مقامات و هیئتهای مختلف آمریکایی در چند وقت اخیر سفرهای متعددی به قفقاز جنوبی داشته اند و ملاقاتهای مقامات دو طرف در چند وقت اخیر رو به افزایش بوده است. شایان ذکر است که طی 6 ماه اخیر، بیش از 10 هیئت آمریکایی با مقامات کشورهای قفقاز جنوبی مذاکره داشتهاند. مذاکرات اکثرا پیرامون مسائل خطوط انرژی و حل و فصل مناقشه قرهباغ بوده است و پروژه «کریدور جنوبی گاز» به وضوح در تمرکز توجهات واشنگتن قرار گرفته است.
علاوه بر سفرها و ملاقاتهای مختلفی که مقامات آمریکایی در منطقه داشتهاند؛ سلسله مقالات و اظهاراتی از سوی کارشناسان آمریکایی تولید میشود که بر ضرورت حل و فصل مناقشه قرهباغ و شرکت دادن ارمنستان در خطوط انتقال انرژی برای کاهش نفوذ روسیه تاکید دارد.
استراتفور اندیشکده مطالعاتی آمریکا که اکثر کارشناسان آن از سازمان جاسوسی آمریکا (CIS) هستند؛ معتقد است که یکی از اهداف کلیدی آمریکا در سال آینده باید محدود کردن روسیه در فضای ژئوپلیتیکی در زمینههای نظامی، سیاسی، اقتصادی و انرژی باشد و آمریکا بایستی ضمن استفاده از قلمرو جمهوریهای شوروی سابق موسوم به خارج نزدیک روسیه، گزینههای فروش اسلحه و مانور نظامی را در نظر بگیرد. این امر توسط واشنگتن به انجام خواهد رسید تا فشار بر روسیه در قفقاز جنوبی افزایش یابد. در عین حال، واشنگتن قصد دارد همکاری با کشورهای قفقاز جنوبی را در حوزههای امنیتی و نظامی تقویت کند و مشوقهای اقتصادی را نیز برای این کشورها فراهم آورد.
آمریکا برای رسیدن به هدف ژئوپلیتیک خود قصد دارد رویکردهای مختلفی را در قبال هر یک از کشورهای قفقاز جنوبی پیگیری کند. تحلیلگران استراتفور بر این باورند که آمریکا تصمیم دارد تاثیر بیشتری بر ارمنستان داشته باشد. واشنگتن بر تقویت روابط با دولت ارمنستان تمرکز خواهد کرد. بدین منظور، آمریکا تاکتیکهای ضربه زدن به روابط سرد ارمنستان و روسیه را ادامه خواهد داد. در اواسط ماه نوامبر، پیشبینی استراتفور برای سال 2019 منتشر شد که بر اساس آن، آمریکا امیدوار به تنش بین رهبری روسیه و مقامات جدید ارمنستان در ارتباط با فراخواندن یوری خاچاتوروف از پست دبیر کلی سازمان پیمان امنیت جمعی برای ایجاد شکاف بین ارمنستان ـ روسیه است.
استفان بلانک کارشناس ارشد شورای سیاست خارجی آمریکا نیز در مقالهای با عنوان «نگاه بزرگ به انرژی خزر»، امضاء کنوانسیون وضعیت حقوقی دریای خزر در اوت 2018 را فرصتی جدید برای خروج نفت و گاز آسیای میانه به بازارهای اروپایی و جهانی دانسته است. نامبرده بر این باور است که وابستگی ارمنستان به روسیه در تامین انرژی، مهمترین عامل نفوذ روسیه در اقتصاد و سیاست ارمنستان است و با توجه به تحریم اعمال شده از سوی ترکیه علیه ارمنستان و قرار داشتن جمهوری آذربایجان در موضع جنگی در برابر ارمنستان، ارمنستان هیچ گزینهای جز اتکاء به روسیه ندارد. غرب باید از نفوذ برتر اقتصادی و دیپلماتیک خود برای پیشبرد ساخت «کریدور گاز جنوبی» از دریای خزر از طریق جمهوری آذربایجان استفاده کند و از آن به عنوان اهرمی در حل و فصل مناقشه قرهباغ استفاده کند. ساخت خط لوله از طریق ارمنستان نه تنها به صلح منطقه و توسعه اقتصادی و سیاسی ارمنستان کمک میکند؛ بلکه تواناییهای روسیه را محدود میکند. ایروان از بخش انرژی و از درآمدهای حاصله از چنین خط لولهای، به سوی جمهوری آذربایجان و ترکیه و از طریق آن به مصرفکنندگان اروپایی سوق داده خواهد شد. این فرصت را باید در منطقه برای نزدیک شدن به ایجاد بازارهای باز و تعاملات اقتصادی و سیاسی شفاف استفاده کرد. آمریکا و اتحادیه اروپا بایستی با همکاری مشترک، تضمینهایی برای ساخت «کریدور گاز جنوبی» و خط لوله از طریق ارمنستان و همچنین زیرساختهای مرتبط با آنرا ارائه دهند. چنین سیاستی ضربه مستقیمی به درآمدهای انرژی مسکو وارد میکند.
