دکتر فیروز دولتآبادی، سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در ترکیه، شناخت عمیقی از سرزمین آناتولی و تحولات سیاسی تاریخ جمهوری ترکیه دارد. وی همچنین در حوزههای مدیریت و مطالعات اقتصادی و تجاری، دارای تجارب ارزشمندی میباشد. دولتآبادی از آن دسته دیپلمات های ایرانی است که انتقادات جدی از فعالیت های وزارت امور خارجه ی کشورمان در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد دارد. وی همواره بر این باور است که جمهوری اسلامی ایران میتواند با تبعیت از یک استراتژی دیپلماتیک صحیحی و مدبرانه، بر سطح قدرت خود در معادلات منطقه ای و جهانی بیفزاید. در گفتگو با ایشان، از روابط ایران و ترکیه و ارتباط این موضوع با تحولات سوریه و مصر و همچنین روابط آنکارا - بغداد و آنکارا - اربیل سخن به میان آمد.
کردپرس: همچنان که اطلاع دارید احمد داوداوغلو وزیر امور خارجه ی ترکیه به نیابت از سوی رییس جمهور کشورش عبدالله گل، در مراسم ادای سوگند رییس جمهور ایران شرکت کرد. تا چند روز پس از بازگشت آقای داوداوغلو از تهران، ایشان مرتبا به بیان اهمیت دیدار کوتاه خود با آقای روحانی اشاره کرده و اعلام کردند که لازم است در آینده ای نزدیک، به منظور تقویت روابط تهران – آنکارا، آقای روحانی به ترکیه دعوت شود. فکر می کنید با تغییراتی که در قوه ی مجریه و دستگاه دیپلماسی کشور صورت گرفته، آیا شاهد تغییرات نوینی در روابط ایران و ترکیه نیز خواهیم بود؟
دولتآبادی: بله. بدون شک تحولات مثبتی در روابط تهران – آنکارا در راه است. طی چند سال اخیر بین دولت ترکیه و آقای احمدی نژاد رابطه ی پایدار و قابل اعتمادی به وجود نیامد. نگاه ترکیه به مواضع آقای احمدی نژاد این بود که حرف ها و مواضع سیاسی ایشان هر آن ممکن است دستخوش تغییرات شود. بخشی از مساله ی سکون و عدم پویایی در روابط ایران و ترکیه طی چند سال اخیر این بود و بخش دیگر نیز به مواضع آقای احمدینژاد مربوط بود. ایشان چهره ای خشن، خشک و دور از انعطاف به نمایش گذاشتند. ایشان در سیاست خارجی، بینش دینی و شیعی را به گونه ای عرضه می کردند که نمی توانست برای ترکیه جذاب باشد. از این گذشته مشکلات دیگری در روابط ما به وجود آمد و مثلا ما مذاکرات هسته ای را به خارج از ترکیه و استانبول منتقل کردیم و مجموعا فضایی به وجود آمد که روابط ترکیه و ایران دارای پایداری و عمق چندان قابل توجهی نباشد. در کنار همه ی این مسائل، معضل سوریه و اختلاف نظر عمیق ما در این حوزه، مسائل را پیچیده تر کرد و متاسفانه روابط ایران و ترکیه در مسیری قرار گرفت که شرایط هماهنگ و مطلوب گذشته را از دست داد.
من فکر می کنم با آمدن آقای روحانی به عنوان رییس جمهور جدید، همچنان که در فضای بین الملل تغییرات مثبتی در رویکرد کشورها نسبت به ایران به وجود آمده، به طریق اولی در روابط ایران و ترکیه نیز تحولات مثبتی به وجود می آید. از این به بعد ترکیه و ایران می توانند مسائل و مشکلات خود را از طریق مذاکره و گفتگو پیگیری کنند. آنان شناخت خوبی از آقای روحانی دارند و من معتقدم که روابط ما بسیار بهتر از گذشته خواهد بود.
