پس از حدود نیم قرن تداوم درگیری و جنگ در افغانستان، هریک از سه قدرت بزرگ جهان، با توجه به ملاحظات و منافعشان، به نقشآفرینی و همکاری جهت برقراری صلح در افغانستان پرداختند. به احتمال زیاد، روند مذاکرات صلح در افغانستان، طی توافق و همکاریهای واشنگتن، مسکو و پکن، طی برگزاری نشستهای آتی، به انعقاد قرارداد صلح میان آمریکا و طالبان منجر خواهد شد.
چرایی همکاری برای برقراری صلح در افغانستان
الف: آمریکا با توجه به الویتهایی مانند: کاهش هزینه های مالی و انسانی در افغانستان، خروج و کاهش نیروها، تمرکز بر رقابت با چین به عنوان رقیب اصلی، تقسیم هزینه های افغانستان با همسایگان این کشور، فرار از لقب قدرت ناکام و شکست خورده، معرفی ترامپ به عنوان رئیس جمهور پیروز در جنگ افغانستان، جلب نظر افکار عمومی برای کسب آراء در انتخابات سال 2020 ریاست جمهوری؛ اینک در پی برقراری صلح در افغانستان است. در واقع، آمریکای ترامپ متوجه شد که اولاً: از طریق نظامی و مبارزه با طالبان نمی تواند به اهداف خود برسد، ثانیاً: به دلیل نفوذ و ارتباط مسکو و پکن با طالبان، مجبور گردید با روسیه و چین، در روند برقراری صلح در افغانستان، همکاری کند.
ب: روسیه با ملاحظاتی نظیر: برقراری ثبات و امنیت در افغانستان از طریق حضور همه طیف ها در قدرت، حکمرانی دولت قانونی، تداوم بقای ارتش ملی افغانستان، مقابله با حضور و نفوذ گروههای تروریستی چچنی، ازبکی و داعش در مجاورت مرزهای افغانستان با کشورهای آسیای مرکزی (حیاط خلوت روسیه)، مقابله با قاچاق مواد مخدر از افغانستان به مقصد روسیه، محدود کردن نفوذ بیش از حد و یکجانبهگرایی غرب به رهبری آمریکا در افغانستان؛ مبادرت به همکاری میکند.
ج: جمهوری خلق چین، طی اهدافی همانند: جلوگیری از فعالیت گروههای تروریستی اویغوری و داعشی، ممانعت از ایجاد ناامنی در استان سینکیانگ، تأمین منافع کلان اقتصادیاش در افغانستان و منطقه؛ جهت تامین صلح در افغانستان تلاش میکند.
مطالبات طالبان
طالبان با توجه به نگرانی چین و بهویژه روسیه و کشورهای اروپایی از گسترش تروریسم و داعش در منطقه و کشورهای آسیای مرکزی، از نگرانی آنان به خوبی بهرهبرداری کرده و به روسیه و چین نزدیک شده است تا از این طریق ضمن افزایش جایگاه، نقش و مشروعیت خود در داخل کشور، در سطح منطقه و بینالمللی، امتیازات بیشتری از غرب به رهبری آمریکا اخذ نماید.
