در بامداد روز ۲۶ فوريه سال ۱۹۹۲، جنگجویان ارمني يكي از تلخترين جنايات جنگي قرن بيستم را در شهر خوجالي جمهوري آذربايجان رقم زدند. نیروهای ارمني كه اين جنايت را به همراه پرسنل لشگر ۳۶۶ موتوري روسيه اجرا نمودند، حتي به سالمندان، زنان و كودكان نيز رحم ننموده و با به نمايش گذاشتن آخرين درجه بيرحمي، ساكنين خوجالي را مجازات نمودند. در نتيجه اين اقدام، شهر خوجالي با خاك يكسان شده و بيرحمي خاصي نسبت به ساكنين بيدفاع شهر به وقوع پيوست. وحشتناكترين نكته اينجاست كه طی این رویداد تلخ، تمامي كنوانسيونهاي بينالمللي و تمامي قواعد حقوق بينالملل در ارتباط با حقوق بشر، در مقابل ديدگان جامعه جهاني زير پا گذاشته شد. موضوع تاسفبار ديگر اين است كه در فاجعه خوجالي، رفتارهاي ضدانساني همچون بيرحمي نسبت به مردم بيدفاع، انجام شكنجههاي بيرحمانه نسبت به اسرا و تحقير اجساد مردگان رقم خورده است(۸؛۹). صدها سند تكذيبناپذير جهت اثبات جنايت جنگي مذكور توسط گزارشگران ارگانهاي مطبوعاتي بينالمللي كه در آن هنگام در منطقه فعاليت مينمودند، به شكل فيلم و عكس به تصوير كشيده شده و مقالات مختلفي به چاپ رسيده است. ارگانهاي مطبوعاتي بينالمللي بانفوذ كه اطلاعات مفصلي را در خصوص جنايت جنگي خوجالي به جامعه جهاني تقديم نمودند، اين فاجعه را به عنوان بيرحمي در قبال انسانيت ارزيابي نمودهاند. برخي از اين گزارشات به صورت كلي تقديم ميگردد:
توماس گلتس، آغدام، آذربايجان. ۲۷ فوريه سال ۱۹۹۲
(واشينگتون پست، ۲۸ فوريه سال ۱۹۹۲)
شهداي قرهباغ كوهستاني مدفون در شهرهاي آذربايجان
آوارگان از كشتهشدن صدها انسان در حملات ارامنه خبر ميدهند
خادمين مسجد اصلي اين شهر كه در شرق قرهباغ كوهستاني كه در وضعيت جنگي ميباشد، قرار گرفته است، ميگفتند كه، امروز جسد ۱۷ تن از كساني كه از شهر آذربايجانينشيني كه در منطقه محصور واقعشده آوردهاند را دفن كردهاند. اين شهر در روز چهارشنبه توسط ارامنه اشغال شده بود. آوارگان اهل شهر خوجالي كه داراي ۶۰۰۰ نفر جمعيت بوده و در منطقه شمالغربي شهر استپاناكرد (نام تاريخي اين شهر قديمي خانكندي ميباشد. در دوره اتحاد جماهير شوروي نام اين شهر به استپاناكرد تغيير يافته است - مولف) واقع شده است، از كشتهشدن ۵۰۰ نفر اعم از زنان و كودكان در حين حملات خبر ميدهند. سعيد صادقاف مدير مسجد آغدام بيان نمود كه، آوارگان شهر خوجالي از روز چهارشنبه تاكنون ۴۷۷ جسد را به اين مسجد آوردهاند(۵).
پاسكال پريوا و استيو لوون، مسكو.
