دوشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ , 6 May 2024
تاریخ انتشار :چهارشنبه ۲۲ تير ۱۳۹۰ ساعت ۰۸:۳۸
کد مطلب : 1177
ابعاد و اهداف کنگره آذری‌های جهان در جمهوري آذربايجان و تأثير آن بر امنيت ايرانابعاد و اهداف کنگره آذری‌های جهان در جمهوري آذربايجان و تأث

کنگره‌هاي آذری‌های جهان در جمهوري آذربايجان كه سومين دوره‌ آن در ماه ژوئيه در باكو برگزار شد، نه تنها اهداف داخلي، بلكه هدف‌هايي را نيز در عرصة خارجي مد نظر داشت. دولت باكو نيز در كنار گروه‌هاي غير دولتي تلاش دارد تا از اين كنگره كه با شركت گروه‌ها و شخصيت‌هاي مختلف داخل و خارج جمهوري آذربايجان در سطح وسيعي برگزار شده و تبليغ مي‌شود، در جهت تسهيل دسترسي به اهداف خارجي خود از جمله در موضوع قره‌باغ بهره گيرد. در اين ميان، به‌رغم مخالفت برخي دست‌اندركاران و شركت‌كنندگان اين كنگره با طرح مسائل قومي و ادعاهاي تجزيه‌طلبانه عليه ايران، بودند كساني كه با بزرگ‌نمايي اين موضوع تلاش داشتند، بخشي از اين كنگره را به اين مسئله اختصاص دهند. موسسه مطالعات ايران و اوراسيا (ايراس) در اين راستا و براي تدقيق ابعاد، اهداف برگزاري كنگرة آذری‌های جهان در جمهوري آذربايجان و تأثيرات بر امنيت ملي ايران گفتگويي را با آقاي دكتر افشار سليماني، سفير سابق ايران در باكو ترتيب داده كه مشروح آن در ادامه از نظر مي‌گذرد؛




آقاي دكتر، چندي پيش سومين کنگره آذری‌های جهان در جمهوري آذربايجان برگزار شد. ارزيابي شما از اهداف برگزاري اين كنگره چيست؟
اين كنگره پنجم جولاي سال جاري در تالار حيدر علي‌يِف شهر باكو برگزار شد. با نگرش به كم وكيف شركت‌كنندگان و محتواي سخنان مطرح شده در اين نشست مي‌توان گفت كه نسبت به كنگره دوم كه در مارس سال ۲۰۰۶ در باكو برگزار شد نسبتا به سمت واقع‌بيني طي مسير كرده‌اند. بگونه‌اي كه از ادعاهاي غيرمنطقي و آرمان‌گرايانه و خلاف قواعد شناخته شده حقوق بين‌الملل عقب نشيني كرده‌اند. آنچه كه اين كنگره را با گنگره پيشين بيشتر متمايز مي‌كند عدم دعوت از ايرانيان آذري‌تبار و به تبع آن عدم حضور نمايندگان خودساخته از اتباع ايراني آذري تباراست. از سوي ديگر در اين تجمع از احزاب مخالف و مطبوعات مخالف و مستقل جمهوري آذربايجان نيز دعوت بعمل نيامده بود. بطوري كه عيسي قنبر رهبر حزب مساوات آذربايحان با انتقاد از دولت باكو اين كنگره را در راستاي منافع حاكميت و نه آذربايجاني‌ها تلقي نموده است.

وي تاكيد نموده كه اين كنگره منافع اتباع جمهوري آذربايجان را تامين نمي‌كند چه رسد به اين كه به نفع آذربايجاني‌هاي جهان باشد. علي كريملي، رهبر حزب جبهه خلق آذربايجان نيز بر اين نكته تاكيد نموده كه سخنراني الهام علي‌يِف انعكاس واقعيات آذربايجان نبود. كنگره سوم محور تاكيدات خود را بر موضوع قره‌باغ كوهستاني قرار داده بود. و از اين رهگذر به دنبال ايجاد اجماعي براي فشار به نهادهاي بين‌المللي و برخي كشورها به منظور حل مناقشه قره‌باغ بود. برغم سخنان مطرح شده در خصوص قره‌باغ به نظر نمي‌رسد اين كنگره بتواند تاثيري درحل زودهنگام اين بحران آن گونه كه مد نظر جمهوري آذربايجان داشته باشد. از ديگر اهداف مطروحه كنگره بايد از تحكيم اتحاد آذربايجاني‌ها سخن گفت. اين هدف نيز آن گونه كه بايد حاصل نشد و نخواهد شد.

