مهمانان شرکت کننده در این میزگرد عبارت از "یوسف لیندیر" کارشناس نیروهای ویژه و تروریسم، "ورانیکا کراشینینکووا" رئیس انستیتو پژوهشهای سیاست خارجی و ابتکارات روسیه و "فرانتس کلینتسویچ" نایب رئیس کمیته امور خارجه دومای روسیه میباشند.
خبرهای رسیده از منابع ناشناس دیپلماتیک حاکی از آن است که گویا وزارت دفاع ایالات متحده با همکاری سازمان سیا به طور جدی بر روی پروژه شبکه جدید اطلاعاتی فراگیر آمریکا کار میکند و رسانههای جمعی آمریکا این مسئله را مخفی نگه نداشتهاند در نتیجه یک شبکه جهانی دیگر که جاسوسی میباشد در زندگی ما وارد خواهد شد که این پروژه در گفتار بسیار ساده به نظر میرسد (بودجه کافی، جذب و اعزام دهها هزار نفر از عوامل به تمام گوشه و کنار دنیا از جمله روسیه و کشورهای مستقل مشترکالمنافع).
این در حالی است که بسیاری این امر را به فال بد گرفتهاند و بر این باورند که فعالیت بیش از حد جاسوسی همواره مقدمه جنگ به شمار میرود اما همه با این فرض موافق نیستند.
کنستانتین سیوکوف: من معتقدم که توسعه این شبکه جاسوسی پیش شرطی برای جنگ محسوب نمیشود و شرط لازم برای جنگ گسترش شبکه جاسوسی نیست بلکه این عملیات طبیعی سرویسهای ویژه و کارهای برنامهریزی شده آنها تلقی میشود ضمن اینکه شرط لازم برای جنگ عبارتند از استقرار و توسعه گروهها و زیرساختهای نظامی در مرزهای ما که در حال حاضر به طور واقعی وجود دارند از قبیل توسعه سیستم دفاع موشکی، در اختیار گرفتن فرودگاهها که این به عنوان توسعه تهدیدات نظامی علیه فدراسیون روسیه در مرزهای غربی به شمار میرود و این یک واقعیت است.
استفاده آمریکا از شبکههای مخابراتی برای جاسوسی علیه سایر کشورها
با این حال آنچه که به شبکه جاسوسی مربوط میشود، این شبکه در حال حاضر توسعه داده میشود، به طوریکه مبنای آن را دیگر نه آژانس جاسوسی غیرقانونی بلکه بیشتر تجهیزات الکترونیکی اطلاعاتی تشکیل میدهد و امروز از وجود سیستم "اشلون "، که کنترل مکالمات تلفنی را تقریبا در تمام شبکهها با استفاده از سیستمهای مختلف از جمله ماهوارهای فراهم میآورد، مطلعیم که سیستم مانیتورینگ ماهوارهای در حال حاضر اجازه شناسایی میدهد.
آلکسی شاخماتوف (مجری): پس ما که در حال حاضر از سیستم GPS استفاده میکنیم، آنها به خوبی میدانند چه کسی کجا میرود؟
کنستانتین سیوکوف: بله، این نکته اول است و نکته دوم اینکه الان سیستم جستجو توسط کامپیوترها نیز وجود دارد زیرا که این کامپیوترهایی که همه ساخت آمریکا میباشند و از نرم افزار آمریکایی استفاده میکنند ضمن اینکه بستههای نرمافزاری بخصوص سیستم عامل ویندوز، کاملا بسته هستند و فایلهای مرجع و لیست کدهای مرجع در دسترس هیچ کسی قرار ندارد و سختافزار و نرمافزارهای به کار رفته در این کامپیوترها میتوانند ابزار اطلاعاتی باشند صرف نظر از اینکه این محصولات در جایی خارج از کشور و در خارج از ایالات متحده ساخته شدهاند که منظور من اینجا کاربرد سختافزاری است.
