دکتر ابومحمد عسگرخانی استاد روابط بینالملل دانشگاه تهران معتقد است که غربیها بدنبال نوعی بالکانیزاسیون در منطقه هستند که برخی کشورهای منطقه نیز نادانسته به آن دامن میزنند. دکتر عسگرخانی در حال حاضر رئیس مرکز بین المللی مطالعات عالی دانشگاه تهران است و آنچه که در ادامه خواهد آمد گفتگویی کوتاه در خصوص بالکانیزاسیون در خاورمیانه است.
پرسش: به عنوان نخستین سئوال، شما در برخی از سخنرانیهای خود در دانشگاهها و مراکز علمی داخلی و خارجی از وجود روندی بنام بالکانیزه کردن خاورمیانه نام میبرید، لطفاً بفرمایید مراد شما از بالکانیزاسیون و اثرات آن چیست؟
عسگرخانی: بالکانی کردن یا بالکانیزاسیون به روندی از سیاستگذاری گفته میشود که طی آن تمامیت ارضی یک کشور نسبتاً بزرگ و قدرتمند منطقهای بنا به مشکلات و بحرانهای داخلی و تحت تاثیر عوامل و نیروهای خارجی با خطری جدی مواجه شده به نحوی که به مرور زمان شاهد چند تکه شدن و تجزیه آن هستیم.
پرسش: به لحاظ زمانی بالکانیزاسیون از چه زمان و دورهای آغاز شده است؟ و حامیان آن چه اهدافی را دنبال میکنند؟
عسگرخانی: بالکانیزاسیون پس سقوط اتحاد جماهیر شوروی و خروج جهان از عصر دو قطبی آغاز گردیده است و در آن حکمرانان فعلی نظام بینالمللی که شامل آمریکا، اسرائیل و کشورهای اروپای غربی است میکوشند تا در مناطق مختلف جهان، قدرتهای منطقهای ولو در اتحاد با آنها باشند و یا در جبهه مخالف آنها را با این حربه از پای در آورده و مناطق مختلف جهان را خالی از قدرت های منطقه ای کنند. در این روند کشورهای کوچکی تاسیس میشوند که دارای وابستگیهای چندی به مرزهای خارج از خود و بویژه قدرتهای بزرگ هستند و در نتیجه حکمرانان بینالمللی با سهولت بیشتری در این مناطق نفوذ کرده و منافع خود را پیگیری میکنند.
پرسش: چرا این روند را بالکانیزه کردن مینامید؟ تحولات و حوادث دهه ۹۰ و سالهای اخیر در منطقه بالکان اروپا چه تاثیری بر انتخاب این نام برای روند مذکور داشته است؟
عسگرخانی: همانطور که اشاره کردید منطقه بالکان در قلب اروپا را میتوان نقطه نمادین این سیاست نامید چرا که کشور یوگسلاوی طی کمتر از یک دهه دچار بحرانهای مختلف داخلی شد و همچنین به صحنه زورآزمایی و رقابت آمریکا با روسیه ضعیف شده تبدیل شد. بر اثر مسائل موجود و بخصوص دخالتهای غرب، نهایتاً یوگسلاوی به کشورهای کوچکتری تقسیم شد. و از دل این کشور قدرتمند عصر جنگ سرد کشورهای کوچک صربستان، کرواسی، بوسنی و هرزگویین و بعدها کوزوو سر بر آورد. که هیچیک از آنها توانایی قدرت و تاثیرگذاری پیشین بصورت منطقهای را ندارند.
پرسش: در کل مکانیسمهای اجرایی و عملی کردن بالکانیزاسیون چگونه است؟ به عبارت دیگر با توسل به چه راهها و شیوههایی در مناطق مختلف بالکانیزه کردن رخ میدهد؟
عسگرخانی: امروزه بالکانی کردن به دو شکل مختلف انجام میشود شیوه نخست از طریق نوعی خودمختاری داخلی در کشورهایی که نوعی سیستم فدرال را بصورت تازه برای خود برگزیدهاند رخ میدهد. این در حالی است که این کشورها دارای تجربه و سابقه فدرالیسم و یا برقراری دموکراسی واقعی نبودهاند و در نتیجه این انتخاب سیستم زمینهساز تجزیه آن خواهد شد. کشور عراق مثال گویایی از این نوع بالکانیزاسیون است اینک بیش از دو دهه است که کُردها در شمال عراق دارای یک دولت اسماً خودمختار اما عملاً فراخودمختار در داخل مرزهای عراق شده اند.
