گسترش بحران قراباغ
بدون هیچ اغراقی باید گفت که افزایش تنشهای نظامی در منطقه قراباغ را میتوان بزرگترین واقعه این منطقه در 2016 دانست. البته این ماجرا یک امر شگفتانگیز نبود. افرادی که منطقه را زیر نظر دارند و به دقت وقایعی که در خط تماس ارمنستان و جمهوری آذربایجان در قراباغ، مرزهای دو کشور، شمار درگیریها و روند مذاکرات را دنبال میکنند، می توانستند وقوع این جنگ را پیشبینی کنند. اگر بخواهیم به خود این جنگ اشاره کنیم باید بگوییم که دو طرف از تجهیزات جدید در این درگیری استفاده کردند که «سطح» جنگ را بالا برد. در این بین پرسش مهم این است که پیامدهای این جنگ چهار روزه چه بود و چه تاثیری بر افزایش تنشها در قراباغ خواهد داشت؟
از یک طرف، آوریل 2016، ارتش جمهوری آذربایجان سطحی را از خود نشان داد که اصلا با اوایل دهه 90 قابل مقایسه نبود و قدرت خود را به نمایش گذاشت. اگر چه جمهوری آذربایجان نتوانست ارتش ارمنستان و جمهوری به رسمیت شناخته نشده قراباغ را شکست دهد، ولی تاثیر روانی موفقیت ارتش جمهوری آذربایجان را نباید به هیچ وجه فراموش کرد. در نتیجه این درگیری این باور که قراباغ به مثابه دژی کوهستانی ضربهناپذیر است به شدت خدشهدار شد. باید به کامیابی جمهوری آذربایجان در حوزه دیپلماسی نیز اشاره کرد. باکو توانست حمایت علنی آنکارا و کییف را بهدست آورد و هیچکدام از بازیگران بینالمللی نیز به اقدامات جمهوری آذربایجان اعتراضی نکردند. هم مسکو، هم واشنگتن و هم تهران (بهرغم روابط پیچیده تهران و باکو) کوشیدند تا روابط خود با جمهوری آذربایجان را حفظ کنند. این هم برای باکو یک موفقیت بود.
در عین حال، در آوریل 2016 نیروهای ارمنی هم نشان دادند که توانایی مدیریت اوضاع را دارند و میتوانند به سرعت بعد از ضربه اولیه خود را بازیابی کنند. ملت ارمنستان و جمهوری خودخوانده قراباغ یک تحرک اجتماعی بزرگ از خود نشان دادند و ثابت کردند که حاضر هستند خودشان برای دفاع از منافع ارمنیها وارد عمل شوند.
در نتیجهی درگیریهای آوریل 2016، در وضعیت بحران قراباغ تغییر خاصی رخ نداد. گروه مینسک بهرغم همه حملهها و انتقادات هنوز هم تنها مکانیسم موجود برای حفظ آتشبس و ادامه فرآیند حل مناقشه قراباغ میباشد. به کمک مسکو، توافق آتشبس امضا شد و مسکو تلاش خود برای بازگرداندن باکو و ایروان به میز مذاکره را افزایش داد. نکته مهم دیگر افزایش نقشآفرینی مسکو در فرایند صلح خارج از قالب گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا میباشد. غرب بر خلاف سایر جریانات بینالمللی با این نقشآفرینی پر رنگ مسکو در این بحران موافق است. دلایل این موافقت هم آن است که اولا مسکو قصد ندارد تا توازن موجود در این منطقه را بر هم بزند، دوم آنکه آمریکا و اتحادیه اروپا به خوبی بر میزان نفوذ پوتین بر روسای جمهوری آذربایجان و ارمنستان آگاهی دارند.
عواقب جنگ چهار روزه
در عمل مسکو با احتیاط بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان توازن ایجاد میکند. مسکو کاملا نشان داده که به حفظ وضعیت موجود علاقمند است. البته تنشهای به وجود آمده این ریسک را به همراه دارند که سرمایهگذاریهای سیاسی مسکو برای حل بحران با خطر روبرو شود. مسکو همچنین نمیتواند تحرکات اجتماعی در جمهوری آذربایجان و ارمنستان را کنترل کند. علاوه بر این جمهوری آذربایجان از حفظ حالت موجود راضی نیست و این نارضایتی را هم مخفی نمیکند. وضعیت اقتصادی جمهوری آذربایجان اجازه نمیدهد که این کشور برای همیشه به توسعه زیرساختهای نظامی و تجهیز ارتش خود ادامه دهد. الهام علییف سال 2016 را سال سخت برای توسعه اقتصادی جمهوری آذربایجان نامیده بود.
