سید محمود کمال آرا در یادداشتی اختصاصی برای بنیاد مطالعات قفقاز می نویسد: سیاست های غلط حاکمیت جمهوری آذربایجان در برخورد با مناسبات دینی، خیانت درون حکومت و انشعابات مذهبی سبب شد تا الهام علی اف هم از حاج موسم صمداف رئیس حزب اسلامی بترسد و هم الدار محمودوف، وزیر وقت امنیت ملی جمهوری آذربایجان(سرکوبگر تشیع در آن کشور) را به علت تدارک کودتا برکنار کند.
تاریخچه نفوذ تشیع در آذربایجان از صفویه تا پایان جماهیر شوروی
دین اسلام در قرن هفتم میلادی توسط اعراب به سرزمین های ایرانی آن سوی ارس نفوذ کرد و به تدریج، جایگزین دین مسیحیت شد. پیشروی مسلمانان در قفقاز، از آذربایجان ایران شروع شده است. تشیع در آذربایجان، از دوران بعد از فروپاشی ایلخانان تا تاسیس دولت صفویه، روندی روبه رشد را پشت سر نهاده است. در دوران تیموری، نیز تشیع گسترش بسیاری در جامعه آذربایجان یافت که از مظاهر مهم آن، نهضت حروفیان در این سرزمین است. در دوران ترکمانان قراقویونلو و آق قویونلو، نفوذ و گسترش تشیع در جامعه ی آذربایجان به حدی رسید که این حاکمان را نیز متاثر ساخت، به گونه ای که وضع تشیع در دوران ترکمانان را میتوان مقدمه ی رسمیت آن در دوره ی صفویه در آذربایجان و ایران محسوب کرد. در یک تقسیم بندی کلی، میتوان نگرش حکومتگران مسلط بر آذربایجان، از دوران انحلال ایلخانان تا روی کار آمدن صفویان، را به مذهب تشیع، در دوره های حکومت های چوپانیان، آل جلایر و تیموریان عنوان کرد که در آن، نگرش مثبت حکومتگران ایلخانی به مذهب تشیع ادامه یافت، به گونه ای که با وجود موانع گسترش تشیع و مشکلات شیعیان در این دوران، گرایش ها و تمایلات شیعی بارزی از حکومتگران مشاهده میشود و نیز دوران تسلط ترکمانان قراقویونلو و آق قویونلو بر آذربایجان که در این برهه، حکومتگران ترکمان، به ویژه حاکمیان قراقویونلو، تعلق خاطر خویش را به مذهب تشیع بیش از گذشتگان آشکار ساختند. شهرت قراقویونلوهای این دوره به تشیع، نمایانگر نفوذ تشیع در بالاترین حد خود در جامعه ی آذربایجان است.
کنترل جریانات مذهبی در آذربایجان توسط بخش ویژه مدیریت پنجم کا.گ.ب
اداره روحانیان مسلمانان قفقاز که از سال ۱۹۸۰ در باکو به رهبری شیخالاسلام الله شکور پاشازاده رهبری میشد، قدیمیترین نهاد دینی آذربایجان و منطقه به شمار میرفت. فلسفه وجودی این اداره که بنای اصلی آن در دوره تزارهای روس نهاده شد، کنترل گرایشهای دینی مسلمانان و دولتی و حکومتی کردن دین اسلام توسط روسها بوده و در دوره اتحاد جماهیر شوروی نیز به رغم ماهیت الحادی نظام کمونیستی، این اداره پابرجا بوده است. با این حال مقامات دینی و مسئولان این اداره، با وجود همکاری و هماهنگی مداوم با حکومت در مواقعی که کنترلهای دولتی کم شد، رفتارهای مستقل و مبتنی بر احیاگری دینی از خود بروز دادهاند. این رویکرد چه در دوران قبل از استقلال آذربایجان و چه بعد از آن به چشم میخورد. اداره روحانیان در سالهای ابتدایی بعد