کردپرس: آیا اختلاف نظر مبنایی ایران و ترکیه در حوزه ی مسائل سوریه به همین روال ادامه پیدا خواهد کرد یا فکر می کنید دو طرف برای گذر از وضعیت موجود، راه دیگری پیدا خواهند کرد؟
دولتآبادی: حتما راهی پیدا می شود. دولت ترکیه در حال حاضر به این نتیجه رسیده که سیاست های غلط و نادرستی را در حوزه ی سوریه در پیش گرفته و حالا این واقعیت را پذیرفته است که نمی تواند به روال قبلی ادامه دهد. آنکارا می داند که در خصوص سوریه مواضع ناشایستی اتخاذ کرده و نباید برای تغییر حکومت سوریه به آن شکل وارد میدان می شد. مساله دیگراین است که همچنان که پیش تر هم گفته ام، ما به عنوان جمهوری اسلامی ایران، وظیفه داریم که همسایه ی خود ترکیه را از باتلاقی به نام حبران سوریه خارج کنیم. با فاصله گرفتن و حرف نزدن، مشکل روابط ما حل نخواهد شد. من فکر می کنم که در شرایط مثبتی که در حال حاضر به وجود آمده، آقای روحانی فرصت این را در اختیار دارد که به سوی مذاکره حرکت کند و ترکیه را نیز به میدانی بیاورد که اتخاذ راهکار سیاسی و شیوه های قانونمند برای حل مشکلات سوریه را بر سیاست ها و مواضع پیشین خود ترجیح دهد. همان طور که مقام معظم رهبری (مدظلهالعالي) هم فرمودند، مخالفین سوری باید سلاح خود را کنار بگذارند و دولت سوریه هم باید به حرف های آنها گوش دهد و ایران و ترکیه یک فضای تضمینی مناسب را فراهم بیاورند که مخالفین سوری بتوانند از راه فعالیت های سیاسی به خواسته های خود برسند و بحران سوریه در مسیری بیفتد که خود مردم سوریه از راه برگزاری انتخابات، سرنوشت کشور خود را تعیین کنند. اگر در نتیجه ی آرای آنان، باز هم بشار اسد انتخاب شد که قاعدتا باید از سوی مخالفین هم پذیرفته شود و اگر شخص دیگری هم انتخاب شد که به همین شکل باید به عنوان نماینده ی ارده ی مردم سوریه در راس حاکمیت سوریه قرار بگیرد.
کردپرس: طی چند ماه اخیر در بحران سوریه و به ویژه در حلقه ی مخالفین سوری در استانبول، اتفاقات جدیدی افتاده که یکی از این اتفاقات، کمرنگ شدن نقش قطر و برجسته شدن نقش عربستان سعودی در هدایت مخالفین سوری است. کما این که این موضوع به عینه در انتخاب آقای احمد عاصی الجربا به عنوان رییس جدید شورای ائئتلاف مخالفین سوری و همچنین در استعفای غسان هیتو نخست وزیر دولت موقت، کاملا مشهود بود. آیا به نظر شما، نفوذ و توان منطقه ای ایران و ترکیه، می تواند پرونده ی سوریه را از دست عربستان سعودی و دیگر رقبا خارج کند و در روند حل بحران سوریه، تهران و آنکارا بیشترین نقش را ایفا کنند؟
دولتآبادی: اساسا عربستان سعودی دارای ظرفیت سیاسی چندانی برای حل مسائل منطقه نیست و نهایتا فقط می تواند از راه تزریق پول به دنیال مقبولیت نسبی منطقه ای باشد. از این گذشته قطر هم دارای ظرفیت منطقه ای مشهود و تاثیرگذاری نیست و اگر ترکیه وارد میدان نمی شد، عربستان و قطر هم در این حوزه تا این اندازه پیش نمی آمدند. اساسا عربستان و قطر دولت های مهمی نیستند و پول های آنها نیز نمی تواند نقش چندانی در معادلات منطقه ایفا کند. این ها نظام های قبیله ای و دولت شهرهای کوچکی هستند که به خاطر منابع نفتی خود تمایل دارند در مسائل منطقه حضور پیدا کنند. اما به نظر من این دو کشور در بحران سوریه هم دارای اهمیت چندانی نیستند و چنین نیست که اگر قطر کنار برود و عربستان به میدان آمده و پول بیشتری خرج کند، مساله ی سوریه نیز سمت و سویی دیگر پیدا کند.