در نهایت تلفنهای همراه نیز دقیقا میتوانند روشن شوند حتی اگر آنها در حالت خاموش قرار داشته باشند آنها را میتوان روشن کرد و مخفیانه هر چیزی که در اتاق اتفاق میافتد استراق سمع کرد که در حال حاضر سؤال اصلی برای آمریکاییها در زمینه ایجاد یک سیستم کنترل جهانی تنها یک چیز است که عبارتند از ایجاد یک مرکز واحد که جمعآوری این حجم عظیم اطلاعات، دستهبندی و پردازش آنها را فراهم آورد ضمن اینکه ایجاد چنین سیستمی که آنها احتمالا" قصد ایجاد آن را دارند، امکان دستیابی به ابزار جدی کنترل بر اوضاع جهان را فراهم می آورد که از نگرشها و نظرات هر فرد شروع شده و تا موقعیت کل دولت را فرا خواهد گرفت.
آلکسی شاخماتوف (مجری): کنستانتین سیوکوف برای اطلاع عرض میکنم من اخیرا شنیدهام که اگر تمام اطلاعاتی را که الان برروی حاملهای داده الکترونیکی شما موجود است به صورت چاپ شده درآورند، آنگاه طول این طومار ۳۰ برابر قطر منظومه شمسی خواهد بود حال برای یک لحظه شما میتوانید تصور کنید چه مقدار اطلاعات را آمریکاییهای بیچاره باید زیر و رو کنند؟
کنستانتین سیوکوف: برای همین هم سوپر کامپیوترها وجود دارند.
آلکسی شاخماتوف (مجری): خانم ورانیکا لطفا به من بگویید، ، آیا میتوان راجع به تهدید امنیت ملی از سوی آمریکا سخن گفت؟ آیا واقعا چنین تمایلی وجود دارد، و ممکن است این نشانهای از اهداف نظامی باشد؟
استفاده آمریکا از ابزار تطمیع مقامات کشورهای دیگر
ورانیکا کراشینینیکووا: البته این شایعه نیست اما نباید آن را نیز مقدمه برای جنگ تلقی کرد بلکه این در واقع خود نوعی جنگ است چراکه در هر صورت این کار به فعالیتهای اطلاعاتی محدود نمیشود و بر اساس آن فعالیتهای خرابکارانه انجام میشود.
آلکسی شاخماتوف (مجری): فعالیتهای خرابکارانه؟
ورانیکا کراشینینیکووا: البته امروز اغلب این کار تحت پوشش همکاری انجام میشود که در این رابطه استراتژیست نظامی آلمانی "کلاازیویتس"، که به شدت در محافل نظامی در ایالات متحده مورد احترام است، گفته است: «جنگ، اعمال سیاست با سایر وسیلهها میباشد" پس امروز همکاری، اعمال جنگ با وسایل دیگر میباشد.
امروز یکی از رایجترین اسطورهها در روسیه و در منطقه اسطوره مبارزه مشترک علیه تهدیدات مشترک است که تروریسم و مواد مخدر در وهله نخست قرار دارند و تحت پوشش این مبارزه است که به نهادهای اجرایی در کشور هدف نفوذ صورت گرفته، تطمیع مقامات و جذب پرسنل انجام میشود که این یک روند بسیار خطرناک است و شما میدانید در صورتی که این روند به همین منوال ادامه پیدا کند دیگر نیازی به جنگ آشکار نیست.
به این دلیل که دیگر اینجا چیزی برای گرفتن وجود ندارد توجه کنید واقعا هیتلر در زمان خود نتوانست با تانکها و هواپیماها اتحاد جماهیر شوروی را نابود کند اما اتحاد جماهیر شوروی درنتیجه اقدامات همهجانبه تخریبی ایالات متحده و متحدان او و تلاش برای فروپاشی داخلی زمینگیر شد بنابراین امروز مخصوصا در برابر روسیه، جنگ علنی اهمیتی ندارد بلکه در حال حاضر این مبارزه به صورت "راههای مسالمتآمیز» و با استراتژی «پیروزی بدون جنگ» انجام میشود که از آغاز سالهای ۷۰ میلادی در برابر اتحاد جماهیر شوروی و امروز با همان قوت در برابر روسیه و متحدان ما از آن استفاده میشود.