از استقلال کشور، فعالیتهای دینی خود را گسترش داد و روزنامه سلام را منتشر کرد که بعد از اندک زمانی انتشار آن متوقف شد. گسستن از حکومت مسکو برای آذربایجان، همانند سایر ملل مسلمان جماهیر شوروی، یک نقطه عطف برای برقراری روابط با جهان اسلام بود از این رو توجه به اعتقادات دینی مردم و مطالبات آنها از دولت ملی از یک سو و واهمه حاکمیت از اوجگیری باورهای دینی و رسیدن عنصر دین در جامعه به حالت کنترل ناشدنی توسط دولت از سوی دیگر، حاکمیت ملی تازهتأسیس آذربایجان را برآن داشت تا در سال 1992 (یک سال بعد از استقلال)، دولت وقت آذربایجان در اقدامی شتابزده، قانونی را با نام «قانون آزادیهای دینی»، به تصویب رساند و با توجه به این شتابزدگی، چند سال بعد آن را اصلاح و مواردی را به آن اضافه کرد. پس از استقلال این کشور، دین به تدریج به عرصه زندگی اجتماعی مردم بازگشت. بسیاری از مقامات این کشور از افراد بازمانده دوره حکومت شوروی سابق بودند و خطمشی بیدینی و ملیگرایی را در پیش گرفتند، ولی در کنار آن، بنابه دلایل گوناگون، سعی کردند از مشروعیت و مقبولیت اسلام در چارچوب خاص خود استفاده کنند. در پی احیای معارف اسلامی و ارزشهای شیعی در آذربایجان، مرکز پژوهش های دینی در سال 1999 تاسیس شد و ائلچین عسگراُف علاوه بر درج مطالب خبری و تحلیلی در سایت اینترنتی، مجله قطب را نیز منتشر کرد. در واقع شکلگیری و فعالیت احزاب اسلامگرا، در بستر همین محصول تاریخی صورت پذیرفته است. از این رو، با بررسی سیر تحول اسلام در آذربایجان، میتوان به درک بهتر فضای سیاسی ـ مذهبی حاکم بر فعالیتهای اسلامگرایان در این کشور رسید.
تاثیر علمای جهان اسلام در جمهوری آذربایجان
با وجود اينكه در اوايل سال هاي 1990 نفوذ مكتب شيعه در آذربايجان واقعاً قوي بوده است، در سال های اولیه استقلال این کشور، رایزنان و مبلغان ج.ا.ا در اکثر نقاط جمهوري آذربايجان فعاليت مي كردند ولي به مرور زمان این مبلغان با رقابت شديدي از سوي جمعيتهاي شيعه محلي روبرو شدند كه از حمايت دولت مرکزی برخوردار بودند. آنچه كه در جدايي آذربايجان از ايران شيعه نقش كليدي را بازي كرد، گرايش لاييك و غربي مقامات رسمي باكو بوده است. به همين دليل در جمهوري آذربايجان شكل خاص اسلام شيعه اثنی عشري به وجود آمده است كه تفاوت هایی دارد. از طرفی شیعیان آذربایجان و عراق شباهت هایی با هم دارند. بسیاری از شیعیان آذربایجان و عراق، از آیتالله سیستانی به عنوان یک رهبر روحانی مشترک تبعیت میکنند.. از این رو گرایش شیعیان به سایر مراجع جهان اسلام را میتوان مشاهده کرد، همچون در جریان سفر آیت الله نوری همدانی، که به یکی دیگر از بهانه های تبلیغاتی شبکه رسانه ای جمهوری آذربایجان علیه شیعیان تبدیل شد و برخی فعالین دینی را به عناصر وابسته به ایران و غیرملی معرفی کرد تا با تخریب وجهه فعالان شیعی، از گرایش عمومی مردم جمهوری آذربایجان به احیای آیین های شیعی جلوگیری به عمل آورده شود.