در کنار تحلیل کارشناسان در خصوص توجه ویژه آمریکا در چند ماه اخیر شاهد مواضع مقامات آمریکایی در تایید این تحلیلها هستیم. برای نمونه میچل دستیار وزیر امور خارجه آمریکا در امور اروپا و اوراسیا در نشست سالانه شورای وزرای امور خارجه سازمان امنیت و همکاری اروپا اعلام نمود: ادامه کار حل و فصل مسالمتآمیز مناقشات قرهباغ ضروری است. همچنین جان جفرن سفیر آمریکا در ارمنستان در سال 2012 در مصاحبه با روزنامه ترکیهای «زمان» در اظهاراتی عنوان کرده بود که آمریکا روابط اقتصادی ارمنستان و ترکیه را تحرک خواهد بخشید. اگر راهآهن «قارص (ترکیه) ـ گیومری ( ارمنستان)» مجددا راهاندازی شود؛ جهش بزرگی در تجارت و گردشگری به وجود خواهد آمد.
از طرف دیگر ارمنستان در یک اجبار ژئوپلیتیک قرار دارد که مجبور به داشتن روابط حسنه با ایران است. چرا که نزاع با جمهوری آذربایجان موجب بسته شدن مرزهای غربی و شرقی این کشور با جمهوری آذربایجان و ترکیه شده است. بنابراین ارمنستان بر مرزهای جنوبی خود با ایران به عنوان راه گریزی کلیدی تکیه دارد. در گذشته با وجود اعمال تحریمها بر ایران، آمریکا نظر دیگری به روابط ایران و ارمنستان داشت چرا که میدانست این کشور گزینههای اندکی به غیر از ایران در اختیار دارد. اما بولتون اظهار کرده بود که این چشمپوشی به پایان خواهد رسید.
بولتون در سفر اخیر خود به ایروان اظهار داشته بود که فاصله 35 کیلومتری مرز ارمنستان و ایران به علت افزایش تحریمهای آمریکا بر جمهوری اسلامی، نمی تواند به ایروان خدمترسانی کند. لازم است مقامات انقلابی ارمنستان به مسیر گرجستان ـ ترکیه تغییر جهت دهند. وی مدعی شد که دلیل نیاز ارمنستان به ایران را درک میکند، اما راه حل آن این است که با جمهوری آذربایجان به صلح برسد. شرایط جاری نشان از اهمیت یافتن راهی برای حل اختلاف مرزی ارمنستان و جمهوری آذربایجان دارد. اگر این اتفاق بیافتد مرز جمهوری آذربایجان و ترکیه فوری باز خواهد شد. اظهارنظر بولتون در خصوص مساله قرهباغ با اعلام نظر ریچارد میل سفیر اعزامی آمریکا همراه شد که عدم همکاری ارمنیها در اعطای امتیاز به جمهوری آذربایجان در خصوص مساله قرهباغ را آزاردهنده دانست.
