قفقاز جنوبی در جوار مرزهای جمهوری اسلامی ایران یکی از مناطق مهم و پرتنش در یکی از نقاط اتصال خاورمیانه و اوراسیای مرکزی است. سه کشور مستقل این منطقه، یعنی جمهوری آذربایجان، ارمنستان و گرجستان که از لحاظ تاریخی و فرهنگی اشتراکات و پیوندهای پرشماری با ایران دارند، بیش از ربع قرن است که پس از فروپاشی شوروی در قامت کشورهایی مستقل در جوار مرزهای جمهوری اسلامی ایران به مجموعه همسایگان ایران افزوده شدهاند. کشورهایی که منظومه مناسبات جمهوری اسلامی ایران با آنها را میتوان هم خیلی نزدیک و هم دور از ایران تصویر کرد. بهواسطه همسایگی جغرافیایی و مشترکات اجتماعی، فرهنگی که ریشه در اعماق تاریخ دارند، ایران با کشورهای قفقاز جنوبی بسیار نزدیک است. این منطقه نزد افکار عمومی، پژوهشگران و مسئولین ایرانی آنچنان آشنا و نزدیک به نظر میرسد که گویی همه تار و پود تحولات آن در برابر چشمان ایشان است. چنانکه ایرانیان با شنیدن نام قفقاز یاد جنگهای ایران و روس و شهرهای تاریخی ایرانی مثل دربند و... میافتند معالاسف شناخت دقیق و میدانی ایرانیان از این منطقه در همان دوران یگانگی و پیوند گذشته متوقف مانده است و ایرانیان از بسیاری از آنچه که در دهههای گذشته بر این منطقه رفته است بیخبرند. به واسطه همین عدم شناخت دقیق میدانی از این منطقه، ایران از بسیاری از فرایندهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی که بر این جمهوریها میگذرد دور است و این معضل به یکی از موانع از تحقق مناسبات ایران و کشورهای همسایهاش در قفقاز جنوبی در جایگاهی شایسته اعتبار و نام ایران و ظرفیتهای آن در این منطقه تبدیل شده است چنانکه گویی نه آن تاریخ مشترک طولانی و نه این همسایگی را نداریم.
هر چند تلاشهایی برای شناخت این منطقه در فضای دانشگاهی کشور به ویژه از سوی دانشگاه تهران، دانشگاه علامه طباطبائی و دانشگاه شهید بهشتی صورت گرفته است اما این پژوهشها عموما از نبود دادههای میدانی روزآمد رنج میبرند و مطالعات آنها از حصار کتابخانه ها (عموما منابع غربی) فراتر نرفته است و شناختی فراتر از آن ارائه نمیدهند. کتاب «رهاورد قفقاز» که حاصل تلاش چند تن از اساتید و دانشجویان مطالعات منطقهای دانشگاه تهران است تا حدودی با استناد به مشاهدات میدانی، نوعی نوآوری به حساب آمده و بابی نو در مطالعات این حوزه باز کرده است. این کتاب دستاورد سفر پژوهشی و مطالعاتی چند تن از اساتید و دانشجویان رشته مطالعات منطقهاي (گرایش مطالعات آسیاي مرکزي و قفقاز) دانشگاه تهران است که در پی دیداری چند روزه از تفلیس، پایتخت گرجستان، به نگارش درآمده و در قالب این کتاب تقدیم پژوهشگران و علاقمندان حوزه مطالعات منطقهای، تاریخ و روابط بینالملل شده است.
کتاب مجموعه مقالات «رهاورد قفقاز» به کوشش دکتر الهه کولایی و سارا روا، به سفارش مرکز مطالعات فرهنگی بینالمللی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی تهیه و تدوین شده و در سال 1396 با هفت عنوان مقاله و 180 صفحه و شمارگان 2000 نسخه در قطع رقعی توسط انتشارات بین المللی الهدی به زیور طبع آراسته شده است. هدف اصلی کتاب بررسی روابط خارجی ایران و گرجستان با تمرکز ویژه بر بعد فرهنگی است تا بافراهم آوردن زمینههای شناخت دقیق گامی در جهت تامین منافع متقابل ایرانیها و گرجیها برداشته شود.
در مقاله اول این مجموعه دکتر الهه کولایی و بهناز اسدیکیا با رویکرد انتقادی نسبت به مبنای نظری «جنگ ایدهها»، روابط ایران و گرجستان را با توجه به مؤلفه قدرت نرم و درک و فهم متقابل و همخوانی ایدهها و فرهنگها بررسی کردهاند. در این مقاله با اشاره به پیشینه مشترک فرهنگی عمیق دوکشور طبق اسناد مهم تاریخی آمده است: «حکومت شوروی به زبان و ادب فارسی، فرهنگ ایرانی و حیات اجتماعی آن در جامعه گرجی آسیب جدی وارد کرد» نویسندگان تحت عنوان «ایرانشناسی، به عنوان خودشناسی در گرجستان» تاکید میکنند ایرانشناسی و پیوندهای تاریخی ـ فرهنگی ایران با گرجستان از مباحث مهم علوم انسانی در این کشور و مطالعات ایرانی یکی از ارکان مهم گرجستانشناسی به شمار میرود. در نهایت نویسندگان با اتکا به این پیشینه ارزشمند تاریخی فرهنگی مشترک سه هزار ساله پیشنهادهایی برای زمینهسازی شناخت دقیق از دو کشور ارائه میدهند.