از يك سو رئيس جمهور آذربايجان در سخنان خود به موضوع اختلاف و تنش ميان سفارتخانه‌هاي آذربايجان با نهادي آذربايجاني‌هاي مقيم خارج از كشور اشاره نمود و ناظم ابراهيم اف رئيس كميته دولتي آذربايجاني‌هاي خارج از كشور قول داد كه اين ايراد را به نحو شايسته‌اي حل و فصل نمايد و موجبات همدلي ميان ديپلمات‌هاي آذربايحان و نمايندگان آذري‌هاي ساكن در خارج را فراهم نمايد. به رغم اين تاكيدات بعيد به نظر مي‌رسد اين مشكل در اينده نزديك حل و فصل گردد. از سوي ديگر اختلافاتي كه ميان افراد و شخصيت‌هاي كنگره آذربايجاني‌هاي جهان موسوم به داك وجود دارد مانع از تعميق فرايندهاي آن مي گردد. به گونه‌اي كه صابر رستم خانلي، نماينده ضد‌ايراني مجلس ملي آذربايجان و يكي از روساي داك در سخنان در كنگره سوم به وجود اين اختلافات و جناح بندي‌هاي موجود در درون اين تشكيلات اشاره نمود و بر ضرورت ارتقاء سازماندهي اين نهاد تاكيد كرد.

وي اين سخنان را در شرايطي مطرح كرد كه افزوده شدن ۱۵ تشكل پس از كنگره دوم را يك موفقيت براي داك قلمداد كرد و خبر از وجود ۴۵۰ تشكل دياسپورا در كشورهاي مختلف داد. آنچه كه قابل تامل است اين است كه اكثريت اين تشكل‌ها با اهداف مادي سازماندهي شده و بيشتر در تلاش براي كسب امتيازات از دولت آذربايجان از يكديگر گوي سبقت مي‌ربايند. همين امر نيز خود مانعي براي توسعه كيفي اين نهادها محسوب مي‌گردد. در بيانيه پاياني كنگره در خصوص حل مناقشه قره‌باغ به رئيس جمهور آذربايجان و آذربايجاني‌هاي جهان، پارلمان كشورها رجوع شده تا نسبت به حل اين معضل تلاش نمايند.

مهم‌ترين نهادها و گروه‌هاي مشاركت كننده در اين كنگره كدامند؟ اين گروه‌ها داراي چه رويكردهاي سياسي هستند؟
بر اساس اخبار منتشره در اين كنگره قريب ۱۲۷۲ نفر اعم از رهبران نهادهاي غيرحكومتي آذربايجاني‌هاي خارج از كشور (تشكيلات دياسپورا) و مهمانان مدعو شركت داشتند كه عمده‌ترين انها عبارت بودند از:
روسيه ۱۵۵ نفر، تركيه ۱۰۱ نفر، اكراين ۴۹ نفر، آلمان ۴۳ نفر، گرجستان ۴۱ نفر، آمريكا ۲۵ نفر، سوئد۲۳ نفر، هلند۲۱ نفر، اسرائيل ۱۷ نفر، ازبكستان ۱۳ نفر، فرانسه ۱۲ نفر، انگستان ۱۱نفر و كانادا ۱۰ نفر. از شخصيت‌هاي عاليرتبه‌اي كه مهمان كنگره سوم بودند مي‌توان از افراد ذيل نام برد:
احمد بي كلديبكف، رئيس پارلمان قرقيزستان
پاپون داويتايا، وزير امور دياسپوراي گرجستان
كمال يورتناج، رهبر تشكيلات دياسپور تركيه
ميخائيل فورموزا، رهبر خودمختاري كاكائوز ملدواي
و ولاديسلاو شوتسف، رئيس آژانس فدرال روسهاي ساكن در خارج ازكشور

