چین در سال 2013 به صورت علنی از پروژه “جاده ابریشم جدید” این کشور به نام “یک کمربند- یک جاده” پرده برداشت. پروژه ای که قرار است از طریق خطوط زمینی و دریایی چین را به سایر نقاط جهان نظیر اروپا، اسیا و آفریقا متصل کند. در واقع هدف چین از احداث چنین پروژه ای گسترش ارتباطات تجاری خود به اقسی نقاط جهان و نوعی یارگیری در صحنه معادلات جهانی است. و به صورت کلی حرکت به سوی هژمونی جدید و رقابت تنگاتنگ با ایالات متحده است. این پروژه قرار است کشور چین را از طریق ایران به اروپا متصل کنید به همین دلیل منظقه خاورمیانه در مرکز ثقل این پروژه قرار دارد.
چین پروژه “یک کمربند، یک جاده” را بعنوان طرحی صدساله به جامعه جهانی معرفی کرده است. اینگونه به نظر میرسد که هدف اصلی این طرح مسایل اقتصادی است و چین با طرح جاده ابریشم جدید قصد دارد اقتصاد منطقه را به نوعی تحت سیطره خود درآورد. جدای از سلطه اقتصادی، بسیاری از این کشوررها از لحاظ سیاسی و فرهنگی نیز به نوعی گرایش به سمت چین پیدا کرده و بعنوان یک شریک بالقوه برای این کشور خواهند بود.
گذرگاه اصلی طرح “یک کمربند- یک جاده”
طرح “یک کمربند- یک جاده” چین از سه طریق قابل اجراست، دو مسیر از راه زمینی و دیگری از طریق دریا. مسیر اول که “راه اورآسیایی” شناخته میشود، از مسیر قزاقستان، روسیه، بلاروس، لهستان میگذرد تا به مقصد نهایی یعنی آلمان- اروپا برسد. دومین مسیر از طریق کریدور مغولستان و روسیه به اروپا منتهی میشود. سومین مسیر که به نام “آسیای میانه” شناخته میشود، از چین شروع میشود و از مسیر افغانستان، پاکستان، ایران عبور میکند تا به ترکیه و سپس اروپا متصل شود.
در این طرح مسیرهایی که کشورهای آسیایی را به یکدیگر متصل میکند عبارتنداز: اندونزی، هند و سنگاپور. سه مسیر دریایی از طریق کشورهای اسیایی وجود دارند. اولین مسیر با نام “جاده برفی شمال” که از شمال چین از طریق خطوط دریایی به روسیه متصل میشود. دومین مسیر با نام “مسیر آسیای جنوبی” این جاده از طریق دریای ژاپن، شبهجزیره کره و کشورهای آسیایی را به همدیگر متصل میکند. و اما سومین مسیر، از راه زمینی از طریق کشورهای اروپایی همچون هلند و آلمان میگذرد. بنابراین، مسیر فوق الذکر از طریق مسیر دریایی هلند به ایتالیا در جنوب اروپا منتهی میشود و از انجا از طریق دریای مدیترانه از یونان، مصر، کانال سوئز به سوی آفریقای شمالی تا هند گذرپاهی امن و مطمئن برای این پروژه است.
جایگاه ترکیه در طرح جاده ابریشم جدید
ترکها معتقد هستند با پیوستن به این طرح میتوانند اقتصاد خود را رونق داده و حجم مبادلات خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهند. مدتی است که گرایش ترکیه به سوی شرق بیشتر شده است. این تحول میتواند منجر به همکاریهای بیشتر اقتصادی و سیاسی ترکیه با کشورهایی چون چین و روسیه گردد. با بروز اختلافات سیاسی میان ترکیه و آمریکا (متحد اصلی او در ناتو) و همچنین تیرگی روابط با اتحادیه اروپا -با اینکه بیشترین روابط فرهنگی و تجاری ترکیه در حال حاضر با کشورهای اروپایی و آمریکا است- دولتمردان ترک را بیش از پیش به سمت و سوی شرق گسیل داشته است. ترکیه از طریق این پروژه قصد دارد روابط تجاری و صنعتی خود را با چین و روسیه گسترش داده و قصد ندارد در این پروژه تنها یک مسیر مواصلاتی تراتزیت شرق و غرب باشد، بلکه با قرار گرفتن در موقعیت استراتزیک بین اروپا و اسیا قصد دارد نقش و سهم مهمی در این پروژه از آن خود کند.