نوع دوم بالکانیزاسیون خودمختاری خودخوانده است که در آن بخشی از یک کشور که دارای ترکیب جمعیتی، نژادی –قومی و مذهبی خاص نسبت به سایر نقاط کشور است بصورت یکجانبه اعلام خودمختاری میکند که این خودمختاری از سوی برخی کشورهای خارجی مورد شناسایی قرار میگیرد. بهترین مثال ممکن برای این امر اعلام خودمختاری و سپس استقلال کوزوو است که این خودمختاری به رغم مخالفت روسیه و صربستان مورد شناسایی آمریکا و کشورهای غربی قرار گرفت و تبدیل به یک رویه شد.
پرسش: شما معتقدید منطقه خاورمیانه یکی از مناطق مورد توجه حکمرانان بینالمللی است و آنها مترصد آن هستند تا نوعی بالکانیزاسیون را در این منطقه پیاده کنند، علت انتخاب خاورمیانه برای این منظور چیست؟
عسگرخانی: خاورمیانه یکی از مناطق ژئواستراتژیک خاورمیانه محسوب میشود که با توجه به اهمیت بالای آن، مورد توجه ویژه قدرت های بزرگ بوده و هست به باور من حکمرانان بینالمللی به شدت دنبال پیاده کردن بالکانیزاسیون در خاورمیانه هستند تا در اثر آن قدرت های منطقه ای را دچار بحران و سپس تجزیه کنند.
پرسش: آیا میتوانید مثال های بارز و روشنی از این امر که نوعی فرایند بالکانیزاسیون در حال وقوع را در خاورمیانه شاهد هستیم بزنید؟
عسگرخانی: عراق یکی از گزینه های مورد نظر است که در مرحله ای جدی از بالکانیزاسیون قرار دارد این وضعیت را در منطقه فدرالی و نسبتاً خودمختار شمال عراق مشاهده میکنید. (تهدیدهای گاه و بیگاه بارزانی برای اعلام استقلال خود موید این امر است) و میتوان پیشبینی کرد تمامیت ارضی عراق در آیندهای نزدیک به شدت با خطر مواجه خواهد شد. اما گزینه دیگر ترکیه است من سالها پیش در کنفرانسی در استانبول این خطر را به ترکیهایها و اساتید دانشگاهی آنها گوشزد کردم اما آنها با سیاستهایشان خود قدم در راهی بی بازگشت گذاشته اند که در آن تمامیت ارضی این کشور با خطری جدی مواجه خواهد شد. به باور من کُردها در بیثباتی آینده ترکیه نقشی اساسی بازی خواهند کرد و این مساله در کنار اشتباهات سیاست داخلی و خارجی این کشور چشمانداز ناروشنی از آینده ترکیه و تمامیت ارضی این کشور را ترسیم میکند.
پرسش: یعنی همپیمانی با آمریکا و عضویت در ناتو هم مانع از وقوع بالکانیزاسیون در ترکیه نخواهد شد؟
عسگرخانی: در پاسخ شما باید بگویم هرچند ترکیه عضو ناتو و همپیمان آمریکا و دارای ارتباط دیرینه با اسرائیل است اما باید گفت این کشور واقعیات داخلی کشورش همچون مذهبی بودن آن، وضعیت اقوام و… را فراموش کرده است و همین همراهی با آمریکا و اسرائیل و مشکلات داخلیاش باعث افزایش واگرایی داخلی میشود واگرایی که در استانهای جنوب شرقی آن یعنی منطقه کردستان ترکیه شدیدتر و عمیقتر هم میشود.
لذا در پایان باید تاکید کنم که پارادوکس موجود در رفتار ترکیه که حرکت به سمت غرب و ارزشهای مورد نظر آنها که در تضاد با واقعیات داخلی این کشور و نیز برخی باورهای اصولی جامعه آن است در عصری که در نظام بینالملل، نوعی بالکانیزاسیون در مناطق مختلف جهان تقویت و حمایت میشود باعث خواهد گشت تا ترکیه خود تبدیل به یک کاندیدای جدی برای بالکانیزاسیون شدن گردد.
گفتگو از اردشیر پشنگ
منبع: مرکز بین المللی مطالعات صلح