ترس از وزیر امنیت ملی و رئیس حزب اسلام؛ ترس از تشیع یا کودتای نظامی؟
برکناری الدار محمودوف، وزیر امنیت ملی جمهوری آذربایجان و برکناری و بازداشت دستکم 20 مقام امنیتی عالیرتبه(با کمک سرویس امنیتیF.S.B)، به علت تدارک کودتا علیه الهام علی اف، رییس جمهوری آذربایجان ضربه سهمگینی به ساختار وزارت امنیت ملی به عنوان مهمترین ارگان سرکوب فعالان شیعی وارد کرد و فضایی را ایجاد کرد که ارتباطات وزارت امنیت ملی با جریان وهابی و تکفیری ها در این فضا افشاء بیش از پیش افشاء شد. فرقه بهاییت و وهابیت دو شاخه انحراف در آذربایجان محسوب میشود. فرقه بهایی با دو تشکل ثبتشده و قانونی در جامعه آذربایجان بصورت نامحسوس فعالیت می کند. وهابیت هم در این کشور در منطقه قفقاز، معمولاً از نواحی داغستان و چچنستان تغذیه میشوند. پرواضح است که این گروه اقلیت، با هدف تغییر ترکیب جمعیتی آذربایجان و جلوگیری از رشد جریان اصیل اسلامی در این کشور، قصد رویارویی با شیعیان را دارند.
اما با این حال، پس از مدتی نوع اسلامستیزی در کشور آذربایجان تغییر کرد. حکومت آذربایجان حاج موسم صمداف، رئیس حزب اسلامی این کشور که از رهبران مذهبی نیز محسوب می شد را به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تحریک مردم علیه حکومت که در اطلاعیه وزارت کشور آذربایجان آمده بود دستگیر کرد. صمداف متهم به این شده بود که از مغازه و منزل پسرعموی وی و منازل نزدیکان، چند عدد خمپاره، نارنجک و اسلحه به همراه مطالب دینی رادیکال ضبط شده است. لکن مـوسم صـمـداف رئیس حزب اسلامی که در مـخالفت با قانون ممنوعیت حجاب در مدارس دستگیر شده بود در صدد اجبار دولت به عقب نشینی از سیاست های دین ستیز و حجاب ستیز دولت بود. حزب اسلامی و انصارانش بر این عقیده بودند که هرکس بخواهد با معنویات مردم مبارزه کند، چه رئیس یک کشور باشد و یا یک شهروند عادی، محو خواهد شد و عامل اصلی تمامی مشکلات مردم و کلیه بی عدالتی ها از منظر آنان، رئیس جمهور آذربایجان می باشد.
نفوذ ترکیه در جریان اسلامی جمهوری آذربایجان
نورچی ها که گروهی وابسته به ترکیه می باشند، یکی از بانفوذترین گروههای اجتماعی ـ سیاسی آذربایجان است. نورچیها با استفاده از نام اسلام و قومگرایی ترک، نفوذ زیادی در آذربایجان یافته و اکنون به عنوان شعبهای از اداره دیانت ترکیه به طور رسمی در باکو فعالیت دارند. تعدادی از رسانهها از جمله کانال تلویزیونی و خبرگزار سایبری خزر و روزنامه زمان در اختیار آنان است که رسانههای یادشده، مبلغ آیینهای این گروه هستند. دانشگاه خزر به عنوان یکی از مراکز عمده آموزش عالی آذربایجان، از آموزشگاههای اقماری نورچی ها است. برخی میگویند حتی عنوان اختصاری این دانشگاه که با حروف لاتینی f-g مشخص شده، برگرفته از حروف اول نام و نام خانوادگی فتحا... گولن رهبر نورچیها در ترکیه است. آن ها در لباس روشنفکران ملی ظاهر میشوند و بیشتر فعالیتشان در مراکز دولتی و آموزشی است.
