روابط میان ایران و روسیه در طول سدههای گذشته با فراز و نشیب های زیادی همراه بوده است. نخستین ارتباط مردم دو کشور به سده سوم میلادی بر میگردد. در این دوره اقوام اسلاو، سرزمین کنونی روسیه را مورد تاخت و تاز قرار دادند و با اقوام ایرانی همسایه شدند. از زمان شکلگیری روابط محدود میان دو کشور تا کنون نقاط عطف مهمی در مناسبات فیمابین رخ داده است. یکی از نقاط عطف در دوره پتر کبیر در پایان سده هفدهم و آغاز سده هجدهم رقم خورد، آنجا که به دنبال سیاست نگاه به اروپا و گشودن درهای روسیه به سوی فرهنگ و صنعت غرب، مفهوم شرق و جنوب در سیاست خارجی روسیه تعریف خاصی پیدا کرد و شناخت کشورهای آسیایی از جمله ایران به منزله یکی از همسایگان مهم روسیه مورد توجهی ویژه از سوی حاکمیت روسیه قرار گرفت. در پی این تحولات روسیه تزاری بالاخص در سده نوزدهم میلادی به یکی از فاکتورهای مهم در سیاست ایران تبدیل شد. در سده بیستم در چارچوب نظام دو قطبی و حضور ایران در اردوگاه غرب روابط ایران و شوروی وارد مرحله جدیدی شد به ویژه بعد از جنگ دوم جهانی ایران فضای کنشگری خوبی در بین شرق و غرب برای خود ایجاد نمود. ولی با فروپاشی شوروی و از طرف دیگر وقوع انقلاب اسلامی در ایران که دوازده سال پیش از فروپاشی شوروی به وقوع پیوسته بود نقش عامل بینالمللی درروابط طرفین دگرگون شد و نگاه طرفین به یکدیگر با توجه با اولویتها و نیازهای داخلی از طرفی و ظرفیتهای طرف مقابل از طرف دیگر دگرگون شد.
کتاب «جمهوری اسلامی ایران در ادراکهای رهبران روسیه» به قلم دکتر الهه کولایی (استاد دانشگاه تهران) و عفیفه عابدی (دانشآموخته روابط بین الملل)، نتیجه تلاش و همکاری گروهی از پژوهشگران مسایل ایران و روسیه در دانشگاه تهران با استفاده از منابع فارسی، انگلیسی و روسی در چارچوب یک طرح پژوهشی است که با حمایت صندوق حمایت از پژوهشگران ریاست جمهوری به انجام رسیده است. این کتاب در زمستان 1397 در ده فصل و 321 صفحه و شمارگان 500 نسخه، توسط انتشارات سازمان جهاد دانشگاهی تهران به زیور طبع آراسته شده است.
هدف اصلی کتاب بررسی تحولات مهم در روابط دو کشور ایران و روسیه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از منظر نگاه مسئولین روسی به ایران و بررسی سیاست خاورمیانهای روسیه با تاکید بر اثرگذاری گفتمان اوراسیاگرایی و عامل بینالمللی و جایگاه ایران در آن است.
در فصل اول تحت عنوان «طرح کلی کتاب» پس از بررسی سیر تاریخی روابط دو کشور با تاکید بر دوران پسا شوروی و تحولات مهم اخیر در روابط دو کشور پرسشها و فرضیههای پژوهش مطرح شده است. پرسش و مسأله کتاب ادراکها و برداشتهای رهبران روسیه در مورد ایران و تاثیر آن بر روابط دو کشور است. فرضیه اصلی پژوهش بر سیال و متغیر بودن ادراکهای رهبران روسیه از ایران به ویژه متاثر بودن از متغیرهای داخلی، منطقه ای و بینالمللی است. در این پژوهش سعی شده است این فرضیه با توجه به گسترش نفوذ نگرش اوراسیایی در روسیه و مولفههای آن مورد آزمون قرار گیرد.