(نيوسويك، ۱۶ مارس سال ۱۹۹۲)
چهره نسلكشي
در طي هفته گذشته، آذربايجان بار ديگر به قبرستان مبدل شد. آوارگان ماتمزده و دهها جسد، پشت مسجد را به مردهخانه موقت تبديل كرده است. آنان مردان، زنان و كودكان ساده آذري اهل خوجالي بودند كه در روزهاي ۲۵ و ۲۶ فوريه توسط ارامنه تارومار شدهاند. بسياري از آنان در هنگام فرار از فاصله نزديك مورد اصابت گلوله قرار گرفته بودند، اعضاي بدن برخي از آنان قطع شده و پوست سر برخي از آنان كنده شده است(۵).
جيل اسمولو يوري زاراخوويچ، مسكو.
(تايم، ۱۶ مارس سال ۱۹۹۲)
كشتار در خوجالي
صرفنظر از مباحث مختلف، يك موضوع واضح است: دو هفته قبل، در شهر خوجالي آذربايجان يك واقعه ظالمانه و بدون وجدان رخ داده است. تاكنون ۲۰۰ نفر آذربايجاني به قتل رسيدهاند، اجساد بسياري از آنان دچار وضعيت فجيعي شده و از قرهباغ كوهستاني كه اكثريت آن را ارامنه تشكيل ميدهند، به منظور دفن شدن به ولايت همسايه آورده ميشوند. آذربايجانيها مدعي هستند كه، ۱۳۲۴ نفر شهروند به قتل رسيدهاند. درباره بسياري از آنان كه زنان و كودكان هستند، هيچگونه اطلاعي در دست نيست (۵)...
توماس گلتس، آغدام، آذربايجان.
(ساندي تايمز، ۱ مارس سال ۱۹۹۲)
سربازان ارمني صدها خانواده آواره را به قتل ميرسانند
به گفته نجاتيافتگان، سربازان ارمني بيش از ۴۵۰ نفر آذربايجاني را مورد هدف گلوله قرار داده و لب تيغ گذراندهاند. اكثريت آنان را كودكان و زنان تشكيل ميدهند. صدها و حتي هزاران نفر مفقود شده و به قتل رسيدهاند.
نيروهاي اشغالگر، سربازان و داوطلبيني كه از زنان و كودكان دفاع ميكردند را كشتهاند. سپس به سمت آوارگاني كه از ترس ميلرزيدند، تيراندازي كردهاند. چند تن از نجاتيافتگان وقايع رخداده را اينگونه توصيف ميكنند: «كشتار اينگونه آغاز شد. ارامنه بيوقفه تيراندازي ميكردند. سپس وارد شده و با چاقو و سرنيزه انسانها را قطعه-قطعه نمودند». اينها سخنان آذر حاجياف يكي از سه سرباز نجاتيافته بود.
راضيه آسلاناوا به همراه ديگر زنان و كودكان از جنگلهاي قرهباغ عبور كرده و به آغدام آمده است. وي از آتشباران بيوقفه ارامنه و كشتهشدن همسر و دامادش در مقابل ديدگان خويش خبر ميدهد. دختر وي هنوز هم مفقودالاثر است (۵).
(ساندي تايمز، ۸ مارس سال ۱۹۹۲)
توماس گلتس براي اولين بار از آغدام
درباره نسلكشي سربازان ارمني خبر ميدهد.
خوجالي يكي از شهرهاي لميزرع آذربايجان ميباشد. در اينجا، مغازهها خالي و راهها كثيف بودند. هيچگونه سرسبزي وجود نداشت. اين در حالي بود كه هزاران آذربايجاني با خوشبختي در اينجا زندگي ميكردند. اما در هفته گذشته، اينجا از روي نقشه پاك شد. در حالي كه سردخانههاي آغدام پر شدهاند، خوجالي و اطراف آن شاهد وحشتناكترين نسلكشي رخ داده پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي ميباشد.
من آخرين فرد غربي بودم كه به خوجالي سفر كرد. اين مسئله مربوط به ماه ژانويه بود. خانم زمرد مادر چهار فرزند بود و در هليكوپتر حامل ما حضور داشت. وي ميگفت، مردم نشسته و منتظر مرگ خود هستند. وي و خانوادهاش از قربانيان كشتار ۲۶ فوريه توسط ارامنه بودند.
