دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳ , 25 Nov 2024
تاریخ انتشار :سه شنبه ۳ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۰۱
کد مطلب : 24885
تحولات اخیر ارمنستان، توافق احتمالی بر سر قره‌باغ و منافع ملی ایران
 جمهوری ارمنستان به عنوان کم‌وسعت‌ ترین و کم‌جمعیت‌ترین همسایه زمینی ایران، حدود ۴۰ کیلومتر مرز مشترک با گوشه شمال‌غربی آن دارد. علی‌رغم مقدار کم این شاخصه‌ها، اما ارمنستان در بین همسایگان زمینی ایران به عنوان تنها عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا، تنها عضو سازمان پیمان امنیت جمعی و همچنین مسیر جایگزین جهت دسترسی به اوراسیا و اروپا مطرح است. تجمیع تمام این عوامل راهبردی در کشور ارمنستان که در بین همسایگان ایران نظیر ندارد، اهمیت حفظ تمامیت ارضی این کشور و مرزهای آن را روشن می‌سازد. هرچند مرزهای بین‌المللی فعلی در قفقاز جنوبی به نفع برخی از قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی نیست و درصدد تغییر آن‌ها هستند؛ اما ایران به دلیل جایگاه ژئوپلیتیکی فوق‌العاده هرکدام از همسایگان شمال‌غربی خود به دنبال حفظ مرزهای فعلی با تمام همسایگان است و به طور همزمان از تمامیت ارضی هردو جمهوری آذربایجان و ارمنستان حمایت می‌کند.
 
ارمنستان پس از فروپاشی شوروی و وقوع جنگ اول قره‌باغ (۱۹۹۴-۱۹۸۸)، روابط سیاسی با ترکیه و جمهوری آذربایجان نداشته‌است. این قطع روابط با همسایگان غربی و شرقی، علاوه بر پیامدهای منفی که در عرصه‌های مختلف به همراه داشته، به لحاظ اقتصادی هم به دولت ایروان آسیب زده‌است. یکی از نمونه‌های بارز آن، مسیر خط لوله باکو-تفلیس-جیحان است که با دور زدن خاک ارمنستان، نفت باکو را از طریق گرجستان و ترکیه به دریای مدیترانه و بازارهای جهانی می‌رساند و ارمنستان از منافع این مسیر مهم انرژی هیچ بهره‌ای نمی‌برد. اقتصاد ارمنستان پس از جنگ دوم قره‌باغ (۲۰۲۰) با توجه به اثرات جنگ و همچنین کاهش تدریجی حمایت‌های روسیه، بیشتر تضعیف شده و دولت جدید ایروان به دلیل ناامیدی فزاینده از مسکو به سمت کشورهای اروپایی گرایش پیدا کرده‌است.
 
