خبرگزاری شفقنا در مصاحبه با حسن بهشتی پور، کارشناس ارشد مسایل استراتژیک، به بررسی تحلیلی دلایل رشد افراط گرایی در منطقه از خاورمیانه تا آسیای مرکزی و قفقاز و همچنین علل تفاوت نرخ رشد و مسیر آن در مناطق مختلف و همچنین چشم اندازهای پیش رو پرداخته است.
شفقنا: به لحاظ نفوذ گروه های افراطی متاسفانه منطقه خاورمیانه در سالهای اخیر بستر خوبی برای فعالیت، گسترش و تکثیر گروه های تندرو به خصوص پس از بهار عربی بود. اکنون شاهد هستیم موج فعالیت این گروه ها به منطقه قفقاز و آسیای میانه سرایت کرده است. فکر می کنید امکان دارد به نوعی پس از اینکه خاورمیانه دستخوش درگیری با گروه های افراطی و تندرو شده است، منطقه قفقاز هم به سمت چنین درگیری هایی برود؟
بهشتی پور: بعید می دانم. در بستر منطقه خاورمیانه گروه های تندروی وهابی و سلفی ازسالها قبل سرمایه گذاری کردند، گسترش یافتند و نفوذ خود را روز به روز افزایش دادند. در قفقاز و آسیای مرکزی نتوانستند آنقدر که در خاورمیانه بستر لازم را داشتند، نفوذ کنند، زیرا بستر لازم فراهم نبوده است.
دراین مناطق ازنظر فرهنگی سطح گرایش به اسلام تندرو هنوز در آن سطحی که تندروها درخاورمیانه نفوذ دارند، نرسیده است. اینکه درآینده چنین نفوذی گسترش یابد، بستگی به رفتار دولتهای آن کشورها دارد. اگر سرکوب آزادی های اجتماعی و سیاسی و فقر در کشورهای حوزه قفقاز بیشتر باشد، نفوذ این گروه ها هم بیشتر خواهد بود. به دلیل اینکه معمولا گروه های تندرو یا در کشورهایی که آزادی های سیاسی و اجتماعی به شدت سرکوب می شود، ترویج می شوند یا درکشورهایی که فقر بیشتر است. اگر کشورهای قفقاز بتوانند سطحی از رفاه اقتصادی و اجتماعی را ایجاد کنند، در مرحله اول جلوی نفوذ این گروه ها را گرفته اند. برای مثال آذربایجان در ده سال گذشته به دلیل گران شدن قیمت نفت، از نظر سطح رفاه اقتصادی بسیار پیشرفت کرده است و وضع اقتصادی مردم آنجا مانند کشورهای آسیای مرکزی نیست. در تاجیکستان یا در دره فرغانه در مجموعه کشورهای قرقیزستان و ازبکستان واقعا مشکلات اقتصادی بیداد می کند و این بستر خوبی را برای رشد افراط گرایی فراهم کرده است تا این گروه ها بتوانند با پولهایی که ازکشورهای عربستان، امارات و قطر می گیرند؛ تبلیغات خود را گسترش دهند. نکته مهم دیگر این است که بهرحال وقتی آزادی های فرهنگی و سیاسی محدود شود، رشد افراط گرایی و گرایش به گروه های تندرو را تشدید می کند. امیدوارم در سال آتی وضعیت کشورهای آسیای مرکزی مقداری به سمت اصلاحات برود. اگر اصلاحات سیاسی و اقتصادی انجام بگیرد بستر لازم برای ترویج چنین تفکراتی آماده نمی شود یا بهتر است بگویم از بین می رود، ولی اگر سیاستهای سرکوب آزادی های اجتماعی و فرهنگی درکشورها ادامه یابد و مشکل فقر هم حل نشود، خود به خود زمینه مناسبی برای رشد گروه های اسلامی تندرو، گروههای سلفی و وهابی به ویژه درمنطقه آسیای مرکزی و قفقاز فراهم میشود.