تنها رئيس جمهوري كه به اين كنگره پيام تبريك ارسال نمود ميخائيل ساكاش‌ويلي، رئيس جمهور گرجستان بود كه در پيامش آذري‌هاي گرجستان را مولد و اين كنگره را به نفع هر دو كشور دانست. در واقع اكثريت قريب باتفاق شركت‌كنندگان در كنگره بويژه رهبران تشكل‌هاي آذري‌هاي ساكن خارج كشور از سوي دولت آذربايجان پشتيباني مي‌شوند و اهدافي را از سوي دولت باكو ترسيم مي‌شود از سوي آنان پي‌گيري مي‌شود. در همين رابطه مي‌توان سخنان جمال محمدخان اوغلو، رئيس مركز فرهنگي ازمير-آذربايحان را شاهدي بر ادعا مطرح نمود. او مي‌گويد: كميته دياسپورا كساني را دعوت مي‌كند كه تابع اوامر آنها باشند. من هم يك انسان با افكاري آزاد هستم. بي‌وقفه براي آذربايجان تلاش كرده‌ام. به نظر مي‌رسد تلاش‌هاي من بعنوان يك مامور در ذهن آنها نسبت به من برداشت‌هائي ايجاد مي‌كند و به همين دليل از من براي شركت دركنگره دعوت نمي‌كنند. در ازمير تشكل ديگري هم وجود دارد و مجله هم به چاپ مي‌رساند. آنها چون به كميته دياسپورا (كميته دولتي آذربايجاني‌هاي ساكن خارج از كشوركه رئيس آن ناظم ابراهيم‌اف است‌) خدمت مي‌كنند دعوت شده‌اند.