جمع بندی
اگر ما بپذیریم که ایجاد مناقشه قره باغ سال ها پیش از فروپاشی شوروی سابق و برای جلوگیری از اتحاد ایران و جمهوری آذربایجان طرح ریزی شده بود؛ بنابراین نفوذ مستمر غرب و سرویس های اطلاعاتی منطقه در قفقاز بی تردید بمنظور تأمین منافع آن ها می باشد. ایجاد ساختارهای خاص برای فعالیتهای دینی در نهاد حکومت جمهوری آذربایجان، نشان از این دارد که حکومت آذربایجان علیرغم پیشینه ضددینی ـ با قبول اینکه دولت فعلی در ماهیت خود از میراث اقتدارگرایی دوران شوروی بیبهره نیست ـ قبل از استقلال و نیز رویکرد سکولار بعد از استقلال، عنصر دین به ویژه اسلام و تشیع را به عنوان واقعیتی انکارناپذیر و بخش جداییناپذیر از هویت شهروندان خود پذیرفته و به رسمیت شناخته است. با این حال سیاست خاندان علی اف موسوم به «دموکراسی قطرهچکانی» باعث گردیده که موافقان و مخالفانی را نیز در میان فعالان سیاسی در داخل جمهوری آذربایجان پیدا کند.
باید در نظر داشت جریانهای اسلامگرا نظیر؛ مرکز دفاع از آزادی اعتقادات، حزب اتحاد، حزب فضیلت، حزب سبز، اتحادیه اجتماعی دیرلر، اتحادیه اجتماعی بیرلیک، مجمع دینی مسجد جامع شهر باکو و .. هنوز موفق نشدهاند شخصیتهایی با تجربه سیاسی و دارای وزن ملی در خود پرورش دهند. با نگاهی بر ساختار مذهبی جمهوری آذربایجان و نوع نگاه مردم و نخبگان این کشور به اسلام، شاید بر این مسئله هم باید توجه داشت که با تبلیغات منفی گروه های ضد شیعی در آذربایجان، پیروان و رهبران جریان اسلامگرای شیعی جایگاه سیاسی مقبولی در جامعه آذربایجان ندارند و همین امر، آثاری منفی را بر نقشآفرینی این رهبران در صحنه تحولات سیاسی ـ اجتماعی کشور به دنبال داشته است.
سید محمود کمال آرا (زکریا)- پژوهشگر مسائل سیاسی و روابط بین الملل
تاریخچه نفوذ تشیع در آذربایجان از صفویه تا پایان جماهیر شوروی
دین اسلام در قرن هفتم میلادی توسط اعراب به سرزمین های ایرانی آن سوی ارس نفوذ کرد و به تدریج، جایگزین دین مسیحیت شد. پیشروی مسلمانان در قفقاز، از آذربایجان ایران شروع شده است. تشیع در آذربایجان، از دوران بعد از فروپاشی ایلخانان تا تاسیس دولت صفویه، روندی روبه رشد را پشت سر نهاده است. در دوران تیموری، نیز تشیع گسترش بسیاری در جامعه آذربایجان یافت که از مظاهر مهم آن، نهضت حروفیان در این سرزمین است. در دوران ترکمانان قراقویونلو و آق قویونلو، نفوذ و گسترش تشیع در جامعه ی آذربایجان به حدی رسید که این حاکمان را نیز متاثر ساخت، به گونه ای که وضع تشیع در دوران ترکمانان را میتوان مقدمه ی رسمیت آن در دوره ی صفویه در آذربایجان و ایران محسوب کرد. در یک تقسیم بندی کلی، میتوان نگرش حکومتگران مسلط بر آذربایجان، از دوران انحلال ایلخانان تا روی کار آمدن صفویان، را به مذهب تشیع، در دوره های حکومت های چوپانیان، آل جلایر و تیموریان عنوان کرد که در آن، نگرش مثبت حکومتگران ایلخانی به مذهب تشیع ادامه یافت، به گونه ای که با وجود موانع گسترش تشیع و مشکلات شیعیان در این دوران، گرایش ها و تمایلات شیعی بارزی از حکومتگران مشاهده میشود و نیز دوران تسلط ترکمانان قراقویونلو و آق قویونلو بر آذربایجان که در این برهه، حکومتگران ترکمان، به ویژه حاکمیان قراقویونلو، تعلق خاطر خویش را به مذهب تشیع بیش از گذشتگان آشکار ساختند. شهرت قراقویونلوهای این دوره به تشیع، نمایانگر نفوذ تشیع در بالاترین حد خود در جامعه ی آذربایجان است.
