در شهریورماه 1394 در دوشنبه درگیری مسلحانهای رخ داد که در نتیجه آن دولت تاجیکستان، ژنرال عبدالحلیم نظرزاده، معاون وقت وزیر دفاع آن کشور را عامل این درگیری معرفی و هدف از آنرا کودتا علیه دولت مرکزی اعلام کرد. عوامل این درگیری مسلحانه را به حزب نهضت اسلامی تاجیکستان منتسب و حکم ممنوعیت فعالیت آن را صادر و اقدام به بازداشت گسترده رهبران و اعضای آن حزب نمود. این در حالی بود که حزب نهضت اسلامی تاجیکستان بهمنزله تنها حزب مذهبی در آسیای مرکزی در قامت بزرگترین اپوزیسیون قانونی دولت تاجیکستان در حال فعالیت بود. ایران در جایگاه یکی از کشورهای ضامن صلح تاجیکستان بهمانند زمان جنگ داخلی تاجیکستان تلاش کرد تا دوباره بهعنوان میانجی با دعوت از رهبر حزب نهضت اسلامی تاجیکستان در کنفرانس وحدت اسلامی در کنار هیئت تاجیکستان زمینه گفتگو را بین طرفین فراهم نماید. اما شرایطی که رقبای منطقهای ایران ایجاد نمودهاند و سکوت توام با رضایت مسکو، سبب شد تا دولت تاجیکستان اینبار بدون در نظر گرفتن مفاد قرارداد صلح نه تنها مذاکره را نپذیرد بلکه ضمن فاصله گرفتن از ایران روابط خود را با رقبای منطقهای تهران گسترش دهد.
مردم ایران و تاجیکستان بهدلیل همزبانی و فرهنگ مشترک از ابتدای استقلال این جمهوری مناسبات خوب و دوستانهای با هم داشته اند. ایران اولین کشوری بود که استقلال تاجیکستان را به رسمیت شناخت و اولین سفارتخانه خارجی در تاجیکستان متعلق به ایران بود. تهران بهمنزله ضامن صلح تاجیکستان نقش قابل ملاحظهای در شکلگیری صلح در این کشور داشت. تا چندی پیش در اکثر مجامع و سازمانهای بینالمللی رأی تاجیکستان همواره در همراهی با منافع ایران بود. تا اینکه اخیرا در سازمان همکاریهای شانگهای این رأی منفی تاجیکستان بود که مانع عضویت ایران در این سازمان منطقهای شد و در بحرانیترین شرایط روابط بین ایران و عربستان سعودی بعد از اعدام شیخ نمر، این رئیسجمهور تاجیکستان بود که به دعوت عربستان سعودی از کشورهای اسلامی برای پیوستن به ائتلاف به اصطلاح ضد تروریسم به سرکردگی ریاض در رأس هیئتی عازم عربستان سعودی شد و ریاض این همراهی را با تخصیص کمک مالی بلاعوض 108 میلیون دلاری پاداش داد و در مقابل، دوشنبه نیز چندین قرارداد همکاری از جمله در حوزههای امنیتی و نظامی با ریاض امضا کرد. همچنین در شرایطی که تاجیکستان فعالیت کمیته امداد امام خمینی (ره) را در آن کشور ممنوع اعلام کرد، شماری موسسات سعودی اعم از سرمایهگذاری یا به اصطلاح خیریه فعالیت خود در این کشور را شدت بخشیده و برای نمونه «بنیاد سعودی» از سال 2002 تا کنون 7 کمک بلاعوض به مبلغ 122/220 میلیون دلار در اختیار تاجیکستان قرار داده و در ادامه گسترش همکاریها با کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس قرار است دفتر «بنیاد رشد قطر» نیز در تاجیکستان تأسیس شود. ماهیت کمک مالی سعودی به تاجیکستان را میتوان در سندی متعلق به وزارت امور خارجه آن کشور که توسط سایت ویکیلیکس منتشر شد؛ کاملا توضیح داد. در این سند چنین مطرح شده بود که برای مقابله با نفوذ ایران در تاجیکستان افتتاح سفارت در این کشور و تخصیص بودجه برای جذب و تربیت مبلغان مذهبی و ایجاد مرکز فرهنگی ضرورت دارد. بنابراین هدف عربستان از توسعه روابط با کشوری که سرمایهگذاری در آن هیچ توجیه اقتصادی حتی در حد بازگشت سرمایه ندارد؛ صرفا مقابله با ایران است. اما آیا این اقدامات تاجیکستان در چارچوب سیاست درهای باز اعلامی این کشور است و یا واکنشی اجتنابناپذیر بعد از کنارزدن حزب نهضت اسلامی تاجیکستان از صحنه سیاسی آن کشور است؟
در تمامی اسنادی که تحت عنوان سند چشمانداز و یا طرح توسعه در تاجیکستان تهیه میشود سه مسئله اساسی مطرح است؛ اول، امنیت غذایی. دوم، برون رفت از بنبست ارتباطی و سوم، استفاده از منابع آبی.