واکنش روسیه به تحرکات آمریکا در قفقاز جنوبی
روسیه از افزایش توجه آمریکا به قفقاز جنوبی نگران شده است و برای اینکه بتواند همچنان ابتکار عمل در قفقاز و بهویژه در قرهباغ را در دست خود داشته باشد مجددا طرح لاوروف برای حل مناقشه قرهباغ را مطرح کرده است. مهمترین بخش طرح لاوروف بازگرداندن 5 منطقه از 7 منطقه اطراف قرهباغ به جمهوری آذربایجان است. همچنین اخیرا لاوروف وزیر امور خارجه روسیه عنوان کرده است که روسیه و ارمنستان در حال تهیه سندی هستند که عدم حضور نیروهای خارجی در خاک ارمنستان را تضمین کند. این موضوع نگرانیهای روسیه از سیاستهای پاشینیان و تحرک آمریکا در منطقه را نشان میدهد.
سخن پایانی
آمریکا به دنبال افزایش نفوذ خود در قفقاز جنوبی است و در این راستا سعی دارد در وهله اول عرصه بازیگری برای قدرت متفوق در منطقه، روسیه و همچنین ایران به منزله قدرت صاحب نفوذ تاریخی و فرهنگی در قفقاز و برخوردار از مزیتهای ژئوپلیتیک در جوار کشورهای قفقاز جنوبی را محدود سازد و ضمن در اختیار گرفتن ابتکار عمل برای حل و فصل بحران قرهباغ و خارج ساختن سررشتههای آن از دست مسکو به مثابه اهرم تنظیم رفتار باکو و ایروان، با مشارکت دادن ارمنستان در طرحهایی که طی ربع قرن اخیر در نتیجه بحران قرهباغ از آنها محروم مانده بود، از جمله سهیم کردن ارمنستان در خطوط انتقال انرژی به اتحادیه اروپا، سیاستی چند برداری را در منطقه قفقاز جنوبی پیگیری و اعمال کند. در چارچوب همین سیاست واشنگتن قصد دارد بر روی ساخت خط لوله از طریق ارمنستان به منزله مشوقی برای ایروان جهت همراهی این کشور در فرآیند صلح قرهباغ، سرمایهگذاری کند تا از این طریق زمینه را برای خارج ساختن گام به گام مسکو از فرآیندهای مهم جاری در قفقاز جنوبی فراهم آورد. روندی که از آوریل 2018 با سرنگونی دولت سرکیسیان و بر سر کار آمدن جمعی از فعالان غربگرا که بیش از آنکه سابقه و اعتبار سیاسی داشته باشند به منزله کنشگران جامعه مدنی همکار با سمنهای مورد حمایت آمریکا شناخته شده بودهاند وارد فاز اجرایی شده است. حمایتهای آشکار و پنهان آمریکا از دولت پاشینیان در موفقیت وی برای حفظ و تثبیت قدرت او در ارمنستان موثر بوده است. اجرایی شدن سیاستهای واشنگتن در قفقاز جنوبی منجر به از بین بردن زمینه حضور و نفوذ ایران و روسیه در منطقه و جایگزینی این قدرتهای منطقهای با ترکیه و شماری از قدرتهای فرامنطقهای و در رأس آنها آمریکا خواهد شد. واشنگتن برای پیشبرد سیاست خود در قفقاز جنوبی نیازمند به همراهی و همکاری آنکارا خواهد بود و البته چنانکه اشاره شد آنکارا نیز به ظاهر منافعی را از به حاشیه رفتن دو دیگر قدرت پیرامون قفقاز جنوبی حاصل خواهد کرد. با توجه به سناریوی فوق، ضرورت دارد ایران و روسیه با شکل دادن همکاریهای درون منطقهای به مقابله با طراحیهای آمریکا در قفقاز جنوبی برخیزند. طراحیهایی که هر چند ظاهر آنها معطوف به ارتقای صلح و رفاه در منطقه است اما تجارب آزموده آمریکا در دیگر مناطق حاکی از آن است که ارمغان این طرحها بحران و بیثباتی برای منطقه است، چه آنکه آمریکا یک قدرت فرامنطقهای مخل است که به دنبال پیشبرد اهداف ژئوپلیتیک خویش در قفقاز جنوبی در جهت مهار و محدودسازی توامان ایران و روسیه است و آنچه که در چارچوب اهداف آمریکا قرار ندارد، صلح و رفاه مردم منطقه است.
*پژوهشگر بنیاد مطالعات قفقاز
https://ccsi.ir//vdceee8w.jh87ni9bbj.html
ccsi.ir/vdceee8w.jh87ni9bbj.html