بد نیست اردوغان نسبت به هیجده میلیارد دلاری که به اعتراف وی در سال ۲۰۱۳ مانع سقوط اقتصاد ترکیه شد، تعمق نماید.
اعتقاد داشتم اردوغان رفتنی و ترکیه ماندنی است. اما استمرار قدرت و رفتارهای او می تواند پایان ترکیه نیز باشد. مستبدی که با دمکراسی پله های قدرت را پیمود، امروز با مردم خود ، منطقه، دولت های پیرامونی، اتحادیه اروپا و... دچار چالش جدی شده و ایجاد بحران و ناامنی به راهبرد اصلی او در معادلات داخلی و خارجی تبدیل شده است. اردوغان خوب آغاز کرد، اما عملکرد سال های اخیر او نشان می دهد می تواند پایان خوشی در انتظار زمامداری او نباشد. کاش پایان اردوغان، پایان ترکیه نباشد.
اردوغان چند ماهی است که از دایره تعقل و ادبیات لازم برای کشورداری خارج شده و از هر فرصتی برای اتهام زنی علیه ایران استفاده می نماید. اردوغان در حالی ایران را متهم به اتخاذ سیاست مذهب گرایی مبتنی بر فارس گرایی می نماید که خود تبلور مذهب گرایی مبتنی بر ترک گرایی است. اردوغان با افتخار و با زبان آمار، ارقام کشتار داخلی کردهای این کشور توسط دولت خود را اعلام کرده و بر حمایت آنکارا از نیروهای داعشی تغییر نام داده شده، تأکید می نماید. اردوغان کردهای سوری را تروریست و تروریست های ارتش آزاد سوریه (بخوانید داعش) را ارتش آزادیبخش عنوان می نماید. دولت اردوغان حشد الشعبی که تحت الامر دولت مرکزی عراق است و یا حزب الله که در دولت لبنان حضور دارد را ترویست دانسته و علناً از نیروهایی که بغداد و دمشق آنان را تروریست می داند، حمایت می نماید. گوبلز در اردوغان عینت یافته است. اردوغان دورغ های بزرگ را می گوید، با این تفاوت که دیگر باورهای گوبلزی موضوعیت ندارد.
سال ها پیش نوشتم اردوغان قابل اعتماد نبوده و نیست. توجهی نشد. نوشتم خطر اردوغان برای ایران بیش از لاییک هاست، وقعی ننهادند.اعلام خطر کردم اردوغان بدنبال تجزیه ایران است و در موقع بحران از عنصر قومی و مذهبی علیه ایران سود خواهد جست، جدی نگرفتند. اعلام کردم لابی ترک در ایران قوی است، اما نادیده گرفتند. بسیاری که مدافع اردوغان بودند نه تنها مؤاخذه نشدند، بلکه امروز نیز همچنان مسئولند. برخی از آنان حداقل یک عذرخواهی بدهکارند. البته این افراد نه تنها گذشته را به خاطر نمی آورند، بلکه بعضا پیشقراول تاختن به اردوغان هم شده اند.
اما اردوغان، رئیس جمهور ترکیه در آخرین اظهارات خود با تکرار اتهام مذهب گرایی شیعی ایرانی با محوریت فارس گرایی ضمن اشاره به آذری های ایرانی، مزورانه درصدد تحریکات قومی در ایران برآمده و از محدوده اظهارنظر، به دایره مداخله و تهدید به فعال شدن در تجزیه ایران، ورود کرده است.
در واقع رئیس جمهور ترکیه با این اظهارات خواسته یا ناخواسته عقبه ذهنی خود را نشان داده است. اردوغان با اظهارات مبتنی بر نگاه مذهبی و قومی خود علیه ایران، تلویحا اعلام کرده سیاست تحریکات قومی و مذهبی علیه تهران از دستورکار پنهان ترکیه به دستور کار علنی و آشکار آنکارا تبدیل گردیده است. انتظار می رود در گام بعدی اردوغان از حقوق اهل تسنن در ایران خصوصا کردهای ایرانی سخن براند.
ترکیه درصدد است با دخالت در ایران، راهبرد تحریکات قومی و مذهبی در مقابل کشورمان را بکار بگیرد. درک خطرات این راهبرد ترکیه، تعمق در علل و نحوه مقابله با آن و اینکه با این همسایه خوددرگیر چه باید کرد یک ضرورت اجتناب ناپذیر می باشد. تأخیر در درک و تبعات مواضع اعلامی اردوغان علیه ایران و دلخوش بودن به اقدام های کلاسیک، ضربه ای کاری و غیرقابل جبران به امنیت ملی کشور خواهد بود.
