروپایی باید ضمانت بدهند که منافع ایران در برجام حفظ شود. چرا تهران چنین شرطی را برای مسکو و پکن نمیگذارد؟
چون اتحادیه اروپا پیشقدم برای حفظ برجام و خواستار تداوم اجرای آن شده است. از طرف دیگر، نکتهای که باید توجه کرد این است که چین و روسیه از توانی که اروپاییها در مسائلی چون روابط بانکی، مراودات مالی و مسائل بیمه دارند، برخوردار نیستند. اگر ضمانتی نظیر فروش نفت و بازگشت عواید آن به ایران داده شود، این کار را اروپاییها میتوانند بکنند و روسیه و چین هم در پی این ضمانت میتوانند به همکاریهایشان با ایران ادامه دهند وگرنه چین همه نفت ایران را بخرد اما به جای دلار یا یورو به ما یوان بدهد، این یوان به درد ما نمیخورد. https://ccsi.ir//vdcd5s0f.yt0no6a22y.html
اشتراک گذاری :
ccsi.ir/vdcd5s0f.yt0no6a22y.html
ارسال نظر
کليه حقوق اين سايت متعلق به بنياد مطالعات قفقاز بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.