در مقاله دوم این مجموعه دکتر اکبر ولیزاده و مرتضی شجاع، غربگرایی در سیاست خارجی گرجستان را از منظر هویت ملی این کشور با گردآوری اطلاعات کتابخانهای و مشاهده مستقیم مورد بررسی قرار میدهند. نویسندگان ضمن اشاره به گرایش به غرب در گرجستان و بازخورد اجتنابناپذیر گفتمان هویت ملی در سطح حکومت و جامعه گرجستان تاکید میکنندگرجستان، به ویژه پس از انقلاب رز، تاکید ویژهای بر هویت اروپایی ـ مسیحی دارد تا با ایجاد زمینههای ورود به مجموعههای غرب بر دو معضل امنیت و توسعه فائق آید. روند شورویزدایی در گرجستان بهمنزله خروش ملی این کشور ظاهر شده است که با روایت هویتی آنها رابطه تنگاتنگ دارد. مقاله تاکید میکند گرجستان با برکشیدن عناصری مثل مذهب (مسیحی) و جغرافیا (در حوزه کشورهای حاشیه دریای سیاه) از میان مولفه های بیشمار هویتی خود، سعی دارد هویت ملی نزدیک به غرب را برکشد.
در مقاله سوم این مجموعه دکتر الهه کولایی و مهدی صادقی با مبنا قرار دادن «فرهنگمحوری سازهانگارانه» در روابط ایران و گرجستان تاکید میکنند با «نداشتن مرز مشترک زمینی با گرجستان و وجود انواع چند ضلعیهای روابط در قفقاز جنوبی (به عنوان رقیب ایران) عاملی که میتواند مبنای رابطه بلندمدت وپایدار دو کشور باشد فرهنگ است» نویسندگان تاکید میکنند که قرار گرفتن در حوزه تمدنی و فرهنگی مشترک، علاقه وافر گرجیها به ایران و به زبان و ادبیات فارسی، فرهنگ را به محور برقراری روابط درازمدت و پایدار ملت ـ ملت در حوزه دیپلماسی عمومی و فرهنگی مبدل کرده است. مقاله با آسیبشناسی روابط فرهنگی دو کشور اطلاعات جامعی در مورد اشخاص، مراکز و موسسات فعال در حوزه فرهنگی دو کشور ارائه میدهد.
در مقاله چهارم این مجموعه، دکتر جعفر حقپناه و سمیه شفیعی تاثیر محدودکننده اندیشههای سوسیالیستی دوره اتحاد شوروی بر فضاهای جمعی در گرجستان و جایگزینی سبک سوسیالیستی با مولفههای غربی (ساختمانهای مدرن نزدیک به سبک معماری اروپایی و استفاده از فضاهای باز بیشتر در شهرها) و هویتسازی از طریق مذهب در دوره پسا شوروی را بررسی میکنند. آنها ضمن اشاره به ریشههای سوسیالیستی رفتارهای جمعی و اعتراضهای گرجیها تاکید میکنند گرجیها در زمینه هویت و هویتسازی مسیری مخالف با گذشته خود و تاریخ شوروی انتخاب کردهاند و فضاهای جمعی جدید نیز در شکلگیری و تعریف این هویت به آنها کمک میکند.
در مقاله پنجم این مجموعه دکتر الهه کولایی و آناهیتا رجبی مولفههای اقتصادی گرجستان را بررسی میکنند. نویسندگان ضمن اشاره به بخش صنعتی، کشاورزی و ترانزیت انرژی از مسیر این کشور تاکید میکنند مولفههای داخلی اقتصاد گرجستان مثل بهبود وضعیت ادارات مالیاتی، افزایش اجرای قانون مالیات، سرکوب فساد در خرده سیستم، جذب گردشگر و... کمک کرده است که این کشور بر محدودیتهای ژئوپلیتیکی و الزامهای تحمیلی منطقه قفقاز (هم مرزی با روسیه) بر خود فائق آمده و سیاست خارجی همسو با غرب در پیش بگیرد که در نتیجه سیاست همسو با غرب، روابط با ایران از اولویتی پایین برای تفلیس برخوردار باشد.
در مقاله ششم این مجموعه دکتر اکبر ولیزاده و شعیب محمدی عوامل خارجی مخل در روابط گرجستان با ایران از جمله همکاریهای تهران ـ مسکو و همکاریهای گرجستان با غرب و نقش منفی ترکیه و اسرائیل در مناسبات تفلیس ـ تهران را بررسی نمودهاند. نویسندگان ضمن اشاره به مولفههایی نظیر بیطرفی ایران در بحران 2008 بین روسیه و گرجستان و دیپلماسی خطوط لوله انرژی و سیاست خارجی آمریکا در منطقه قفقاز با انتقاد از نگاههای «توطئهمحور» در نزد مسئولین ایرانی، تاکید میکنند که تجربه نشان داده است روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای قفقاز جنوبی در دوره زمامداران غربگرا در این کشورها نسبت به دیگر دورهها بهتر بوده است.
در نهایت در مقاله هفتم و آخر این مجموعه، دکتر سید محمد هوشی سادات و سارا روا ژئوپلیتیک انرژی جمهوری اسلامی ایران در قفقاز جنوبی را بررسی نمودهاند. آنها ضمن اشاره به منابع غنی هیدروکربنی، موقعیت ترانزیتی و استراتژیک ایران در منطقه، جایگاه انرژی در اسناد بالادستی ایران و ژئوپلیتیک انرژی در قفقاز جنوبی(منابع و سیاست انرژی جمهوری آذربایجان، نقش ترانزیتی گرجستان و فرصت و تهدید بخش انرژی ارمنستان) تاکید میکنند اتخاذ سیاست مناسب و همسو از سوی ایران در برخی معادلات منطقهای میتواند برای بهبود دیپلماسی انرژی ایران در منطقه و توسعه همکاری های ایران با اتحادیه اروپا بسیار ثمربخش باشد.
*دانشجوی دوره دکتری مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز دانشگاه تهران