جمعه ۷ دی ۱۴۰۳ , 27 Dec 2024
تاریخ انتشار :جمعه ۳ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۲۱:۱۸
کد مطلب : 5338
سیاست‌خارجی پوتين، عرصه‌ای برای جبران کمبودهای روسیه
محمود شوری، کارشناس مسائل روسیه در مرکز مطالعات استراتژیک مجمع تشخیص مصلخت در گفت و گو با ايراس به بررسي چالش‌ها و اهداف سیاست خارجی جدید ولادیمیر پوتین در دوره جديد رياست جمهوري وي پرداخته است.


پرسش: در نگاه آقای ‌پوتین، کارکرد سیاست خارجی چیست و دیپلماسی روسیه باید چه معیارهایی داشته باشد؟ 

شوري: سیاست خارجی به معنای تنظیم روابط خارجی است. در این وضعیت کشورها تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند؛ یعنی همه کشورها مجموعه‌ای از روابط خارجی را دارند و دستگاه وزارت امور خارجه وظیفه تنظیم این روابط را بر عهده دارد. در معنای دیگر، سیاست خارجی مفهوم وسیع‌تری را در بر می‌گیرد که به مسائل متعددی برمی‌گردد و جهت گیری‌ها و اصول کلی که یک کشور در ارتباط با جهان بیرون دنبال می‌کند را مد نظر دارد. در این معنا نمی‌توانیم بگوییم سیاست خارجی آمریکا با سیاست خارجی روسیه دارای یک معنا است. سیاست خارجی روسیه مانند هر کشور دیگری به معیارها و ملاک‌هایی بر می‌گردد که بر اساس منافع خود برای دوستی و یا دشمنی با دیگر کشورها در نظر گرفته‌اند.
در این راستا برای سیاست خارجی روسیه می‌توان سه معیار را در نظر گرفت. معیار اول این است که در سیاست خارجی روسیه جایگاه کشورها با توجه به تاثیر مثبت یا منفی آن‌ها بر امنیت ملی این کشور تعریف می‌شود. معیار دوم این است که یک موضوع خارجی تا چه اندازه بر روند رشد و توسعه اقتصادی روسیه تاثیر مثبت یا منفی دارد. معیار سوم هم جایگاه بین‌المللی روسیه است و اینکه یک موضوع به چه شکلی بر جایگاه بین‌المللی این کشور تاثیر گذار است. به این ترتیب موضوعات در حوزه سیاست‌خارجی روسیه بر اساس این سه معیار تجزیه و تحلیل می‌شود. در این چارچوب سیاست خارجی ولادیمیر پوتین با سیاست خارجی بوریس یلتسین متفاوت است. هر کدام از این دو رییس جمهور این سه معیار را در سیاست خارجی خود لحاظ می‌کردند ولی چگونگی تعریف آن و اینکه چه ملاک‌هایی را در سیاست خارجی در نظر می‌گیرند موجب تفاوت این دو از یکدیگر شده است. اینکه هر کدام از کشورها به چه میزان برای روسیه تهدید به حساب می‌آیند، اینکه تهدید درجه یک یا دو هستند، اینکه در زمره دوستان روسیه محسوب می‌شوند یا خیر و اینکه شریک استراتژیک هستند یا همکار اقتصادی، هر کدام از این‌ها ممکن است در دید هر کدام از سیاستمدارهای روس متفاوت باشد.
با توجه به این معیارها، اگر بخواهیم به سیاست خارجی آقای پوتین نگاهی بیاندازیم، به نظر می‌رسد که روسیه در شرایط موجود تعریف‌های مشخصی از این مسائل برای خود دارد. اینکه در شرایط موجود غرب چه جایگاهی در سیاست خارجی روسیه دارد بر اساس این سه معیار سنجیده می‌شود. به طور مثال روس‌ها موضوع سوریه را در امنیت ملی خود تعریف کرده‌اند و به همین دلیل در سیاست خارجی روسیه، موضوع سوریه اهمیت بالایی دارد. 