بالاكيشي صادقاف ۵۵ ساله و پدر پنج فرزند ميگفت: «ارامنه روستاهاي دوردست را يكي پس از ديگري اشغال كردند، دولت نيز هيچ كاري انجام نداد». همسر وي خانم دلبر نيز ميگفت، اكنون آنان ما را از اين منطقه خارج كرده و يا خواهند كشت. سه پسر و دو دختر آنان در اين كشتار به قتل رسيده بودند (۵).
در دوره گذشته، در محافل ارمني، مواضع مختلفي نسبت به نسلكشي خوجالي وجود داشته است. برخي از آنان اين جنايت بشري را به عنوان قهرماني ملي ارامنه ارزيابي نموده و برخي ديگر با بهانههاي بيپايه و اساس مختلف ادعا كردهاند كه گويا چنين جنايت خونيني از سوي آنان رقم نخورده است. ملاحظات مطرحشده جهت تكذيب نمودن نسلكشي خوجالي از سوي اهل قلم ارمني، از پايه و اساس جعلي بوده و كراهتآور است. در برخي موارد ادعا ميشود كه گويا آمار آذربايجانيهاي كشتهشده در خوجالي، در منابع مختلف با ارقام متفاوت ارائه شده است. آخر ساكنين يك شهر به طور كامل در معرض نسلكشي قرار گرفتهاند. در نتيجه اين نسلكشي دهها هزار نفر دچار آسيبهاي روحي-رواني شدهاند. هيچ يك از نجاتيافتگان فاجعه خوجالي نميتوانند از نظر روحي-رواني زندگي سالمي داشته باشند. حتي نوههاي اين افراد نيز نتايج اين فاجعه را تا پايان عمر با خود به همراه خواهند داشت. به همين دليل تعداد انسانهاي بيگناهي كه بينهايت بيرحمانه به قتل رسيدهاند، ماهيت اصلي اين موضوع را تشكيل نميدهد. از سوي ديگر هرچند ارامنه با نوشتن مطالب بيپايه و اساس در رابطه با فاجعه خوجالي در تلاش هستند تا افكار جامعه جهاني را گمراه سازند، اما به غير از فريب دادن خود قادر به انجام هيچ كار ديگري نيستند. به عنوان مثال ميتوان به غيردقيق بودن اسناد و منابعي كه در مقالات مولفين ارمني به آنها استناد شده، اشاره نمود. در بخش «موضوع خوجالي: پرونده اختصاصي» از سايت روسيزبان www.yerkramas.org كه متعلق به ارامنه روسيه ميباشد، هيچگونه دليلي كه اساساً وقوع اين نسلكشي از سوي ارامنه را انكار نمايد، وجود ندارد. براي اثبات اين موضوع، تنها مراجعه به فهرست منابع استفادهشده كه در انتهاي مقاله ذكر شده، كافي است. بخشي از اين منابع همانگونه كه هست و حتي بدون انجام هيچگونه اصلاحات، تقديم ميگردد:
-ИТАР-ТАСС, ۰۵. ۰۳. ۱۹۹۲.; «Megapolis-Exspress», ۱۹۹۲.; См. Ходжалу. Хроника геноцида, стр. ۱۲۴.; NOYAN-TAPAN. ۰۸.۰۲. ۱۹۹۲.; Баку, ANS, ۲۲ февраля və s.(۶).
