گزارشي تكراري با همان ادعاهاي تكراري. گزارش سالانه تروريسم وزارت امور خارجه امريكا روز پنجشنبه منتشر شد؛ گزارشي كه در آن، ايران بخش قابل توجهي را به خود اختصاص داده و وزارت امور خارجه امريكا در آن، همان ادعاهاي پيشين را عليه ايران تكرار كرده است. حمايت ايران از محور مقاومت و فعاليتهاي منطقهاي هم مبناي اين گزارش هستند. البته اين گزارش با واكنش شديداللحن وزارت امور خارجه ايران روبهرو شده و حسين جابري انصاري گفته است كه امريكا براي اثبات مصداقيت خود در رويارويي با تروريسم بهجاي صدور گزارشهاي خيالي از اين دست بايد با پايان دادن به برخورد سياسي و گزينشي با موضوع تروريسم به مقابله جدي و همهجانبه با مصاديق واقعي حمايت و گسترش تروريسم در منطقه و جهان روي آورد. در اين رابطه گفتوگويي با محمد فرهاد كليني، كارشناس ارشد مسائل استراتژيك داشتهايم كه مشروح آن در ادامه ميآيد.
اعتماد: امريكا مدعي شده است كه ايران مهمترين حامي تروريسم در جهان است. تا چه اندازه چنين رويكردي در تضاد با رويكرد اين كشور در مذاكراتي است كه به برجام منتهي شد؟
کلینی: ادعاي تكراري و غيرحقوقي كه توسط مسوولان وزارت امور خارجه امريكا مطرح شده، بيشتر يك نوع تغيير مسير است. طي ساليان اخير، ايران در حال درگيري و مبارزه با تروريسم در منطقه است و امريكا در سوريه و عراق شاهد اين موضوع است. از سوي ديگر، همگان حاميان اصلي تروريسم در منطقه را ميشناسند و سوابق آنها را مدنظر دارند. اين گزارش هم فاقد ارزش حقوقي و هم ارزش اخلاقي است. در گذشته اين احتمال داده ميشد كه در آزمون ديپلماسي، امريكاييها مسير تقابل را تغيير بدهند اما «اين گزارش هيچ كمكي به درك جهاني از مناسبات ميان ايران و امريكا نخواهد كرد» و كماكان مسير تقويت بياعتمادي ميان طرفين را تشديد ميكند و اين در حالي است كه اين مسير برخلاف نگاه مورد نياز امريكا در تغيير مواضعش در رابطه با خاورميانه است. اين دست از گزارشها بيش از آنكه راهگشا در درك دقيقتر از جايگاه جمهوري اسلامي ايران در منطقه و نظام بينالملل باشند عملا در جهت سياهنمايي دستگاه ديپلماسي امريكا در محيط جهاني محسوب ميشود.
اعتماد: تا چه اندازه فعاليتهاي منطقهاي ايران و ادعاي حمايت از تروريسم جايگزيني براي امريكاييها براي پروژه ايرانهراسي پس از حل پرونده هستهاي است؟
کلینی: از قبل اين مساله پيشبيني ميشد ولي در موضوع برجام نيز همانطور كه جهانيان و حتي دوستان اروپايي امريكا شاهد هستند، اين كشور پايبندي لازم به تعهداتش را نداشته و «راستيآزمايي امريكا» در چالش قرار دارد و اين برخلاف رسيدن به درك مشترك است. به عبارت ديگر، بحث راستيآزمايي در مواضع امريكا كه در مذاكرات انتظار ميرفت، امروزه منجر به آن شده است تا امريكا تغيير سنگر سياسي بدهد. اين نوع گزارشات محرك تعامل نيست و به بياعتمادي موجود ميافزايد. آنها هستند كه زمان از دست ميدهند و فهم اين براي برخي در امريكا بسيار دشوار است.
