قدرت سیاسی در ازبکستان، مانند دیگر کشورهای آسیای مرکزی بیشتر بر پایه گروهبندیهای محلی و طایفهای استوار است، با اینحال کارکرد جدی پدیده طایفهگرایی در آرایش و تنظیمات قدرت در این کشور همواره توسط مقامات ازبکستان کتمان شده است و بر نقش احزاب در جریانهای سیاسی آن تأکید شده است. برای مثال در انتخابات 14 آذرماه 1395 ریاستجمهوری ازبکستان شوکت میرضیایف از حزب لیبرال دموکرات، حاتمجان کتمانوف از حزب خلق دموکرات، نریمان عمروف از حزب سوسیال دموکرات و سرور عطامرادوف از حزب احیای ملی حضور داشتند، اما شواهد حاکی از آن است که احزاب فوقالذکر نیز در عمل نه از نامزد خود بلکه از شوکت میرضیایف حمایت نمودند. رویدادی که با توجه به پشت پردههای نشانگر آن بود که همچون جریان روی کار آمدن رئیسجمهور پیشین، در روند انتقال قدرت اخیر نیز گروههای محلی نقش تعیینکننده را رقم خوردن سرنوشت قدرت در ازبکستان ایفا نمودهاند.
برجستهترین گروههای محلی ازبکستان عبارتند از: تاشکند، سمرقند و فرغانه، که در کنار آنها چهار گروه کوچکتر جیزک، قشقهدریا (کشکرود)، خوارزم و قرهقالپاق نیز کنشهایی را در سپهر قدرت و سیاست ازبکستان ظاهر میکنند. در سالهای اخیر گروه فرغانه بهتدریج از سطح اول سیاسی فروافتاده و رقابت دو گروه تاشکند و سمرقند به محمل تعیین زمامداران ازبکستان تبدیل شده است. اسلام کریموف جزو گروه سمرقند بود و میرضیایف نیز عضو همین گروه محسوب میشود. در زمان اعلام مرگ اسلام کریموف با توجه به مولفههای مختلف متداخل بهویژه عامل کلیدی گروهبندیهای فوق، چهار گزینه اصلی رقابت بر سر جانشینی را شوکت میرضیایف، نخستوزیر وقت، رستم عنایتوف، رئیس سازمان امنیت، رستم عظیموف معاون اقتصادی نخستوزیر و همچنین لولا و یا گلناره کریمووا دختران اسلام کریموف تشکیل میدادند. بر این اساس عنایتوف و عظیموف از گروه تاشکند و میرضیایف و خانواده کریموف از گروه سمرقند بودند. در نتیجهی عدم نامزدی رستم عنایتوف، رئیس سازمان امنیت، گمانهزنیها حکایت از توافق گروههای سمرقند و تاشکند داشت. کریموف نیز قبل از مرگ بسیاری از مسئولیتهای خود را به میرضیایف و عنایتوف محول کرده بود. گفتنی است که رستم عنایتوف یکی از ارکان قدرت در ساختار سیاسی در ازبکستان است. در ازبکستان سازمان امنیت، بسیار قدرتمند است و تمام فضای سیاسی کشور را کنترل میکند. دیگر گزینه محتمل جانشینی کریموف رستم عظیموف، معاون اقتصادی نخستوزیر ازبکستان بود که مدت کوتاهی پس از مرگ اسلام کریموف، تحت بازداشت خانگی قرار گرفت. اقدامی که برای دور ساختن وی از رقابت ریاستجمهوری بود. رستم عظیماف 57 ساله دانشآموخته آکسفورد و طراح برنامههای اقتصادی دولت ازبکستان، در فضای سیاسی این کشور، سیاستمداری کاملا غربگرا شناخته میشود.
با پیروزی میرضیایف در انتخابات 14 آذرماه 1395، آخرین رئیس کابینه در حکومت کریموف بر کرسی وی تکیه زد و عنایتوف نیز کماکان موقعیت مستحکم خویش بهمنزله قدرت در سایه در ازبکستان را حفظ نمود. نباید از خاطر برد که گروههای محلی بودند که اسلام کریموف رئیسجمهور پیشین و البته قدرتمند ازبکستان را نیز تعیین نموده بودند. اسلام کریموف وزیر اقتصاد ناشناخته جمهوری سوسیالیستی ازبکستان در دوران شوروی با حمایت اسماعیل جورهبیکوف، رئیس وقت گروه سمرقند راه خویش را به سوی پلههای بالای ساختار قدرت ازبکستان گشود و هنگامیکه که در جایگاه نخستین رئیسجمهور ازبکستان در دوران استقلال عرصه را برای افزایش قدرت خویش مهیا دید، تمایل زیادی برای تجمیع قدرت در دست خویش به نمایش گذاشت و به همین دلیل حضور فرد ذینفوذ و حامی قدیمی خود یعنی جورهبیکوف را در مقام معاونت نخستوزیر نیز برنتافت و در سال 1999 نامبرده را وادار به استعفا از مقام مذکور نمود. بعد از آن چندین انفجار در تاشکند رخ داد که گفته میشد طرفداران جورهبیکوف سازماندهنده آن هستند و همین امر منجر شد تا جورهبیکوف دچار تنزل مقام گشته و به جایگاه مشاور امور کشاورزی و آب رئیسجمهور منصوب گردد. در آن زمان ذاکر آلماتوف از گروه سمرقند، وزیر کشور ازبکستان بود و فرضیه اثباتنشدهای در این مورد مطرح بود که عامل استعفای جورهبیکوف، عنایتوف بوده و بمبگذاریها توسط وزارت کشور برای ابقای وی صورت گرفته است. گمانهای که حاکی از رقابتی پنهان میان وزارت کشور و سازمان امنیت ازبکستان در چارچوب دعوای طایفهای سمرقندی ـ تاشکندی بود. در سال 2004 چند انفجار در بخارا و تاشکند رخ داد که به عقیده برخی کارشناسان اینبار سناریوی سال 1999 اجرا شده توسط وزارت کشور برای بازگرداندن جورهبیکوف به ساختار قدرت را سازمان امنیت بر علیه وزارتخانه مذکور اجرا کرد و در نهایت جورهبیکوف برکنار شد و بر علیه وی پرونده قضایی نیز به جریان افتاد. اغلب گفته میشود که شخص اسلام کریموف هم در دوران زمامداریاش چندان در ایجاد و حفظ توازن بین سمرقندیها و تاشکندیها موفق عمل نکرده است. البته برخی نیز بر این باورند که کریموف از این اختلافات به نفع خود بهرهبرداری مینموده است و لذا نمیتوان رفتار وی را صرفا در پازل گروه سمرقند تحلیل و تبیین نمود. نباید از خاطر برد که زدن مهر پایان بر عمر سیاسی جورهبیکوف یک مزیت مهم دیگر نیز برای کریموف داشت و آن ارتقای وی به ریاست همهجانبه بر گروه سمرقند بوده است.