در فصل دوم تحت عنوان «ادبیات پژوهش» نویسندگان نگاه روسها به ایران و ایرانیان را در چند گروه از آثار متفاوت تاریخی، ادبی و یا موضوعی مورد بررسی قرار دادهاند. با بررسی انتقادی نزدیک به 85 اثر از پژوهشگران ایرانی و خارجی، نویسندگان به این جمعبندی رسیدهاند که از نقطه نظر تاریخی نگاه روسی به ایران در دوران تزاری، اتحاد شوروی و پس از فروپاشی آن متفاوت بوده است. ولی از بعد جهانبینی روسیه و فلسفه وجودی این کشور، نوع نگرش آنها به ایران یکی است. در کنار این آثار، اسناد سیاست خارجی و دفاعی روسیه، سخنان و تحلیلهای مقامهای بلندپایه روس همراه با دیدگاههای نخبگان سیاسی و دانشگاهی روسیه درباره ایران از منابع دیگر این پژوهش به شمار می آیند.
در فصل سوم تحت عنوان «چارچوب نظری برای سیاست خارجی روسیه و مسأله ایران» با همکاری عفیفه عابدی، واقعگرایی نوکلاسیک به عنوان چارچوب نظری کتاب انتخاب شده است. فصل با شرح مختصر و مفید این نظریه شروع شده و سپس با طرح مولفهها و متغیرهای متداخل و مستقل این نظریه ادامه یافته و در نهایت با کاربست آن بر رویکردهای مهم در سیاست خارجی روسیه در برهههای اخیر، آنرا به صورت تئوریک تبیین نمودهاند.
در فصل چهارم «تحول در سیاست خاورمیانهای روسیه» با همکاری عفیفه عابدی با بررسی جایگاه خاورمیانه در سیاست خارجی روسیه در دورههای مختلف و تاثیر روسیه و جمهوریهای سابق شوروی از تحولات خاورمیانه و تاثیر آن بر رویکرد روسیه در قبال این منطقه پرداخته و در پایان نگاه روسیه به ایران از دریچه تحولات خاورمیانه مورد مداقه قرار گرفته است. در کتاب مهمترین ملاحظه خاورمیانهای روسیه در مورد ایران، رویکرد ایران نسبت به اسرائیل معرفی شده است. کتاب به صورت جداگانه ابعاد نظری رویکرد روسیه به خارومیانه و درک رهبران روسیه از خاورمیانه را بررسی کرده است. نویسنده معتقد است بعد از فروپاشی شوروی تنها تحرک مهم روسیه در خاورمیانه همکاری هستهای با ایران بود که با ورود روسیه به جنگ سوریه این تحرکات ابعاد جدیدی یافت و جسارت بیشتری به روسیه بخشید. در سیاست منطقهای روسیه در خاورمیانه در دوره پوتین، کشورهای ایران و عراق و سوریه نقش ویژهای دارند.
سپس گفتمانهای غالب در دستگاه تصمیمگیری روسیه و رویکرد آنها در قبال خاورمیانه در قالب لیبرالها یا غربگرایان، دولتگرایان یا ملیگرایان عملگرا و تمدنگرایان یا ملیگرایان بنیادگرا پرداخته شده است. کم توجهترین گفتمان به خاورمیانه بعد از فروپاشی شوروی گفتمان لیبرال بوده است. در ادامه به تلاش پوتین برای بازیابی جایگاه قدرت جهانی روسیه و در همین راستا توجه به خاورمیانه پرداخته شده است ولی از طرح این مسأله که در دوران زمامداری پوتین کدام گفتمان در سیاست خارجی روسیه تسلط دارد اجتناب شده است. احتمالا این مسأله به پیچیدگیهای ذهنی و عملکردی پوتین بر میگردد در عین حال که به گفتمانهای مختلف میدان ظهور و بروز میدهد در عین حال کاملا در هیچ چارچوبی قرار نمیگیرد. در ادامه روابط روسیه با عراق و سوریه عربستان و نگاه ژئوپلیتیکی روسیه به ترکیه و عامل بینالمللی در خاورمیانه و نقش این روابط بر مناسبات روسیه و ایران پرداخته شده است.
