جمهوری برقرار شده بر ویرانه های عثمانی همچنان درگیر تعریف هویت است. اردوغان با حرکت در بستر ناهموار مذهب و قومیت می خواهد ضمن بازگشت به گذشته، ناجی ترکیه از بحران هویتی گردد. این رویکرد اردوغان هم در داخل و هم در منطقه تاکنون عامل فجایع زیادی شده و رفتارها و اظهارات اردوغان نشان می دهد که رئیس جمهور ترکیه همچنان و حتی افراطی تر در این مسیر گام بر خواهد داشت. تبعات این رفتار اردوغان نه تنها کابوس تجزیه ای دوباره در ترکیه بلکه منطقه را جدی تر از هر زمانی نموده است. تداوم سیاست های داخلی و خارجی اردوغان می تواند در نقطه نهایی، در خدمت سایکس- پیکوی جدید باشد.
در همین راستا در حالی که اردوغان در هر فرصتی از شکوه عثمانی و لزوم احیای آن می گوید در رویکردی مزورانه اتهامی که خود شایسته آن است را با فرافکنی به ایران نسبت داده و در نشست شوای آتلانتیک درتاریخ 8-2-96 استانبول اعلام می دارد:
"باید سیاست توسعه طلبی پارس را بسیار خوب درک و کشف کنیم. در عراق فقط جنگ مذهبی نیست بلکه توسعه طلبی مبتنی بر قومیت پارس در حال اجراست. باید آن را درک و کشف کرده و از همین اینک نسبت به آن تدابیر اتخاذ نماییم.. رئیس جمهور ترکیه در اظهارات گذشته نیز ضمن طرح اتهامات مذکور، با اشاره به آذری های ایرانی، عملا وارد حوزه امنیت ملی ایران شده و به تحریکات قومی پرداخته بود."
اردوغان و هولدینگ های رسانه ای در خدمت او مدت هاست با سیاه نمایی نسبت به ایران سبب شده اند ایران در لیست منفورترین کشورها در نزد افکار عمومی مردم ترکیه قرار بگیرد. اردوغان پس از این اجماع سازی هدفمند، در نشست آتلانتیک سعی کرده است با افزایش دوز ایران (پارس) هراسی، حلقه اجماع سازی داخلی را به بعد بین المللی وصل نموده و با سربازگیری داخلی برای برخورد با ایران، نظام بین المللی و بطور مشخص ناتو را علیه ایران تحریک و وارد عمل نماید.
اردوغان که خود نماد اتخاذ سیاست مذهبی مبتنی بر قومیت است برای چندمین بار است نسبت به ایران فرافکنی می نماید. اردوغان با طرح توسعه طلبی پارس از یک سو می خواهد ایران را معادل پارس معنا کرده و از سوی دیگر با تحریک شیعیان عراقی، آنان را در واکنش به ایران، به سوی عربیت سوق دهد. سکوت و صبر به امید اصلاح رفتار اردوغان و بکارگیری متانت و ادب دولت مداری ایرانی می تواند سبب سوء برداشت و خطای محاسباتی اردوغان شده وی را گستاخ تر بنماید. روانشناسی تاریخی و رفتاری ترکیه مبتنی بر تهاجم و زیاده خواهی است که راه حل آن نه کوتاه آمدن، بلکه ارایه رفتاری متقابل است. ابراز پاسخی شایسته و اتخاذ راهبردهای لازم می تواند عامل کمک به تنظیم او و کنترل بحران بیشتر باشد.
شایسته است اردغان تاریخ را نه با روایت خویش، بلکه با روایت جهانی خوانده و درک نماید. شاید تنها نظری به نام و عملکردها کافی باشد. نام ایران چون نام ترکیه برگرفته و متضمن تسلط یک قوم نبوده بلکه تبلور تنوع فرهنگی آن است. دست ایرانیان آلوده به هیچ قتل عام قومی و مذهبی نبوده و نخواهد شد. جغرافیا، فرهنگ و تاریخ ایرانیان، تبلور تساهل و تعامل بوده و می باشد. فارغ از اینکه ستون بنای ایران معاصر را آذری ها بنیان نهاده و رهبر ایران آذری تبار است، در ایران ارامنه، آشوری ها، یهودیان و زرتشتی ها با حضور در مجلس شریک حاکمیت هستند. بله، پیشینه تاریخ و تمدن ایرانی عمیق و پرافتخار است اما ما هم در داخل کشور و هم در رابطه با همسایگان در مسیر تعامل حرکت کرده و نگاه قومی و مذهبی را سم و عامل فتنه می دانیم. ایران اعتقاد دارد تفکری که بدنبال تحریکات قومی و مذهبی باشد، در خدمت اسرائیل است. ما اعتقاد داشته و داریم همه مشکلات منطقه در یک همگرایی مبتنی بر منافع متقابل قابل حل می باشد. هر کشوری که در مسیر افزایش تنش حرکت نماید خود قربانی اول این سیاست خواهد شد. ما در ایران اعتقاد داریم ثبات، آرامش و توسعه در خاورمیانه در سایه سیاست های فراقومی و و مذهبی تحقق یافته و خود را موظف می دانیم همواره در این مسیر حرکت بنماییم.