نگاه دولت باكو به اين كنگره چگونه است. شركت آقاي الهام علي‌يِف در اين كنگره و سخنراني وي چه پيامي مي‌تواند داشته باشد؟
اين كنگره در واقع با هدف ايجاد لابي آذربايجاني‌ها در راستاي تامين منافع آذربايجان تاسيس شد و اولين نشست آن در زمان رياست جمهوري حيدر علي‌يِف در سال ۲۰۰۱ در باكو برگزار شد و دومين كنگره در سال ۲۰۰۶ در باكو برگزار شد. اين كنگره در مسير اشتباهي حركت نمود و نه تنها منافعي براي آذربايجان در برنداشت بلكه به نظر بنده مضار زيادي براي اين كشور بر جاي گذاشت. به گونه‌اي كه با گذشت ۵ سال از كنگره دوم هيچ پيشرفتي در حل مناقشه باغ حاصل نشده و برغم افرايش تعداد تشكل‌ها در برخي كشورها نه تنها اتحادي مثال زدني درميان آذري‌هاي ساكن خارج ايجاد نشده، بلكه در موارد زيادي شاهد اختلافات در ميان اين تشكل‌ها هستيم.
از كنگره سوم آذري‌هاي جهان ارزيابي‌هاي متفاوتي صورت گرفت. مسئولين دولتي با آب و تاب از آن تعريف كردند، اما رهبران احزاب مخالف دولت و برخي از رهبران خارجي نهادهاي غيرحكومتي فعال در اين زمينه از روند اقدامات كميته دياسپورا،كنگره سوم و ديگر مسائل مبتلا به انتقاد كردند. در شرايطي كه علي حسن‌اف رئيس شعبه سياسي و اجتماعي نهاد رياست جمهوري آذربايجان برگزاري كنگره سوم را آغاز مرحله‌اي نوين در زندگي آذربايجاني‌هاي جهان دانست. عيسي قنبر رهبر حزب مساوات آذربايجان اين كنگره را صرفا در راستاي اهداف دولت‌مداران آذربايجان تلقي نمود.
همچنين در شرايطي كه احمد شفق، خواننده معروف تركيه كه مدال ترقي را به دليلي خدماتش در تحكيم دوستي ميان ملت هاي ترك وآذري از دست الهام علي‌يِف دريافت نموده، اين كنگره را سبب تقويت موضع آذربايجان در جهان و گام مهمي درراستاي استقلال جمهوري آذربايجان دانست. يك تبعه ديگر تركيه انور ترك اوغلو، رئيس مركز فرهنگي ايغدير گفت: در تركيه آذربايجان را نمي‌شناسند. اين مشكل بزرگي براي ماست. نياز جدي براي معرفي آذربايجان در تركيه وجود دارد. وي همچنين از عدم لغو ويزا براي اتباع تركيه كه عازم آذربايجان هستند انتقاد كرد و تلويحا عبارت آذربايجان – تركيه يك ملت در قالب دو دولت را شعاري بيش ندانست.
همچنين يك تبعه ترك ديگر، جمال محمدخان اوغلو، رئيس مركز فرهنگي ازمير – آذربايجان گفت: يك انديشه غيرمنطقي در كميته دياسپورا وجو دارد كه معتقدند تشكل هاي دياسپور نبايد مستقل باشند و همه آنها بايد به دستور كميته فعاليت كنند. من هم عليه اين رويكرد هستم و به همين دليل از من براي شركت دركنگره سوم دعوت نشده است. يك ايراني آذري‌ تبار كه خود را بايبه تبريزلي معرفي كرده در وبلاگ خود نوشته است: از چاپلوسان، اشخاص كم‌شأن و مزدور كه مزدور بودن خود را به ديكتاتوري الهام علي‌يِف نشان داده‌اند براي شركت دركنگره سوم دعوت شده است. وي مي افزايد در كنگره بيشتر به زبان روسي صحبت شد تا زبان آذري و لابي اسرائيل در اين كنگره بطور گسترده‌اي در حال پرواز بود. وي افزوده در اين كنگره سخني از آذربايجان جنوبي به ميان نيامد، اما بصورت پنهاني در پشت درهاي بسته به موازات برگزاري جلسات آشكار كنگره به اين موضوع هم پرداخته شد.
نگاه رئيس جمهور آذربايجان به اين كنگره در راستاي اهدافي كه دولت وي پي مي‌گيرد قابل ارزيابي است. همان گونه كه ملاحظه مي‌شود در ارزيابي اين نگاه ديدگاه‌هاي متفاوت و متضادي وجود دارد. با نظرداشت اين اختلاف ديدگاه‌ها در برآيند كنگره از يك سو و وجود اختلافات در ميان متوليان تشكل‌هاي دياسپورا و اولويت منافع شخصي و گروهي در ميان اكثريت آنها بنده در حصول به نتيجه اين كنگره در زمينه‌هاي حل بحران قره‌باغ و تحكيم اتحاد ميان اتباع آذربايجان ساكن در خارج كشور ترديد دارم. از همين رهگذر با وجود اين اختلافات بعيد است پيامي موثر از سوي مخاطبين دريافت شده باشد، چرا كه در سطوح خرد (داخل آذربايجان) و كلان (آذري‌هاي خارج از كشور) اين تضادها نمود عيني‌تري دارند.

آثار برگزاري اين كنگره در سياست خارجي جمهوري آذربايجان را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
جمهوري آذربايجان براي حفظ منافع ملي خود از يك سو بايد دموكراسي را داخل كشور توسعه و تحكيم بخشد و از سوي ديگر از موضوعاتي كه دخالت در امور داخلي ساير كشورها محسوب مي‌شود پرهيز نمايد. از آن جمله طرح موضوعاتي از قبيل آذربايجان جنوبي، رئيس جمهور آذربايجان، رئيس جمهور ۵۰ ميليون آذري است (كه از منظر قواعد حقوق بين‌المللي هم داراي اشكال است) به زيان اين كشور است. البته همان گونه كه گفتم كنگره سوم در مفايسه با كنگره دوم قدري عقلائي‌تر بود ودراين كنگره از ايرانيان مخالف كه عليه تماميت ارضي ايران سخن بگويند خبري نبود. صرفا صابر رستم خانلي يكي از روساي داك و نماينده پارلمان كه همواره سخنان ضد دولت ايران مطرح مي‌كند بار ديگر مطالبي تكراري دركنگره مطرح نمود و باصطلاح از حقوق آذري‌هاي ايران دفاع كرد و دولت ايران را تروريست خواند، اما از اينكه بيست درصد اراضي اشغال شده كشورش را چگونه بايد آزاد كنند سخني نگفت. وي همچنين از اينكه تشكل داك تاكنون از سوي وزارت دادگستري آذربايجان به ثبت نرسيده انتقاد كرد و از دولت كشورش به دليل هراس از ايران انتقاد نمود.