فصل پنجم کتاب با عنوان تاثیر اوراسیاگرایی بر روابط روسیه و ایران با همکاری بهناز اسدیکیا و دکتر ماندانا تیشهیار به بررسی نقش شرق در خودآگاهی ملی روس به ویژه آثار و عقاید زادوخین به عنوان بنیانگذار اوراسیاگرایی و الکساندر دوگین به عنوان مهمترین چهره مطرح کنونی اوراسیاگرایی بر سیاست خارجی روسیه می پردازد. اساس و مبنای اوراسیاگرایی بر رهایی روسیه از وابستگی به غرب و رهبری کشورهای مخالف هژمونی غرب توسط روسیه تاکید دارد از این منظر ایران با توجه به موقعیت ویژه جغرافیایی و ژئوپلیتیکی و به عنوان همسایه جنوبی و رویکرد ایران نسبت به آمریکا یکی از مهرههای اصلی در بازیهای منطقهای روسیه بوده است. از مهمترین بخش های این فصل بررسی جایگاه ایران در اندیشه دوگین، همکاریهای منطقهای ایران و روسیه در اوراسیای مرکزی است.
فصل ششم با عنوان «تاثیر عامل بینالمللی در روابط ایران و روسیه» با همکاری عفیفه عابدی و سارا روا تاثیر این مولفه از قبل از انقلاب اکتبر و بعد از آن به عنوان فاکتور مهم موثر بر نگاه روسیه به ایران عنوان شده است. در همه دورههای مورد بررسی در این کتاب شاهد هستیم با فراز و نشیبهایی روابط طرفین متاثر از عامل بینالمللی است. مهمترین عامل بینالمللی در این راستا کنشگری آمریکا و روابط آن با ایران و روسیه و تاثیر آن بر طرف ثالث بوده است. بعد از آن به سایر عوامل موثر و مهم بینالمللی از جمله یازده سپتامبر 2001، انقلابهای رنگی و بحران اوکراین، انقلابهای عربی به ویژه بحران سوریه، مسأله دریای خزر و پرونده هسته ای ایران پرداخته شده است.
فصل هفتم با عنوان «فراز و فرود روابط ایران و روسیه 1992-2017 » با همکاری عفیفه عابدی به بیتوجهی روسیه به ایران بعد از فروپاشی شوروی، توجه دوباره در قالب اوراسیاگرایی پوتین و سردی مجدد روابط در دوره احمدینژاد ـ مدودف و بازگشت دوباره پوتین اشاره شده است. با روی کار آمدن مجدد پوتین در سال 2012 و بعد از مدت کوتاهی با روی کار روحانی در ایران روابط دو کشور وارد فاز جدیدی به ویژه در بعد همکاری های منطقهای شده است. در این دوره شاهد روند صعودی روابط دو طرف در بیشتر شاخصهای اقتصادی و سیاسی نسبت به دورههای قبل هستیم. اراده سیاسی شکل گرفته در طرفین جهت همکاری در این دوره موجب حرکتهایی در روابط اقتصادی طرفین شده ولی حجم مبادلات کماکان در محور 5/1 میلیارد باقی مانده است. در پایان فصل با نگاه آسیبشناسانه به روابط دو جانبه و موانع موجود پرداخته است.
فصل هشتم با همکاری سارا روا به «روابط اقتصادی ایران و روسیه» میپردازد. روابط اقتصادی دو کشور در دولتهای مختلف به صورت کلی و با توجه به مولفه مشخصی چون ICT، پتروشیمی، کشاورزی و دامداری، گردشگری، حوزه مالی و بانکی، حوزه انرژی و در بعد چندجانبه همکاری طرفین در اتحادیه اقتصادی اوراسیا و کریدور شمال و جنوب پرداخته است. در جمعبندی این فصل مهمترین مانع عدم ارتقا روابط اقتصادی در کنار فاکتورهای داخلی و خارجی، تشریفاتی بودن و عدم انسجام کمیسیونهای مشترک و شوراهای تجاری بین دو کشور عنوان شده است.