در مورد منطقه توجه داشته باشیم اردوغان همه عراق و سوریه را می خواهد. رئیس جمهور ترکیه رفتار تمامیت خواه داخلی را، در منطقه نیز تعقیب می نماید. اردوغان همانگونه که رقیبی را در داخل برنمی تابد، در منطقه نیز تحمل رقیبی به نام ایران را ندارد. اردوغان توقع دارد که ایران زمین بازی عراق و سوریه را به ترکیه واگذار نماید. او حتی از امریکا انتظار دارد نه از دروازه بغداد و دمشق، بلکه از دروازه آنکارا به منطقه و معادلات آن وارد شود.
نکته مهم آن است که درد اردوغان تنها دشمنی با ایران در عراق و سوریه نبوده و نیست. ایران قدرتمند و متحد، درد اصلی اردوغان بوده و می باشد. اتهام قوم گرایی مبتنی بر مذهب به ایران که اردوغان خود تبلور آن است به وضوح عقبه ذهنی اردوغان و نقشه راه او نسبت به ایران را نشان می دهد.
باید برای دیوانگی های بیشتر اردوغان آماده بود. اردوغان در پی تحریکات قومی و مذهبی در ایران است. به حادثه شهادت مرزبانان در میر جاوه نیز نمی توان ساده نگریست. دولت و سرویس های اسلام آباد و آنکارا رابطه دیرینه و صمیمی دارند. در تقسیم کار احتمالی، می تواند بخشی از تحریکات مذهبی و قومی برای اسلام آباد و بخش عمده نیز برای آنکارا تعریف شده باشد. در شرایط بحرانی احتمالی، همه دست ها رو خواهد شد، هرچند که اردوغان حتی نتوانست برای این شرایط صبر بنماید و ماهیت خویش را افشا کرده است.
دستگاه های ذیربط لازم است هوشیاری کامل داشته و تمام مسایل سیاسی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی را مانیتور کرده با تحلیل درست به تدابیر مقتضی بیاندیشند.
ما نباید چاره اندیشی و ورودمان به معضلات احتمالی را برای دقیقه نود بگذاریم. اتاق های فکر و ستادها باید برای هر بحران احتمالی راهبردها و نقشه راه های متفاوت و جایگزین داشته باشند.
متاسفانه در بیش از یک دهه گذشته خواسته و ناخواسته مدیریت روابط ایران و ترکیه بگونه ای بوده است که موازنه آن بطور عمده در کلیه سطوح به نفع آنکارا بوده است. معادلات روابط ایران و ترکیه نیاز مبرم به بازبینی دارد. اگرچه دولت تدبیر و امید توانسته است بخشی از نگاه ترکیه به ایران را، خصوصا در مراودات سیاسی اصلاح نماید، اما هنوز روابط با نقطه ایده آل، فاصله دارد. مقایسه موازنه روابط اقتصادی ایران در سال های حکومت حزب عدالت و توسعه با دولت های قبل از آن در ترکیه، از این منظربه تنهایی محل تعمق است.
نگاهی به سرمایه گذاری هدفمند ترکیه در مناطق شمال غربی کشور، توافق ترجیحی، تصرف بازار ایران توسط کالاهای رسمی و قاچاق ترکیه، تاثیرگذاری قدرت نرم این کشور از طریق ماهواره بر فرهنگ مردم، برگزاری اجلاس هایی چون نشست وان که درک درستی از آن توسط طرف ایرانی نیست و.... همه در خدمت اعتلای ترکیه و اردوغانی است که سعی دارد ایران را به زمین بزند. ما کجای کاریم و چه کسانی باید چاره اندیشی نموده و راهکار نشان دهند. متاسفانه در مراودات بگونه ای رفتار کرده ایم که خود عامل تقویت دشمن شده ایم. ما همچنان خوابیم. البته شاید برخی خویش را بخواب زده اند مگر نه باید از فریادهای اردوغان بیدار شده و تکانی به خود می دادند.
بهرحال اردوغان آرام نخواهد گرفت. ایجاد تنش و حرکت بر موج ناآرامی در داخل و خارج، راهبرد اصلی رئیس جمهور ترکیه در دولت داری است. سال هاست در جلسات مختلف و در یادداشت هایم اعلام کرده و نوشته ام، اردوغان نه دوست، بلکه دشمن است. ایران چون خاری در چشم اردوغان است. اردوغان گستاخ شده و دیگر ملاحظات سیاسی را رعایت نمی کند. باید ضمن پاسخ به گستاخی ها اردوغان و آمادگی برای بحران بیشتر، بطور جدی روابط با ترکیه در ابعاد دوجانبه، منطقه ای و بین المللی را مورد بازبینی قرار داد.
*کارشناس و تحلیلگر ارشد سیاسی
منبع: دیپلماسی ایرانی
https://ccsi.ir//vdcd5o0f.yt0996a22y.htmlccsi.ir/vdcd5o0f.yt0996a22y.html