اعتماد: طرح اين ادعا كه ايران بزرگترين حامي تروريسم است، تا چه اندازه ميتواند مبنايي براي اعمال تحريمهاي جديد عليه ايران باشد؟
کلینی: اينكه امريكا به هر موضوع و بهانهاي تحريمي را اعمال كند، نياز به مستندات ديگري ندارد چراكه سعي ميكند رفتار يكجانبهگرايانه خود را در نظام بينالمللي نشان دهد. همين چند روز پيش بود كه خانم هيلاري كلينتون در پاسخ به ترامپ گفت «امريكا يك قدرت بيرقيب است. » قدرتهاي جهاني هم بايد درك كنند امريكا از بحث چندجانبهگرايي در حال خارج شدن است و موضوع ايران را كماكان به عنوان يك ابزار نگاه ميكند. اين خود يك آزمون راهبردي در چارچوب همكاري ميان قدرتهاي بينالمللي است و قدرتهاي بزرگ اين تغيير شيفت را بايد با نگاه راهبردي تحليل كنند. به نظر ميرسد نهادهاي امريكايي در خصوص نحوه تعامل و نوع نگاه به مسائل بايد اصلاحات جدي در خود اعمال كنند چون فقط براي رهبران آن هزينهسازي ميكنند. آنها فاقد تحليل افقي از آينده هستند.
اعتماد: طرح اين مساله تا چه اندازه ميتواند موجب هراس بيشتر بانكها و سرمايهگذاران بزرگ اروپايي براي سرمايهگذاري و انجام مراوده با ايران شود؟
کلینی: آنچه بيش از هر چيز نه فقط از سوي ايران بلكه جهان انتظار دارد، تغيير مواضع امريكا در خصوص مسائل منطقهاي است. امريكا همزمان با نوع تعاملي كه دنبال ميكند، تلاش ميكند تا با موازنهسازي موضوعات، نوعي فرافكني ايجاد كرده و «ايرانهراسي و ايرانگريزي» را دامن بزند. اين موضوع به موفقيت نميرسد زيرا كشورهاي اروپايي و كشورهاي مهم دنيا در نظام اقتصادي نيز به دنبال فرصتسازي بهتر و بيشتر براي همكاري با ايران هستند. در هر كدام از اين مسيرها، هر كدام از اين كشورها اهداف متفاوتي را دنبال ميكنند و به نظر ميرسد كه كشورهاي اروپايي از موضع جديتري پيروي ميكنند. اگر هم بخواهيم در همكاريهاي آينده زيرساخت منطقهاي اقتصادي ايجاد شود، نياز است تا آن كشورها، درك وسيعتري از مناسبات را دنبال كنند. البته چين و روسيه علاقهمندي خود را براي همكاريهاي راهبردي با ايران نشان دادهاند. در ميان كشورهاي اروپايي هم شاهد سه نوع رويه متفاوت هستيم. برخي مانند سوييس، ايتاليا، اسپانيا، اتريش، برخي كشورهاي اروپاي جوان و آلمان خواهان همكاريهاي صريحتر و بيشتري با ايران هستند و برخي از كشورها نيز مسير كندتري را نسبت به كشورهاي نوع اول در حال طي كردن هستند كه در اين راستا ميتوان تا حدودي فرانسه و سپس هلند و حتي انگليس را مثال زد. جريان سوم نيز بيشتر شامل كشورهاي شمال اروپا هستند كه پس از سفر آقاي ظريف از نظم بيشتري پيروي خواهد كرد. آنها خواستار همكاريهاي بيشتر و قويتري در مسائل بانكي، مالي و صنعتي با ايران هستند. در مجموع كشورهاي اروپايي هم كه در گذشته رايزنيهايي با ايران انجام دادهاند بايد در مذاكرات با امريكا «سهم خود را براي همكاري با ايران بيش از پيش مشخص و تقويت كنند.» قبلا گفته ميشد امريكا براي آنها سقفي جهت همكاري مشخص كرده است و به آنها قول دادند كه فشار جديدي وجود ندارد. ليكن وزارت خزانهداري امريكا سعي ميكند تا جايگاه قدرت و اعتبار دلار را با موضوع فشار به ايران افزايش دهد و به نظر ميرسد فشار آنها به ايران، بهجاي ايران بيشتر براي «كنترل كردن رقبا و يورو» است. در اين راستا لازم است تا كشورهاي اروپايي هم نسبت به اين محدوديتها واكنش جديتري از خود نشان دهند. در خصوص تجارت آتلانتيكي هم ما شاهد اين مشكل بودهايم و آنها با پاسخي روشن اقدام كردند در مجموع اعمال فشار بر امريكا موضوع جديدي نيست و در چارچوب ضرورت همكاري بيشتر است.