1- درخواست ارائه جدول زمانی خروج نیروهای خارجی از افغانستان
2- درخواست حذف نام این گروه از لیست سیاه گروههای تروریستی سازمان ملل و آمريكا
3- درخواست ارائه تضمین توسط سازمان ملل و سازمان همکاری اسلامی جهت عملی شدن توافقات و برقراری صلح در افغانستان و آزادی کلیه زندانیان طالبان از زندان های داخل و خارج
اهداف آمریکا
1- دریافت تضمین از طالبان در مورد عدم حمله و یا فراهمسازی تهدید علیه منافع آمريكا و متحداناش
2- تضمین مبارزه با تروریسم، قطع رابطه طالبان با القاعده و دیگر گروههای تروریستی
3- برگزاری مذاکره میان طالبان و دولت وحدت ملی
4- برقراری آتشبس میان دولت و طالبان
اهداف روسیه
1- نمایش نقشآفرینی روسیه در فرآیند صلح، از طریق برگزاری گفتگوهای صلح بینالافغانی
2- یادآوری لزوم رعایت منافع مسکو به غرب در چارچوب نظامهای منطقهای و بینالمللی
3- تقویت موانع جلوگیری از گسترش نفوذ ایالات متحده آمریکا و ناتو در افغانستان و منطقه
4- رفع نگرانی و احساس تهدید از نفوذ و انتقال تروریسم از افغانستان به حیاط خلوت مسکو
5- مقابله طالبان با گروههای تروریستی از جمله داعش
اهداف چین
1- تقویت و توسعه سیاستهای مشارکتی فعال در صحنه افغانستان
2- رشد و گسترش منافع اقتصادی و سیاسی پکن در منطقه
3- ممانعت از احتمال استفاده ستیزهجویان اویغور، اعضای جنبش ترکستان شرقی از خاک افغانستان جهت ناامن کردن استان سینکیانگ چین
4- جلوگیری از تأثیرات منفی ناامنی و بیثباتی سیاسی افغانستان بر راهبردهای اقتصادی چین در منطقه و افغانستان نظیر: «طرح یک راه ـ یک کمربند» که هدف آن اتصال چین به کشورهای جنوب شرقی، جنوب و آسیای مرکزی، منطقه خلیج فارس، شمال و شرق آفریقا و اروپا است. ضمن آنکه چین بزرگترین سرمایهگذار خارجی در افغانستان است که توانسته به میزان 3 میلیارد دلار، از طریق قرارداد استخراج مس در استان لوگر، آمادهسازی زیرساختهای جادهای و راه آهن افغانستان سود کسب نماید.
5- تمایل برای تغییر ادراک جهانی از قدرت و ظرفیتهای چین، یعنی چین بهعنوان یک قدرت منطقهای، بازیگر جهانی، دارای ظرفیتهای لازم برای حل مشکلات طولانیمدت منطقه و افغانستان است.
احتمالات آتی
در صورت حصول به توافق برقراری صلح در افغانستان، مشروعیت جهانی طالبان، ممکن است:
1- حقوق جریانات و اقوام دیگر افغانستان نادیده گرفته شده، یا آنطور که باید و شاید به آنها توجه نشود، ناامنیها به شکل دیگری در افغانستان ادامه خواهد داشت. در این روند، اقوام دیگر در موضع ضعف قرار گرفته و سرنوشت دولت آینده نیز به نوعی به دست طالبان سپرده خواهد شد. بعید است طالبان در شرایطی که موضع برتر را دارا است، اجازه برگزاری انتخاباتی را بدهد که نتیجه آن، تضعیف قدرت طالبان به عنوان یک گروه مشروع سیاسی به مدت 5 سال باشد.
2- بخشی از نیروهای نظامی طالبان که مخالف هرگونه مذاکره صلح با آمریکا و دولت کابل بوده و یا از تقسیمات جدید قدرت در نتیجه گفتگوهای صلح رضایت نداشته باشند، به گروه داعش خواهد پیوست. در این شرایط، آمریکا چون توانسته است: بخش عمدهای از نیروهای خود را از افغانستان خارج کند؛ میتواند طالبان را به عنوان گروه سیاسی مشروع، وارد فعالیت سیاسی، مشارکت رسمی و قانونی نماید و این موضوع را به عنوان دستاورد حضور 18 ساله خود در افغانستان، معرفی و تبلیغ نماید.
3- آمریکا با توجه به پرداخت بخش مهمی از هزینههای مالی و تسلیحات جنگی، نیروهای ارتش ملی و امنیتی افغانستان، خواهان آن است که کماکان نقش تعیینکننده را در آینده افغانستان ایفاء کند تا با استفاده از بهانه حضور داعش و ناامنیها در افغانستان، برای استمرار حضور پایگاههای نظامیاش، بر اساس قرارداد امنیتی با افغانستان، ناامنیها را در راستای اهداف و منافع خود، هدایت و مدیریت کند.
4- روسیه و چین معتقدند: هر چه آمریکا در موضوع افغانستان درگیر باشد، توان و تمرکز واشنگتن جهت رویارویی و رقابت با مسکو و پکن در سایر عرصههای بینالمللی کاهش خواهد یافت.
منبع: محمودی، زهرا، دکتری روابط بینالملل، ایران شرقی، کد : 2012- تاریخ: 27/04/1398
http://easterniran.com/fa/doc/report/2012
*کارشناس توسعه روابط فرهنگی آسیا و اقیانوسیه - تیرماه 1398