در برخي از خبرگزاري‌ها از ادعاهاي تجزيه‌طلبانه در اين كنگره عليه ايران سخن به ميان آمده بود. حجم، ابعاد و ميزان تأثير اين ادعاها بر امنيت ملي ايران را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
در برخي از رسانه‌هاي آذربايجان از اينكه در كنگره سوم موضوع آذربايجاني‌هاي ايران مطرح نشده و از نمايندگان خود ساخته آذربايجاني‌هاي ايران براي شركت در اين كنگره دعوت نشده انتفاد كردند. خبرگزاري توران آذربايجان بدون ذكر نام به نقل از يكي از شركت كنندگان نوشت: «اگر الهام علي‌يِف اعلام مي‌كند رئيس جمهور ۵۰ ميليون آذربايجاني است بايد نمايندگاني هم از سوي ۳۵ ميليون آذري ايراني در اين كنگره حضور مي داشت. دولت آذربياجان عدم دعوت از آذري‌هاي ايران را به اين صورت توجيه مي‌كند كه آذري‌ها ايران ديلسپور نيستند و آنها ساكنان ريشه‌دار ايران هستند. اما اين هم قابل انتقاد است چرا كه آذري‌ها گرجستان هم در اين كشور ريشه دارند و دياسپور نيستند. پس چرا از آنها براي شركت دركنگره دعوت شده است؟ لذا اين موضع آذربايجان را مي‌توان ناشي از فشار رژيم تهران ارزيابي نمود.
صابر رستم خانلي هم بدون ذكر عبارت باصطلاح آذربايجان جنوبي و ۵۰ ميليون آذري از تضييع حقوق آذري‌هاي ايران سخن به ميان آورد و گفت: هر روز در ايران تعدادي آذري به دار آويخته مي‌شوند، آذربايجاني‌ها در ايران نمي‌توانند بر روي فرزندان خود نام‌هاي آذري بگذارند. آيا دولت ايران آذري‌ها را در ايران له خواهد كرد و ما ناظر اين اعمال خواهيم بود؟ او خطاب به دولت كشورش گفت: چرا در آذربايجان تشكل داك را ثبت نمي‌كنيد واز دولت تروريست ايران مي‌هراسيد؟ (در قبال اين سخنان نسنجيده و غير اصولي اين شخص هيچ موضعي از سوي سفارت ايران در باكو اتخاذ نشد!) با نگرش به كم وكيف سخنان مطروحه به نظر نمي‌رسد در اين كنگره سخناني تجزيه‌طلبانه به ميان آمده باشد. اين گونه سخنان را مي‌توان دخالت در امور داخلي ايران مي‌توان ارزيابي نمود.
به‌رغم بزرگ‌نمائيهاي رسانه‌اي كنگره سوم به ظن بنده اين گونه تحركات در امنيت ملي كشورمان داراي تاثيري ملموس نخواهد بود. چرا كه اساسا به اين مقوله از سوي متوليان آن بعنوان ابزاري براي نيل به منافع شخصي خود وابستگان‌شان نگريسته مي‌شود و به هچ وجه كساني كه در آذربايجان منافعشان با وضع موجود گره خورده (اعم از عناصر داخلي و بازيگران خارجي) علاقمند تاثيرگذاري آذري‌هاي ايران كه تعدادشان بيش از ۳ برابر جمعيت جمهوري آذربايجان است بر روند تحولات اين كشور در حوزه‌هاي مختلف نيستند. البته اين نظر بنده به اين معني نيست كه اقوام ايراني حقوق حقه خويش را بر اساس قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران مطالبه نكنند و دولت هم آنها را تامين ننمايد.