اعتماد: طرح حمايت ايران از حزبالله و دولت بشار اسد، تا چه اندازه براي تضعيف نقش و جايگاه ايران در سوريه است؟
کلینی: چه دولت فعلي و چه دولت بعدي امريكا بايد درك كند كه ايران، متحدان منطقهاي و سياست اصلي خود را رها نميكند. آنها بايد درك كنند كه نوع نگاه ايران در جهت ثبات بيشتر و مشاركت راهبردي در منطقه است و مخالف كاهش همكاري و عمق روابط سنتي خود با جبهه مقاومت است كه شجاعانه عليه تروريسم مبارزه ميكند. تحولات ژئوپولتيك در منطقه و الزامات امنيتي جديد در بينش امريكايي نميتواند با نگاه سنتي و كهنه به پيش برود. شعارها و مواضع كليشهاي برابر با آينده نيست. براي استراتژيستهاي واقعگرا در امريكا هدايت صحيح مواضع يك الزام جدي است و با بازيگري برخي در بخش حرفهاي عملا از حقيقت دور خواهند شد.
اعتماد: طرح حمايت ايران از تروريسم، تا چه اندازه بر نوع نگاه كشورهاي اسلامي و منطقهاي نسبت به ايران موثر است؟
کلینی: هنگامي كه در مورد كشورهاي منطقه و كشورهاي اسلامي سخن ميگوييم بايد ميان دولت، ملت و نخبگان آن تفكيك قائل شويم. برخي دولتهاي مانعافكن منطقه تحت فشار افكارعمومي خود هستند. مردم مسلمان منطقه نيز درك ميكنند رفتارهاي اختلافافكن فاقد ارزش هستند. اگر به يك نظرسنجي عادلانه رجوع شود، سياست ايران براي تعاملپذيري و ثبات افكني هر روز با اقبال بيشتري مواجه است. دولتهايي كه در ليست سياه سازمان ملل قرار ميگيرند، به اين موضوع واقف هستند و سازمان ملل متحد نيز آنقدر به اين مساله آگاه است كه نميتواند بيش از حد نسبت به اينگونه مسائل سكوت كند.
اعتماد: اوباما در گفتوگو با نشريه آتلانتيك خواستار مديريت مسائل منطقه با مشاركت ايران و عربستان است. تا چه اندازه اين اقدام وزارت امور خارجه نسبت به سخنان رييسجمهور اين كشور در تعارض است؟
کلینی: به نظرم در رابطه با نوع نگاه اوباما و برخي از نزديكان او درباره امكان تغيير در روابط ايران و امريكا ميتوان تفاوت قائل شد ولي آنچه مهم است، خروجي دولت امريكا است. نوع نگاهي كه امريكا مطرح ميكند و نوع اقداماتي كه انجام داده است و همچنين نوع درخواستها و مكاتباتي كه تاكنون مطرح است، در آنها سعي شده تا تغييراتي در مناسبات و روابط ميان تهران و واشنگتن را ايجاد كند اما با توجه به مواضع متناقض و رفتارهايي كه از يك نظم منطقي برخوردار نيست، باعث از بين رفتن همين تلاشهاي محدود ميشود. پتانسيل تغيير در دولت امريكا بيش از هر چيز بايد معطوف به نوع نگاه و رفتار خود باشد و اين فارغ از انتخابات رياستجمهوري است. تا وقتي بدنه نهادهاي تاثيرگذار در اين كشور خود را با واقعيت تطبيق ندهند، اين مساله بازتكرار خواهد شد. آنها «از يك سو درخواست كمك ميكنند و از سوي ديگر به ايران تهمت حمايت از تروريسم را مطرح ميسازند.» بخش حرفهاي امريكا احتياطهاي راهبردي را به درستي درك نميكند. از هماكنون برخي در حال جهتدهي نامطلوب به دكترين جديد و در حال تدوين امريكا هستند. آنها ميدانند كه نقش رهبري امريكا در منطقه پايان يافته است اما پيامدها را به درستي ارزيابي نميكنند. ضرورت منطق راهبردي به شكل پيوسته و منسجم مشاهده نميشود. ايران برج ثبات است و عقبنشيني اجباري امريكا با اين رفتارهاي سطحي پيامد خوبي ندارد. ضرورت بازتعريف منطقه بايد به صورت متمركز و درك شايسته از ايران دنبال شود. «اينرسي قدرت و امنيت» در منطقه بسيار زياد است. اگر نگاه جدي و مسلط بتواند رفتارها را چه در فضاي عمومي و چه در فضاي اقتصادي تصحيح كند، آنگاه توليد ظرفيتهاي جديد ميتواند قابل بررسي باشد. امروزه الگوي اقتصادي در ژئوپولتيك منطقه موضوعي است كه بسياري از اقتصاددانان و كارشناسان ژئوپولتيك آن را مطرح ميكنند و ميدانيم كه ميدانند اين الگو بدون ايران امكانپذير نيست. تاكيد ميكنم ظهور درك پايدار منوط به رفتار سازنده است.