اما موقعیت ترکیه متفاوت است. ترکیه پتانسیل آن را دارد که در حوزه ی حل مساله ی سوریه، در کنار ایران نقش مهمی را بر عهده بگیرد و شرایط هم به گونه ای است که ترکیه فقط در صورت همراهی با ایران می تواند در مساله ی سوریه کارگر و تاثیرگذار باشد و آقای روحانی هم به این مساله اشاره کردند که ایران، ترکیه و سوریه باید در کنار هم قرار گرفته و برای حل بحران، راهکار ارئه دهند و قاعدتا عراق هم در این حوزه می تواند نقش تاثیرگذاری داشته باشد و مطمئنا می توان با برگزاری مذاکرات چندجانبه، نتایج مطلوبی به دست آورد.
کردپرس: حالا که به اهمیت نقش عراق اشاره کردید، اجازه بدهید درباره ی موضوع روابط ترکیه و عراق هم از شما سوال کنیم. طی دو سال گذشته، آنکارا به همان اندازه که به اربیل و به عبارتی دیگر به اقلیم کردستان عراق نزدیک شده، از بغداد فاصله گرفته و ظاهرا در شرایط کنونی، روابط ترکیه و عراق در سطح مطلوبی نیست. گفته می شود که در حال حاضر حجم مبادلات اقتصادی بین ترکیه و اقلیم کردستان عراق به رقمی بین ۱۲ تا ۱۴ میلیارد دلار رسیده است و این میزان، حتی بیشتر از میزان مبادلات ترکیه با عراق است. آیا ادامه ی این وضعیت می تواند شکاف ایجاد شده را عمیق تر کند؟
دولتآبادی: من معتقدم که رابطه ی ترکیه و اقلیم کردستان عراق را نمی توان یک رابطه ی پایه ای دانست. از این گذشته حجم اقتصاد اقلیم کردستان عراق به گونه ای نیست که توان هضم ۱۲ میلیارد دلار را داشته باشد. این ساختار نمی تواند اجازه دهد که چنین تعاملی ادامه پیدا کند. کشوری که به سمت واردات و صاردات میلیارد دلاری برود، باید پیش از هر چیز درآمد کلان داشته باشد. این اعداد و ارقام، گمراه کننده به نظر می رسد و به نظر من تطابق چندانی با حقیقت ندارد.
کردپرس: آیا ممکن است ترکیه در کوتاه مدت ناچار شود که برای ترمیم و بهبود روابط خود با حکومت مرکزی عراق، اقدام کند؟
دولتآبادی: به هر حال عراق دارای یک حکومت مرکزی، رسمی و شناخته شده است و کشور عراق نیز در جهان به عنوان کشوری دارای تاریخ وپشتوانه ی رسمی شناخته می شود اما اقلیم کردستان دارای چنین جایگاهی نیست و مدیریت روباط سیاسی ترکیه، قاعدتا زمانی آسان تر است که آنکارا دیپلماسی خود را با بغداد پیش ببرد. باید بپذیریم که اقلیم کردستان، فعلا دارای یک ساختار شبه خودمختار با ترکیب عشیرتی است و مسیری طولانی برای دولت شدن در پیش رو دارد و دست کم پنجاه سال زمان لازم است تا اقلیم کردستان عراق به شرایطی برسد که دارای ساختار دولتی رسمی و معتبر برسد. اگر بخواهیم در این حوزه به مثال روشن و بارزی اشاره کنیم، می توانیم از افغانستان مثال بیاوریم که با آن همه سابقه ی حکومت داری؛ هنوز هم در شرایطی است که دولت در این کشور استقرار نیافته و حاکمیت فعلی نیز یک نظام پیش از شکل گیری دولت نظام مند است. لذا من بخشی از مسائلی را که راجع به اقلیم کردستان مطرح شده، در راستای تلاش برای هویت سازی می بینم و از دیگر سو مساله ی اوج گرفتن روابط ترکیه و اقلیم کردستان نیز معلول شرایط منطقه است و از عنصر پایداری و اصالت برخوردار نیست. ترکیه پس از شکست در حوزه ی سوریه، تلاش کرده تا با حرکت در مسیر معادلات کُردی نقش خود را ترمیم کند اما این اقدام نتیجه بخش نیست و در هر حال آنکارا ناچار است که روابط خود با بغداد را بهبود دهد.