کنترل جریانات مذهبی در آذربایجان توسط بخش ویژه مدیریت پنجم کا.گ.ب
اداره روحانیان مسلمانان قفقاز که از سال ۱۹۸۰ در باکو به رهبری شیخالاسلام الله شکور پاشازاده رهبری میشد، قدیمیترین نهاد دینی آذربایجان و منطقه به شمار میرفت. فلسفه وجودی این اداره که بنای اصلی آن در دوره تزارهای روس نهاده شد، کنترل گرایشهای دینی مسلمانان و دولتی و حکومتی کردن دین اسلام توسط روسها بوده و در دوره اتحاد جماهیر شوروی نیز به رغم ماهیت الحادی نظام کمونیستی، این اداره پابرجا بوده است. با این حال مقامات دینی و مسئولان این اداره، با وجود همکاری و هماهنگی مداوم با حکومت در مواقعی که کنترلهای دولتی کم شد، رفتارهای مستقل و مبتنی بر احیاگری دینی از خود بروز دادهاند. این رویکرد چه در دوران قبل از استقلال آذربایجان و چه بعد از آن به چشم میخورد. اداره روحانیان در سالهای ابتدایی بعد از استقلال کشور، فعالیتهای دینی خود را گسترش داد و روزنامه سلام را منتشر کرد که بعد از اندک زمانی انتشار آن متوقف شد. گسستن از حکومت مسکو برای آذربایجان، همانند سایر ملل مسلمان جماهیر شوروی، یک نقطه عطف برای برقراری روابط با جهان اسلام بود از این رو توجه به اعتقادات دینی مردم و مطالبات آنها از دولت ملی از یک سو و واهمه حاکمیت از اوجگیری باورهای دینی و رسیدن عنصر دین در جامعه به حالت کنترل ناشدنی توسط دولت از سوی دیگر، حاکمیت ملی تازهتأسیس آذربایجان را برآن داشت تا در سال 1992 (یک سال بعد از استقلال)، دولت وقت آذربایجان در اقدامی شتابزده، قانونی را با نام «قانون آزادیهای دینی»، به تصویب رساند و با توجه به این شتابزدگی، چند سال بعد آن را اصلاح و مواردی را به آن اضافه کرد. پس از استقلال این کشور، دین به تدریج به عرصه زندگی اجتماعی مردم بازگشت. بسیاری از مقامات این کشور از افراد بازمانده دوره حکومت شوروی سابق بودند و خطمشی بیدینی و ملیگرایی را در پیش گرفتند، ولی در کنار آن، بنابه دلایل گوناگون، سعی کردند از مشروعیت و مقبولیت اسلام در چارچوب خاص خود استفاده کنند. در پی احیای معارف اسلامی و ارزشهای شیعی در آذربایجان، مرکز پژوهش های دینی در سال 1999 تاسیس شد و ائلچین عسگراُف علاوه بر درج مطالب خبری و تحلیلی در سایت اینترنتی، مجله قطب را نیز منتشر کرد. در واقع شکلگیری و فعالیت احزاب اسلامگرا، در بستر همین محصول تاریخی صورت پذیرفته است. از این رو، با بررسی سیر تحول اسلام در آذربایجان، میتوان به درک بهتر فضای سیاسی ـ مذهبی حاکم بر فعالیتهای اسلامگرایان در این کشور رسید.
