ترور سرگئی اسکریپال، جاسوس روس در بریتانیا، رابطه روسیه، بریتانیا اروپا و ایالات متحده را با بحرانی مواجه کرده که از زمان پایان جنگ سرد تاکنون بیسابقه بوده است. با این حال سردی روابط میان مسکو و کرملین در حوادث مشابه، بیسابقه نیست.
چگونه سرگئی اسکریپال جذب MI6 شد؟
"سرگئی ویکتورویچ اسکریپال" ۲۳ ژوئن ۱۹۵۱ در کییف متولد شد. او در بیست و یک سالگی و پس فارقالتحصیلی از مدرسه مهندسی ارتش در کالینگراد در آکادمی نظامی «کوی بیشیوا» مشغول به کار و در سال ۱۹۹۹ میلادی با درجه سرهنگی از اداره کل اطلاعات ستاد کل روسیه بازنشسته شد. اسکریپال تا سال ۲۰۰۱ میلادی با وزارت خارجه و ستاد کل همکاری داشت و پس از آن در آکادمی نظامی-دیپلماتیک روسیه به تدریس مشغول بود.
او در سال ۲۰۰۴ دستگیر و طبق ماده ۲۵۷ قانون اساسی به جرم همکاری و جاسوسی برای سیستم اطلاعاتی بریتانیا به خیانت محکوم شد.
گفته میشود آغاز همکاری وی با بریتانیاییها به سال ۱۹۹۵ باز میگردد؛ همان زمانی که به عنوان وابسته نظامی روسیه به اسپانیا سفر کرده بود. والریا مالوانوا، تاریخدان نظامی روس معتقد است که پاولو میلر، مامور اطلاعاتی بریتانیا، اسکریپال را از طریق ترفند دام عسل (یعنی به واسطه ارتباط جنسی با یک زن) جذب کرده است؛ البته اسناد دیگری نیز وجود دارد که آغاز جاسوسی این سرهنگ روس برای بریتانیاییها را به همکاریهای مالی وی با این کشور مرتبط میداند.
روسها معتقدند که اسکریپال در طول نه سال همکاری خود با سیستم اطلاعاتی بریتانیا در حدود بیست هزار سند را منتقل و بیش از صدهزار دلار دریافت کرده است. همچنین گفته میشود این سرهنگ روس دارای یک حساب بانکی در اسپانیا بوده که حقوقی به صورت ماهانه در آن واریز میشده است.
سرانجام در ششم آگوست ۲۰۰۶ دادگاه نظامی مسکو وی را به سیزده سال زندان محکوم کرد؛ حبسی که پنج سال و نیم بیشتر به طول نینجامید. سرگئی اسکریپال در جریان توافق تبادل زندانیان در سال ۲۰۱۰ به لندن سفر کرد تا مابقی عمر خود را در کشوری بگذراند که از قرار معلوم کارفرمای پنهان دهه آخر فعالیت حرفهایش بوده است. به موجب این تبادل بریتانیا متعهد میشود که حقوق بازنشستگی وی را پرداخت و زندگی وی را تضمین کند.
در جریان اجرای توافق تبادل زندانیان میان روسیه و بریتانیا چهارنفر از افرادی که به جرم جاسوسی برای ایالات متحده و بریتانیا در زندانهای روسیه بودند با ده نفر روس که به جرم جاسوسی دستگیر شده بودند، در ژوئن ۲۰۱۰ مبادله میشوند.
اسکریپال پس از آزادی به شهر سالزبری در جنوب غربی انگستان میرود و بار دیگر با میلر، مامور کهنه کار اطلاعاتی بریتانیا شروع به همکاری میکند. عمده فعالیتهای وی آموزش مسائل نظامی-امنیتی در MI6 و همچنین آموزش روشهای فعالیتهای اطلاعاتی-عملیاتی در روسیه بوده است.
چه کسی اسکریپال و دختر سی و سه سالهاش را ترور کرد؟
بعدازظهر روز یکشنبه چهارم مارس، پلیس حدود ساعت چهار بعد از ظهر، بدن نیمه جان سرگی اسکریپال به همراه جولیا، دختر سی و سه سالهاش را بر روی نیمکتی در نزدیکی مرکز خرید سالزبری پیدا میکند. این دو نفر بدون هیچ گونه جراحتی به موجب مسمویت گاز اعصاب به این روز افتادند. مقامات بریتانیایی این اتفاق را یک اقدام تروریستی میدانند و روسیه را متهم اصلی آن میخوانند.
در روزهای گذشته بیش از صد دیپلمات روس از کشورهای مختلف اروپایی، آمریکای شمالی و استرالیا اخراج شدند تا ترور سرگئی ویکتورویچ اسکریپال ۶۷ ساله به آغازگر تنشی نه تنها میان روسیه و بریتانیا، بلکه روسیه و اتحادیه اروپا و به عبارتی روسیه و غرب بدل شود.
بریتانیا مشخصا روسیه را به قتل اسکریپال محکوم کرد و این اقدام را برخلاف معاهده منع کاربرد سلاح شیمیایی دانست که روسیه هم به آن ملحق شده است. دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین نه تنها ارتباط روسیه را با این موضوع به کلی نفی کرده، بلکه از همان زمان انتشار رسمی اتهامات، اعلام کرد مسکو برای همکاری با پلیس بریتانیا در این پرونده آمادگی کامل دارد. با شدت گرفتن مواضع دیگر کشورها و ایالات متحده، وزارت خارجه روسیه خواهان انتشار مدارک ارتباط روسیه با این قتل شد.