ترکیه در کنار ایران، یکی از دو همسایه قدرتمند ارمنستان محسوب می‌شود و به دلیل نزدیکی ترکیه به نهادهای غربی، ایروان ضمن انتقاد از وقایع تلخ گذشته بین دو همسایه، اخیراً مایل به تقویت روابط با این کشور جهت بهبود اقتصاد خود شده‌است. اما از طرفی، ترکیه توافق با ارمنستان را منوط به توافق ایروان با باکو کرده‌است. باکو نیز این توافق را منوط به حل‌وفصل مسئله قره‌باغ با به رسمیت شناختن تمامیت ارضی کشورهای منطقه می‌داند. اما هرگونه توافق احتمالی (به جای آتش‌بس فعلی) درباره قره‌باغ، منافع روسیه را در قفقاز جنوبی متزلزل خواهد نمود؛ چراکه این کشور علاوه بر استقرار صلح‌بانان و نیروهای نظامی خود در قره‌باغ، همچنین به تدریج جایگاه زبان روسی را در بخش ارمنی‌نشین این منطقه ارتقا می‌دهد و از اعطای شهروندی روسیه به شهروندان قره‌باغ هم سخن به میان می‌آید. حتی برخی تحلیلگران احتمال می‌دهند با توجه به تجربه اوکراین و گرجستان، روسیه در آینده ممکن است بخواهد قره‌باغ را هم به خاک خود ملحق کند و یا به عنوان کشوری مستقل و تحت حمایت خود به رسمیت بشناسد.
 هرچند از فردای امضای توافق آتش‌بس قره‌باغ کوهستانی در ۹ نوامبر ۲۰۲۰ که به جنگ دوم قره‌باغ پایان داد، اعتراضات در ارمنستان نسبت به عملکرد نخست‌وزیر نیکول پاشینیان آغاز شد؛ اما این اعتراضات پس از مطرح شدن احتمال توافق بر سر قره‌باغ، شدت بیشتری به خود گرفت. مخالفان عمدتاً روس‌گرای پاشینیان که شامل رئیس وقت ستاد کل نیروهای مسلح ارمنستان و برخی از مقامات دولتی هم می‌شدند، خواستار استعفای او بودند و تظاهرات مختلفی را تدارک دیدند. اما نخست‌وزیر هم طرفداران کمی نداشت (عمدتاً افراد و گروه‌های ناراضی از عملکرد روسیه) و آن‌ها هم متقابلاً دست به تظاهرات جهت حمایت از او زدند. نهایتاً پاشینیان در سال ۲۰۲۱ و حدود ۶ ماه پس از پایان جنگ دوم قره‌باغ از سمت خود استعفا داد تا ضمن برقراری آرامش در کشور، شرایط برای انتخابات پارلمانی جدید هم آماده شود. نتایج انتخابات مجلس ارمنستان در سال ۲۰۲۱ نشان داد هرچند میزان آرای حزب تحت رهبری پاشینیان از حدود ۷۰ درصد در سال ۲۰۱۸ به حدود ۵۴ درصد کاهش یافته بود؛ اما این آمار نسبت به آرای حدوداً ۲۱ درصدی حزب تحت رهبری روبرت کوچاریان رئیس‌جمهور روس‌گرای پیشین، اختلاف معنی‌داری داشت. این نتایج و نخست‌وزیری مجدد پاشینیان با کسب آرای قاطع در برابر کوچاریان به آرامش سیاسی نسبی چندماهه در ارمنستان منجر گردید. اما در ماه‌های اخیر و با تقویت احتمال توافق بر سر قره‌باغ، مجدداً تظاهرات مخالفان پاشینیان شدت گرفته‌است؛ چراکه با توجه به سابقه تاریخی حضور روسیه در ارمنستان و قره‌باغ و طرفداران آن، کمرنگ شدن جایگاه این کشور در معادلات منطقه به آسانی امکان‌پذیر نخواهد بود.
 
در همین راستا اخیراً برخی از تحلیلگران روس هم‌صدا با معترضان عمدتاً روس‌گرای ارمنی و با توجه به احتمال حصول توافق بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان به باکو هشدار می‌دهند که پیروزی‌اش در جنگ ۲۰۲۰ قره‌باغ را مرهون روسیه‌است؛ چراکه به زعم آنان، مسکو با عدم انتقال نیروهای نظامی خود از پایگاه گیومری ارمنستان به قره‌باغ، این بخش‌ها را در اختیار جمهوری آذربایجان قرار داد و الآن باکو با نادیده گرفتن این مسائل، حضور صلح‌بانان روس در این منطقه را موقتی می‌خواند. این تحلیلگران از طرح لغو قراردادهای گلستان و ترکمانچای در مذاکرات با ایران به عنوان هشداری علیه جمهوری آذربایجان خبر می‌دهند. اما اگر روس‌ها واقعاً قصد برگرداندن اراضی جدا شده از ایران را داشتند، چرا این قصد را در دوره تزاری و شوروی محقق نکردند و یا در طول ۳۰ سال پس از فروپاشی شوروی هیچ‌وقت چنین بحثی را مطرح ننمودند؟ از طرفی، پیش از امضای عهدنامه گلستان، نیمه جنوبی داغستان و شرق چچن در روسیه فعلی هم جزء ایران بودند و آیا روسیه حاضر خواهد بود این بخش‌ها را هم به ایران بازگرداند؟ هرچند در جنگ اخیر قره‌باغ به ارمنستان که متحد قدیمی روسیه محسوب می‌شود، به عنوان برگ بازی جهت بهبود روابط مسکو با آنکارا و باکو نگریسته شد؛ که همین امر هم باعث گرایش روزافزون مردم ارمنستان به سمت کشورهای اروپایی و از جمله فرانسه شده‌است. اما باید توجه داشت که با توجه به خاطره بد ایرانیان از قراردادهایی که باعث جدایی بخش‌های حاشیه‌ای کشورشان شده‌اند، این گرایش‌های ضد استعماری و بی‌اعتمادی به نیات قدرت‌های بیگانه از قرن‌ها پیش‌تر در این کشور وجود داشته‌است. همچنین ایران به عنوان قدرتی منطقه‌ای که در پیمان‌های نظامی هم عضویت ندارد، به دنبال تحقق منافع ملی خود است؛ نه اینکه بخواهد در راستای حفظ منافع و تداوم حضور نظامی قدرت‌های دیگر در منطقه، وارد جنگ شود و بهره را دیگران ببرند.
 