شفقنا: پس معتقدید در منطقه قفقاز گروه های افراطی نتوانستند به شدت خاورمیانه نفوذ کنند؟
بهشتی پور: بله. به شدت خاورمیانه موفق نشدند در قفقاز گسترش یابند و همان مشکلاتی که پس از بهار عربی در خاورمیانه به وجود آوردند را در قفقاز به وجود آورند. اکنون آنها نتوانستند در قفقاز نفوذ کنند ولی ممکن است در ده سال آینده اگر وضعیت اقتصادی بدتر شود، ازاین فضا استفاده کنند.
شفقنا: چرا جوانان منطقه قفقاز به اندازه ای که جوانان منطقه خاورمیانه و کشورهای عربی تحت تاثیر اندیشه های این گروه ها قرار گرفتند، جذب تفکرات گروه های تکفیری نشدند؟
بهشتی پور: زیرا فضای اجتماعی و فرهنگی قفقاز بسیار متفاوت با خاورمیانه است. اولا قفقاز شمالی یعنی داغستان، چچن، اینگشویا و قره چای مناطقی هستند که جمهوری های خودمختار قفقاز شمالی را تشکیل می دهند و در حوزه روسیه هستند و در قفقاز جنوبی یعنی جمهوری آذربایجان، گرجستان و ارمنستان فضای بسیار اندکی برای فعالیت های وهابی گری و سلفی گری فراهم است. یعنی موقعیت آنطور که در خاورمیانه فراهم است، هنوز برای رشد تکفیری ها در قفقاز مناسب نیست.
در این میان دره فرغانه در آسیای مرکزی یک استثناء محسوب می شود ، دره فرغانه شامل سه استان قرقیزستان، یک استان ازبکستان و یک استان سغد در شمال تاجیکستان می شود. دره بسیار بزرگی که از زمان شوروی به وجود آمد و حالا به مرکزی برای اسلام گرایی به ویژه اسلام گرایی تندرو تبدیل شده است. یعنی گروه های افراطی به دلیل فقر و مشکلات حاکم در کشورهای آسیای مرکزی و از طرف دیگر سرکوب آزادی های فردی و اجتماعی ، توانستند در این منطقه گسترش یابند.همچنانکه در خاورمیانه بسترهای کافی برای تکثیر این گروه ها فراهم است و متاسفانه اکثر رژیم های حاکم در خاورمیانه به ویژه در کشورهای عربی حکومت های غیردموکراتیک و سرکوبگر هستند. از طرف دیگر در کشور مصر یا در کشور دیگری مانند یمن، فقر اقتصادی بیداد می کند و در نتیجه این مشکلات خود فضا را برای فعالیت های افراطی گری و وهابی گری با کمک های مالی کشورهایی مانند عربستان مناسب می کند، ولی در قفقاز و آسیای مرکزی اساسا بستر آنطور که در خاورمیانه فراهم است فراهم نیست. مگر اینکه در ده سال آینده این بستر فراهم شود، البته این بستگی به سیاستهای دولتها، وضعیت اقتصادی و نوع رفتار آنها با مردم بستگی دارد.
