واشنگتن پست در گزارشی نوشت: نشست سران ترامپ - پوتین، تکرار 'کنفرانس یالتا' خواهد بود و این نشست کمک خواهد کرد تا بار دیگر روسیه در مقام یک ابرقدرت احیا شود، بدون آنکه آمریکا منافعی به دست آورده باشد
واشنگتن پست: احیا روسیه از دل دیدار ترامپ ـ پوتین
18 تير 1397 ساعت 18:03
واشنگتن پست در گزارشی نوشت: نشست سران ترامپ - پوتین، تکرار 'کنفرانس یالتا' خواهد بود و این نشست کمک خواهد کرد تا بار دیگر روسیه در مقام یک ابرقدرت احیا شود، بدون آنکه آمریکا منافعی به دست آورده باشد
'آن اپلباوم' ستون نویس واشنگتن پست در این نوشتار آورده است:
در پایان جنگ جهانی دوم، کنفرانسی در روزهای 4 تا 11 فوریه 1945میلادی با نام ' کنفرانس یالتا' در مکانی به همین نام در شبه جزیره 'کریمه' با شرکت سه کشور آمریکا؛ انگلیس و اتحاد جماهیر شوروی برگزار شد. شرکت کنندگان در این کنفرانس سه قدرت بزرگ پیروز جنگ جهانی دوم، 'فرانکلین روزولت' رییس جمهوری آمریکا، 'وینستون چرچیل' نخست وزیر انگلیس و 'جوزف استالین' رهبر اتحاد جماهیر شوروی بودند.
هدف این اجلاس بررسی شرایط جهان پس از پایان جنگ جهانی دوم و چگونگی بازسازی اروپا بود.
همه شرکت کنندگان در کنفرانس از نتیجه راضی بودند. به نظر می رسید که انگلیس؛ آمریکا و شوروی تمام اختلافات را حل و فصل و حوزه قلمرو نفوذ خود را نیز مشخص کرده باشند. همه رهبران سیاسی در آن زمان از نتیجه کار خوشحال و راضی بودند.
اما هنوز چند ماهی از نشست این سران نگذشته بود که سربازان آمریکایی و اتحاد جماهیر شوروی بر سر اینکه خط متارکه جنگ در استان 'باواریا'ی آلمان کجا باید باشد با همدیگر درگیر شدند.
شوروی نیز تمام تهعدات خود را کنار گذاشت. این کشور متعهد شده بود که در تمام کشورهای آزاد شده اروپا دمکراسی حاکم شود اما به تعهدات خود عمل نکرد.
آن 'پیروزی صلح' به نقطه شروع دوران 'جنگ سرد' تبدیل شد.
دوران جنگ سرد؛ یک نسل چالش. یک نسل رقابت تسلیحاتی. یک نسل حضور گسترده سربازان آمریکایی در اروپا و سرکوب نیمی از وسعت این قاره بود.
اکنون به نظر می رسد که 'کنفرانس یالتا'ی جدیدی ظهور کرده باشد.
ظرف چند روز آینده «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری آمریکا با 'ولادیمیر پوتین' رئیس جمهوری روسیه در 'هلسینکی' فنلاند دیدار خواهد کرد.
البته بدیهی است که یالتا با هلسینکی قابل مقایسه نبوده و سال 2018 نیز هرگز سال 1945 نیست. امروز هیچ کس معتقد نیست که این طلوع فجر روزی دیگری است. هرچند از منظری هلسینکی می تواند یک یالتای جدید باشد.
اکنون مسکو غرق در شادی است. هلسینکی این حس را در وجود روس ها تقویت کرده که بار دیگر یک ابرقدرت جهانی هستند و بار دیگر کشوری همطراز آمریکا به حساب می آیند. بار دیگر پشت میزی نشسته اند که می خواهد جهان را میان دو طرف میز تقسیم کند.
از نظر پوتین، هلسینکی نقطه قوت و نقطه ثقل تحکیم پایه های قدرت داخلی است. پوتین رهبری است که مشروعیت خود را از مجاری دمکراتیک کسب نکرده است؛ بنابراین نیاز به آن دارد که به طور دایمی به شهروندان روسی ثابت کند که لایق رهبری است.
اما از نگاه آمریکا، دستاورد هلسینکی تیره و تار به نظر می رسد، چراکه موضوع اوکراین و شبه جزیره کریمه هنوز پابرجاست.