برخی از نتایج توافق احتمالی بر سر قره‌باغ برای ایران:
 
۱. با مشخص شدن مرزهای بین‌المللی بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان و احترام طرفین به تمامیت ارضی یکدیگر، احتمال جنگ‌های آتی بین این دو کشور نیز کاهش خواهد یافت. در چنین شرایطی، ضمن توسعه مناطق مرزی ایران با جمهوری آذربایجان و بهره‌برداری مشترک از سد خداآفرین، مرز راهبردی ایران با ارمنستان و راهگذر جایگزین بین خلیج فارس و دریای سیاه نیز حفظ خواهد شد. این وضعیت باعث کاهش سطح نظامی‌گری در منطقه و در نتیجه، کمرنگ شدن احتمال حضور قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای به بهانه‌های مختلف در مرزهای شمال‌غربی ایران خواهد شد. همچنین گسیل و استقرار عناصر افراطی و تروریستی و نیز حضور روزافزون رژیم اسرائیل در این بخش از همسایگی ایران نیز توجیه‌ناپذیر خواهد بود. در همین راستا، حضور نظامی روسیه در بخش ارمنی و حضور نظامی ترکیه در بخش آذربایجانی قره‌باغ و تحکیم تدریجی جایگاه آنان در چند کیلومتری مرز ایران و یا حضور نیروهای روس در مرزهای ایران و ارمنستان جهت نظارت بر راهگذار ادعایی زنگزور نیز بی‌معنی خواهد شد. با توجه به اینکه ایران به لحاظ همکاری‌های نظامی در مقایسه با رقبای خود در این منطقه حضور جدی ندارد، برقراری آرامش در آن به توازن قدرت ایران با دیگر قدرت‌های منطقه در قفقاز جنوبی کمک خواهد کرد.
 
۲. با بازگشت امنیت به مرزهای شمال‌غربی ایران، بازگشایی جاده جلفا-نخجوان-ایروان و کاهش طول مسیر زمینی جلفا-ایروان از ۴۰۰ کیلومتر به ۲۰۰ کیلومتر (نصف) ممکن می‌شود. اتصال راه‌آهن جلفا از طریق نخجوان به ایروان و متعاقباً اتصال ریلی تهران-ایروان-تفلیس-دریای سیاه نیز فراهم خواهد شد. در همین راستا با برقراری آرامش در قره‌باغ و همچنین حفظ تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان و ارمنستان، مسیر جدید زمینی توافق شده که با عبور از ایران، شهرستان زنگلان در بخش اصلی جمهوری آذربایجان را به شهرستان اردوباد در جمهوری خودمختار نخجوان متصل خواهد نمود، می‌تواند بیشتر از مسیری که این دو شهرستان را از خاک ارمنستان به هم متصل خواهد کرد، مورد استقبال شهروندان جمهوری آذربایجان قرار گیرد. این مسیر علاوه بر افزایش درآمدهای ترانزیتی ایران، به رونق مناطق مرزی کشور نیز کمک خواهد کرد. بدیهی است موفقیت مسیر زمینی باکو-زنگلان-ایران-اردوباد-نخجوان مستلزم حفظ آرامش در قره‌باغ و عدم بروز جنگ جدید در منطقه‌است.
 