به نظرم، نيازي به ارائه توضيحات بيشتر در خصوص نمونههايي از منابعي كه توسط ارامنه تهيه گرديدهاند، وجود ندارد. البته در صورت نياز ميتوان اين ليست كراهتآور را طولانيتر نموده و در خصوص جعلي بودن هر يك از آنان توضيح داد. صرفنظر از اين موضوع لازم به ذكر است كه، زمينه مورد نظر و از آن جمله اسناد و منابع تاريخي مورد استناد در مقاله علمي، نام مولف، نام مقاله، بخش و يا صفحه مورد اشاره، محل چاپ، آدرس و نام انتشارات و نوع فعاليت آن ميبايست دقيق باشد. ليكن فهرست اسناد و منابع مورد استناد كه به شكلي غیرمستند تهيه شده است، با هيچ يك از قواعد تاليف مطابقت ندارد. بالعكس به منظور بررسي دلايل وقوع نسلكشي، هياهوي بسياري وجود دارد. همچنين بحران حاكميت سياسي در جمهوري آذربايجان و مشكلات كشور در زمينههاي مختلف در آن دوره، به عنوان دلايل اصلي وقوع اين فاجعه ذكر ميشوند. اما با منطقي ساده ميتوان توضيح داد كه، بيرحمي نظامي برعليه شهروندان معمولي و بيسلاح، جنايت برعليه انسانيت است. انجام چنين تجاوزي، براساس تمامي كنوانسيونهاي بينالمللي در خصوص حقوق بشر و آزاديها ممنوع گرديده است. در برخي منابع ارمني نيز، وقوع نسلكشي خوجالي از سوي ارامنه آشكارا اعتراف ميگردد. اما آنان نيز در تلاشند تا ثابت كنند كه، گويا در آن زمان مواضع نيروهاي نظامي ارمني از سمت خوجالي مورد آتش شديد قرار گرفته است(۶). اين نيز چيزي جز توضيحات غیرمستند نيست. پس تحقير شدن اجساد و شكنجههاي بيرحمانه نسبت به اسرا چه ميشود؟ آيا سالمندان، زنان و كودكاني كه مورد شكنجههاي بيمثل و مانند قرار گرفتهاند، ارامنه را از سمت خوجالي مورد هدف قرار داده بودند؟ سربريدن نوزاداني كه در شكم مادرانشان بودند و هنوز به دنيا نيامده بودند چطور؟ اظهارات صدها اسير اهل خوجالي در رابطه با شكنجههاي صورت گرفته انكارناپذير است. حداقل بخاطر اينكه هزاران فيلم و عكس وحشتناك و سند انكارناپذير در رابطه با وقايع رخ داده وجود دارد كه حقايق نسلكشي خوجالي را اثبات ميكند. بعلاوه اينكه مولف اكثر اين اسناد، گزارشگران خارجي هستند و اين تصويربرداريها بر تمامي جهانيان روشن است.
حقايق به عنوان حقايق باقي ميمانند. نسلكشي خوجالي از سوي ارامنه و برعليه آذربايجان رقم خورده است. دلايل اثبات اين حقيقت انكارناپذيرند. در رابطه با فاجعه خوجالي تاكنون هزاران كتاب به رشته تحرير درآمده، مقالات بسياري در روزنامهها و مجلههاي داخلي و خارجي به چاپ رسيده و فيلمهاي مستند فراواني در ژانرهاي مختلف تهيه شده است.(۱؛۵؛۷؛۸) محول نمودن وظيفه اطلاعرساني در خصوص اين فاجعه وحشتناك به گذشت زمان درست نيست.(۲) اين كار درخواست حقيقت و عدالت بشري است تا در آينده چنين جنايتي در هيچ نقطهاي از جهان تكرار نشود. عليرغم تمامي اين مسائل، پرداختن به دلايل، اهداف و نتايج اين فاجعه داراي اهميت بيشتري است.
دلايل – مهمترين دلايل وقوع فاجعه خوجالي به شرح ذيل است: تداوم آشكار سياستهاي تجاوزكارانه ارمنستان برعليه آذربايجان كه با حمايت آخرين رهبران اتحاد جماهير شوروي سابق آغاز شده بود؛ مقاصد اشغالگرانه ارمنستان؛ عدم توانايي حاكميت وقت آذربايجان جهت اتخاذ تدابير تدافعي در زمان لازم و به شكل مقتضي؛ وجود استانداردهاي دوگانه در عرصه بينالمللي.