گفتگو از: محمدابراهيم ترقينژاد
منبع: روزنامه اعتماد، شماره ۳۵۴۴، دوشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۵
https://ccsi.ir//vdcdjn0f.yt0ss6a22y.htmlاعتماد: امريكا مدعي شده است كه ايران مهمترين حامي تروريسم در جهان است. تا چه اندازه چنين رويكردي در تضاد با رويكرد اين كشور در مذاكراتي است كه به برجام منتهي شد؟
کلینی: ادعاي تكراري و غيرحقوقي كه توسط مسوولان وزارت امور خارجه امريكا مطرح شده، بيشتر يك نوع تغيير مسير است. طي ساليان اخير، ايران در حال درگيري و مبارزه با تروريسم در منطقه است و امريكا در سوريه و عراق شاهد اين موضوع است. از سوي ديگر، همگان حاميان اصلي تروريسم در منطقه را ميشناسند و سوابق آنها را مدنظر دارند. اين گزارش هم فاقد ارزش حقوقي و هم ارزش اخلاقي است. در گذشته اين احتمال داده ميشد كه در آزمون ديپلماسي، امريكاييها مسير تقابل را تغيير بدهند اما «اين گزارش هيچ كمكي به درك جهاني از مناسبات ميان ايران و امريكا نخواهد كرد» و كماكان مسير تقويت بياعتمادي ميان طرفين را تشديد ميكند و اين در حالي است كه اين مسير برخلاف نگاه مورد نياز امريكا در تغيير مواضعش در رابطه با خاورميانه است. اين دست از گزارشها بيش از آنكه راهگشا در درك دقيقتر از جايگاه جمهوري اسلامي ايران در منطقه و نظام بينالملل باشند عملا در جهت سياهنمايي دستگاه ديپلماسي امريكا در محيط جهاني محسوب ميشود.
اعتماد: تا چه اندازه فعاليتهاي منطقهاي ايران و ادعاي حمايت از تروريسم جايگزيني براي امريكاييها براي پروژه ايرانهراسي پس از حل پرونده هستهاي است؟
کلینی: از قبل اين مساله پيشبيني ميشد ولي در موضوع برجام نيز همانطور كه جهانيان و حتي دوستان اروپايي امريكا شاهد هستند، اين كشور پايبندي لازم به تعهداتش را نداشته و «راستيآزمايي امريكا» در چالش قرار دارد و اين برخلاف رسيدن به درك مشترك است. به عبارت ديگر، بحث راستيآزمايي در مواضع امريكا كه در مذاكرات انتظار ميرفت، امروزه منجر به آن شده است تا امريكا تغيير سنگر سياسي بدهد. اين نوع گزارشات محرك تعامل نيست و به بياعتمادي موجود ميافزايد. آنها هستند كه زمان از دست ميدهند و فهم اين براي برخي در امريكا بسيار دشوار است.
اعتماد: طرح اين ادعا كه ايران بزرگترين حامي تروريسم است، تا چه اندازه ميتواند مبنايي براي اعمال تحريمهاي جديد عليه ايران باشد؟
کلینی: اينكه امريكا به هر موضوع و بهانهاي تحريمي را اعمال كند، نياز به مستندات ديگري ندارد چراكه سعي ميكند رفتار يكجانبهگرايانه خود را در نظام بينالمللي نشان دهد. همين چند روز پيش بود كه خانم هيلاري كلينتون در پاسخ به ترامپ گفت «امريكا يك قدرت بيرقيب است. » قدرتهاي جهاني هم بايد درك كنند امريكا از بحث چندجانبهگرايي در حال خارج شدن است و موضوع ايران را كماكان به عنوان يك ابزار نگاه ميكند. اين خود يك آزمون راهبردي در چارچوب همكاري ميان قدرتهاي بينالمللي است و قدرتهاي بزرگ اين تغيير شيفت را بايد با نگاه راهبردي تحليل كنند. به نظر ميرسد نهادهاي امريكايي در خصوص نحوه تعامل و نوع نگاه به مسائل بايد اصلاحات جدي در خود اعمال كنند چون فقط براي رهبران آن هزينهسازي ميكنند. آنها فاقد تحليل افقي از آينده هستند.