مولفههای بیرونی در توافق بین گروههای ازبک در انتخابات اخیر را نیز نمیتوان نادیده گرفت. در محافل داخلی ازبکستان میرضیایف را بهمنزله سیاستمدار طرفدار روسیه میشناسند، بخشی از این شهرت بهدلیل ارتباطات تجاری وی با بازرگانان روس است، اما به همین مولفه محدود نمیشود. ولادیمیر پوتین بلافاصله پس از اجلاس G20 وارد ازبکستان شد و در دیدار با شوکت میرضیایف عنوان داشت که «ما از مردم و رهبریت ازبکستان حمایت میکنیم. شما میتوانید روی کمک ما بهطور کامل و همهجانبه، بهعنوان یک دوست حساب کنید.» میرضیایف نیز در پاسخ بیان نمود که «این سفر شما معانی بسیاری دارد. این اقدام شما بیانگر آن است که دوست ما پشتیبانی خود را از ما اعلام میدارد. همکاریهای ما با روسیه دوستانه و استراتژیک بوده و هست و خواهد بود.» سخنان فوق و مجموعهای از شواهد و قراین از این حکایت دارد که مسکو امیدوار است؛ شوکت میرضیایف در طول حکومت خود تضمین قابل اتکایی برای حضور و نفوذ روسیه در این کشور و منطقه آسیای مرکزی باشد.
شوکت میرضیایف از همان روزی که در پی مرگ اسلام کریموف در جایگاه رئیسجمهور موقت ازبکستان قدرت را در دست گرفت، دست به شماری اصلاحات زد. برای نخستینبار در تاریخ استقلال این کشور تارنمایی برای بررسی مشکلات اتباع این کشور ایجاد شد. میرضیایف با سفر به مناطق مختلف ازبکستان شماری از مسئولین محلی را تغییر داد و برخی از افرادی را که در زمان ریاستجمهوری اسلام کریموف برکنار شده بودند را دوباره به سر کار بازگرداند. رئیسجمهور جدید ازبکستان نشانههایی از تغییر سیاست این کشور در قبال همسایگان را بروز داد و گامهایی را در جهت بهبود روابط با قزاقستان و قرقیزستان و تاجیکستان برداشت. رویکردی که در صورت تداوم، بیش از هر چیز محققکننده مطلوبات روسیه در منطقه آسیای مرکزی معطوف به همگرایی منطقهای در خدمت پیادهسازی پروژه اتحادیه اوراسیایی میباشد. در زمان اسلام کریموف تمامی مرزها با دو کشور تاجیکستان و قرقیزستان بسته بود. اخیرا تاشکند شهروندان قرقیزستان را که در مناطق مورد اختلاف مرزی بازداشت شده بودند را آزاد کرد. برای نخستینبار در شهر اندیجان یک هیأت بزرگ دیپلماتیک از قرقیزستان برای حلوفصل اختلافات مرزی حضور پیدا کردند. به همین ترتیب هیأتی از ازبکستان نیز روانه شهر خجند در تاجیکستان با هدفی مشابه شدند. میرضیایف همچنین تابعیت دوگانه را برای شهروندان کشورش به رسمیت شناخت. در گذشته بسیاری از مهاجران ازبک که در روسیه شهروندی آن کشور را دریافت کرده بودند، برای ورود به کشور خود دچار مشکل بودند. وی همچنین چند تن از هنرمندان مغضوب کریموف را نیز متقاعد به بازگشت به کشور کرد. قانون رژیم بدون ویزا را برای 27 کشور عمدتا اروپایی با هدف توسعه صنعت گردشگری اجرایی نمود. این اقدامات در مقایسه با دوران اسلام کریموف و شرایط امنیتی ازبکستان در آن ایام را میتوان بهمنزله بازگشایی دروازههای ازبکستان بر روی جهان تلقی نمود. اما باید منتظر بود و دید که آیا میرضیایف بعد از تسلط کامل برقدرت نیز همین رویه را ادامه خواهد داد و یا طبق آنچه که از شخصیت وی توسط کارشناسان ترسیم میشود، بعد از تقویت ارکان قدرت خویش در ازبکستان، به رویکردهای تمامیتخواهانه دست خواهد زد و در راه سلف خویش، کریموف را در پیش خواهد گرفت.
*پژوهشگر بنیاد مطالعات قفقاز
منبع: همشهری دیپلماتیک، ماهنامه سیاسی ـ تحلیلی، شماره 95، دیماه 1395، ص 65-64.