کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

اجماع فراآتلانتیکی در قفقاز جنوبی؛ نقش و عملکرد ترکیه

رضا بختیاریان، کارشناس مسائل ترکیه

25 دی 1403 ساعت 15:50

شرکای اروپایی-آتلانتیک آنکارا براساس یک ضرورت استراتژیک، جهت محدود کردن نفوذ منطقه‌ای روسیه (و ایران)، انتظار دارند ترکیه با توجه به موقعیت استراتژیک خود، به پیشبرد و گسترش منافع غرب در منطقه عمل کند، به ویژه به ارائه گزینه‌هایی بپردازد که تأثیر اصلی آن تضعیف وابستگی اقتصادی و حمل‌ونقل کشورهای حوزه دریای خزر به روسیه باشد.


مرکز مطالعات اوراسیای ترکیه در یکی از جدیدترین مطالب خود در یاداشتی به قلم مهمت اوغوزهان تولون به بررسی سیاست خارجی ترکیه در قفقاز جنوبی پرداخته است. اوغوزهان تولون که از تحلیل‌گران مرکز مطالعات اورسیای ترکیه در حوزه اروپای شرقی، قفقاز، آسیا، روابط ترکیه-ارمنستان، تاریخ بین‌الملل و تأثیر متقابل دین و سیاست است در یادداشت پیش‌رو تلاش می‌کند، ضمن بیان اهمیت قفقاز جنوبی برای ترکیه، و با نادیده گرفتن نقش و منافع ج.ا.ایران در منطقه قفقاز جنوبی به تبیین سیاست و برنامه ترکیه در این منطقه و حفظ توازن میان منافع متضاد خود با دیگر بازیگران جهانی، یعنی روسیه از یک سو و آمریکا و اتحادیه اروپا از سوی دیگر بپردازد. جهت آشنایی نزدیک مخاطبان ایرانی با دیدگاه‌های کارشناسان ترکیه در مورد قفقاز جنوبی این مقاله ترجمه و منتشر می‌شود.
مهمت اوغوزهان تولون: قفقاز جنوبی دروازه ترکیه به شرق است، که این کشور را از طریق آسیای مرکزی به منطقه آسیا -اقیانوسیه، مرکز نوظهور اقتصادی جهان، متصل می‌‌کند. از نظر هویتی و فرهنگی، نمی‌توان اهمیت قفقاز جنوبی را برای ترکیه نادیده گرفت: جایی که کشور برادر و متحد، جمهوری آذربایجان واقع شده است و ترکیه از طریق آن می‌تواند به جهان ترک در آسیای مرکزی، که شاهد توسعه مداوم سازمان کشورهای ترک در آنجاست، دست یابد. در قفقاز جنوبی، در کنار جمهوری آذربایجان، گرجستان یک شریک قابل اعتماد برای ترکیه در بحث تجارت، انرژی و مسیرهای حمل‌ونقل بوده است و کریدور میانی را شکل می‌دهد که آسیا -اقیانوسیه را به بازارهای پرسود اتحادیه اروپا متصل می‌کند. برای ترکیه، ارمنستان قطعه گمشده این شبکه همکاری منطقه‌ای است. از این‌رو، توافق‌نامه صلح عادلانه و پایدار بین آذربایجان و ارمنستان بعد از خصومت‌های طولانی پس از جنگ سرد، این امیدواری را ایجاد کرده که ارمنستان نیز وارد این شبکه همکاری شود.
 برای اینکه، این شبکه همکاری سودمند با موفقیت عمل کند، ترکیه درگیر یک سیاست خارجی بوده، که به دنبال حفظ صلح و ثبات در قفقاز جنوبی است. از آنجا که رقابت قدرت‌های بزرگ برای نفوذ در این منطقه، ذاتاً برای چنین شبکه‌ای تهدیدکننده است، به همین دلیل، یکی از اولویت های سیاست خارجی ترکیه اجتناب از دشمنی با روسیه (همچنین ایران) در قفقاز جنوبی است. روسیه منطقه را برای منافع امنیتی خود حیاتی می‌داند، زیرا زمانی که منطقه را نادیده بگیرد، هر بازیگر متخاصمی، شانس قابل ملاحظه‌ای برای ورود به «بخش آسیب‌پذیر» قلب روسیه خواهد داشت. این منطقه همچنین به‌عنوان نقطه اتصال حیاتی و جایگزین (و البته بدون دخالت مستقیم غرب) روسیه با جهان خارج عمل می‌کند. بنابراین، هر گونه خصومت با روسیه در این منطقه، نتیجه‌ای جز اقدامات تلافی‌جویانه مسکو برای از ریل خارج کردن تلاش‌های ترکیه در تقویت همکاری‌های منطقه‌ای نخواهد داشت. در نتیجه، ترکیه تصمیم گرفته است در قفقاز جنوبی و فراتر از آن در چارچوبی عمل کند که هیچ یک از طرفین، برای بیرون راندن طرف دیگر از منطقه تلاش نکنند.