در سالیان دراز زندگی در ترکیه متوجه شدم بسیاری از مراکز مطالعاتی، محافل سیاسی، رسانه ای، احزاب و... حسابی اشتباه و خاص روی آذری های ایرانی باز کرده اند. اشتباه استراتزیک ترکیه نسبت به مسایل داخلی ایران مبتنی بر آرزو و حاصل برداشت های اشتباهی بوده و می باشد که همچنان تداوم دارد. در دیدارهای رسمی و دوستانه بارها به مقامات سیاسی و رسانه ای ترکیه این سخن را گوشزد کردم که ایران و ایرانی مدیون آذربایجان بوده و می باشد. به ملی گرایان ترک و نزدیکان اردوغان تأکید می کردم، بازیابی عظمت روح ایرانی حاصل مجاهدات صفویان با ترکان عثمانی و چالدران تبلور آغاز این روند بوده است. اما اردوغان داغدار از فروپاشی عثمانی همچنان درگیر آرزوهایی است که می تواند ترکیه فعلی را نیز بر باد دهد. اردوغان در حالی به آذری های ایران اشاره می نماید که بالاترین مقام ایرانی یک آذریست و نام ایران چون ترکیه نه نماد یک قوم، بلکه نماد فرهنگی گسترده تر از جغرافیای سیاسی آن است. ضربه ای که در طول تاریخ مردم غیرتمند آذربایجان از عثمانی ها خورده اند کمتر از روس ها نبوده است. گور سربازان متجاوز عثمانی در جنگ اول جهانی در خوی، یادآور تجاوز آشکار آنان به ایران، در تاریخی نزدیک است.
اردوغان کاش بجای سیاست مداخله در کشورهای همسایه، ذهنش را از جهل و تعصب عاری کرده و نیم نگاهی به درون ترکیه می کرد. علویان ترکیه که بخش مهمی از مردم این کشور را تشکیل می دهند، همچنان تاوان چالدران را داده و امروز نیز گرفتار تعصبات کور و افراطی اردوغان بازآمده از تاریخ منسوخ شده اند. علویان هنوز نه تنها شهروندان درجه دو، بلکه خارج از دین محسوب شده و تحت شدیدترین فشارها بوده و جنگ علیه هم کیشان آنان در آن سوی مرز بشدت توسط اردوغان مدیریت می گردد. کردهای گرفتار در نگاه پان ترکیسم، یا باید استحاله را بپذیرند و یا کشته شوند. اگرچه راهبرد متضاد مذهبی- قومی اردوغان در داخل و خارج ترکیه نتایج مطلوب را برای آنکارا نداشته است، اما با توجه به خسارات وارده این سیاست بر مردم ترکیه و منطقه باید برای مقابله و خنثی کردن این راهبرد اندیشبده و میدان را به ترکیه تحت رهبری اردوغان واگذار نکرد. از نگاه اردوغان همه باید یا ترک و یا سنی باشند، (البته در این نگاه ترک سنی نقطه ایده آل و شهروند درجه یک است) در غیر این صورت باید استحاله و یا حذف شوند. اردوغان نمود ظهور هیتلری است که بازیچه بازی بزرگان شده و تا اتمام ماموریت باید به تخریب ادامه داده و خاورمیانه را آماده سایکس – پیکوی جدید بنماید.
ترکیه امروز که وارث نسل کشی دیروز ارامنه توسط عثمانی است، در حال حاضر مهمترین عامل فجایع رخ داده در عراق و سوریه است. دولت در عراق و سوریه اگر در دست اهل تسنن بود، امکان نداشت ترکیه عامل بحران در این دو کشور گردد. اردوغان به انتقام کینه های بازمانده از حقارت ناشی از فروپاشی عثمانی، انتقال قدرت به شیعیان در بغداد و حضور علویان در قدرت در دمشق، کمر به قتل عام شیعیان و علویان بسته تا شاید بتواند جایگاه ترکیه را به رهبری اهل تسنن ارتقا دهد.
جمهوری ترکیه برخاسته از اضمحلال عثمانی، چون بر مبنای نگاه قومی و مذهبی تاسیس شد، از آغاز کار تزلزل داشت و این روند همچنان پایدار است. ترس از علویان و کردها، همراه همیشگی ترک ها و در این میان اردوغان بوده و می باشد. بزرگ کردن و پرداختن به دشمن خارجی در درون جمهوریت و دامن زدن به آن توسط اردوغان در بخش مهمی برای پوشش دادن به این ترس پنهان و آشکارا ترک ها بوده و می باشد.