پرسش: با توجه به این موارد، آیا سیاست خارجی پوتین در دوره جدید با دوره قبلی و یا با دوره زمامداری مدويديف تفاوت دارد یا خیر؟ به بیان دیگر سیاست خارجی پوتین در دوره جدید چه ویژگی هایی دارد؟
 
شوري: نگاه آقای مدويديف در سیاست خارجی نگاهی متفاوت با نگاه پوتین بود. آقای مدويديف احساس تهدید و نگرانی آقای پوتین نسبت به غرب را نداشت و اساسا با نگاه خوش بینانه‌تری نسبت به همکاری‌های روسیه و غرب برخورد می‌کرد. مدويديف نگاه مثبتی به تاثیرگذاری غرب بر جایگاه بین‌المللی روسیه و فرآیند رشد و توسعه اقتصادی این کشور داشت ولی آقای پوتین معتقد است که غربی‌ها از هر ابزاری استفاده می‌کنند تا نقش بین المللی روسیه را محدود کنند و فرآیند رشد اقتصادی این کشور را محدود و کنترل نمایند. از دید او، غربی‌ها از هر ابزاری برای تهدید امنیت ملی روسیه استفاده می‌کنند. این نگاه‌های خوش بینانه و بد‌بینانه و تعریغی که هر کدام از این دو سیاستمدار می‌توانند از این معیارها ارائه کنند بر سیاست خارجی روسیه تاثیر گذار است.
در بحث سیاست خارجی آقای پوتین، فرمانی که پوتین بلافاصله بعد از رسیدن به ریاست جمهوری برای بار سوم صادر کرد مهم‌ترین متنی است که می‌توان گفتمان سیاست خارجی روسیه را بر اساس آن تحلیل کرد. در این متن بر روی بحث استفاده از ابزار سیاست خارجی برای توسعه اقتصادی تاکید شده است. بنابراین مي‌توان گفت که در وهله اول، نگاه آقای پوتین به این است که از تمام ابزارهای سیاست خارجی برای تولید ثروت در روسیه استفاده کند. مهمترین مشکل اقتصادی روسیه این است که توانایی تولید ثروت در این کشور پایین است و در واقع روسیه مانند شخصی می‌ماند که ثروت به او به ارث رسیده اما خودش توانایی تولید ثروت جدیدی را ندارد. با توجه به موقعیت و تعهدات بین‌المللی روسیه، روس‌ها نیاز دارند به اینکه توانایی تولید ثروت خود را افزایش دهند و شاید بتوان گفت که این مهمترین معضل و مشکلی است که در چند قرن اخیر روس‌ها با آن مواجه بوده‌اند.
عقب ماندگی تکنولوژیک نیز از دلایلی است که موجب شده روس‌ها در رویارویی و مواجهه با غرب عملا دست پایین را داشته باشند. آقای پوتین با درک این مساله قصد دارد این مشکل اساسی را در سیاست خارجی روسیه رفع و در وهله اول فاصله تکنولوژیک و اقتصادی روسیه با کشورهای غربی را کم‌کند. وقتی که پرکردن این شکاف هدف قرار می‌گیرد، طبیعتا موضوعات دیگر در حاشیه تعریف می‌شوند. برای آقای پوتین شاید مسائل دیگر در جایگاه دوم اهمیت قرار بگیرند اما این به آن معنا نیست که در سیاست خارجی پوتین نقش و جایگاه بین المللی روسیه کم‌اهمیت شده باشد. در واقع پوتین این دو مساله را در کنار هم می‌خواهد و هر چه که به این دو خواسته ضربه بزند یک مورد منفی تلقی می‌شود و طبیعتا سیاست‌ها در جهت مقابله با آن خواهد بود. به این ترتیب به نظر می‌رسد در شرایط موجود، این موارد در سیاست خارجی آقای پوتین تعیین‌کننده هستند. 