اسکریپال چه تاثیری بر آینده روابط روسیه و بریتانیا خواهد داشت؟
کشته شدن اسکریپال یادآور ترور الکساندر لیتویننکو است؛ او هم به جاسوسی برای بریتانیاییها متهم شد و پس از فرار از دادگاه، با کسب پناهندگی سیاسی مقیم لندن بود. این متهم به جاسوسی نهایتا به شکل مرموزی در نوامبر ۲۰۰۶ به ماده رادیو اکتیو پلونیوم ۲۱۰ در لندن آلوده شد و سه هفته بعد جان خود رااز دست داد. رویه کنونی، آن زمان هم اتفاق افتاد. پلیس بریتانیا آندریی لووگوی دیگر جاسوس روس را متهم این قتل دانست و خواستار استرداد وی شد. کرملین از تحویل وی خودداری کرد و به این ترتیب روابط دو کشور در سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۲ میلادی به سردی گرایید. اگرچه، چالشهای روسیه با جهان غرب در آن زمان، به شدت سالهای ۲۰۱۴ به بعد نبود.
آندری کوکوشین، معاون اسبق وزیر دفاع و دبیر اسبق شورای امنیت روسيه، در گفتگو با روزنامه ايزوستيا گفت که روسيه و پیش از آن اتحاد جماهیر شوروی اغلب با بریتانیا مشکل داشتند؛ به ویژه در دوران مذاکرات شوروی و ایالات متحده در رابطه با تنش زدایی در سال ۱۹۷۱ که با دشواری پیش میرفت، لندن با اخراج ۱۱۵ دیپلمات شوروی کارشکنی بزرگی انجام داد؛ این اقدام علیه ابرقدرت شرق از طرف کشوری انجام شد که خودش دیگر ابرقدرت نبود. کوکوشکین بر این باور است که امروز نقش انگلستان در سیاست جهانی همچون گذشته نیست و وزن این کشور بهویژه از دوران مارگارت تاچر در صحنه معادلات بینالمللی به شدت تنزل کرده است. او تاکید میکند که باید توجه داشته باشیم که انگلستان اگرچه به ظاهر یکی از پنج قدرت بزرگ جهانی است، ولی در واقعیت جایگاه کنونی آن از مستعمره سابقش یعنی هند نیز کمتر است.
به نظر میرسد نباید بریتانیا را هم سطح ایالات متحده برای روسها دانست، بدین معنا که روسها در روابط خود با آمریکایی هیچگاه به دنبال سردی روابط نبودهاند و شاید در یک یا دو موضوع با ایالات متحده اختلاف داشتند، اما در موارد متعددی بر همکاری تاکید کردهاند و به همین جهت است که در دکترین سیاست خارجی روسیه، پس از خارج نزدیک (جمهوریهای شوروی)، ایالات متحده جایگاه دوم را برای کرملین دارد. حتی میتوان گفت که دیگر کشورهای قدرتمند اتحادیه اروپا نظیر فرانسه و آلمان از جایگاه بالاتری از بریتانیا در سیاست خارجی کرملین برخوردار هستند و روسیه همواره به دنبال تنش زدایی با آنها و تاکید بر همکاری بوده است.
این نگاه اما در مورد بریتانیا صدق نمیکند؛ کرملین نه تنها شراکت استراتژیکی با ساختمان شماره ده داونینگ استریت ندارد، بلکه رویکردی هم برای گسترش روابط با لندن در پیش نمیگیرد. به نظر نمیآید که دولتمردان روسیه دلواپس این سطح نازل از روابط باشند و از همین روست که با قاطعیت از اخراج بیست و سه دیپلمات بریتانیایی سخن میگویند و دمیتری پسکوف، سخنگوی رئیس جمهور روسیه در مصاحبه با شبکههای تلویزیونی «ان.تی.وی» موضع خصمانه انگلستان را "گستاخی بینظیر" و "نزدیک به راهزنی" توصیف میکند.
در این میان این گفته سخنگوی کرملین نیز جای تامل دارد که بر این باور است: «ما دیوانه نیستیم که به انجام چنین اقداماتی کمی قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری روسیه و جام جهانی فکر کرده باشیم». اکنون پرسش اینجاست که آیا واقعا این اقدام از جای دیگری آب میخورد و روسها روحشان نیز از این اقدام بیخبر بوده است و به قول پسکوف یا برعکس میاندیشند که بازیهای جام جهانی و هیاهوی خبری آن میتواند فرصت مناسبی برای فراموش شدن حمله شیمایی به سرگی ویکتورویچ اسکریپال میان افکار عمومی و رسانههای خبری باشد و ادعای بریتانیاییها صحت دارد؟
آنچه در این میان بدیهی به نظر میرسد این است که با توجه به اقدامات مشابه روسها در گذشتههای دور و نزدیک، آنها باید دلایل قانع کنندهای در رد این اتهام ارئه دهند تا افکار عمومی را با خود همراه سازند، هرچند اصل بر بیگناهی است و مدعی باید اتهامهای خود را ثابت کند.
*دانشجوی دکتری دانشگاه دوستی ملل روسیه منبع: یورونیوز
https://ccsi.ir//vdci33az.t1avr2bcct.html
اشتراک گذاری :
ccsi.ir/vdci33az.t1avr2bcct.html
ارسال نظر
کليه حقوق اين سايت متعلق به بنياد مطالعات قفقاز بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.