رجب طیب اردوغان اولین سفر رسمی خود را به عنوان رئیس جمهور به جمهوری آذربایجان انجام داد. البته قبل از آن، در 12 ژوئیه، او از قبرس شمالی دیدن کرده بود، اما جمهوری به اصطلاح قبرس شمالی، به این علت که بیشتر مانند یک ولایت جزیرهای ترکیه است که با توسل به زور از کنترل یونانی های قبرس خارج شده و موضوع روابط بین الملل نیست. پس سفر رئیس جمهور ترکیه به آنجا را نیز نمیتوان یک رویداد بین المللی مهم قلمداد کرد.
با این حال، همانطور که بسیاری از کارشناسان اکنون متقاعد شدهاند، استراتژی توسعه طلبی ترکیه در قبال جمهوری آذربایجان، به تدریج وضعیتی بسیار شبیه به قبرس شمالی پیدا میکند. تحت این شرایط، جمهوری آذربایجان هرساله در دفاع از حداقل حدود استقلال خود در روابط با «برادران ترکیهای» با مسیر دشوارتری روبرو میشود. با این وجود، جمهوری آذربایجان رسماً یک کشور مستقل است که توسط سازمان ملل به رسمیت شناخته شده است. بنابراین سفر رئیس جمهور ترکیه باید به صورت دوژور و دوفاکتو یک ژست مهم تلقی شود که پیامهای مهم سیاسی و دیپلماتیک را به جهان و منطقه نشان میدهد.
ما موارد اصلی را براساس واقعیات سفر اردوغان و اظهارات طرفین در نتیجه آن، فهرستبندی کردیم.
نخست اینکه، اردوغان با سفر به جمهوری آذربایجان تاکید میکند که سیاست خارجی وی عمدتاً تابع وظیفه همبستگی و اتحاد جهان ترک خواهد بود و دقیقاً بر اساس منافع این دکترین ژئوپلیتیک است که آنکارا روابط خود را با غرب از یکسو و احتمال ظهور اتحاد روسیه و چین از سویی دیگر، اصلاح خواهد کرد؛ یعنی ترکیه به صراحت اعلام میکند که به عنوان یک قدرت خودکفا که اجازه نمیدهد از منافع حیاتی خود صرف نظر کند، بازی خود را در برابر روسیه و چین انجام خواهد داد.
دوم اینکه، طرفین (ترکیه و جمهوری آذربایجان) در پی سفر اردوغان و توافقات انجام شده، به جامعه بینالمللی نشان دادند که در عرصه بینالمللی و منطقهای به صورت هماهنگ عمل خواهند کرد و با توجه به تعهدات متقابل، هیچگونه اقدامی را در صحنه سیاست خارجی بدون مشورت یکدیگر انجام نمیدهند. البته در عمل این بدان معناست که آنکارا کنترل خود را بر باکو افزایش میدهد؛ یعنی به محافل بینالمللی اجازه میدهد تا با جمهوری آذربایجان شریک شوند اما درجه این روابط را بر اساس منافع خود به مثابه یک «قدرت بزرگ» تنظیم میکند بنابراین رویکرد باکو به سازمان های منطقه ای از جمله اتحادیه اقتصادی اوراسیا، سازمان شانگهای و ..را ترکیه تعین می کند..
سوم اینکه، در پی نتایج مذاکرات، ترکیه قصد خود را برای افتتاح کنسولگری در شوشی اعلام کرد. از نظر عملی، هیچ نیاز فوری به این اقدام وجود ندارد، اما در واقع این کار، یک پاسخ سیاسی به ایران است که کنسولگری خود را در قاپان افتتاح کرده است و همچنین میتواند پیامی به روسیه باشد که قرار است در آینده نزدیک این کار را انجام دهد. بنابراین، آنکارا به وضوح، این پیام را به مسکو و تهران انتقال میدهد که قراباغ، آشکارا وارد جغرافیای منافع درجه اول ژئوپلیتیکیاش شده است؛ بنابراین، به ادغام آن در «جهان ترک» ادامه میدهد و در صورت بروز تحولات پیش بینی نشده به شدت از آن دفاع میکند.
