اما، فارغ از ظواهر و استدلال های سطحی، ضروری است که توجه کنیم فروش تسلیحات گران قیمت اسراییلی به جمهوری آذربایجان و بکارگیری این تسلیحات در جنگ 44 روزه قراباغ، واقعا چه تاثیری در سرنوشت بحران قراباغ و اساسا سطح و اندازه و جایگاه جمهوری آذربایجان در منطقه قفقاز و جهان اسلام داشته است و آیا این تسلیحات و حضور مستشاری نظامی و امنیتی اسراییل در جمهوری آذربایجان، جز بدنامی و خفت و خواری، چه چیزی برای این کشور به "ارمغان" آورده است؟
کاملا آشکار است که حل بحران قراباغ برغم بازگردانده شدن نواحی اطراف قراباغ کوهستانی به جمهوری آذربایجان در نتیجه جنگ 44 روزه، بسیار دشوارتر و پیچیده تر از گذشته و چه بسا این مساله لاینحل شده است. اگر در گذشته ، مردم و ارتش جمهوری آذربایجان امید داشتند که در یک حمله و عملیات غافلگیرانه ، قراباغ کوهستانی را به ترکیب جمهوری آذربایجان بازگردانند، اکنون این امید به یاس و ناامیدی تبدیل شده و معلوم شده است که تسلیحات خریداری شده از اسراییل، هیچ تاثیری نمی تواند در برطرف کردن این ناامیدی و باز کردن کلاف سردرگم قراباغ کوهستانی داشته باشد. بخصوص که تسلیحات تولیدی رژیم صهیونیستی برای تامین اهداف و برنامه ها و حتی امنیت ظاهری خود این رژیم نیز کارساز نیست و سراشیبی سقوطی که "امنیت" اسراییل در آن قرار گرفته است، خود گواه بی تاثیر شدن تسلیحات اسراییلی است. تسلیحات اسراییلی صرفا می توانند بخشی از انسان ها را قتل عام کنند، اما برای دارندگان این تسلیحات، امنیت و سعادتی به بار نخواهند آورد. علی القاعده، این واقعیت باید تاکنون برای حکومت جمهوری آذربایجان نیز محرز می شد! اما، متاسفانه رفتارهای دولتمردان باکو و مطالب رسانه های جمهوری آذربایجان کاملا برکس این واقعیت را نشان می دهد که این نیز جای تعجب و شگفتی دارد و حکایت از بلاهتی تاسف آور می کند!
دولت جمهوری آذربایجان طی سال های گذشته بیش از 15 میلیارد دلار برای خرید تسلیحات و خدمات مستشاری از اسراییل هزینه کرده است. اما، عجیب اینکه ، آنانی که در جنگ 44 روزه توانستند خطوط و استحکامات نظامی ارمنستان در فضولی و جبرییل و آق دام را بشکند و آنانی که در بازپس گیری شهر شوشا توانستند از موانع طبیعی و غیرطبیعی و صخره ها و کوه و کمر و دره ها عبور کنند و خود را به این شهر برسانند، نیروهای دیندار مردمی و داوطلبان و حسین جویانی بودند که از شعار الله اکبر و یا حسین(ع) و یاعلی (ع) قوت می گرفتند و به هیچ وجه از آموزش ها و تعلیمات مستشاری اسراییلی ها برخوردار نشده بودند و حتی در صورتی که نظامیان و متخصصان اسراییلی برای آموزش آنها آورده می شدند، چه بسا در همان محل آموزش هدف حمله مردانه نظامیان و داوطلبان دیندار آذربایجانی قرار می گرفتند و به هلاکت می رسیدند. زیرا، این خط شکنان، دینداران و حسینجویانی هستند که برخی از آنها قبل از جنگ 44 روزه قراباغ نیز در عراق و سوریه در جبهه مقاومت در مقابل اذناب و عوامل آمریکا و رژیم صهیونیستی مردانه و بدون هیچ هراسی از هیمنه پوشالی دشمن داعشی و صهیونیستی ایستادگی و جهاد کردند و برخی از آنان نیز شربت شهادت را نوشیدند و گرچه برخی از آنان توسط وابستگان به صهیونیسم در جمهوری آذربایجان شناسایی شدند و به زندان افتادند، برخی دیگر توانستند همان تجربه را در بازپس گیری اراضی کشورشان از اشغالگران ارمنی تکرار کنند. افسوس که ثمره این آزادسازی اراضی اطراف قراباغ کوهستانی، این بار نیز بخاطر حاکمیت و تسلط نوکران صهیونیسم در باکو نصیب رژیم صهیونیستی شده و مجددا این اراضی به گونه ای دیگر و بطور غیرمستقیم و تحت عنوان "طرح های بازسازی" توسط صهیونیست ها اشغال شده اند! البته، جای تردیدی نیست خط شکنان مومنی که استحکامات نظامی ارامنه را درنوردیدند و این اراضی را از اشغال نظامی آنان آزاد کردند، به راحتی خواهند توانست نه تنها این اراضی ، بلکه باقی مانده کشور خود را نیز از اشغال امنیتی و لوث وجود صهیونیست ها نیز پاکسازی کنند و تردیدی نیست که این ضرورت، در زمانی که خداوند عنایت خواهد کرد، محقق خواهد شد. همچنانکه این روزها فلسطینی ها توانسته اند اصل و ریشه رژیم صهیونیستی را در فلسطین به سراشیبی سقوط و برکنده شدن از زمین نزدیک تر کنند و مردم جمهوری آذربایجان نیز به خوبی می بینند که اگر اصل و ریشه رژیم منحوس صهیونیستی تا این حد آسیب پذیر و ریشه کن شدنی است و وقتی خانه این عنکبوت در فلسطین تا این حد سست و لرزان است، چرا تنیده های عنکبوت صهیونیستی در جمهوری آذربایجان بتوانند به دست و پای مردم مسلمان این کشور بپیچند و حتی حاکمیت این کشور مسلمان را مجبور به قرار گرفتن پشت سر رژیم صهیونیستی در جنایت علیه جهان اسلام کنند؟!
نویسنده : برهان حشمتی
https://ccsi.ir//vdcaeunu.49nyw15kk4.html
ccsi.ir/vdcaeunu.49nyw15kk4.html