آلکسی شاخماتوف (مجری): آیا انتقاد تند خارجی خطاب به روسیه درحقیقت نوعی بلوف آمریکاییها محسوب نمیشود؟ و آنها از این وضعیت از جمله فساد کلی در کشور کاملا راضی هستند؟ چرا که امکان خرید همه چیز و همه کس وجود دارد و احتمالا الان وقتی سخن درباره جذب نیرو با پس زمینه وطنپرستی به میان میآید، هیچ مشکلی وجود ندارد که عامل انسانی کاملا حلوفصل شده است.
ورانیکا کراشینینیکووا: کاملا درست است، تطمیع مقامات مسئول و گروههای صاحب نفوذ دیگر یکی از وسایل اقدامات خرابکارانه است و امروز به عنوان مثال پروژه بزرگ آمریکایی "حمل و نقل شمال" را درنظر بگیرید، حمل و نقل هوایی و زمینی محمولههای نظامی ایالات متحده به افغانستان از طریق روسیه که این یکی از راههای رشوهخواری است ضمن اینکه معماران این سیستم حملونقل آشکارا میگویند که شرکتهای حملونقل روسیه که ازاین طریق بیش از یک میلیارد دلار در سال دریافت میکنند، به این نوع تجارت وابستگی پیدا خواهند کرد.
آلکسی شاخماتوف (مجری): هر حوزه دیگر از تولید را درنظر بگیرید از جمله شرکتهای حملونقل و صنعت داروسازی و ما اخیرا در این استودیو درباره فارماکولوژی (داروسازی) صحبت کردیم و همچنین صنعت خودرو، فن آوریهای بالا و حتی غذای سریع، به نظر میرسد ما به تدریج گروگان سرمایه آمریکایی میشویم.
ورانیکا کراشینینیکووا: البته به خاطر همین سیاست رسمی ایالات متحده این است که از روسیه به خاطر فساد انتقاد کنند اما در واقعیت این محیط بسیار مناسبی برای کارهای آنها میباشد و آنها این وضعیت را تشدید میکنند.
جنگ اطلاعاتی آمریکا علیه روسیه و لزوم استفاده از روشهای نامتقارن
کنستانتین سیوکوف: اینجا یک مسئله را میخواهم بیان کنم من به طور کامل پای تمام صحبتهای خانم ورانیکا را امضا میکنم اما این تذکر لازم است که گفتن اینکه روسیه در حال یک جنگ است و یا اینکه علیه روسیه تجاوز نظامی صورت گرفته، از نظر قوانین بینالمللی به این معناست که روسیه میتواند و مؤظف است از نیروهای مسلح خود برای دفع تجاوز استفاده کند.
بنابراین هنگامی که میگوییم علیه روسیه جنگ اتفاق افتاده، رشوه دادن و غیره انجام میشود، این دقیقا به این چنین عواقبی منجر میشود، اما این طرز بیان نادرست است بلکه باید گفت که امروزه به مفهوم کلی "جنگ اطلاعاتی" وجود دارد که مجموعه تمام آنچه شما بیان کردید را در برمیگیرد و به همین خاطر من به نماینده دومای دولتی پیشنهاد میکنم تا دومای دولتی مفهوم "جنگ اطلاعاتی" و مجموعه کلی مفاهیم و اصطلاحات، نظریهها و مبانی مربوط به "جنگ اطلاعاتی" را، از لحاظ قانونی تبیین و تصویب کند.
آلکسی شاخماتوف (مجری): پس در پاسخ به جنگ اطلاعاتی میتوان با استفاده از روشهای نامتقارن واکنش نشان داد.
کنستانتین سیوکوف: در تایید صحبتهای شما، ایالات متحده اعلام کرده که حملات هکرها بر روی وب سایتهای وزارت دفاع، پنتاگون و غیره که متعلق به آنهاست به عنوان جنگ علیه ایالات متحده محسوب میشود و پاسخ آنها با استفاده از راههای نظامی، یعنی حملات نظامی داده خواهد شد.