بحرانهای در سایه
در سال 2016، آبخازیا و اوستیای جنوبی جزو مناطقی بودند که اهداف مسکو در آنها روند رو به تحققی از خود به نمایش گذاشت. در هر دو جمهوری فاکتور گرجی به حاشیه رفته است. در رقابتهای داخلی این جمهوریها هم دیگر فاکتور گرجی خیلی پررنگ نیست. نقش مسکو بسیار پررنگ است و برای مسکو هم آبخازیا و اوستیای جنوبی دو واقعیت جدید در قفقاز جنوبی هستند و مسکو خود را برای حفاظت از آنها مسئول میداند. غرب از اقدامات گرجستان بهعنوان اصلیترین شریک خود در قفقاز جنوبی حمایت میکند. البته این حمایت بیشتر در کلام است و غرب در عمل اقدامات موثری برای تغییر شرایط موجود انجام نمیدهد.
ارمنستان: تنش در سیاست داخلی
کشورهای قفقاز جنوبی از لحاظ وقایع سیاسی داخلی در سال 2016 ایام پرماجرایی داشتند. درگیری در قراباغ به تحرک سیاسی ـ اجتماعی بزرگی در ارمنستان منجر شد. جنگ چهار روزه سبب شد تا مشکلات داخلی ارمنستان تشدید شود. اوج این تنشهای سیاسی در ارمنستان در نیمه دوم ژوییه رخ داد هنگامیکه که اعضای گروهی که خود را «ساسونهای شجاع» مینامیدند، در یک گروگانگیری، یک پاسگاه پلیس را دو هفته در اختیار گرفتند. این ماجرا نشان داد که در ارمنستان جریانات قدرتمند مخالف فعال هستند.
گرجستان: «آرزوها» برآورده میشوند
سال 2016 در گرجستان انتخابات پارلمانی برگزار شد و در جمهوری آذربایجان هم شاهد اصلاح قانون اساسی بودیم که اختیارات گسترده رئیسجمهور را باز هم گستردهتر کرد. در هر دو مورد هم دولت حاکم به نتایج مطلوبشان دست پیدا کردند.
«رویای گرجستان» که چهار سال است حزب حاکم گرجستان است نشان داد که همچنان در موضع برتر قرار دارد. این حزب در انتخابات پارلمانی 115 کرسی را به دست آورد که برای رسیدن به اکثریت در پارلمان کافی است. مخالف اصلی حزب حاکم یعنی «جبهه متحد ملی» هم 27 کرسی را بدست آورد و نشان داد که به رغم تضعیف و ریزش کرسیهایش در پارلمان کماکان رقیب اصلی حزب حاکم محسوب میشود. البته این حزب راه بسیار سختی در پیش دارد چرا که ساکاشویلی رهبر این جنبش عملا مهاجرت کرده است و چشمانداز روشنی برای بازگشت وی به گرجستان وجود ندارد. به احتمال زیاد «جبهه متحد ملی» به زودی باید تغییراتی را در ساختار و تشکیلات خود ایجاد کند.
انتخابات 2016 جایگاه «رویای گرجستان» را تحکیم کرد و در صورتی که اتفاق خاصی رخ ندهد این جایگاه تا انتخابات پارلمانی بعدی نیز حفظ خواهد شد.
در آخرین دوشنبه سپتامبر در جمهوری آذربایجان رفراندوم برگزار شد. در این رای گیری 29 تغییر در قانون اساسی انجام شد. اصلیترین تغییر افزایش دوره ریاستجمهوری از 5 سال به 7 سال و اعطای حق انحلال پارلمان به رئیسجمهور بود. جمهوری آذربایجان با مشکلات جدی در حوزه اقتصادی و شیوع اسلام افراطی به خصوص در میان جوانان روبرو است.
*کارشناس سیاسی مطرح مسایل قفقاز در روسیه و دانشیار گروه مطالعات منطقهای و سیاست خارجی دانشگاه دولتی علوم انسانی روسیه
ترجمه: موسی عبداللهی
منبع: http://politcom.ru/21920.html
https://ccsi.ir//vdcgyx9q.ak93y4prra.html
ccsi.ir/vdcgyx9q.ak93y4prra.html