و در نهایت، مورد چهارم، طرفین دوباره مسئله «کریدور جعلی زنگزور» را مطرح کردند و قصد دارند در نتیجه «توافق با ارمنستان» به آن دست یابند. پیشتر، در رسانههای ارمنستانی در مورد اظهارات بعدی علیاف در این مورد و اظهارات اردوغان که در واقع رضایت پاشینیان را مبنی بر واگذار این کریدور به جمهوری آذربایجان تایید می کند، مطالب زیادی گفته شده است.
با این حال، جدای از اینکه اظهارات پشت سرهم و دوباره ترکیه و جمهوری آذربایجان بر قصد خود مبنی بر به تصرف درآوردن این بخش گمشده از مسیر ارتباطی-زمینی جهان ترک از بالکان به آلتای به هر قیمتی تاکید کرد، بیانیه اردوغان جنبه مهم دیگری از توافقات باکو را نمایان کرد. این بیانه در رابطه با ایران است که از نظر اردوغان، به تنهایی با پروژه کریدور زنگزور مخالف است.
در واقع، اظهارات اردوغان فقط در مورد مخالفت تهران با «پروژه اتحاد مجدد ترکها» نبوده است. او همچنین تصریح کرد که جمهوری اسلامی ایران در رویکردهای خود تنها است؛ یعنی می تواند و باید از چنین رویکردی صرف نظر کند. نمیتوان با این عقیده موافق نبود که اظهارات رهبر ترکیه، در پس زمینه طرح های ائتلاف اسرائیلی-آمریکایی-انگلیسی برای حمله به ایران، تهدیدی به این کشور به معنی پیوستن آشکار به دشمنان آن خواهد بود.
آیا این بدان معنا است که اردوغان پس از مدت ها تردید به باکو اجازه داد تا خاک و ارتش خود را برای جنگ با تهران در اختیار تل آویو قرار دهد؟ و آیا این مسئله بیانگر این است که ترکیه اکنون آماده است تا خود در این جنگ شرکت کند؟ در واقع، طی سالهای گذشته، این آنکارا بود که از تصمیم در مورد مشارکت خود در برنامه اتحاد یهودی- آنگلوساکسون در برابر جمهوری اسلامی صرف نظر کرد و یا آن را به تعویق انداخت. اکنون پس از انتخابات ریاست جمهوری، زمان آن رسیده است که «ددان» ناسیونالیست که در ضمیر ناخودآگاه ترکیه بیدار شدهاند را با گوشت ایران و به بهانه های واهی سیر کند.
نویسنده: باغدان آتانسیان: تحلیلگر خبرگزاری گولاس ارمنستان
با این حال، همانطور که بسیاری از کارشناسان اکنون متقاعد شدهاند، استراتژی توسعه طلبی ترکیه در قبال جمهوری آذربایجان، به تدریج وضعیتی بسیار شبیه به قبرس شمالی پیدا میکند. تحت این شرایط، جمهوری آذربایجان هرساله در دفاع از حداقل حدود استقلال خود در روابط با «برادران ترکیهای» با مسیر دشوارتری روبرو میشود. با این وجود، جمهوری آذربایجان رسماً یک کشور مستقل است که توسط سازمان ملل به رسمیت شناخته شده است. بنابراین سفر رئیس جمهور ترکیه باید به صورت دوژور و دوفاکتو یک ژست مهم تلقی شود که پیامهای مهم سیاسی و دیپلماتیک را به جهان و منطقه نشان میدهد.
ما موارد اصلی را براساس واقعیات سفر اردوغان و اظهارات طرفین در نتیجه آن، فهرستبندی کردیم.
نخست اینکه، اردوغان با سفر به جمهوری آذربایجان تاکید میکند که سیاست خارجی وی عمدتاً تابع وظیفه همبستگی و اتحاد جهان ترک خواهد بود و دقیقاً بر اساس منافع این دکترین ژئوپلیتیک است که آنکارا روابط خود را با غرب از یکسو و احتمال ظهور اتحاد روسیه و چین از سویی دیگر، اصلاح خواهد کرد؛ یعنی ترکیه به صراحت اعلام میکند که به عنوان یک قدرت خودکفا که اجازه نمیدهد از منافع حیاتی خود صرف نظر کند، بازی خود را در برابر روسیه و چین انجام خواهد داد.