آلکسی شاخماتوف (مجری): سؤال من از تمام کارشناسان است آیا شما میدانید که در برنامه ما گاهی روند بحث بگونهای پیش میرود که کار به جدال و دعوا بین طرفین کشیده میشود اما آنچه جالب است این است که پس از این جنجال آنها به راحتی با هم در اتاق به خوش و بش میپردازند، قهوه میخورند، میخندند و این در حالی است که برای آنها وضعیت اینگونه است که اینجا نمایش گفتگو است و باید رویاروی هم بایستند و گاهی این احساس در من ایجاد میشود که آیا رابطه ایالات متحده و روسیه از جهاتی شبیه به این سناریو که برای تمام جهان تنظیم شده نیست در حالی که در اصل همه چیز روشن است، درباره همه چیز توافق صورت گرفته و همه مسائل حلوفصل شده است؟
پاول اسویاتنکوف: در واقع آمریکاییها میخواهند که دقیقا اینگونه باشد چرا که که استراتژی آنها که آن را به طور موفقیتآمیزی در طول ۲۰ یا ۳۰ سال اخیر به کار گرفتهاند با هدف خفه کردن اتحاد جماهیر شوروی در ابتدا و سپس در آغوش گرفتن روسیه طراحی شده است و در حوزه عمل نشان داده شده است که خفه کردن از طریق جذب مشارکت در همکاری و جذب مشارکت در پروژههای مختلف مشترک از سوی آنها اقدامی بسیار درست، و بسیار سودآور برای آنها میباشد چرا که اتحاد جماهیر شوروی در واقع تسلیم آن شد و با این تسلیم در کل سقوط کرد برای این که فکر میکرد که در پشت این دام که برای او چیدهاند چیزی واقعی پنهان شده است.
به عنوان مثال رویاهایی از قبیل این که جهان غرب ما را میپذیرد و این که سرانجام ما عضو پیمان "آتلانتیک شمالی" میشویم، همان چیزهایی که هنوز هم استفاده میشوند اگر چه سالهاست که دیگر چنین مشکلاتی وجود ندارد ولی هر سال این امر تمدید میشود ضمن اینکه حتی اگر این اصلاح در واقع بیتاأثیر هم شده باشد باز هم برای چانهزنی برای گرفتن یک امتیاز واقعی از روسیه در عوض یک تکیه برگه سفید که دیگر اعتباری ندارد، استفاده میشود بنابراین آمریکاییها تمایل بسیار به همکاری دارند اما همکاری بعد از آن شبیه ضربالمثل قدیمی: "حسابگر به نفع خود اشتباه میکند" میباشد.
جنگ اطلاعاتی نشأتگرفته از ابرقدرتهاست
آلکسی شاخماتوف (مجری): یوسف باریسویچ لیندیر کارشناس سرویسهای اطلاعاتی و تروریسم، من احتمالا، قضاوت خیلی مؤدبانه نسبت به جامعه نکردهام که همه چیز را میتوان خرید و به استخدام در آورد، آیا چنین وضعیتی در حال حاضر در روسیه واقعیت دارد؟ و کارایی سرویسهای اطلاعاتی تا چه مقداری به مردم، و تماس با مردم بستگی دارد؟ یا اینکه الان بیشتر مسئله فنآوری مطرح است؟.
یوسف لیندیر: در حال حاضر من فکر می کنم کمترین درجه وابستگی را به مردم دارد و این سؤال که مطرح کردید، بوده، هست و همیشه هم خواهد بود چرا که چند اصل وجود دارد که طبق آن هر سرویس اطلاعاتی کار میکند و لازم نیست فقط روی کلمه "جاسوسی" متمرکز شویم ضمن این که سرویسهای سری تمام کشورها در تمام جهات فعالیت میکنند.
علاوه بر این اولویت و تأکید با توجه به شرایط ژئوپلیتیکی و منافع مالی، اقتصادی، سیاسی و نظامی که در یک بازه زمانی خاص غالب میباشند، انجام میگیرد و چیزی که درباره آن اکنون صحبت میشود فقط یک بازآرایی سیستمهای موجود و آمادهسازی مختصاتی پیچیده و اقتصادی آنها که شبیه به شبکه سیستم مخابراتی است، میباشد.