اردوغان در حالی به خارج از مرزهای خود توجه می نماید که یا از درون خویش غافل بوده و یا خود را به غفلت زده است. اردوغان بداند، شکست خوردگان دیروز چالدران در عمق خاک این کشور نه تنها پیروز امروز هستند، بلکه ارادت به شاه خطایی (شاه اسماعیل) در آناتولی، تبلور عینی محبوبیت ایران در قلوب مردمی است که همچنان در جمهوری ترکیه چون عثمانی تحت فشارند. چون علویان و کردها در ترکیه همچنان بر هویت خویش تأکید دارند، لذا در ذهنیت اردوغان، جنگ چالدران نیمه تمام مانده و باید با نابودی و یا استحاله آنان این جنگ را به پایان برد. اردوغان بجای رویابافی روی آذری های ایرانی تر از هر ایرانی ای، بهتر است با چشم های باز، نظری به آمد (دیاربکر) و نوروزش، آناتولی و خانه های جم اش بیاندازد تا عمق استراتژیک نفوذ فرهنگی ایران را دریافته و دچار خطای راهبردی نگردد.
اردوغان هوشمند است اما چون بسیاری از هوشمندان گرفتار استبداد و اختلالات روحی شده است. او با همه کس درگیر است. هر که با او نیست، دشمن است. باید مردم ترکیه او را تادیب و تنظیم نمایند. اگر این اقدام توسط مردم ترکیه صورت نگیرد او همچنان بر مدار گسترش بحران و جنگ در داخل و خارج حرکت خواهد کرد.
یک اردوغان قدرتمند نه ترکیه قدرتمند، برای مردم ترکیه و منطقه خطرناک و سم است. اردوغان اگر بتواند سیستم پارلمانی را به جمهوری تغییر دهد، جنگ نیابتی در سوریه و عراق علیه ایران را به جنگ مستقیم تبدیل خواهد کرد. موفقیت اردوغان در تغییر سیستم او را بطور کامل بسوی دیکتاتوری سوق داده و در این راستا از جمله اقدامات او در داخل تصفیه شدید حزب عدالت و توسعه بوده و سعی بر حذف یا تضعیف حزب جمهوریخواه خلق از سیستم، به اتهام واهی ارتباط با گولن خواهد کرد.
اردوغان مهمترین دشمن را ایران می داند. از نظر اردوغان ایران مانع حضور این کشور در عراق، سوریه و از همه مهمتر، ایران عامل اصلی جلوگیری در هاب شدن ترکیه در انرژی می باشد. توجه داشته باشیم در حالی که سیاست های سلبی و تخریبی ترکیه در عراق و سوریه فجایع زیادی به بار آورده است، ادامه ساختن سدهای متعدد بر روی دجله و فرات، جنگ آب را پیش روی آینده منطقه قرار داده است.
دیکتاتورها اصلاح نمی شوند و اردوغان نیز اصلاح ناپذیر است. او باید برود اما تنها مردم ترکیه هستند که می توانند راه خروج اردوغان از قدرت را هموار نمایند. سازوکارهای دموکراسی در ترکیه اگرچه با کودتای مدرن اردوغان صدمه خورده است، اما هنوز به این دموکراسی نیم بند می توان امید داشت و مردم ترکیه می توانند او را از تخت به زیر کشیده و به صلح در ترکیه و منطقه کمک کنند. اردوغان علیرغم اتهام زنی به ایران، خود همچنان تأکید بر سیاست قومی و مذهبی داشته و اگر مانعی برای او ایجاد نشود دور نخواهد بود که دامنه بحران بسیار وسیعتر از امروز گردد.
اردوغان، این پاشای ترک را که بدنبال لباس خلافت است، باید سر جای خود نشاند. باید به او گفت تو در خانه بمان تا شانه و آینه برایت ارسال شود. باید گفت بخویش بپرداز و نگذار تاریخ تکرار گردد که ایران ماند و عثمانی رفت.
نکته آخر و اما ناتمام
اگرچه جوانمردی در عرصه سیاست، میدان عمل چندانی ندارد اما این میراثی ایرانیست که کمتر اردوغان با آن آشنایی دارد.خوب است در آستانه انتخابات پیش روی ترکیه، اردوغان زبان به کام گرفته و کمتر سخن بگوید. بد نیست اردوغان نسبت به هیجده میلیارد دلاری که به اعتراف وی در سال 2013 مانع سقوط اقتصاد ترکیه شد، تعمق نماید. عوامل گولن در سال مذکور افشاکننده ارتباطات برخی فرزندان وزرا و اردوغان در ارتباط با فساد و ارتشا به تعبیر روشن تر مافیای قدرت سیاسی و اقتصادی ترکیه شدند اما هم اردوغان و هم ....می دانند که اردوغان خود پدرخوانده رضا ضراب بوده و ....
*کارشناس و تحلیلگر ارشد سیاسی منبع: دیپلماسی ایرانی https://ccsi.ir//vdcdos0f.yt09z6a22y.html
اشتراک گذاری :
ccsi.ir/vdcdos0f.yt09z6a22y.html
ارسال نظر
کليه حقوق اين سايت متعلق به بنياد مطالعات قفقاز بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.