ترکیه و اشغال خاکورک- کُردستان
یکی از مهمترین اهداف ترکیه در قرن بیستم میلادی پیوستن به اتحادیه اروپا بود، اما در حال حاضر با ابتکار طرح “یک کمربند- یک جاده”از مهمترین هدف او”دروازه اتصالی شرق به غرب” است. مرز ایران و ترکیه از مهمترین مسیر گذرگاهی برای این پروژه در منطقه خاورمیانه است، به ویژه مثلث ایران، ترکیه و عراق برای این کشور بسیار حائز اهمیت است. در این میان بخشی از منطقه کُردستان جایگاه ویژهای دارد. حکومت ترکیه برای آنکه بتواند چین را متقاعد به مشارکت در چنین پروژه سودآوری کند، لازم است این مسیر به صورت کامل و ایمن در اختیار او باشد. به همین دلیل، چون منطقه خاکورک –در باشور کُردستان- دقیقا در مرکز ثقل مثلث ایران، ترکیه و عراق واقع شده، لازم است ارتش ترکیه این منطقه که حزب کارگران کُردستان موسوم به پ.ک.ک کنترل آن را به صورت کامل در اختیار دارند، به تمامی به سلطه خود در آورد. همچنین مسیری که در این میان مدنظر چین است از تهران به طرف تبریز و از آنجا از طریق منطقه گَوَر -در کُردستان باکور- از میان مرز ترکیه میگذرد. که این منطقه نیز در کنترل نیروهای حزب کارگران کُردستان است. این دو منطقه استراتژیک از لحاظ گذرگاه جاده ابریشم و کنترل ان به دست نیروهای کُرد، ترکیه را بر آن داشته که به هر طریقی برای لشکرکشی به این دو منطقه – به ویژه منطقه خاکورک –اقدام کند.
اگر تمهیدات لازم در این خصوص از سوی حکومت ترکیه صورت نگیرد، احتمال میرود همکاری بین این کشور با چین منتفی شود. ترکیه بغیر از این مسیر هیچ انتخاب دیگری ندارد، اما دولت چین دو انتخاب دیگر پیشرو دارد. اولین مسیر؛ از عراق، سوریه سپس از طریق دریای مدیترانه به اوپا منتهی خواهد شد. دومین مسیر؛ از ایران به سوی آذربایجان، گرجستان و شمال روسیه به اروپا ختم میشود. در هر دو مسیری که ذکر شد، دولت ترکیه کمترین نقشی نخواهد داشت. اینطور به نظر میرسد که دولت چین پروژه “یک کمربند – یک جاده” را در 24 جولای 2018 به دلیل بروز رخدادهای اینچنینی در مسیر خاورمیانهای تاکنون متوفق کرده و یا درپی مسیر دیگری بغیر از مسیر ترکیه است.
نتیجهگیری
چین نخستین کشور در حال ظهور است که بهطور کامل اقتصاد غیررسمی را با اقتصاد رسمی ادغام میکند. دولت چین با طرح “یک کمربند- یک جاده” از طریق ساخت خطوط ریلی و دریایی در دو مسیر زمینی و دریایی قصد دارد تجارت و روابط فرهنگی و سیاسی خود را در امتداد قاره های اروپا و آفریقا گسترش دهد. چینیها معتقدند کشورهایی که در مسیر این جاده قرار میگیرند دارای منابع غنی هستند که با سرمایهگذاری این کشور توان توسعه و رشد اقتصادی بالایی دارند. ترکیه قصد دارد با اجرای این طرح حجم مبادلات تجارت خارجی خود را افزایش داده تا از این طریق سود زیادی عاید آن شود. طی پنج سال گذشته ارزش لیر ترکیه حدود ۵۰ درصد کاهش یافته و منجر به تورم و نرخ بهره دو رقمی شده است. در نتیجه بازده کلی بازار سهام ترکیه در طول پنج سال گذشته ۲۶ درصد منفی بوده است. بروز اختلاف نظر بین ترکیه و شرکای اروپاییاش و همچنین این کشور با آمریکا، ترکیه را با موانع و مشکلات اقتصادی فراوانی روبهرو ساخته است. این پروژه میتواند راه حلی برای رونق چرخه توسعه یافتگی و کساد فعلی ترکیه ارائه دهد که در حال حاضر غیرقابل درمان است. در کنار این فرایند ترکیه به لحاظ اقتصادی میتواند با آمریکای لاتین نیز اشتراک بیشتری نسبت به شرق و جنوب شرق آسیا داشته باشد. در این پروژه بیشتر کشورها بهعنوان یکی از شریکای بالقوه چین خواستار مشارکت و همکاری در این زمینه هستند. دولت ترکیه با هدف اشغال و کنترل خاکورک سعی دارد به چنین خواسته خود جامعه عمل پوشانده و از طرفی موقعیت سیاسی و جغرافیایی نیروهای کُرد در این منطقه را به نفع خود تضعیف کند.
* کارشناس امور بین الملل صدا و سیما، سردبیر و پژوهشگر
منبع: مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC