در پی دخالـت مسکو در بحران سـوریه، الگـوی نسـبتا جدیـدی در سیاسـت خارجـی مسـکو مشـاهده میشود که ماحصل آن تداوم نقشآفرینیهای روزافـزون مسکو در امـور بینالمللی است
سیاستهای بنیادین روسیه در افغانستان
احمد مرجانینژاد*
6 آذر 1398 ساعت 18:44
در پی دخالـت مسکو در بحران سـوریه، الگـوی نسـبتا جدیـدی در سیاسـت خارجـی مسـکو مشـاهده میشود که ماحصل آن تداوم نقشآفرینیهای روزافـزون مسکو در امـور بینالمللی است
پس از فروپاشی امپراتوریهای عثمانی، روسیه، اتریش ـ مجارستان و آلمان، شماری از درگیریها از جمله جنگ داخلی روسیه، جنگ لهستان ـ شوروی در سال ۱۹۲۰، جنگ یونان و ترکیه در سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۲ و جنگهایی که به استقلال کشورهای بالتیک و فنلاند انجامید، به وقوع پیوستند و میلیونها تن کشته و آواره شدند. بریتانیای کبیر، ابرقدرت اوایل قرت بیستم زمانی یک قدرت جهانی بود. اما پس از دو جنگ جهانی با توجه به کمبود منابع مالی و فرسودگی، تصمیم گرفت از شبه قاره هند، خاورمیانه و آفریقا خارج شود و لندن اجازه داد که امپراتوریاش فروریزد.
خروج شتابزده بریتانیا یک خلأ ژئوپلیتیک ایجاد کرد و زمینه را برای درگیریهایی که از دهه ۱۹۴۰ تا دهه ۱۹۶۰ م. ادامه داشتند، فراهم کرد. پیامدهای این اقدام شامل تقسیم شدن هند (و درگیریهای بعدی آن با پاکستان)، چند جنگ میان اسرائیل و ائتلاف کشورهای عربی، قیام کمونیستی، اقدامات چین در مالزی، جنبش اتحاد با یونان در قبرس و درگیریهای قومی در آفریقا، از کنیا تا نیجریه بودند. در این درگیریها میلیونها نفر جان باختند و عدهای بیشتر آواره شدند. شوروی تلاش کرد با حمایت از حکومتهای سوسیالیستی عربی در الجزایر، لیبی، سوریه، عراق و یمن جنوبی در این مسائل مداخله کند. ناتو، توافق «برتون وودز» و طرح مارشال برای بازسازی آلمان و ژاپن که با دقت بسیار از سوی سیاستگذاران آمریکا طراحی شدند، در مسیر شکست شوروی در سال ۱۹۹۱ م به غرب کمک کردند. این اتحادها و برنامهها همچنین به حفظ امنیت جهان و تقویت غیرقابل انکار تجارتهای آمریکا کمک کردند.
روسها، از نیمه دوم قرن نوزدهم که شروع به تصرف این منطقه کردند و تا ربع پایانی قرن نوزدهم بخش عمده آن را در اختیار گرفتند، آسـیای میانـه را حیـاط خلـوت خـود میدانـند. روسـیه از طریـق دخالـت نظامی مسـتقیم، دخالـت دیپلماتیک، مشـوقهای فرهنگی، اقتصـادی و نظامی سعی نموده است تـا هیچ کشور و نهاد خارجی در آسـیای میانه قابلیت جولاندهی نداشته باشد. بررسی روابـط تاریخـی روسـیه و افغانسـتان درک بهتـری از پویاییهـای منافـع امـروز مسکو در قبال افغانسـتان را ارائه میدهـد. روسـیه از قـرن 19 م بـه بعـد در کنـار مقابلـه بـا توسعهگرایی امپریالیسـم انگلیـس، تلاش کـرده تـا جای پایـی در افغانسـتان داشـته باشـد. دلیل تصمیم حمله نظامی (تجاوز) اتحاد جماهیر شـوروی در سـال 1979م به افغانستان، حفظ سطح رقابت با غرب به رهبری آمریکا، حمایت و تقویـت دولـت دستنشانده کمونیسـت وقت افغانستان و مهمتر مهار و خنثی سازی جنبـش نو ظهور «نئوناسیونالیسـت اسلامی» در افغانستان بـود.
مسـکو در وضعیـت کنونـی احتمـالا به رابطـهاش با کابـل، در راستای ایفای نقش حائلی افغانستان بـرای حفـظ نفـوذ روسـیه در آسـیای میانـه، مقابلـه بـا حضـور ایاالت متحـده و ناتـو در افغانسـتان و ایجاد زمینه دسترسـی خویش بـه اقیانـوس هنـد، می نگرد.
خلأ استراتژیک خروج نیروهای آمریکایی از سوریه تاثیراتی فراتر از خاورمیانه داشت. پس از غیبتی ده ساله روسیه دوباره در حال آمادگی برای حضور در آسیا و آفریقا است. این نمایشی دیگر از قدرت و چالشی مستقیم برای حضور آمریکا در این منطقه خواهد بود. روسیه و آمریکا، در بسـیاری از مسـائل از جملـه: الحـاق کریمـه، حمایـت مسکو از بشـار اسـد، دخالـت روسیه در ونزوئلا و مسـائل دیگـر، در نقطـه مقابـل یکدیگـر ایسـتادهاند. با لحاظ کردن تحولات اخیـر سـوریه، خـروج ایـالات متحـده از پیمـان منـع موشـک های هسـته ای میان بـرد، در حـال حاضـر روابـط مسکو ـ واشنگتن در وضعیـت مطلوبی قـرار نـدارد. اما افغانسـتان موضوعـی اسـت کـه مسکو ـ واشنگتن میتواننـد در خصـوص آن زمینـه های مشـترکی پیـدا کننـد. آمریکا و روسـیه هـردو از گسترش تروریسـم در افغانسـتان متضـرر شـده اند و به رغـم اختلاف در اهـداف راهبردی بلندمدت شان درافغانستان گروه هـای شـبه نظامی سـرکش در افغانسـتان را تهدیـدی بالقـوه بـرای منافـع ملـی خـود می داننـد.
اینک مسکو، با رصد وضعیـت فعلـی افغانسـتان آن را به مثابه فرصتـی بـرای برقـراری مجدد نفوذش در افغانستان، پـس از سـال 1989م، ارزیابی میکند. زیرا امـروز روسـیه از اهـرم های فشـار بیشتری بـرای حفاظـت از منافـع خـود در افغانسـتان برخـوردار اسـت. روسـیه پـس از تغییـر سیاسـت قبلـی اش، به نظـر نمی رسـد علاقمند به اعمـال قدرت سـخت در افغانستان باشـد. مسکو به اسـتفاده از روابطـ اش بـا ذی نفعـان داخـل و خـارج افغانسـتان تمرکـز کـرده اسـت. از اواسـط دهـه 1990، روسـیه پیوسـته روابـط خـود را بـا جناحهـای اصلـی افغانسـتان از جملـه عناصـر اتحاد شـمال، یعنی گروههـای ازبـک ، تاجیـک، شـاید مهمتـر از همـه، طالبـان افغانسـتان توسـعه داده اسـت. در اوایـل تجاوز جنگی آمریکا به افغانسـتان، روسـیه در چنـد مـورد خاص از فعالیت های جنگـی واشنگتن حمایـت کـرد. اما بـا گذشـت زمـان روسـیه همانند چیـن نقش فعال تـری را در گفتگوهـا و مذاکـرات رونـد صلـح افغانسـتان اختیـار کـرده اسـت.
روسـیه مشـتاق دیدن وضعیتی اسـت کـه در آن ردپـای آمریکا و ناتـو در افغانسـتان کم رنـگ شـود. علاوه برایـن، روسـیه بـا پیش بینـی تغییـرات در اوضـاع سیاسـی افغانسـتان، از هم اکنون در حـال نزدیک شـدن بـه طالبان اسـت. اخیـرا در آنچه که یـک تحول بی سـابقه محسوب می گردد، روسـیه از هیأت طالبـان در مسـکو میزبانـی کـرد. شکسـت در مذاکـرات ایاالت متحـده و طالبان، روسـیه را قـادر می سـازد تـا ابتـکار عمـل صلـح را بـه دسـت گیـرد، به ویـژه اگـر روابـط مسـکو بـا سـایر ذی نفع های منطقـهای نظیـر: تهـران ـ اسلام آباد ـ پکن، مدنظـر قرار گیرد. صرف نظـر از نتیجـه نهایـی مذاکـرات صلـح، روسـیه اکنـون در موقعیتـی قـرار دارد کـه می توانـد مسـتقیما بـا ذینفع های افغانسـتان مذاکـره کنـد. از منظـر مسکو، پایـان ایـده آل مسـأله افغانسـتان، برچیـدن بسـاط نفـوذ امریـکا از افغانستان و منطقـه اسـت.
روسـیه می خواهـد دولتـی دوسـت در افغانسـتان وجـود داشـته باشـد کـه بتوانـد در خـاک خـود بـا تروریسـم مبـارزه کنـد. مسکو خواهان فراهم شدن زمینه ها و فرصـت سـرمایه گذاری در افغانسـتان به خصـوص در بخـش نفـت و گاز است، شـرکتهای روسـی چشـم بـه نفـت و گاز افغانسـتان دوخته انـد. بـا اینکـه طالبان در سـالهای اخیـر قدرتمنـد شـده اند ، امـا احتمـال رهبـری دولـت مرکـزی افغانسـتان توسط طالبان در آینده ، بعید است، زیرا آرایـش قومی، قبیلـه ای افغانسـتان به گونـه ای اسـت که بـرای یک گـروه یا یک جنـاح بسـیار بعیـد اسـت که بـر کل کشـور حکومت و کنترلـش را حفـظ کنـد. روزنـه امیـد روسـیه، با لحاظ افزایـش احتمالـی درگیری ها پس از شکسـت مذاکرات صلـح، این اسـت که توانسـته بـا بسـیاری از جناح های اصلـی افغانسـتان روابـط مبتنـی بر حسـن نیـت برقرار کنـد. روسـیه بـا ازبک هـا در شـمالغرب، با هزارههـای شـیعه طرفـدار ایـران در جنـوب، با پشـتون ها در مناطـق شـرقی و مرکـزی، در موقعیتـی قـرار دارد کـه میتوانـد خلأ قـدرت را در افغانستان را تا حدی پر کند. بهویژه در صـورت یـا زمانـی کـه و اشـنگتن راضی به این امر باشد.
در راهبرد سوقالجیشی کلیتر، افغانسـتان ممکن اسـت فرصت دیگـری برای روسـیه باشـد تـا بتوانـد هماننـد آنچـه کـه در سـوریه انجـام داد، نفـوذ و منافـع راهبردی منطقـه ای خود را تحکیـم بخشد. اکثر کارشناسان مسائل منطقه بر این باورند که: «اگـر روسـیه در بحران سوریه دخالت نظامـی نکـرده بـود، داعـش قـدرت و قلمـروش را درایـن منطقـه از دسـت نمـیداد.» بنابراین، نگرانی روسـیه از افزایـش تحـرکات و فعالیت هـای شـاخه خراسـان داعـش در افغانسـتان قابـل درک اسـت.
منابع:
همایون حسن، نشریه بینالمللی ژئوپلیتیکال، 14 نوامبر2019
روزنامه اطلاعات روز افغانستان، سال هشتم، شماره: 1۸۴7- تاریخ انتشار: 25/08/1398، ص3
*کارشناس عالی توسعه روابط فرهنگی آسیا و اقیانوسیه
کد مطلب: 22082