اعتماد: طرح اين مساله تا چه اندازه ميتواند موجب هراس بيشتر بانكها و سرمايهگذاران بزرگ اروپايي براي سرمايهگذاري و انجام مراوده با ايران شود؟
کلینی: آنچه بيش از هر چيز نه فقط از سوي ايران بلكه جهان انتظار دارد، تغيير مواضع امريكا در خصوص مسائل منطقهاي است. امريكا همزمان با نوع تعاملي كه دنبال ميكند، تلاش ميكند تا با موازنهسازي موضوعات، نوعي فرافكني ايجاد كرده و «ايرانهراسي و ايرانگريزي» را دامن بزند. اين موضوع به موفقيت نميرسد زيرا كشورهاي اروپايي و كشورهاي مهم دنيا در نظام اقتصادي نيز به دنبال فرصتسازي بهتر و بيشتر براي همكاري با ايران هستند. در هر كدام از اين مسيرها، هر كدام از اين كشورها اهداف متفاوتي را دنبال ميكنند و به نظر ميرسد كه كشورهاي اروپايي از موضع جديتري پيروي ميكنند. اگر هم بخواهيم در همكاريهاي آينده زيرساخت منطقهاي اقتصادي ايجاد شود، نياز است تا آن كشورها، درك وسيعتري از مناسبات را دنبال كنند. البته چين و روسيه علاقهمندي خود را براي همكاريهاي راهبردي با ايران نشان دادهاند. در ميان كشورهاي اروپايي هم شاهد سه نوع رويه متفاوت هستيم. برخي مانند سوييس، ايتاليا، اسپانيا، اتريش، برخي كشورهاي اروپاي جوان و آلمان خواهان همكاريهاي صريحتر و بيشتري با ايران هستند و برخي از كشورها نيز مسير كندتري را نسبت به كشورهاي نوع اول در حال طي كردن هستند كه در اين راستا ميتوان تا حدودي فرانسه و سپس هلند و حتي انگليس را مثال زد. جريان سوم نيز بيشتر شامل كشورهاي شمال اروپا هستند كه پس از سفر آقاي ظريف از نظم بيشتري پيروي خواهد كرد. آنها خواستار همكاريهاي بيشتر و قويتري در مسائل بانكي، مالي و صنعتي با ايران هستند. در مجموع كشورهاي اروپايي هم كه در گذشته رايزنيهايي با ايران انجام دادهاند بايد در مذاكرات با امريكا «سهم خود را براي همكاري با ايران بيش از پيش مشخص و تقويت كنند.» قبلا گفته ميشد امريكا براي آنها سقفي جهت همكاري مشخص كرده است و به آنها قول دادند كه فشار جديدي وجود ندارد. ليكن وزارت خزانهداري امريكا سعي ميكند تا جايگاه قدرت و اعتبار دلار را با موضوع فشار به ايران افزايش دهد و به نظر ميرسد فشار آنها به ايران، بهجاي ايران بيشتر براي «كنترل كردن رقبا و يورو» است. در اين راستا لازم است تا كشورهاي اروپايي هم نسبت به اين محدوديتها واكنش جديتري از خود نشان دهند. در خصوص تجارت آتلانتيكي هم ما شاهد اين مشكل بودهايم و آنها با پاسخي روشن اقدام كردند در مجموع اعمال فشار بر امريكا موضوع جديدي نيست و در چارچوب ضرورت همكاري بيشتر است.
اعتماد: طرح حمايت ايران از حزبالله و دولت بشار اسد، تا چه اندازه براي تضعيف نقش و جايگاه ايران در سوريه است؟
کلینی: چه دولت فعلي و چه دولت بعدي امريكا بايد درك كند كه ايران، متحدان منطقهاي و سياست اصلي خود را رها نميكند. آنها بايد درك كنند كه نوع نگاه ايران در جهت ثبات بيشتر و مشاركت راهبردي در منطقه است و مخالف كاهش همكاري و عمق روابط سنتي خود با جبهه مقاومت است كه شجاعانه عليه تروريسم مبارزه ميكند. تحولات ژئوپولتيك در منطقه و الزامات امنيتي جديد در بينش امريكايي نميتواند با نگاه سنتي و كهنه به پيش برود. شعارها و مواضع كليشهاي برابر با آينده نيست. براي استراتژيستهاي واقعگرا در امريكا هدايت صحيح مواضع يك الزام جدي است و با بازيگري برخي در بخش حرفهاي عملا از حقيقت دور خواهند شد.
