جمعه ۷ دی ۱۴۰۳ , 27 Dec 2024
تاریخ انتشار :پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۶:۵۸
کد مطلب : 14535
یک ماه پیش تاشکند میزبان نشست سازمان همکاری شانگهای بود. در این نشست از یک سو پانزدهمین سالگرد تشکیل سازمان گرامی داشته شد و از سوی دیگر، رسما روند الحاق آتی هند و پاکستان به سازمان همکاری شانگهای تایید شد. در حال حاضر، توسعه سازمان همکاری شانگهای یکی از موضوعات مهم در فضای پساشوروی محسوب می‌شود. از سازمان همکاری شانگهای، با تعابیری همچون بلوک جهانی ضد آمریکایی، اتحاد روسیه و چین و یا بلوک تحت سلطه چینی‌ها در اوراسیا و عباراتی مشابه، یاد می‌شود. با این حال، واقعیت این است که آینده سازمان همکاری شانگهای روشن نیست.
محدوده اصلی تمرکز سازمان همکاری شانگهای، مرزهای سابق امپراتوری روسیه و پس از آن اتحاد جماهیر شوروی با چین بوده و هست. با نگاهی به تاریخ روابط چین و شوروی و روابط کشورهای شوروی سابق و چین، مراحل مزبور در جدول 1 در تصاویر پیوست، قابل تفکیک است که فرآیند تشکیل و فعالیت‌های سازمان همکاری شانگهای را تبیین می‌کند.

به طور کلی، وظیفه «شانگهای پنج» و متعاقبا «سازمان همکاری شانگهای»، رفع تبعات منفی ناشی از مناقشه چین و شوروی و سپس ایجاد روابط جدید بین کشورهای شوروی سابق با چین و شامل موارد زیر بود:

1) پایان جنگ سرد؛
2) کاهش نیروها در امتداد مرزها؛
3) بازرسی متقابل در طول مرز؛
4) حل و فصل اختلافات ارضی؛
5) ایجاد زیرساخت های مرزی جدید؛
6) مبارزه مشترک علیه جدایی طلبی و افراط گرایی؛
7) مبادلات فرهنگی و دانشگاهی.