تاثیر علمای جهان اسلام در جمهوری آذربایجان
با وجود اينكه در اوايل سال هاي 1990 نفوذ مكتب شيعه در آذربايجان واقعاً قوي بوده است، در سال های اولیه استقلال این کشور، رایزنان و مبلغان ج.ا.ا در اکثر نقاط جمهوري آذربايجان فعاليت مي كردند ولي به مرور زمان این مبلغان با رقابت شديدي از سوي جمعيتهاي شيعه محلي روبرو شدند كه از حمايت دولت مرکزی برخوردار بودند. آنچه كه در جدايي آذربايجان از ايران شيعه نقش كليدي را بازي كرد، گرايش لاييك و غربي مقامات رسمي باكو بوده است. به همين دليل در جمهوري آذربايجان شكل خاص اسلام شيعه اثنی عشري به وجود آمده است كه تفاوت هایی دارد. از طرفی شیعیان آذربایجان و عراق شباهت هایی با هم دارند. بسیاری از شیعیان آذربایجان و عراق، از آیتالله سیستانی به عنوان یک رهبر روحانی مشترک تبعیت میکنند.. از این رو گرایش شیعیان به سایر مراجع جهان اسلام را میتوان مشاهده کرد، همچون در جریان سفر آیت الله نوری همدانی، که به یکی دیگر از بهانه های تبلیغاتی شبکه رسانه ای جمهوری آذربایجان علیه شیعیان تبدیل شد و برخی فعالین دینی را به عناصر وابسته به ایران و غیرملی معرفی کرد تا با تخریب وجهه فعالان شیعی، از گرایش عمومی مردم جمهوری آذربایجان به احیای آیین های شیعی جلوگیری به عمل آورده شود.
ترس از وزیر امنیت ملی و رئیس حزب اسلام؛ ترس از تشیع یا کودتای نظامی؟
برکناری الدار محمودوف، وزیر امنیت ملی جمهوری آذربایجان و برکناری و بازداشت دستکم 20 مقام امنیتی عالیرتبه(با کمک سرویس امنیتیF.S.B)، به علت تدارک کودتا علیه الهام علی اف، رییس جمهوری آذربایجان ضربه سهمگینی به ساختار وزارت امنیت ملی به عنوان مهمترین ارگان سرکوب فعالان شیعی وارد کرد و فضایی را ایجاد کرد که ارتباطات وزارت امنیت ملی با جریان وهابی و تکفیری ها در این فضا افشاء بیش از پیش افشاء شد. فرقه بهاییت و وهابیت دو شاخه انحراف در آذربایجان محسوب میشود. فرقه بهایی با دو تشکل ثبتشده و قانونی در جامعه آذربایجان بصورت نامحسوس فعالیت می کند. وهابیت هم در این کشور در منطقه قفقاز، معمولاً از نواحی داغستان و چچنستان تغذیه میشوند. پرواضح است که این گروه اقلیت، با هدف تغییر ترکیب جمعیتی آذربایجان و جلوگیری از رشد جریان اصیل اسلامی در این کشور، قصد رویارویی با شیعیان را دارند.
اما با این حال، پس از مدتی نوع اسلامستیزی در کشور آذربایجان تغییر کرد. حکومت آذربایجان حاج موسم صمداف، رئیس حزب اسلامی این کشور که از رهبران مذهبی نیز محسوب می شد را به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تحریک مردم علیه حکومت که در اطلاعیه وزارت کشور آذربایجان آمده بود دستگیر کرد. صمداف متهم به این شده بود که از مغازه و منزل پسرعموی وی و منازل نزدیکان، چند عدد خمپاره، نارنجک و اسلحه به همراه مطالب دینی رادیکال ضبط شده است. لکن مـوسم صـمـداف رئیس حزب اسلامی که در مـخالفت با قانون ممنوعیت حجاب در مدارس دستگیر شده بود در صدد اجبار دولت به عقب نشینی از سیاست های دین ستیز و حجاب ستیز دولت بود. حزب اسلامی و انصارانش بر این عقیده بودند که هرکس بخواهد با معنویات مردم مبارزه کند، چه رئیس یک کشور باشد و یا یک شهروند عادی، محو خواهد شد و عامل اصلی تمامی مشکلات مردم و کلیه بی عدالتی ها از منظر آنان، رئیس جمهور آذربایجان می باشد.