اعتماد: طرح حمايت ايران از تروريسم، تا چه اندازه بر نوع نگاه كشورهاي اسلامي و منطقهاي نسبت به ايران موثر است؟
کلینی: هنگامي كه در مورد كشورهاي منطقه و كشورهاي اسلامي سخن ميگوييم بايد ميان دولت، ملت و نخبگان آن تفكيك قائل شويم. برخي دولتهاي مانعافكن منطقه تحت فشار افكارعمومي خود هستند. مردم مسلمان منطقه نيز درك ميكنند رفتارهاي اختلافافكن فاقد ارزش هستند. اگر به يك نظرسنجي عادلانه رجوع شود، سياست ايران براي تعاملپذيري و ثبات افكني هر روز با اقبال بيشتري مواجه است. دولتهايي كه در ليست سياه سازمان ملل قرار ميگيرند، به اين موضوع واقف هستند و سازمان ملل متحد نيز آنقدر به اين مساله آگاه است كه نميتواند بيش از حد نسبت به اينگونه مسائل سكوت كند.
اعتماد: اوباما در گفتوگو با نشريه آتلانتيك خواستار مديريت مسائل منطقه با مشاركت ايران و عربستان است. تا چه اندازه اين اقدام وزارت امور خارجه نسبت به سخنان رييسجمهور اين كشور در تعارض است؟
کلینی: به نظرم در رابطه با نوع نگاه اوباما و برخي از نزديكان او درباره امكان تغيير در روابط ايران و امريكا ميتوان تفاوت قائل شد ولي آنچه مهم است، خروجي دولت امريكا است. نوع نگاهي كه امريكا مطرح ميكند و نوع اقداماتي كه انجام داده است و همچنين نوع درخواستها و مكاتباتي كه تاكنون مطرح است، در آنها سعي شده تا تغييراتي در مناسبات و روابط ميان تهران و واشنگتن را ايجاد كند اما با توجه به مواضع متناقض و رفتارهايي كه از يك نظم منطقي برخوردار نيست، باعث از بين رفتن همين تلاشهاي محدود ميشود. پتانسيل تغيير در دولت امريكا بيش از هر چيز بايد معطوف به نوع نگاه و رفتار خود باشد و اين فارغ از انتخابات رياستجمهوري است. تا وقتي بدنه نهادهاي تاثيرگذار در اين كشور خود را با واقعيت تطبيق ندهند، اين مساله بازتكرار خواهد شد. آنها «از يك سو درخواست كمك ميكنند و از سوي ديگر به ايران تهمت حمايت از تروريسم را مطرح ميسازند.» بخش حرفهاي امريكا احتياطهاي راهبردي را به درستي درك نميكند. از هماكنون برخي در حال جهتدهي نامطلوب به دكترين جديد و در حال تدوين امريكا هستند. آنها ميدانند كه نقش رهبري امريكا در منطقه پايان يافته است اما پيامدها را به درستي ارزيابي نميكنند. ضرورت منطق راهبردي به شكل پيوسته و منسجم مشاهده نميشود. ايران برج ثبات است و عقبنشيني اجباري امريكا با اين رفتارهاي سطحي پيامد خوبي ندارد. ضرورت بازتعريف منطقه بايد به صورت متمركز و درك شايسته از ايران دنبال شود. «اينرسي قدرت و امنيت» در منطقه بسيار زياد است. اگر نگاه جدي و مسلط بتواند رفتارها را چه در فضاي عمومي و چه در فضاي اقتصادي تصحيح كند، آنگاه توليد ظرفيتهاي جديد ميتواند قابل بررسي باشد. امروزه الگوي اقتصادي در ژئوپولتيك منطقه موضوعي است كه بسياري از اقتصاددانان و كارشناسان ژئوپولتيك آن را مطرح ميكنند و ميدانيم كه ميدانند اين الگو بدون ايران امكانپذير نيست. تاكيد ميكنم ظهور درك پايدار منوط به رفتار سازنده است.
گفتگو از: محمدابراهيم ترقينژاد
منبع: روزنامه اعتماد، شماره ۳۵۴۴، دوشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۵
ccsi.ir/vdcdjn0f.yt0ss6a22y.html