شفقنا: پس از بهار عربی در خاورمیانه که به تعبیری به خزان نشست، تحرکات و اعتراضات در حوزه اوراسیا مشاهده می شود. ترکیه از یک طرف درگیر است و اوکراین هم به تازگی دستخوش بحران شده، آیا امکان دارد تحرکات و اعتراضات خاورمیانه به نوعی به منطقه قفقاز یا اوراسیا انتقال پیدا کند؟ اتفاقات اوکراین و ترکیه چه تاثیری بر منطقه قفقاز خواهد داشت ؟
بهشتی پور: این آشوبها و بحران ها از یک طرف نتیجه رقابتهای قدرت های سلطه گر یعنی آمریکا، اتحادیه اروپا و و روسیه است که در عرصه بین المللی با یکدیگر رقابت و چالش دارند، از طرف دیگر به رفتار حکومت این کشورها برمی گردد. وقتی دیکتاتوری مثل مبارک در مصر حاکم بود، مردم انقلاب کردند و انتظار بود مناسبات سیاسی، اجتماعی گذشته تغییر کند که تغییر نکرد و نظامیان اجازه ندادند. دولت جدید هم میراث دار مبارک است. عامل بحران ها فقط مربوط به عوامل خارجی نیست، عوامل داخلی نیز تاثیرگذاراست که مهمترین آن رفتار حکومتها و سیاست هایی است که علیه ملت خود اتخاذ میکنند. از طرف دیگر انگیزه های مردم یعنی استقلال طلبی، آزادی خواهی و استکبار ستیزی به معنی مخالفت با مداخله خارجی می تواند در اوکراین هم وجود داشته باشد یا در کشور دیگری در آسیای مرکزی هم می تواند شکل بگیرد، اما برای این مناطق هنوز در مراحل مقدماتی این موضوعات است نه مراحل نهایی. برای مثال نشانه ای از بحران شدید در منطقه قفقاز مشاهده نمی شود تا آنچه شبیه به اوکراین رخ داده در یکی ازاین کشورها رخ دهد.
البته ممکن است دوسال دیگر این اتفاق بیافتد و بالقوه فضا فراهم شود اما هنوز بالفعل نشده است. به عنوان نمونه می توان گفت در قفقاز و آسیای مرکزی ، نارضایتی عمومی علیه سیاستهای دولتها وجود دارد و همین عامل ، بستر مناسب را برای رقابت دولتها ی رقیب در این کشورها فراهم کرده است . اما در کشوری مانند ترکیه این نارضایتی عمومی بالقوه هنوز بالفعل نشده است. در حالی که در اوکراین این موضوع به شکل حادی رسید و در عمل فضا برای رقابت و جنگ قدرت بین هواداران روسیه و هواداران اتحادیه اروپا و امریکا فراهم شد.
در اوکراین نمی شود همه چیز را گردن رقابت های قدرت های خارجی انداخت. اگرچه سیاست های دولتها ی رقیب مهم هست. اما اگر دولت خردمندی در اوکراین سر کار بود، بستر را فراهم نمی کرد تا مردم به خیابان ها بیایند و از آنطرف احزاب مخالف هم شیوه بدی را انتخاب کردند. به جای اینکه از طریق قانونی خواستار تغییر دولت شوند به خیابان ها آمدند و به مراکز دولتی حمله کردند. این شیوه ها بهانه خوبی فراهم کرد تا خارجی ها برای اوکراین تصمیم بگیرند، در حالی که مردم اوکراین باید برای سرنوشت خود تصمیم بگیرند.
این حوادث ممکن است روزی در گرجستان تکرار شود، چنانچه درسال ۲۰۰۳ اتفاق افتاد یا در قرقیزستان درسال ۲۰۰۵ شاهد بودیم. ممکن است در ازبکستان و قزاقزستان هم این موضوع تکرار شود. اما اینها ارتباط مستقیمی به افراط گرایی و رشد گرایش های وهابی گری ندارد. بلکه در ریشه یابی بحران اوکراین یا ترکیه باید به نارضایتی داخلی مردم و سیاستهای غلط دولتهای حاکم و مداخلات و رقابتهای قدرت های خارجی با هم توجه کنیم . توجه به این هر دو عامل به درک دقیق تر ریشه های بحران کمک می کند. این نوع بحران ها هم به خاورمیانه و آسیای مرکزی و قفقاز محدود نمی وند. شما ببینید در تایلند چه تظاهرات گسترده ای برای تغییر قدرت برپا است. یا در ونزوئلا نیز تظاهرات گسترده برای تغییر دولت برگزار می شود همچنانکه در بعضی ازکشورهای آفریقایی نیز شاهد این تحولات هستیم بنابراین می بینیم فقط محدود به منطقه خاورمیانه یا قفقاز نمی شود.