فصل نهم با همکاری هادی زرگری به مهمترین موضوع مطرح در روابط دو جانبه ایران و روسیه در سالهای اخیر یعنی «روسیه و برنامه هستهای ایران» میپردازد. همکاری و یا عدم همکاری روسیه با برنامه هستهای ایران قبل از روی کار آمدن دولت یازدهم و شروع مذاکرات منتهی به برجام مهمترین بعد روابط روسیه و ایران بود. در این فصل همکاریهای فنی روسیه و ایران، کمکهای روسیه به حل موضوع هستهای در سطح بینالمللی، گشایش نیروگاه بوشهر، مسائل موثر در همکاری هستهای ایران و روسیه و تاثیر عامل بینالمللی و نقش عوامل ژئوپلیتیکی بررسی شده است. در نهایت نویسندگان نتیجه میگیرند همکاری روسیه با برنامه هستهای ایران را نه با انگیزه اقتصادی و نه با تاثیر کنشگر ثالث بلکه باید در چارچوب کلان سیاست خارجی روسیه و نقشهای مورد نظر رهبران این کشور و نیز جایگاه ایران در رابطه با این نقشها ارزیابی کرد.
فصل دهم و پایانی کتاب به تحول در ادراکهای رهبران روسیه نسبت به ایران با استناد به مواضع رسمی مقامات بلندپایه این کشور و اسناد مربوط به سیاست خارجی روسیه و آیین نظامی این کشور بعد از فروپاشی شوروی میپردازد. از مجموع مواضع رسمی مقامات روسیه چنین بر میآید که روسیه در پی اتحاد کامل با ایران نیست ولی از طرف دیگر آنها در پی تقویت توان دفاعی ایران هستند. عملگرایی محتاطانه در برخورد با ایران تقریبا ویژگی مشترک بسیاری از نخبگان و سران روسیه است. روسها از پیامدهای منفی بینالمللی روابط خود با ایران نگران هستند. روسیه به هیچ وجه در پی تنش و رویارویی اقتصادی و تسلیحاتی با آمریکا به خاطر ایران نیست. در اسناد سیاست خارجی روسیه با اینکه کمتر به شکل مستقیم به ایران پرداخته شده است و نامی از ایران برده نشده است ولی با تحلیل اولویتها و هدفهای سیاست خارجی و تهدیدها و چالشهای پیش روی روسیه، میتوان به جایگاه ایران در این اسناد پی برد. بررسی پنج سند سیاست خارجی روسیه بعد از فروپاشی شوروی نشاندهنده تداوم خطوط اصلی سیاست خارجی این کشور از زمان تصدی وزارت امور خارجه روسیه توسط پریماکوف در سال 1996 است. روسیه و ایران در سه محور اصلی مسائل مرتبط با انرژی، ملاحظات ژئوپلیتیکی، و مسائل فرهنگی ـ قومی ارتباط تنگاتنگ و پیچیده ای باهم داشتهاند. اسناد سیاسی ـ امنیتی روسیه در مقایسه با نسخههای پیشین نشاندهنده ارزیابی بدبینانه از روندهای بینالمللی و بازتاب اضطراب عمیق نخبگان روسیه در مورد تهدیدهای بینالمللی است. در همکاری روسیه با ایران مقابله با آمریکا جایگاه ویژهای دارد ولی روسیه در پی همکاری کامل با ایران هم نیست. ایران بازار خوب برای تسلیحات روسیه است ولی از طرفی رقیب بالقوه در بازار انرژی برای روسیه است. از اینرو در بهترین حالت روابط ایران و روسیه یک همکاری محدود فرض میشود. تاثیر عامل بینالمللی به ویژه آمریکا و غرب در روابط روسیه و ایران نیز بسیار پیچیده است از طرفی آمریکا میتواند تاثیر منفی بر روابط دو جانبه داشته باشد ولی تاثیر غرب بر روابط ایران و روسیه در چارچوب همکاریهای منطقهای و بینالمللی مسأله پیچیدهای است که ریشههای عمیق تاریخی و ژئوپلیتیکی دارد.
* دانشجوی دکترای مطالعات منطقهای، گرایش آسیای مرکزی و قفقاز دانشگاه تهران، پژوهشگر بنیاد مطالعات قفقاز