با اين ملاحظه، آيا مي‌توان برگزاري كنگره‌هاي آذری‌های جهان در جمهوري آذربايجان را تهديدي براي ايران دانست؟
با توجه به توضيحاتي كه در پاسخ به سوالات قبلي ارائه نمودم و مشروط به تامين حقوق اقتصادي، سياسي، فرهنگي و... ايرانيان آذري و ساير اقوام ايراني و سير نزولي محتواي كنگره آذري‌ها و افزايش ديدگاه‌هاي واقع‌بينانه در جمهوري آذربايجان بنده برگزاري اين نوع كنگره‌ها را تهديدي براي كشورمان نمي‌دانم. ضمن اينكه اگر كارشناسانه مديريت شود آن را فرصتي براي تامين منافع ملي ايران مي‌دانم.

چندي پيش برخي گزارش‌هاي منتشره از سوي ويكي‌ليكس از تلاش‌ امريكا در جمهوري آذربايجان براي ايجاد تفرقة قومي در ايران خبر داده بودند. آيا مي‌توان به دخالت (مستقيم و يا غيرمستقيم) خارجي در كنگره‌هاي آذری‌های جهان در جمهوري آذربايجان معتقد بود؟
فارغ از اينكه اينگونه مسائل از سوي ويكي ليكس منتشر شده باشد يا نباشد. يك اصل ثابت در سياست خارجي و روابط بين‌المللي وجود دارد مبني بر اينكه ديپلماسي شكار فرصت‌هاست و كشورها دوست و دشمن ثابت ندارند آنچه ثابت است منافع كشورهاست. با در نظر داشت اين اصول نبايد ترديد داشت كه آمريكا و ساير كشورها در راستاي نيل به منافع خود از همه فرصت‌ها‌، خلاء‌ها و امكانات بهره مي‌برند، اما اينكه اين بهره‌برداري استراتژيك است يا تاكتيكي بايد مورد توجه باشد. بنده معتقدم آمريكا و ساير بازيگران منطقه‌اي و بين‌المللي از همه اين عوامل در جهت منافع خود استفاده نمي‌كنند از جمله موضوع قوميت‌ها در ايران و ساير كشورها. اما تصور مي‌كنم استفاده آمريكا از فاكتور قوميت‌ها در ايران جنبه تاكتيكي دارد نه استراتژيك. آمريكا، غرب، تركيه و روسيه علاقمند تجزيه ايران نيستند.

به اعتقاد شما، دستگاه ديپلماسي و ديگر نهادهاي مسئول در ايران، بايد چه موضعي در قبال برگزاري اين كنگره‌ها اتخاذ كنند؟
دستگاه ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران در حال حاضر بيش از آنكه تهديدها را به فرصت‌ها تبديل كند، فرصت‌ها را به تهديد مبدل مي‌سازد. دستگاه ديپلماسي بايد به دنبال ريشه‌يابي اين موضوع باشد كه چرا در آذربايجان كنگره‌اي برگزار مي‌شود كه ظاهرا جنبه داخلي دارد، اما طي آن به موضوع ايران هم پرداخته مي‌شود. روابط تهران- باكو بيشتر جنبه نمايشي دارد تا محتوائي. اعتماد متقابل ميان دولتين خدشه‌دار شده است و دو كشور بايد كاملا شفاف و رودرو مسائل خود را مورد بحث و مذاكره قرار دهند و راهي براي خروج از وضعيت كنوني كه سبب از دست رفتن فرصت‌هاي بيشتر براي هردو طرف است بيابند و بر بنيان اعتماد متقابل مناسبات خود را جامع‌الاطراف توسعه و تحكيم بخشند. با اين نگاه به نظر من به شيوه موضع‌گيري در قبال اين كنگره‌ها نبايد بصورت انتزاعي پرداخته شود، چراكه مسائل مبتلا به روابط دو كشور در يك بسته‌اي قابل تعريف و حل و فصل است.

با تشكر از آقاي دكتر سليماني كه وقت خود را در اختيار موسسه ايراس قرار دادند.

تنظيم: علي‌رضا نوري

https://ccsi.ir//vdch.qnzt23nzqftd2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

عضويت در خبرنامه