دوم اینکه، طرفین (ترکیه و جمهوری آذربایجان) در پی سفر اردوغان و توافقات انجام شده، به جامعه بینالمللی نشان دادند که در عرصه بینالمللی و منطقهای به صورت هماهنگ عمل خواهند کرد و با توجه به تعهدات متقابل، هیچگونه اقدامی را در صحنه سیاست خارجی بدون مشورت یکدیگر انجام نمیدهند. البته در عمل این بدان معناست که آنکارا کنترل خود را بر باکو افزایش میدهد؛ یعنی به محافل بینالمللی اجازه میدهد تا با جمهوری آذربایجان شریک شوند اما درجه این روابط را بر اساس منافع خود به مثابه یک «قدرت بزرگ» تنظیم میکند بنابراین رویکرد باکو به سازمان های منطقه ای از جمله اتحادیه اقتصادی اوراسیا، سازمان شانگهای و ..را ترکیه تعین می کند..
سوم اینکه، در پی نتایج مذاکرات، ترکیه قصد خود را برای افتتاح کنسولگری در شوشی اعلام کرد. از نظر عملی، هیچ نیاز فوری به این اقدام وجود ندارد، اما در واقع این کار، یک پاسخ سیاسی به ایران است که کنسولگری خود را در قاپان افتتاح کرده است و همچنین میتواند پیامی به روسیه باشد که قرار است در آینده نزدیک این کار را انجام دهد. بنابراین، آنکارا به وضوح، این پیام را به مسکو و تهران انتقال میدهد که قراباغ، آشکارا وارد جغرافیای منافع درجه اول ژئوپلیتیکیاش شده است؛ بنابراین، به ادغام آن در «جهان ترک» ادامه میدهد و در صورت بروز تحولات پیش بینی نشده به شدت از آن دفاع میکند.
و در نهایت، مورد چهارم، طرفین دوباره مسئله «کریدور جعلی زنگزور» را مطرح کردند و قصد دارند در نتیجه «توافق با ارمنستان» به آن دست یابند. پیشتر، در رسانههای ارمنستانی در مورد اظهارات بعدی علیاف در این مورد و اظهارات اردوغان که در واقع رضایت پاشینیان را مبنی بر واگذار این کریدور به جمهوری آذربایجان تایید می کند، مطالب زیادی گفته شده است.
با این حال، جدای از اینکه اظهارات پشت سرهم و دوباره ترکیه و جمهوری آذربایجان بر قصد خود مبنی بر به تصرف درآوردن این بخش گمشده از مسیر ارتباطی-زمینی جهان ترک از بالکان به آلتای به هر قیمتی تاکید کرد، بیانیه اردوغان جنبه مهم دیگری از توافقات باکو را نمایان کرد. این بیانه در رابطه با ایران است که از نظر اردوغان، به تنهایی با پروژه کریدور زنگزور مخالف است.
در واقع، اظهارات اردوغان فقط در مورد مخالفت تهران با «پروژه اتحاد مجدد ترکها» نبوده است. او همچنین تصریح کرد که جمهوری اسلامی ایران در رویکردهای خود تنها است؛ یعنی می تواند و باید از چنین رویکردی صرف نظر کند. نمیتوان با این عقیده موافق نبود که اظهارات رهبر ترکیه، در پس زمینه طرح های ائتلاف اسرائیلی-آمریکایی-انگلیسی برای حمله به ایران، تهدیدی به این کشور به معنی پیوستن آشکار به دشمنان آن خواهد بود.
آیا این بدان معنا است که اردوغان پس از مدت ها تردید به باکو اجازه داد تا خاک و ارتش خود را برای جنگ با تهران در اختیار تل آویو قرار دهد؟ و آیا این مسئله بیانگر این است که ترکیه اکنون آماده است تا خود در این جنگ شرکت کند؟ در واقع، طی سالهای گذشته، این آنکارا بود که از تصمیم در مورد مشارکت خود در برنامه اتحاد یهودی- آنگلوساکسون در برابر جمهوری اسلامی صرف نظر کرد و یا آن را به تعویق انداخت. اکنون پس از انتخابات ریاست جمهوری، زمان آن رسیده است که «ددان» ناسیونالیست که در ضمیر ناخودآگاه ترکیه بیدار شدهاند را با گوشت ایران و به بهانه های واهی سیر کند.
نویسنده: باغدان آتانسیان: تحلیلگر خبرگزاری گولاس ارمنستان