پرسش: ماه‌هاست که در صحنه داخلی روسیه شاهد بروز برخی تنش‌ها و اعتراضات از سوی بخش‌هایی از جامعه روسیه و برخوردهای واکنشی دولت در برابر مطالباتی که اغلب به شخص پوتین مرتبط می‌شود، هستیم. آیا فضای حاکم بر اوضاع داخلی روسیه بر سیاست‌خارجی این کشورهم تاثیر گذار بوده و خواهد بود؟ 

شوري: آقای پوتین تقریبا نسبت به اوضاع داخلی کشور خود نوعی اطمینان خاطر پیدا کرده است. به همین دلیل او توانسته است در طول این سال‌ها الگویی را ایجاد کند که ضمن کنترل کامل شرایط توسط حکومت مرکزی، در عین‌حال بخش‌هایی از حوزه‌های مختلف روسیه استقلال سیاسی و اقتصادی خود را حفظ کنند. این شیوه حکومت‌داری موجب شده است که اوضاع داخلی روسیه دغدغه‌ای برای پوتین ایجاد نکند. به این ترتیب هیچ جایگزین داخلی دیگری در صحنه داخلی روسیه وجود ندارند که پوتین را تهدید کند. با توجه به سابقه‌ای که آقای پوتین در سال‌ها فعالیت سیاسی و اقتصادی از خود بر جا گذاشته است و با توجه به اینکه در روسیه از محبوبیت قابل ملاحظه‌ای برخوردار است، او توجه و دغدغه خود را بیشتر به مسائل بین‌المللی و سیاست‌خارجی معطوف کرده و بعید می‌دانم که مسائل داخلی مشکلی برای پوتین ایجادکند. 


پرسش: چالش‌های پیش روی سیاست خارجی پوتین چه چشم اندازی را برای موفقیت سیاست‌خارجی او در چهار سال آینده ایجاد می‌کند؟ 

شوري: این مساله ارتباط مستقیمی با موفقیت‌های آقای پوتین در حوزه اقتصادی دارد. از سوی دیگر اوضاع بین‌المللی هم بسیار متغیر است و به همین دلیل پیش‌بینی آینده سیاست خارجی روسیه کمی دشوار به نظر می‌رسد. در این زمینه باید به این نکته توجه کرد که در شرایط کنونی، اتفاقات بیرونی هستند که سیاست خارجی دولت‌ها را رقم می‌زنند. در گذشته آمریکا و شوروی بسیاری از مسائل بین‌المللی را رقم می‌زدند ولی امروزه این‌گونه نیست و رخدادهای بیرونی قدرت‌های بزرگ را به واکنش وا می‌دارند. این واقعیت تا حدی شرایط را برای کشورها سخت می‌کند که بتوانند با نگاه فعالانه نسبت به آینده رفتار کنند. با این حال وضعیت اقتصادی روسیه و اینکه پوتین چگونه خواهد توانست شکاف موجود با غرب را از لحاظ تکنولوژیک و تولید ثروت کاهش دهد یک مساله مهم است.
پوتین اعلام کرده که قصد دارد روسیه را به پنجمین اقتصاد برتر دنیا تبدیل کند و طبیعتا این اقدام را از مسیر سیاست خارجی انجام خواهد داد. لذا قضاوت درباره میزان موفقیت سیاست خارجی روسیه در دوره پوتین تا حد زیادی به تحقق این اهداف بستگی دارد. اوضاع بین‌المللی هم در نقش و جایگاه روسیه تاثیر مستقیم دارد. اگر روس‌ها در موضوع تحولات سوریه موفق عمل‌کنند و به اهداف‌شان برسند، شاید در عرصه بین‌المللی بتوانند به جایگاه مورد نظر خود برسند و اگر موفق نشوند شرایط برای آن‌ها سخت خواهد‌شد. این مساله در مورد ایران هم صدق می‌کند. لذا جایگاه روسیه در روابط بین‌الملل در آینده تا حد زیادی به بحران‌های موجود و نحوه حل و فصل آن‌ها بستگی دارد.



تهیه و تنظیم: مینا علی اسلام 
منبع: سايت ايراس

https://ccsi.ir//vdca.enmk49nea5k14.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

عضويت در خبرنامه