اهداف – ارامنه براي رقمزدن فاجعه خوجالي چندين هدف اساسي را دنبال ميكردند. مهمترين اين اهداف، ايجاد رعب و وحشت در بين شهروندان آذربايجاني نسبت به ارامنه، استفاده از اين موضوع جهت دست يافتن به هدف خالي شدن شهرها و روستاهاي اطراف و تسريع در اجراي سياستهاي اشغالگرانه.
نتايج – خوجالي شهري است كه در اواخر قرن بيستم در نتيجه تجاوز نظامي با خاك يكسان شده است. آن دسته از اهالي خوجالي كه از تيررس گلولهها و سرنيزههاي نیروهای ارمني نجات يافتهاند، تا پايان عمر به زندگي كردن در عذاب معنوي و روحي محكوم شدهاند. تاثيرات فيزيكي، معنوي و رواني نسلكشي خوجالي بر روي اشخاصي كه به شكل مستقيم و يا غيرمستقيم در معرض اين فاجعه قرار گرفتهاند، باعث عدم امكان ادامه حيات آنان به شكل طبيعي ميگردد و تمامي نسلهايي كه از ژن آنان بوجود آمدهاند نيز نتايج تلخ اين تاثيرات را تا پايان عمر با خود به همراه خواهند داشت. برهمين اساس با قاطعيت ميتوان گفت كه، نسلكشي خوجالي اجازه نداده است كه هيچ كسي از آنجا جان سالم به در ببرد.
بدينترتيب، نسلكشي خوجالي اصول انساني زير را زير پا گذاشته است:
- حمله در نيمهشب، با نقشه قبلي و غافلگيرانه انجام شده است؛
- هيچ راه فراري براي ساكنين بيدفاع شهر باقي گذاشته نشده است؛
- اسرا تحت شكنجههاي بيرحمانه قرار گرفتهاند؛
- اكثريت اسرا مخفي نگه داشته شدهاند؛
- اجساد كشتهشدگان تحقير شده است؛
- با زنان، سالمندان و كودكان با بيرحمي رفتار شده است؛
- شهر خوجالي با خاك يكسان شده است(۸؛۹).
متاسفانه ويرانگران ارمني كه عاملين وقوع فاجعه خوجالي در ۱۹ سال قبل (۲۰۱۱-۱۹۹۲) ميباشند، هنوز از سوي مجامع حقوقي بينالمللي محاكمه نشدهاند. ليكن طرف آذربايجاني، تلاشهاي خود را جهت مجازات شدن عاملان ارمنی فاجعه خوجالي ميباشند، از اين پس نيز پيگيري خواهد نمود. هدف جلوگيري از تكرار مجدد چنين جناياتي بر روي كره زمين ميباشد. كمپين بينالمللي «عدالت براي خوجالي» كه از سال ۲۰۰۹ آغاز شده است، ادامه دارد(۱؛۵). پيوستن به اين كمپين، وظيفه هر انسان صلحدوست، بشردوست و عدالتخواه ميباشد. گذشت زمان و اقدامات صورت پذيرفته، وحشيگري نیروهای ارمنی را با مهارت افشا ميكند. ياد و خاطره قربانيان نسلكشي خوجالي هر ساله در صدها كشور جهان گرامي داشته ميشود. از آن جمله، اين مراسم يادبود در كشورهاي همسايه و برادر و در كشورهاي مسلمان نيز برگزار ميگردد(۹). ليكن به درستي چنين سوالي پيش ميآيد: آيا ارامنه در حين انجام نسلكشي خوجالي متوجه نبودند كه اين جنايت آنان را نزد جهان بيآبرو خواهد كرد؟ مشكلات آذربايجان در زمينههاي مختلف در آن دوره، موجب ايجاد چنين تفكري در بين ارامنه شده بود كه، آنان قادر خواهند بود تا مقاصد اشغالگرانه خود نسبت به آذربايجان را تا پايان ادامه دهند. تصادفي نيست كه جمله «آذربايجان را به لبنان و باكو را به بيروت تبديل ميكنيم» به شعار اشغالگري آنان تبديل شده بود. اما بازگشت حيدر علياف رهبر فقيد آذربايجان به حاكميت كشور، همه چيز را تغيير داد. تمامي نقشههاي شوم ارامنه نقش بر آب شد. آذربايجان از خطر اشغال شدن نجات يافت. به گفته رهبر فقيد: «نسلكشي خوجالي با نمايش مجدد حقيقت باطني فاشيسم ارمني، نه تنها بر عليه ملت آذربايجان، بلكه جنايتي تاريخي بر عليه تمامي بشريت بوده و ميبايست براساس حقوق بينالملل از سوي جهان متمدن محكوم گردد».