۳. با برقراری روابط سیاسی بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان، امکان حصول توافق درباره دیگر مسائل منطقه‌ای و از جمله منابع آب حوضه ارس نیز فراهم خواهد شد. حتی ایجاد نهادهای منطقه‌ای رودخانه‌پایه همچون نمونه موفق «کمیسیون بین‌المللی برای حفاظت حوضه دانوب» در اروپا هم بدون حضور قدرت‌های فرامنطقه‌ای ممکن خواهد بود. با توجه به روند روبه رشد نگرانی‌ها درباره کیفیت و کمیت آب ارس، ایجاد چنین نهادی متشکل از ۴ کشور مشترک در حوضه (ایران، ترکیه، جمهوری آذربایجان، ارمنستان) می‌تواند علاوه بر بهبود وضعیت ارس، به تدریج منجربه نزدیکی این کشورها به هم در حوزه‌های دیگر نیز گردد. دبیرخانه «کمیسیون بین‌المللی برای حفاظت حوضه ارس» می‌تواند در شهر شوشا (شوشی) مرکز تاریخی قره‌باغ مستقر شود. کارکرد اصلی چنین نهادی، کنترل آلودگی و کاهش ورود مواد خطرناک به رودخانه و به اشتراک گذاری داده‌های پروژه‌های توسعه‌ای منابع آب در منطقه خواهد بود. همچنین در همین چهارچوب، امکان ایجاد سازوکاری جهت حل‌وفصل اختلافات آبی بین کشورهای منطقه فراهم خواهد شد. نشست‌های سالانه بین هیئت‌های نمایندگی در هریک از چهار کشور حوضه ارس می‌تواند به تداوم فضای تفاهم در قفقاز جنوبی کمک نماید و اختلافات دیگر نیز به کمک سازوکارهای حل اختلاف چنین نهادی و یا از طریق توسعه آن حل‌وفصل گردند.
 
۴. توافق دائمی بر سر قره‌باغ همچنین می‌تواند به دوقطبی‌سازی کاذب آذربایجانی-ارمنی در قفقاز جنوبی پایان بخشد و این ضدیت مصنوع استعمارگران را که بهانه‌ای جهت حضور مداوم بیگانگان در منطقه شده‌است را خاتمه دهد. همانطور در شهرهای ایران، آذربایجانی‌ها و اقلیت ارمنی ایران در طول تاریخ، روابط سازنده‌ای با یکدیگر داشته‌اند؛ پیش از امضای عهدنامه‌های گلستان و ترکمانچای، منطقه قفقازی ایران نیز دارای چنین شرایطی بوده‌است و آذربایجانی‌ها و ارمنی‌ها در کنار هم زندگی می‌کرده‌اند. سیاست‌های روسیه تزاری و بعداً شوروی تحت رهبری استالین، باعث جدایی و تفکیک اقوام از هم و ایجاد کشورهایی قومیت‌پایه گردید و منطقه قره‌باغ هم به عنوان موضوعی لاینحل برای تداوم سیاست‌های استعماری در آینده حفظ شد. در نتیجه، هرگونه توافق درباره منطقه قره‌باغ که محل سکونت هردو قومیت آذربایجانی و ارمنی است، باید به گونه‌ای باشد تا این دو قوم بتوانند در شهرها و روستاهای این منطقه در کنار هم به صورت مسالمت‌آمیز زندگی کنند و از حقوقی برابر برخوردار باشند. این تحول شگرف و مثبت هرچند به نفع استعمارگران نوین نخواهد بود؛ اما برای کل قفقاز و حتی برای ایران هم پیامدهای مثبتی به همراه خواهد داشت.
 نویسنده: حامد حکمت‌آرا، پژوهشگر مهمان و عضو گروه جامعه و سیاست قفقاز جنوبی
 
 
 
  https://ccsi.ir//vdcgn79x.ak9t74prra.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

عضويت در خبرنامه