 سیاست خارجی ترکیه در قفقاز جنوبی باید این واقعیت را در نظر بگیرد که این کشور عضو سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و نامزد عضویت در اتحادیه اروپا است و در عین حال مایل بوده به‌طور مستقل روابط خود را با کشورهای شرق گسترش داده، تا فضای مانور خود را در سیاست جهانی افزایش دهد. اما اقدامات متوازن ترکیه در خصوص تعهداتش به نهادهای غربی و آرمانش برای روابط همه جانبه‌تر با کشورهای شرقی، بارها مورد انتقاد کشورهای غربی قرار گرفته است. وقتی صحبت از قفقاز جنوبی و فراتر از آن به میان می‌آید، کشورهای غربی خواستار رویکرد خاصی از سوی ترکیه هستند که می‌توان آن را در نقل قول‌های زیر خلاصه کرد: (1)
ترکیه می‌داند نقش مورد انتظارش این است که به‌عنوان یک «میانجی» در فعالیت‌های اتحادیه اروپا و ناتو در منطقه عمل کند، به شکلی که کمترین اعتراض یا تهدید برای منافع روسیه باشد [...].
 شرکای اروپایی-آتلانتیک آنکارا براساس یک ضرورت استراتژیک، جهت محدود کردن نفوذ منطقه‌ای روسیه (و ایران)، انتظار دارند ترکیه با توجه به موقعیت استراتژیک خود، به پیشبرد و گسترش منافع غرب در منطقه عمل کند، به ویژه به ارائه گزینه‌هایی بپردازد که تأثیر اصلی آن تضعیف وابستگی اقتصادی و حمل‌ونقل کشورهای حوزه دریای خزر به روسیه باشد.
تلاش‌های اردوغان، رئیس‌جمهوری ترکیه برای ایجاد مکانیسم‌های دوجانبه با روسیه برای تنظیم درگیری‌ها در قفقاز جنوبی، به دلیل عدم تأمین «اجماع فراآتلانتیک»، مورد انتقاد ایالات متحده و سایر متحدان ناتو قرار گرفته است.
نقل قول‌های فوق و تجمیع دیگر اخبار مربوط به اظهارات مقامات غربی در مورد قفقاز جنوبی، دو نکته را به ذهن متبادر می‌کند:
1. غرب، به ویژه ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا، قفقاز جنوبی را به عنوان میدان جنگ برای نفوذ علیه روسیه و ایران می‌بینند. ایالات متحده و اتحادیه اروپا می‌خواهند سه کشور قفقاز جنوبی را به مدار غرب بیاورند. به همین دلیل است که هم ایالات متحده و هم اتحادیه اروپا به شدت دنبال جذب ارمنستان هستند و سعی می‌کنند روی ناامیدی ارمنستان از روسیه، به خاطر حوادثی که در طول جنگ دوم قره باغ و پس از آن رخ داد، سرمایه‌گذاری کنند. طرحی که به نظر، جواب می‌دهد، زیرا روسیه به دلیل جنگ خود به اوکراین درگیر است و بنابراین در حال حاضر ابزاری برای تحت فشار قرار دادن و حفظ ارمنستان در حوزه نفوذ خود ندارد. در گرجستان نیز، ایالات متحده و اتحادیه اروپا به دلیل نارضایتی‌ از نتایج انتخابات پارلمانی که در اکتبر 2024 برگزار شد، دولت را به تحریم تهدید کرده و ادعا می‌کنند که تقلب قابل‌توجهی در انتخابات صورت گرفته است.  به‌خصوص اینکه روابط گرجستان با کشورهای غربی در چند وقت اخیر به دلیل تصمیم دولت گرجستان برای اتخاذ یک سیاست خارجی متعادل بین روسیه و غرب تیره شده بود. بر این اساس به‌راحتی می‌توان استنباط کرد که هدف نهایی آمریکا و اتحادیه اروپا، نخست به حاشیه بردن و سپس بیرون راندن روسیه (همچنین ایران) از منطقه است.
2. به نظر می‌رسد کشورهای غربی انتظار دارند که سیاست خارجی ترکیه در قفقاز جنوبی، مستقل از منافع غرب نباشد. به عبارت دیگر، هرگونه حرکت ترکیه در منطقه در درجه اول باید جایگاه غرب را در آنجا ارتقا بخشد. اما همانطور که قبلاً گفته شد، این با منافع روسیه و ایران که حضور غرب در منطقه را تهدیدی مستقیم برای امنیت و اقتصاد خود می‌دانند، در تضاد است. علاوه بر این، سیاست‌های تضمین‌کننده جایگاه ترکیه در چشم‌انداز ژئوپلیتیکی در حال تغییر اوراسیا، به نوعی توسط ایالات متحده و اتحادیه اروپا، ذاتاً مضر تلقی می‌شوند. نگرشی که می‌تواند به اعتماد ترکیه نسبت به ایالات متحده و اتحادیه اروپا لطمه بزند، زیرا این تصور را ایجاد کرده، که ایالات متحده و اتحادیه اروپا، ترکیه را به عنوان یک رقیب و نه متحد ناتو و نامزد اتحادیه اروپا ملاحظه می‌کنند. موضوعی که به نقل قول مربوط به «اجماع فراآتلانتیک» گره خورده است. [اما سوال این است] چه زمانی چنین اجماعی حاصل شد؟ چرا که در طول این سال‌ها، ترکیه رویکرد خود را در قفقاز جنوبی، به وضوح به جامعه بین‌المللی نشان داده است و از آنجایی که ترکیه از طریق عضویت یا نامزدی در سازمان‌های مختلف غربی، عضو نهادی جامعه فراآتلانتیک است، چرا هنگام رسیدن به این اجماع از ترکیه مشورتی صورت نگرفت؟ و یا با توجه به معنای کلمه «اجماع»، چگونه می‌توان درباره «اجماع فراآتلانتیکی» در مورد قفقاز جنوبی صحبت کرد، درحالی‌که فاقد نظر ترکیه است؟
این اصطکاک سیاست خارجی بین ترکیه با آمریکا و اتحادیه اروپا به قفقاز جنوبی محدود نمی‌شود. چنانکه، پس از آغاز تهاجم تمام عیار روسیه به اوکراین در فوریه 2022، وضعیت مشابهی به وجود آمد. درحالی‌که ترکیه «در محکومیت روسیه و همکاری دفاعی با اوکراین به غرب پیوست، اما از پیوستن به تحریم‌های غرب علیه روسیه خودداری و روابط منظم اقتصادی را با این کشور حفظ کرد». (2) اقدام متعادل ترکیه در این مناقشه با انتقادات قابل‌توجهی از سوی ایالات متحده و اتحادیه اروپا مواجه شد، هر چند هیچ یک از این دو، رویکرد معقولی برای توجیه چنین انتقادی نسبت به مناقشه ارائه نکردند:
[بازیگران غربی]، جنگ اوکراین و روسیه را فرصتی غیرقابل انکار برای تحقیر و فلج کردن روسیه در عرصه بین‌المللی می‌دانند. دستیابی به این هدف مستلزم پیگیری یک جنگ فرسایشی بی‌رحمانه است، که از فوریه 2022 تاکنون به مرگ بیش از یک میلیون نفر در اوکراین و روسیه منجر شده و می‌تواند سال‌های آینده ادامه داشته باشد. دانستن تاریخ سیاسی به ما اجازه می‌دهد که فرض کنیم محافل غربی طرفدار جنگ، به امید شکست قطعی روسیه، به هیچ وجه اهمیتی نمی‌دهند که اوکراینی‌ها رنج می‌برند، چرا که روس‌ها نیز رنج می‌برند. (3)
این درگیری به سودهای کلانی برای شرکت‌های  نظامی آمریکایی منجر شده، که سیستم‌های تسلیحاتی و مهمات آنها به اوکراین ارسال می‌شود. از این‌رو می‌توان به وضوح دید، زندگی غیرنظامیان و زیرساخت‌های اوکراین در اثر جنگ با روسیه بسیار قدرتمند، عمداً (یا سهواً) توسط غرب و اتحادیه اروپا ویران شده است. اتحادیه اروپایی که برای منابع انرژی خود به ایالات متحده وابسته و در برابر روندهای اقتصادی جهانی آسیب‌پذیر است. در این میان، ترکیه «خود را به‌عنوان یکی از معدود بازیگران قابل اعتماد، که می‌تواند به‌طور همزمان نقطه تماس بین غرب، اوکراین و روسیه باشد، تثبیت کرده است». (4) با در نظر گرفتن این موضوع، رویکرد ترکیه در پیگیری یک سیاست خارجی متعادل در جنگ روسیه و اوکراین اثبات شده است. رویکردی که از منافع ترکیه محافظت می‌کند و به دنبال «محدود کردن، تنش‌زدایی و پایان» درگیری است، «قبل از اینکه دیر شود».
در پایان باید گفت، زمان آن فرا رسیده است که هم آمریکا و هم اتحادیه اروپا متوجه شوند که رویکرد سیاست خارجی ترکیه در قفقاز جنوبی و فراتر از آن، با توجه به تحولات چند سال اخیر و پویایی‌های نظم بین‌المللی کاملاً  منطقی است (5) و به‌رغم اینکه ترکیه عضو نهادینه جهان غرب/جامعه فراآتلانتیک است، اما نمی‌تواند فرصت‌ها و چالش‌های در حال ظهور در همسایگی خود را نادیده بگیرد. این امر به ویژه با توجه به اینکه هم ایالات متحده و هم اتحادیه اروپا، رقابت را به همکاری در سیاست خارجی ترجیح داده و رفتاری تحقیرآمیز نسبت به منافع و حساسیت‌‌‌های ترکیه دارند، صادق است.
 


کد مطلب: 25394

آدرس مطلب :
https://www.ccsi.ir/fa/news/25394/اجماع-فراآتلانتیکی-قفقاز-جنوبی-نقش-عملکرد-ترکیه

قفقاز
  https://www.ccsi.ir