نخبگان ترکیه بسان افرادی هستند که سوار بر کشتیای که به جانب شرق میرود، بهسوی غرب میدوند!
جلال یالینیز (1886ـ1962)
زمانی، طاهر یحیی، نظامی و دولتمرد عراقی، گفته بود: «من سوار بر تانک وارد صحنه شدهام و تنها تانک هم میتواند مرا از صحنه خارج کند»؛ امری که با وقوع کودتای 1968 به دست همقطاران بعثیاش، محقق شد. اکنون اما، خودروهای زرهی از پسِ فضای مجازی برنمیآیند و به تعبیر یکی از روزنامههای ترکیه، «مداخلۀ موبایلی» رخ میدهد؛ رجب طیب اردوغان، سوار بر IPhone و CNN Turk وارد صحنه میشود و یک کودتای نیمبند را زمینگیر میکند. پرسش اصلی این روزها، ناظر به حقیقی یا ساختگیبودن کودتا و نقش اردوغان و یا فتحالله گولن در آن است. همه، در این رابطه به گمانهزنی مشغولند و دلیلی بر مدعای خود مییابند. مگر نه اینکه دو سال پیشتر، هاکان فیدان، رئیس دستگاه اطلاعاتی ترکیه، گفته بود که برای مشروعیتبخشی به مداخلۀ نظامی در سوریه، اگر لازم باشد، عدهای را به آنسوی مرز میفرستد تا ترکیه را هدف قرار دهند؟! چه بسا هیچگاه حقیقت کودتای ناکام 15 و 16 ژوئیۀ 2016 آشکار نشود؛ به هر روی، اکنون، مهمتر از عاملان کودتا، پیامدهای کودتا هستند. فارغ از اینکه سررشتهداران اصلی آن چه کسانی بودهاند، این رخداد بسان نقطۀ عطفی در تاریخ ترکیه درخواهد آمد.
حسن جمال، روزنامهنگار ترکیهای، کودتای 15 ژوئیه را با آتشسوزی رایشتاگ آلمان در سال 1933 مقایسه کرده است؛ چنانکه، موج بازداشتها و تصفیههایی که از صبح 16 ژوئیه آغاز شده، مؤید جایگزینی کودتای نظامی با یک کودتای غیر نظامی است. به نظر میرسد همانگونه که آتشسوزی رایشتاگ، تاریخ آلمان را در مسیری تازه انداخت، کودتای ناکام اخیر ترکیه نیز واجد چنین نقشی باشد. صفحۀ اول روزنامۀ یِنیسوز در فردای کودتا را شاید بتوان نمایانگر این مسیر تازه قلمداد کرد: بر تارک صفحۀ اول این روزنامه، آیات 54 سورۀ آل عمران (وَمَكَروا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيرُ الماكِرين) و 250 سورۀ بقره (رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِين) با الفبای عربی نقش بست. تیترهایی که چه در فرم و چه در محتوا، گسستن از میراث کمالیستی را به رخ میکشند: نمایشی از نصرت اسلامگرایان بر بیدینان و دهنکجی به تغییر الفبای عربی توسط آتاترک.
احمد کاظمی در یادداشتی در شمارۀ اخیر همشهری دیپلماتیک، رخدادهای شکست کودتا را بسان تعبیر شعری دانسته است که اردوغان در سال 1996 خواند و به واسطۀ آن، به زندان افتاد: «مسجدها، پادگانهای ما؛ منارهها، سرنیزههای ما؛ و گنبدها، کلاهخود و مؤمنین، سربازان ما هستند». در واقع، خشونتی که طی این روزها در صحنههای برخورد با ارتشیان کودتاچی ثبت شده است، اهمیتی نمادین دارد. چهرههای سربازان مرعوب و ملتمس و ضرب و شتم آنها به دست غیر نظامیان، تشفّی یک حس انتقام تاریخی است؛ انتقامی نه بیستساله، بلکه نودساله. ارتش، این نهاد مدرن، که از سال 1908 در مقام یکی از کارگردانان صحنۀ سیاست ترکیه ظاهر شد و همواره خود را به عنوان منجی ملت معرفی مینمود، اکنون به جایگاه خائن به ملت فروکاسته شده و حتی قرار است که شماری از اعضای آن در «گورستان خائنان» به خاک سپرده شوند. ارتشی که روزگاری با بیرونراندن مهاجمان یونانی در جنگ استقلال، صاحب مشروعیت و مقبولیت شده بود، اکنون بهواسطۀ پناهندهشدن چند تن از نیروهایش به یونان، خوار شمرده میشود.
ابراهیم اُزداباک، کاریکاتوریست، در کارتونی در روزنامۀ ینیآسیا ضمن فهرستکردن کودتاهای تاریخ ترکیه، نخستین مورد را 31 مارس 1909 ذکر میکند. کودتایی که طی آن، بخشی از ارتشیان مشروطهخواه عثمانی با حمله به استانبول، قیام اسلامگرایان مشروعهخواه به رهبری درویش وحدتی را سرکوب کردند. در این کارتون، سعید نورسی، پیشوای نورچیان، و جملۀ معروف او تصویر شده است: «جهنم بر ظالمان، جاودان باد»! در حالیکه اکثر جراید ترکیه در فردای کودتا، به ستایش از خیزش مردمی و تجلیل از اردوغان پرداختند، معدود رسانههای منتقدی نیز بودند که جنبههای دیگری از رخدادهای منتج به شکست کودتا را حکایت کردند. روزنامۀ چپگرای بیرگون از جمعیت تکبیرگویی سخن میگفت که بیرق سبز در مجلس ترکیه برافراشتند.
در کنار شبکههای تلویزیونی که با پوشش خبری خود به تهییج احساسات عمومی علیه کودتا دست زدند، مؤذنان از فراز گلدستهها ندای اذان سر دادند و مردم را به خیابانها فراخواندند. تو گویی این بخشهای ناشنیدۀ ترانۀ سرود ملی ترکیه، سرودۀ شاعر اسلامگرا، محمد عاکف، بود که اکنون به فعلیت درمیآمد: نغمۀ شهادتینی که پایۀ دیانت ماست، هماره بر فراز ترکیه به گوش خواهد رسید... 15 ژوئیه را باید مبدأ تاریخ ترکیه در دوران پساکمالیستی قلمداد کرد: آری، ترکیه وارد عصر جدیدی شده است.