کتاب «سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)؛ دگرگونی در مأموریتها و کارکردها» نوشته الهه کولایی، ماندانا تیشهیار و محمود محمدی از سوی انتشارات دانشگاه تهران در 224 صفحه به چاپ رسیده است. کتاب شامل پنج فصل است. فصل اول «ناتو، مأموریتها و کارکردها»، فصل دوم «چگونگی تحول در مأموریتها و کارکردهای ناتو»، فصل سوم «دگرگونی در مأموریتها و کارکردهای ناتو»، فصل چهارم «ناتو و امنیت آسیای مرکزی» و فصل پنجم «رویکرد حقوقی به اقدامهای ناتو در دوران پس از جنگ سرد» نام گرفته است. فضای امنیتی جهان با طیف گستردهای از خطرها و چالشها روبهروست. اتحادیه اروپا و ناتو باید در شرق نزدیک خود با ترکیبی پیچیده از درگیری مسلحانه داخلی و منازعه بین دولتی رویارو شوند. در شرق آسیا هم تنشها درحال افزایش است. پکن در حال گسترش نفوذ خود بهویژه در دریای چین جنوبی است. گسترش سلاحهای هستهای و موشکها همچنان امنیت و ثبات بینالمللی را تهدید میکنند. امینت اروپا بهدلیل تهدیدهای فراوان در معرض خطر است. اما مهمترین چالش آن جنبه جغرافیایی دارد: مناطقی که در مرزهای شرقی و جنوبی آن قرار دارند. مهمترین چالش اتحاد اروپا و ناتو، مقابله با تهدیدهای روسیه با استفاده از همه ابزارهای ممکن، از قدرت سخت تا قدرت نرم و بهرهبرداری آشکار و نهان از نیروها و ابزارهای نظامی است. «راهبرد جدید اروپا در سیاست خارجی و امنیتی» در ژوئن 2016 به کارآمدی ابزارهای اتحاد اروپا پرداخت. ماهیت پیچیده فرامرزی و فرامنطقهای چالشهای امنیتی کنونی، اتحادیه اروپا را به سازمانی تبدیل میکند که بتواند بهطور فزاینده، خود را بهعنوان تأمینکننده امنیت قرار دهد. به تهدیدهایی که در دستور کار امنیت کمیسیون اروپا اروپا آمده مانند «تروریسم، جرم سازمانیافته، جنگجویان خارجی، تهدیدهای ترکیبی، قاچاق انسان، مهاجرت، مدیریت مرزها، امنیت انرژی و سایبری و نیز تهدیدهایی چون گسترش سلاحهای کشتارجمعی، دزدی دریایی» هم اشاره شده است. در پی تحولات دو دهه اخیر، اهمیت همکاریهای امنیتی آمریکا و اروپا مشخصتر شده است. روند تحولات نشان داده با پایان جنگ سرد و نظام دوقطبی، رویارویی ایدئولوژیک روسیه با غرب، محتوایی متفاوت یافته است. با اینکه دونالد ترامپ در چارچوب سیاسی رویگردانی از همکاریهای بینالمللی، ناتو را منسوخ و ازکارافتاده دانسته بود، ولی با رویکارآمدن دولت جو بایدن، امید به تقویت حضور و زندهشدن نفوذ آمریکا در این سازمان افزایش یافت. نویسندگان کتاب نتیجهگیری کردهاند تنشهایی قومی در سطوح ملی و منطقهای در نقاط مختلف جهان، خطر تروریسم و تهدیدهای ناشی از گسترش سلاحهای کشتارجمعی و لزوم برقراری امنیت در منابع تولید و مسیرهای انتقال انرژی و ایجاد ثبات در بازارهای اقتصادی و مالی موجب شده است که پیمان دفاعی – نظامی ناتو در عصر جدید، کارویژه جدیدی را برای خود تعریف کند و ابزارهای جدیدی برای رسیدن به هدف در خدمت بگیرد. بیش از نیمقرن پیش، دولتهای عضو این پیمان در منشور آتلانتیک اعلام کردند که هدف اصلی آنان از ائتلاف با یکدیگر، حفظ ارزشهای لیبرالدموکراسی و نظام اقتصادی مبتنی بر سیستم سرمایهداری در کشورهای خود و گسترش آن در سراسر جهان است. امروزه بهجرئت میتوان گفت که آنان همچنان راهی طولانی برای دستیابی به آن هدفها پیشرو دارند. این سازمان دوران دگرگونشدن خود پس از فروپاشی اتحاد شوروی را پشتسر گذاشت و توانست خود را با شرایط جدید بهخوبی سازگار سازد. بهکارگیری سیاستهایی مانند گسترش این پیمان از راه پذیرش اعضای جدید و نیز جلب همکاری از دیگر کشوها در چارچوب برنامههایی مانند ابتکار «مشارکت برای صلح» نهتنها موجب شد که در دهه 1990 فعالیتهای صلحبانی این پیمان در منطقه بالکان سبب شود تا نقش ژاندارمی جهان در کنار سازمان ملل را به خود اختصاص دهد، بلکه رخدادهای تروریستی 11 سپتامبر نیز زمینه حضور بیشتر آن در قفقاز و آسیای مرکزی را فراهم کرد. گسترش تصاعدی پیمان ناتو در سراسر جهان، چنان سرعتی دارد که میتوان سایه حضور آن را از منطقه جنگزده «دارفور» در قاره آفریقا تا منطقه زلزلهزده «آچه» در آن سوی قاره آسیا دید. ناتو دیگر یک پیمان دفاعی–امنیتی صرف نیست. موضوعاتی که در دستور کار نشستهای مختلف سران عضو این پیمان قرار میگیرد، دامنه گستردهای دارد. از مبارزه با قاچاق مواد مخدر در آسیای مرکزی تا برقراری امنیت بازهایهای المپیک یونان، از آموزش افسران امنیتی عراق تا کمک به توفانزدگان «کاترینا» در آمریکای شمالی و خاموشکردن آتش در جنگلهای پرتغال، از برقراری شبکه اینترنت نخبگان در قفقاز تا مشارکت در اجرای برنامه خاورمیانه بزرگ و دموکراتیک، جزئی از برنامههای ناتو در قرن بیستویکم هستند. این سازمان میکوشد با حفظ کارویژههای نظامی پیشین، نقش مهمترین نهاد مدنی در جامعه جهانی قرن بیستویکم را نیز برعهده بگیرد. در این میان، کشورهای بسیاری نیز در صف ائتلاف با قدرتمندترین پیمان تاریخ منتظر ماندهاند. میتوان انتظار داشت که پس از بالکان، آسیای مرکزی و قفقاز، کشورهای حوزه مدیترانه و سپس خاورمیانه حضور بیشتر این سازمان را در زندگی خود شاهد باشند.