ترامپ و مشاوران امنیت ملی اشاره کرده اند که در اجلاس هلسینکی موضوع اوکراین بر روی میز مذاکرات خواهد بود. ترامپ حتی تبلیغات مسکو درباره ساختار قومیتی و سیاسی کریمه را هم تکرار می کند.
بحث عمده دیگر، سوریه است.
ترامپ شاید برنامه ریزی می کند تا سوریه را تسلیم پوتین کند، متحدان آمریکا را در میدان جنگ رها کند و به متحد روسیه یعنی 'بشار اسد' رییس جمهوری سوریه اجازه دهد که تا دوباره بر سراسر کشور حاکم شود.
اما به هیچ وجه مشخص نیست آیا آمریکا در برابر امتیازات بزرگی که در هلسینکی اعطا خواهد کرد، چیزی نصیبش خواهد شد.
فرضیه های متعددی مطرح است. نخستین فرضیه می گوید، پوتین قول خواهد داد نیروهای نظامی روس را از شرق اوکراین بیرون بکشد. روسیه حضور نیروهایش در شرق اوکراین را انکار می کند.
موضوع عمده دیگر نشست هلسینکی ایران است؛ فرض بر این است که پوتین به هر جهت قول دهد ایران را مهار کند یعنی کشوری را که متحد مسکو در سوریه است. موضوع مهار ایران از همان روزهای ابتدای ریاست جمهوری ترامپ مطرح بوده است. در ماه های اول ریاست جمهوری ترامپ؛ داماد او 'جرد کوشنر' با همین برنامه یک کانال مخفی ارتباطی با دولت روسیه زد.
اما هلسینکی و یالتا، شباهت هایی نیز با هم دارند.
یک نقطه مشترک آنها که عیب و نقص مهلک آنهاست؛ وعده های پوچی است که داده می شود و به آن عمل نمی شود. همه بر روی کاغذ تعهدات زیادی می نویسند اما به هیچکدام عمل نمی کنند. رهبر روسیه فردی است که از این حیث کارنامه سیاهی دارد. در سوریه؛ اوکراین و هرجای دیگر، پوتین به قول هایی که داده وفا نکرده است.
در اوکراین؛ پوتین همچنان از شورشیانی که جنگ در شرق این کشور را تداوم می دهند؛ پشتیبانی مالی می کند.
در سوریه؛ پوتین بارها تعهدات خود را زیرپا گذشاته و محاصره شهرهای در دست شورشیان را رها نکرده است و اجازه نداده تا کمک های بشردوستانه به این مناطق برسد و همچنین جلوی شدت گرفتن جنگ گرفته شود.
در مورد ایران، پوتین حتی اگر هم بخواهد؛ نمی تواند ایران را مهار کند. 'سرگئی لاوروف' وزیر خارجه روسیه گفته است: 'مطلقا «غیرواقع بینانه» است که انتظار داشته باشیم ایران خود را از جنگ سوریه بیرون بکشد. وانگهی، ارتش روسیه نیروی کافی برای انجام این مهم در اختار ندارد'.
هم در اوکراین و هم در سوریه؛ وضعیت فوق العاده حاد است. آمریکا که البته همچنان بر روی کاغذ، قدرتمندتر از روسیه است، در ظاهر از خیر همه چیز می گذرد بدون آنکه در ازاء آن متاع ارزشمندی بدست آورد.
انتظار بر این است که دیدار سران آمریکا - روسیه؛ با توافقی یک طرفه به کار خود پایان دهد. تنها توجیه اینکه چرا چنین می شود؛ خود شخص ترامپ است.
شاید تجربه دیدار با رهبر کره شمالی در سنگاپور، عبرت آموز ترامپ برای دیدار با رئیس جمهوری روسیه باشد. در سنگاپور، ترامپ یک دیکتاتور را تائید کرد اما در مقابل، هیچ چیز به جز وعده هایی غیرقابل اجرا به دست نیاورد. تازه رئیس جمهوری زمانی که به واشنگتن بازگشت؛ شبکه خبری 'فاکس نیوز' از او به عنوان یک قهرمان استقبال کرد.
شاید ترامپ احساس می کند مدیون مردی است که کمک بسزایی کرد تا او رئیس جمهور شود.
کد مطلب: 19536