لازم به ذکر است که تا سال 2012 سازمان همکاری شانگهای تقریبا تمام وظایف خود و از جمله مهم‌ترین وظایف شانگهای پنج، مثل مناقشات جدی را به طور کامل اجرا و حل و فصل کرد.
در واقع، این سازمان به اهداف اولیه خود نائل شده و اعضای آن صرفا می‌بایست به حفظ وضع موجود بپردازند. حال سئوال این است، چرا روند مذاکرات و ساختار سیاسی مناسب در حال حاضر غیر فعال است؟ جواب این است که سازمان همکاری شانگهای همیشه با این سئوال مواجه است که مساله بعدی چیست؟
بنابراین، من در حال حاضر چهار سناریو برای توسعه سازمان همکاری شانگهای در آینده متصور هستم: الف) رکود؛ ب) تبدیل به یک اتحادیه همگرایی اقتصادی؛ ج) تبدیل به یک بلوک سیاسی؛ د) تغییر بمنظور تمرکز بر همکاری‌های مرزی.
ویژگی «سناریوی رکود»، فقدان تغییرات کیفی در ساختار و کارکرد مزاحم سازمان است. دانشگاه سازمان همکاری شانگهای به عنوان تنها نهاد موثر واقعی سازمان، فعالیت‌های منظم سازمانی و اداری دارد که البته تاثیر خاصی بر دیگر امور ندارد. با این وجود، این سناریو برای روسیه و چین علاقمند به استفاده از سازمان همکاری شانگهای به عنوان محملی برای نیل به اهداف خود (روند فزاینده نفوذ سیاسی)، مناسب نیست. بنابراین، آنها با ضرورت سازماندهی مجدد سازمان همکاری شانگهای به هر شکلی موافقند. بعلاوه، همیشه یک سوال مطرح است، چه ضرورتی برای حفظ سازمانی وجود دارد که ماموریت آن قبلا محقق شده و کار اصلی آن می تواند بطور معمول توسط دوایر سیاست خارجی صورت گیرد؟
چین با توجه به قدرت اقتصادی خود پیشنهاد تمرکز بر توسعه مشترک اقتصادی کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای از طریق ایجاد «اتحادیه همگرایی اقتصادی» را ارائه کرد.
مشخصه‌های تبدیل به «سناریوی اتحادیه همگرایی اقتصادی»، ایجاد منطقه آزاد تجاری، بانک و صندوق توسعه و تقویت همکاری‌های حمل و نقلی هستند. از چهار مورد فوق، تنها همکاری در زمینه حمل و نقل تا حدی موفق بوده است. دیگر تلاش‌ها برای پیشبرد همکاری اقتصادی تا حدی توسط روسیه حمایت نشد. لذا چین طرح‌های جداگانه‌ای را به اجرا گذاشت. بانک سرمایه‌گذاری زیرساخت آسیایی، صندوق جاده ابریشم و کمربند اقتصادی جاده ابریشم طرح‌هایی هستند که چین بر مبنای همکاری‌های دو جانبه قبلی و به عنوان طرح هایی کاملا چینی (به جز برای بانک) آنها را به پیش می‌برد. به عبارت دیگر، همه این پروژه های چینی با کشورهای آسیای مرکزی، فراتر از سازمان همکاری شانگهای اجرا خواهد شد. از این رو روسیه نمی‌تواند در آنها مشارکت داشته باشد.
روسیه به نوبه خود، بر توسعه سیاسی سازمان همکاری شانگهای تاکید دارد و سناریوی خود را پیشنهاد کرده است. تغییر به «سناریوی بلوک سیاسی»، الحاق اعضای جدید، شرکای گفتگوی جدید، کشورهای ناظر و نامزدهای جدید عضویت، شاخص های آن محسوب می‌شود. تا حدی این روند در جریان است. تعداد کشورهای متقاضی پیوستن به سازمان همکاری شانگهای در حال رشد است، اگر چه با فقدان محتوای واقعی کار سازمان همکاری شانگهای، به جز برای فعالیت های ضد تروریستی و آموزشی با مانع مواجه شده است. همچنین تهدیدی وجود دارد اینکه اگر کشورهایی بت دیدگاه‌های متضاد به سازمان بپیوندد، با توجه به نظام تصمیم گیری اجماعی، این سازمان فلج خواهد شد. این امر در الحاق هند و پاکستان مصداق دارد. در این زمینه هند به طور عمده حامی روسیه و پاکستان حامی چین، خواهند بود که به نوعی به تقابل در درون سازمان منجر خواهد شد.
در نهایت، من شخصا به سازمان همکاری شانگهای پیشنهاد می‌کنم به اصول بنیادین اولیه خود، یعنی به موضوع مسایل مرزی شوروی سابق و چین و توسعه همکاری‌های مرزی بازگردد. بدیهی است این مسایل جهانی نیستند اما با این وجود، آنها واقعا موثرند و طیف گسترده‌ای از زمینه های همکاری همه کشورها را دربرمی‌گیرند. حتی اگر همکاری‌های اولیه خیلی گسترده نباشند، با این حال، بهتر از این است که هیچ کاری صورت نگیرد.

مشخصه های «سناریوی همکاری مرزی» عبارتند از :
1) ایجاد مناطق ویژه اقتصادی، که نه تنها تجارت، بلکه تولید انواع کالاها را شامل می‌شود؛
2) تسهیل رژیم روادید برای گردشگران و ساکنان مناطق مرزی؛
3) تسهیل رژیم روادید برای اقامت گردشگران در مناطق مرزی؛
4) ایجاد کریدورهای حمل و نقل جدید و بهبود کریدورهای قدیمی (جاده، خطوط آهن و خطوط نفت و گاز)؛
5) افزایش تعداد نقاط مرزی و تجهیز آنها با اسکنرهای نوین؛
6) افزایش ترانزیت و حمل و نقل زمینی؛
7) حصول اطمینان از انسجام توسعه اقتصادی مناطق مرزی از طریق در نظر گرفتن برنامه‌های توسعه از کشورهای همسایه.