نفوذ ترکیه در جریان اسلامی جمهوری آذربایجان
نورچی ها که گروهی وابسته به ترکیه می باشند، یکی از بانفوذترین گروههای اجتماعی ـ سیاسی آذربایجان است. نورچیها با استفاده از نام اسلام و قومگرایی ترک، نفوذ زیادی در آذربایجان یافته و اکنون به عنوان شعبهای از اداره دیانت ترکیه به طور رسمی در باکو فعالیت دارند. تعدادی از رسانهها از جمله کانال تلویزیونی و خبرگزار سایبری خزر و روزنامه زمان در اختیار آنان است که رسانههای یادشده، مبلغ آیینهای این گروه هستند. دانشگاه خزر به عنوان یکی از مراکز عمده آموزش عالی آذربایجان، از آموزشگاههای اقماری نورچی ها است. برخی میگویند حتی عنوان اختصاری این دانشگاه که با حروف لاتینی f-g مشخص شده، برگرفته از حروف اول نام و نام خانوادگی فتحا... گولن رهبر نورچیها در ترکیه است. آن ها در لباس روشنفکران ملی ظاهر میشوند و بیشتر فعالیتشان در مراکز دولتی و آموزشی است.
جمع بندی
اگر ما بپذیریم که ایجاد مناقشه قره باغ سال ها پیش از فروپاشی شوروی سابق و برای جلوگیری از اتحاد ایران و جمهوری آذربایجان طرح ریزی شده بود؛ بنابراین نفوذ مستمر غرب و سرویس های اطلاعاتی منطقه در قفقاز بی تردید بمنظور تأمین منافع آن ها می باشد. ایجاد ساختارهای خاص برای فعالیتهای دینی در نهاد حکومت جمهوری آذربایجان، نشان از این دارد که حکومت آذربایجان علیرغم پیشینه ضددینی ـ با قبول اینکه دولت فعلی در ماهیت خود از میراث اقتدارگرایی دوران شوروی بیبهره نیست ـ قبل از استقلال و نیز رویکرد سکولار بعد از استقلال، عنصر دین به ویژه اسلام و تشیع را به عنوان واقعیتی انکارناپذیر و بخش جداییناپذیر از هویت شهروندان خود پذیرفته و به رسمیت شناخته است. با این حال سیاست خاندان علی اف موسوم به «دموکراسی قطرهچکانی» باعث گردیده که موافقان و مخالفانی را نیز در میان فعالان سیاسی در داخل جمهوری آذربایجان پیدا کند.
باید در نظر داشت جریانهای اسلامگرا نظیر؛ مرکز دفاع از آزادی اعتقادات، حزب اتحاد، حزب فضیلت، حزب سبز، اتحادیه اجتماعی دیرلر، اتحادیه اجتماعی بیرلیک، مجمع دینی مسجد جامع شهر باکو و .. هنوز موفق نشدهاند شخصیتهایی با تجربه سیاسی و دارای وزن ملی در خود پرورش دهند. با نگاهی بر ساختار مذهبی جمهوری آذربایجان و نوع نگاه مردم و نخبگان این کشور به اسلام، شاید بر این مسئله هم باید توجه داشت که با تبلیغات منفی گروه های ضد شیعی در آذربایجان، پیروان و رهبران جریان اسلامگرای شیعی جایگاه سیاسی مقبولی در جامعه آذربایجان ندارند و همین امر، آثاری منفی را بر نقشآفرینی این رهبران در صحنه تحولات سیاسی ـ اجتماعی کشور به دنبال داشته است.
سید محمود کمال آرا (زکریا)- پژوهشگر مسائل سیاسی و روابط بین الملل