شفقنا: به سیاستهای برخی دولت های قفقاز مانند دولت جمهوری آذربایجان و گرجستان بپردازیم. در جمهوری آذربایجان حدود ۷۰ الی ۸۰ درصد جمعیت مسلمان وجود دارد و این جمعیت در گرجستان کمتر از ۹ تا ۱۰درصد تخمین زده می شود، اما در سال های اخیر دولت ها سیاستهایی در پیش گرفته اند که به نظر می رسد نوعی ترس از گسترش تشیع یا گسترش اسلام در برخی نهادها مانند نهادهای آموزشی یا اداری است و وضع قوانینی مانند اداره جامعه روحانیت در گرجستان و غیره این فکرها را به ذهن متبادر می کند. این طور سیاستها را چطور ارزیابی می کنید؟ آیا صرفا قوانین عادی هستند یا ناشی از نگاه خاص حکومتها؟
بهشتی پور: این هم از اشتباهات دولتهاست. گروه هایی که منطقی هستند و فعالیت عادی اسلامی می کنند و زندگی عادی خود را دارند و تنها می خواهند نشاط سیاسی داشته باشند و در عین حال فعالیت های دینی خود را انجام دهند، سرکوب می کنند. به دلیل اینکه حکومت خود را سکولار می دانند به تفکرات معقول و منطقی اسلامی اجازه فعالیت نمی دهند و در نهایت این اجازه ندادن فضا را برای تندروی بازتر می کند. وقتی جلوی فعالیت آزاد گرفته می شود و محدودیت برای ورود به مساجد یا حجاب خانم ها وجود دارد یا مشکلات مختلف برای فعالیتهای سیاسی یک مسلمان در حزب اسلامی جمهوری آذربایجان وجود دارد این فضا را به سمت تندروی باز می کند. یعنی گرایش به تندوری پیدا می شود، وقتی گروه هایی که فعالیت عادی اسلامی انجام می دهند سرکوب می شوند یا برای فعالیت آنها محدودیت ایجاد می شود، این به طور طبیعی جوانان را به سمت گروه های افراطی و شعارهای ساختارشکنانه سوق می دهد. در نتیجه آنها موضوع براندازی را مطرح می کنند و می خواهند به سمت تغییر دولتها بروند، دست به خشونت بزنند و کار مسلحانه انجام دهند. یعنی این سرکوب نتیجه عکس می دهد.
متاسفانه دولتهای منطقه قفقاز و آسیای مرکزی تلاش نمی کنند تا به طور واقع بینانه فعالیتهای احزاب معتدل را آزاد کنند و حتی فعالیتهای دینی را که به شکل معمول انجام می شود آزاد بگذارند تا از جذب جوانان ناراضی سرکوب شده توسط گروه های تندرو جلوگیری کنند.
این متاسفانه واقعیتی است که درچندسال گذشته شاهد بودیم، گروههای معتدل مثل حزب اسلامی جمهوری آذربایجان که یک حزب معتدل است و تندرو نیست، سرکوب می شوند و به آنها انگ تندروی می زنند و انواع و اقسام مشکلات را برای آنها به وجود می آورند. می گویند از آنها مواد مخدر گرفتند یا اسلحه پیدا کردند، درحالی که این گروهها اصلا اهل خشونت نبودند و نیستند. این نوع برخورد موجب می شود گروه های تندرو از این فضا استفاده کنند. مثل همین موضوع در ازبکستان و تاجیکستان هم هست. وقتی نهضت اسلامی که حزب معقول و معتدلی است، سرکوب می شود و برای آن محدودیت ایجاد می شود گرایشهای اسلامی به سمت حزبی مثل حزب حرکت اسلامی که یک حزب تندروی وهابی و تکفیری است، می رود. بنابراین واقعیت این است که اگر دولتهای منطقه قفقاز و آسیای مرکزی دنبال مبارزه عملی با گروه های افراطی و تندرو هستند، باید سیاستهای خود را در برخورد با گروه های معتدل اسلامی تغییر دهند.