در جدول 2 در تصاویر پیوست نمونه‌هایی از همکاری‌های مرزی ذکر شده است. همانطور که مشاهده می‌شود، قزاقستان بالاترین سطح از همکاری‌های مرزی را نشان می دهد و عبور کالا از مرز قزاقستان با چین بصورت مستمر افزایش دارد که نشان دهنده برنامه‌های بلند مدت آن است. محقق روسی ایوان Zuenko در مقاله خود تحت عنوان «چگونه جاده ابریشم چینی ساخته و چه کسی از آن بهره مند خواهد شد» در وب سایت مرکز کارنگی مسکو می نویسد: «تجزیه و تحلیل آمار گمرک طی سالهای 2014-2012 نشان می‌دهد که ترانزیت از آسیا به اروپا از طریق قزاقستان در حال حاضر بیش از میزان ترانزیت کالا از طریق کل شرق سیبری و شرق دور است. از سال 2012 تا سال 2014، حمل و نقل از شرق آسیا (عمدتا از چین) به اروپا از طریق قزاقستان بیش از دو برابر افزایش داشته و از 100،39 به 500،91 تن رسیده است. حجم ترانزیت از طریق سیبری شرقی در کل 4400 تن افزایش یافته (از 700،68 به 100،73 تن) و از طریق شرق دور نیز حدود 800 تن افزایش یافته است (از 4600 به 5400 تن)».
شرکت ملی راه‌آهن قزاقستان، پیش‌بینی می‌کند در سال 2016 حجم ترانزیت از قلمرو قزاقستان از طریق مسیر چین ـ اروپا ـ چین به حدود 510 قطار و یا 40000 کانتینر برسد که 40 برابر بیشتر از میزان ترانزیت سال 2011 است. اگرچه این ارقام در مقایسه با محموله‌های حمل شده از طریق دریا زیاد نیست، با این وجود آنها اثر اقتصادی خود را دارند و جایگاه ترانزیتی خود را در آینده تثبیت خواهند کرد.
من اعتقاد دارم که کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای باید از تجربه مثبت قزاقستان استقبال کنند. ایجاد مسیرهای جدید حمل و نقل، مبادی مرزی و مناطق ویژه اقتصادی در روسیه، قرقیزستان و تاجیکستان، به طور قابل توجهی در افزایش همکاری بین این کشورها و چین و طبعا تقویت سازمان همکاری شانگهای موثر خواهد بود. سازمان، فرصت توسعه و دستیابی به نتایج خاص را خواهد داشت که می‌تواند آغازگر حتی پروژه های بزرگ‌تر نیز باشد. در عین حال، باید انجام پروژه‌های زیر در دستور کار قرار گیرد:

- صادرات گاز طبیعی از روسیه به چین از طریق خاک قزاقستان: دو گزینه برای این امر وجود دارد. مسیر اول از طریق خط لوله موجود بخارا ـ اورال،Beineu-Shymkent  از Bozoi  و آسیای مرکزی و چین و مسیر دوم ساخت خط لوله جدید گاز در شمال و شرق قزاقستان و اتصال آن به چین. این گزینه گران‌تر است. با این حال، قزاقستان بخشی از هزینه‌ها را با هدف دریافت گاز بیشتر برای تامین نیازهای بخش‌هایی از قلمرو خود تقبل خواهد کرد.

- ساخت «بزرگراه غرب اروپا ـ غرب چین» در خاک روسیه: این طرح حتی می‌تواند دو مسیر داشته باشد. مسیر اول از طریق ساراتوف، تامبوف، اورال، بریانسک، بلاروس و منطقه استپ روسیه و مسیر دوم از طریق تامبوف، مسکو، در Ust و Luga. مسیر اول تا حد زیادی قابلیت‌های شبکه جاده‌ای مناطق خاصی از روسیه را افزایش می‌دهد. مسیر دوم می‌تواند حمل و نقل دریایی را نیز شامل شود.
 
با این حال، واقعیت این است که نظامی‌گری در روسیه و چین برای همکاری بین دو کشور محدودیت ایجاد کند.
به طور خلاصه، در جمع بندی می توان به موارد زیر اشاره کرد:

- حوزه اصلی تمرکز سازمان همکاری شانگهای، مرز سابق چین و شوروی است و سازمان باید توجه خاص به این موضوع داشته باشد.
- مشکل عمده توسعه سازمان همکاری شانگهای، تحقق اهداف اصلی و ارائه تعریف روشن از اهداف و وظایف خاص خود است بنحوی که بتواند پاسخی برای چالش‌های مرزی از طریق گفتگوی متمدنانه ارائه کند.
- تلاش برای تغییر سازمان همکاری شانگهای به دلیل ویژگی های خاص از سازمان و جاه‌طلبی‌های نخبگان دو کشور اصلی منجر به شکست شده است.
- با این حال، تغییر سازمان همکاری شانگهای در چارچوب اصلی همکاری‌های مرزی محتمل است.
- از نظر فنی، یک برنامه جدید با اهداف قابل دسترس خاص و چارچوب زمانی برای همکاری‌های مرزی در چارچوب سازمان همکاری شانگهای مورد نیاز است.
 
 
ترجمه: مجتبی دمیرچی‌لو
*این مقاله بر اساس سخنرانی نویسنده در همایش بین‌المللی مسیر دوم (Track Two) تحت عنوان نقش جامعه مدنی و دیپلماسی عمومی در توسعه و گسترش سازمان همکاری شانگهای (SCO) که در اوایل سال جاری در سوچی برگزار شد، تنظیم شده است.
منبع: آستانا تایمز July 27, 2016
https://ccsi.ir//vdchmmnz.23nkxdftt2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

عضويت در خبرنامه