کردپرس: برخی از تحلیل گران بر این باورند که تحولات مصر و شکست مُرسی و اخوان المسلمین، می تواند بر مسائل ترکیه هم تاثیر بگذارد. شما با این نگرش تا چه اندازه موافق هستید؟
دولتآبادی: من فکر نمی کنم تحولات مصر، تاثیر چندانی بر مسائل ترکیه بگذارد. به نظر من اندیشه ی اخوانی در جهان عرب و در جهان اسلام دارای یک پتانسیل مشهود است که جایگاه اصلی آن در کشور مصر است و یک قرن تجربه پشت این اندیشه وجود دارد. این پتانسیل پس از مدت ها آزاد شده و به قدرت تبدیل شد و محمد مُرسی هم نماد این اندیشه ی به قدرت رسیده بود. اما واقعیت های عینی دنیای سیاست به ما نشان داد که معادلات موجود به سادگی قابل حل نیستند کما این که بانیان حزب عدالت و توسعه در ترکیه، برای به قدرت رسیدن، نزدیک به بیست سال تلاش کردند و چندین کودتا و بحران سیاسی را پشت سر گذاشتند تا بینش متعادلی نسبت به اندیشه های اسلامی به وجود بیاید و اجازه دهند که این جریان آرام آرام قدرت پیدا کند و از مفهوم شریعت به سوی مفهوم دین حرکت کند. در شریعت، رویکردها و نگرش های عمومی، حالت سختگیرانه ای دارد اما در مفهوم دین، شاهد نرمی و انعطاف بیشتری هستیم. در واقع دولت کنونی حزب عدالت و توسعه یا دولت اردوغان را باید محصول تحولاتی بدانیم که از دهه ی هفتاد و هشتاد میلادی به بعد در ترکیه روی داده است. لذا در بینش های اخوانی هم تحولاتی روی می دهد.
سیاستمداران، مشروعیت خود را از فضای ملی کشور خود می گیرند، نه از مسائل بین المللی. در واقع مسائل بین المللی می تواند یاریگر خوبی برای کسب آرا باشد اما همچنان که اشاره کردم؛ سیاستمداران مشروعیت خود را از محیط داخلی کشور و جامعه ی خود می گیرند. لذا مشروعیت حزب عدالت و توسعه در محیط داخلی ترکیه می تواند به خاطر مسائل مصر و سوریه تا حدودی تحت تاثیر قرار بگیرد اما تاثیر مزبور، نمی تواند در حد تعیین کننده ای باشد.
موضوع مصر را در مقایسه با تحولات دینی و سیاسی چند سال اخیر ترکیه می توان چنین تحلیل کرد که آمریکا، اسراییل و غرب به دنبال آن هستند که ظرفیت سیاسی و اجتماعی اخوان المسلمین مصر در مسیر دیگری بیفتد و به نوعی اتفاقات دهه ی هشتاد ترکیه در مصر نیز تکرار شود. در سال ۱۹۸۰ میلادی در ترکیه، نظامیان کودتا کرده و قدرت را در دست گرفتند و جریان اسلامگرای اربکان نیز بعدها، در ترکیه با ز هم با کودتا مواجه شد. در خصوص مساله ی اربکان ما شاهد این بودیم که رویه ی سیاسی و فکری او تغییری نکرد اما کاری کردند که رفته رفته پتانسیل این جریان کاهش یافته و از دل آن، جریان اسلامی دیگری سربرآورد و احتمال دارد که در مصر نیز شاهد چنین تغییراتی باشیم و در آینده با رویه های جدید حکومت داری اخوانی ها مواجه شویم.
گفتگو: محمدعلی دستمالی
منبع: خبرگزاري كردپرس