شفقنا: جمهوری آذربایجان و گرجستان قرابت های فرهنگی و تاریخی بسیاری یا یکدیگر دارند، اما عملا مشاهده می شود در سیاست خارجی ایران و این دولت ها نتوانستند به هم نزدیک شوند و به یک متحد منطقه ای برای هم تبدیل شوند. فکر می کنید با بهبود وضعیت سیاست خارجی ایران در سالهای آینده امکان ترمیم روابط این کشورهای همسایه وجود دارد؟
بهشتی پور: بین ایران و کشورهای قفقاز ، فرهنگ و میراث مشترک وجود دارد و ما به این میراث مشترک افتخار می کنیم. سیاست خارجی ایران اگر بخواهد با این کشورها از موضع بالا برخورد کند، در ادامه روابط موفق نخواهد بود. همانطور که ما نمی پسندیم کشورهای غربی از موضع بالا با ما برخورد کنند و معرتض می شویم و خواهان نگاه برابر هستیم. در مورد کشوری مثل جمهوری آذربایجان، گرجستان یا ارمنستان هم نباید این برخورد از سوی ایران صورت بگیرد. باید خود را با آنها برابر ببینیم و موضع برابر را حفظ کنیم. منافع مشترک را بیابیم و سعی کنیم روابط را تغییر دهیم. رویکرد سیاست خارجی ایران اگر به این سمت برود که موضع برابر و منافع مشترک را با مجموعه این کشورها حفظ کند، قطعا موفق خواهد بود.
منظور من از موضع برابر به لحاظ حقوق است، والا همه می دانند امکانات کشور ایران با کشور ۴- ۵ میلیون نفری گرجستان برابر نیست، اما از لحاظ حقوق، شان و منزلت سیاسی-اجتماعی مردم گرجستان باید از موضع برابر انسانی با ایران صحبت کرد. تاریخ و میراث مشترک و فرهنگ قوی بین ایران و جمهوری آذربایجان، گرجستان و ارمنستان وجود دارد. بنابراین اگر این رویکرد تعدیل یابد، بسیار می توان موفق تر عمل کرد و روابط را گسترش داد. یکی از دلایل ناکامی در نزدیکی به این کشورها این بوده است که ایران همیشه از موضع بالاتر با آنها برخورد کرده و آنها را نگران کرده است. از طرف دیگر سیاستهای کشورهایی مثل آمریکا و روسیه که مایل نبودند ایران رابطه خود را با این کشورها گسترش دهد نیز اثرگذار بوده است. این قدرتها تا جایی که توانستند کارشکنی کردند و اگر ما می خواهیم رابطه اصولی و عمیق پیش رود به جای اینکه از موضع بالا با آنها برخورد کنیم باید از موضع برابر برخورد کنیم و در عین حال دنبال این باشیم از تاریخ و فرهنگ و میراث مشترک در جهت گسترش مناسبات سیاسی،اقتصادی،فرهنگی در همه ابعاد استفاده کنیم. زمینه های مساعدی وجود دارد و دولت جدید می تواند بالاقوه این روابط را تعمیق بخشد، البته من هنوز مشاهده نکردم رویکرد دولت در برابر این کشورها تغییر کرده باشد.
شفقنا: چند ماه پس از انتخاب آقای روحانی هم گرجستان لغو روادید را نقض کرد...
بهشتی پور: لغو روادید را نقض کرد. به این معنا که روادید برای مسافران ایرانی در سفر به گرجستان لازم نبود ولی این تصمیم لغو شد. در واقع این هم فشار امریکایی ها بود. آنها به دولت قبلی گرجستان فشار آوردند و گفتند ایرانی ها برای دور زدن تحریم از فضای گرجستان استفاده می کنند و گرجستان هم لغو روادید را نقض کرد. اکنون دولت گرجستان تغییر کرده است. آقای مارگولاشویلی رییس جمهور است و نخست وزیر جوانی به همراه یک تیم جوان بر سر کار هستند. فضا مناسب است و به نظر من ایران باید با دولت جدید گرجستان روابط را دومرتبه از سر بگیرد. البته روابط برقرار است و باید سعی شود روابط گسترش یابد.