در مورد اول لازم به ذکر است که در گذشته به صورت سنتی عمده محصولات کشاورزی و انواع سوخت از قزاقستان و روسیه وارد تاجیکستان میشد. در راستای کاهش وابستگی به روسیه، طرح اتصال آسیای مرکزی به آسیای جنوبی مطرح شد و مورد استقبال غرب و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس قرار گرفت. در چارچوب همین طرح و به دنبال آن سرمایهگذاری چند ده میلیارد دلاری چین در بنادر پاکستان قرارداد انتقال محصولات نفتی کویت از طریق پاکستان به تاجیکستان و خرید 1 میلیون تن گندم و شکر بین دو کشور امضا شد. محصولات نفتی کویت از طریق دریا به بندر کراچی پاکستان و ازآنجا به تاجیکستان منتقل میشوند.
در مورد دوم نیز توافقنامهای در سفر رئیس جمهور تاجیکستان به پاکستان بین دو کشور امضا شد که به تاجیکستان این فرصت را میداد که بدون نیاز به رقبای منطقهای خود از جمله ازبکستان به آبهای آزاد راه پیدا کند. از طرفی بدین طریق به عنوان دروازه ورود پاکستان و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس و منطقه آسیای مرکزی ایفای نقش نماید. این موضوع نیاز تاجیکستان را به بنادر ایران برای مبادله کالا و ارتباط با آبهای آزاد مرتفع مینماید.
در مورد سوم، تاجیکستان نیاز به سرمایهگذاریهای کلان در پروژههای نیروگاهی دارد. این خواسته یک مشکل منطقهای را در پی خواهد داشت و آن رقابت و کشمکش هر پنج کشور آسیای مرکزی در مورد بهرهبرداری از منابع آبی در این منطقه است. تاجیکستان و قرقیزستان به عنوان دو کشور بالادست آب و ترکمنستان و ازبکستان و قزاقستان به عنوان کشورهای پاییندست بر سر منابع آب در این منطقه رقابت دیرینه دارند و پروژههای نیرگاه برقآبی در واقع یک دست برتری در این زمینه خواهد بود. روسیه به دلیل داشتن منافع مشترک با قزاقستان و همچنین حفظ نفوذ خود در آسیای مرکزی همواره سعی در حفظ شرایط موجود دارد. چین نیز دارای قراردادهای گازی با ازبکستان و ترکمنستان میباشد و کمتر چنین سرمایهگذاریهایی را که دارای ماهیت سیاسی هستند در آسیای مرکزی انجام داده است. در طرف مقابل کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس همزمان با اعلام طرح انتقال نیروی برق آسیای مرکزی به جنوبی یکی از عمدهترین سرمایهگذاران آن محسوب میشدند و در حال حاضر نیز از طرف تاجیکستان پیشنهاد سرمایهگذاری در بزرگترین طرح نیروگاه برق آبی در آسیای مرکزی موسوم به راغون را دریافت کردهاند. برای کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس طرح اتصال آسیای مرکزی از طریق بنادر پاکستان و از خاک افغانستان و در ادامه تاجیکستان ایجاد نزدیک ترین مسیر زمینی به چین است و عمده مزیت آن برای کشورهای حاشیه خلیج فارس دسترسی زمینی به این منطقه بدون دادن هیچ نقشی به ایران است. بنابراین پذیرش چنین سرمایهگذاریهایی که توجیه اقتصادی نداشته و صرفا با انگیزههای سیاسی و نفوذ ژئوپلیتیکی انجام میشود، دور از انتظار نیست.
*پژوهشگر بنیاد مطالعات قفقاز
منبع: همشهری دیپلماتیک، نشریه سیاسی ـ تحلیلی، دوره جدید، شماره 98، اردیبهشت و خرداد 1396، ص 49-48.