هنگامی که سیستم پا بگیرد، از مجموعه سیستمهایی تشکیل میشود که در صورت تخریب هر بخش از آن، مانند مار سه سر "هیدرا" با استفاده از سیستم خوداحیایی و بقا تبدیل به یک منطقه جدید میشود و همانطور که همکاران گفتهاند، این جنگی است که از راههای دیگر برپا شده است اما این اپیدمی منحصر به کشور ما نیست و فراگیر است ضمن این که این جنگ عملا کل جهان را در برگرفته است.
آلکسی شاخماتوف (مجری): آیا این اپیدمی تنها از سوی ایالات متحده سرایت میکند یا اینکه یک فرایند متقابل است؟
یوسف لیندریر: این اپیدمی از هر ابرقدرتی نشأت میگیرد و امروز جهان ما دوقطبی نیست و یک قطبی میباشد و به عبارت دیگر تنها گزینه معادل امروز در برابر ایالات متحده چین میتواند باشد چرا که این کشور از نظریه خود و روشهای کار خود بهرهمند میباشد اما این مختص هر سرویس ویژه در هر کشور توسعهیافته میباشد و تاکید میکنم نه تنها جاسوسی بلکه سرویسهای ویژه چرا که رسما ۱۷ سرویس ویژه و با استناد به منابع دیگر حدود ۲۷ سرویس ویژه اطلاعاتی در ایالات متحده وجود دارند که هر کدام از آنها در جهت خود کار میکند.
همانطور که "چرچیل" هنگامی که از او پرسیده شد که چگونه موفق به ماندن طولانی در صحنه سیاسی شده است، گفت: "بایستی اطلاعات بسیار ارزشمندی در اختیار داشته باشی" و چگونه تصمیمات خاص باارزش میتوان گرفت؟ "در اینجا باید اطلاعات با ارزشتر در اختیار داشت"، هر سرویس ویژه به صورت جامع کار میکند ضمن این که تمرکز ژئوپلیتیکی تغییر میکند، منابع مالی ژئوپلتیکی یا منافع همکاریهای بینالمللی تغییر میکند و طبیعی است که روشها نیز تغییر میکنند اما جامعیت باقی میماند علاوه بر این در مرحله فعلی فقط شکلی را میگیرد که همکاران من به آن اشاره کردند و من فکر میکنم که این فکر جدید، یک دام جدید نمیباشد بلکه این فقط یک مرحله جدید در اجرای آن است.
آلکسی شاخماتوف (مجری): یوسف باریسویچ، لطفا بفرمایید که در جنگ مدرن آیا مسئله چون روحیه مبارزه، وطنپرستی و عشق به وطن که از زمان فرماندهانی چون "سووروف" و یا مانند شعارهایی مثل "برای سرزمین مادری، برای استالین" که ما با فریاد آنها به سنگر میرفتیم، مطرح بوده و مهم است و در حال حاضر چقدر این رویارویی آشکار شده است؟ آیا در اینجا چیزهایی مثل وطنپرستی اهمیت دارد یا اینکه این فقط یک جنگ فنآوری است؟
یوسف لیندیر: پس زمینه ایدئولوژیکی در فعالیت هر یک از کارکنان عملیاتی یکی از عوامل مهم را تشکیل میدهد و همانطور که میگویند، وطن من ممکن است حق نباشد ولی این وطن من است اما در شرایطی که در آن چهره رقیب قابل رؤیت نیست، عامل عملگرایی به کلی ارزش دیگری پیدا میکند و در شرایطی که عامل مصنوعی دیدن چهره دشمن را غیرممکن میسازد، عملگرایی بخشی جداییناپذیر از آن میشود و در ضمن اینجا عوامل مصنوعی (ساخت بشر) و جهتگیری روشن مالی ایدئولوژیکی و وطنپرستی دوباره در اولویت اول برنامه قرار میگیرند.
https://ccsi.ir//vdca.onyk49niw5k14.html
ccsi.ir/vdca.onyk49niw5k14.html