نكته: «روز اشغال خوجالي، يكي از خونبارترين صفحات سياست نسلكشي ارامنه و تروريسم ارمني برعليه آذربايجانيها ميباشد. تنها در اين روز، ۶۱۳ نفر از ساكنين بيدفاع شهر كه اكثريت آنان را سالمندان، زنان و كودكان تشكيل ميدادند، وحشيانه به قتل رسيدند. ۱۲۷۵ نفر به اسارت درآمدند. در اين كشتار جمعي، ۵۶ نفر با بيرحمي و وحشيگري خاصي به قتل رسيدهاند، آنان زنده-زنده سوزانده شدهاند، سر آنان بريده شده و يا پوست سر آنان كنده شده، چشمان آنان از حدقه درآورده شده، زنان حامله با سرنيزه سوراخ-سوراخ شدهاند. ۴۸۷ نفر از مجروحان معلول شدهاند. ۷۶ نفر از اين افراد كودك و نوجوان بودهاند»(۳؛۴؛۵).
صابر شاهتاختي (حاجياف)،
نماينده خبرگزاري آذرتاج
در جمهوري اسلامي ايران
منابع:
۱.Azərbaycan Dövlət teleqraf Agentliyi (AzərTAc), bölmə qan yaddaşı-Xocalı soyqırımı.
۲. Azərbaycan təbliğat maşının Xocalı faciəsi ilə bağlı yaydıqları zamana bağlıdır// "Erkpamas" qəzeti, Krosnadar: №۰۲ (۱۸۰), ۲۰۱۰-cu il fevral-mart.
۳. Vahabov F., Axundov V., Qasımov E. Dağlıq Qarabağ: hadisələrin xronikası (۱۹۸۸-۱۹۹۴-cü illər). Bakı: DİN, ۲۰۰۲, ۸۹ s.
۴.Əliyev V. Azərbaycan tarixi günbəgün. Bakı:Təknur MMC,۲۰۰۸,۳۶۸s.
۵. Xocalı dünyanın gözü ilə// www.xocali.rabita.az, bölmə:
۶. Xocalı işi: xüsusi qovluq// www.yerkramas.org//۲۰۱۱/۰۲/۲۶/xodzhalinskoe-delo-osobaya -papka/ bölmə:tarix
۷.Mahmudov E.Ə . Bizi əsirlikdən qurtarın. Bakı:Qismət,۲۰۰۶, ۶۷۸ s.
۸.Mahmudov.E. Erməni terroru - Armenian terror - Arмянский террор. Bakı:Vətən,۲۰۰۵, ۱۶۸ s.
۹.Təbrizdə Xocalı soyqırımı ilə bağlı anma mərasimi keçirilmişdir// www.Azertag.gov.az, bölmə: qan yaddaşı, Xocalı soyqırımı.