عادیسازی روابط آنکارا ـ تلآویو؛ پویایی تحولات منطقهای و منافع سیاسی ـ امنیتی مشترک: چرخش استراتژیک
شش سال پس از حمله نیروهای امنیتی رژیم صهیونیستی به کشتی ماوی مرمره و با کمرنگ شدن خاطرهی حملهی لفظی اردوغان به رئیس رژیم صهیونیستی، شیمون پرز، در اجلاس داووس در ژانویه 2009، شرایط به گونهای رقم خورده است که آنکارا و تلآویو که به رغم قطع ارتباطات رسمی دیپلماتیک در شش سال گذشته به مراودات غیررسمی خود در حوزهههای مختلف تداوم بخشیده بودند، به از سرگیری مناسبات رسمی دست زنند که با توجه به شرایط ویژهی منطقه و مسایل داخلی ترکیه، این رویداد از اهمیت بالایی برخوردار است که از همین رو به تحلیل وجوهی از آن پرداخته شده است.
ترکیه و رژیم صهیونیستی بعد از نیم دهه تنش در روابط دوجانبه در 27 ژوئن 2016 با پذیرش نسبی شروط خود در نشست دوجانبه رم موافقتنامه نهایی عادیسازی روابط فیمابین را به امضا رساندند. در نتیجهی حمله نیروهای امنیتی رژیم صهیونیستی به کشتی ماوی مرمره ترکیه (مه 2010) که حامل کمکهای انساندوستانه به مردم تحت محاصره غزه بود و منجر به کشته شدن 9 شهروند ترکیه شد، روابط اسرائیل و ترکیه به سردی و تنش گرایید. بعد از این حادثه مقامات رژیم صهیونیستی بارها خواستار مذاکره برای از سرگیری روابط دیپلماتیک بودند اما ترکیه به دلیل تمرکز توان سیاست خارجی خود معطوف به تحولات انقلابی خاورمیانه و اینکه عادیسازی روابط با اسرائیل در چنین شرایطی که ترکیه به دنبال بر عهده گرفتن نقش رهبری تحولات بیداری اسلامی بود، نمیتوانست منافع استراتژیک این کشور در پیوند با نیروهای انقلابی کشورهای عربی را تأمین نماید، به بازسازی روابط با رژیم صهیونیستی و مطالبات نتانیاهو توجهی نداشت. ترکیه برای عادیسازی روابط خود با رژیم صهیونیستی سه شرط عذرخواهی رسمی تلآویو، پرداخت غرامت برای جانباختگان حادثه ماوی مرمره و پایان دادن به محاصره غزه را مطرح نموده بود؛ شرط اول با فشار باراک اوباما به بنیامین نتانیاهو تحقق یافت و وی در 22 مارس 2013 بهطور رسمی از ترکیه عذرخواهی کرد. در ادامه بر اساس مفاد موافقتنامه 27 ژوئن 2016 رم، قرار شد که اسرائیل 20 میلیون دلار غرامت پرداخت کند، همچنین مسئله محاصره غزه با این عنوان که ترکیه میتواند کمکهای خود را از طریق بندر اشدود به مردم غزه ارسال نماید، مورد توافق طرف ترکیهای قرار گرفت. دولت آنکارا نیز در مقابل متعهد شد که دفتر سیاسی حماس در استانبول باقی بماند اما اجازه تحرکات نظامی از خاک ترکیه به حماس را ندهد.
بر اساس توافق صورت گرفته، ترکیه و اسرائیل در 14 ژوئیه 2016 با ارسال سفرای خود رسماً روابط دیپلماتیک را از سر خواهند گرفت. در چنین شرایطی که ترکیه برای خروج از انزوای سیاسی، بازسازی و عادیسازی روابط با همسایگان و دولتهایی که با آنها وارد نزاع شده بوده است را دستور کار دستگاه دیپلماسی خود قرار داده است، توجه به اهداف و انگیزههای سیاسی ـ امنیتی این کشور که بدون شک دارای تبعات جدی در ترتیبات منطقهای نیز خواهد بود، از اهمیت ویژهای برخوردار میباشد.
* بحران در روابط روسیه و ترکیه و تحریمهای اعمالشده از سوی مسکو در حوزه انرژی موجب شد که آنکارا بهدنبال سیاست متنوعسازی مبادی ورودی انرژی خود باشد و از اینرو اسرائیل با توجه به ذخایر قابلتوجه میتواند آلترناتیو مناسبی در میانمدت برای ترکیه قلمداد شود. روسها بعد از سرنگون شدن بمبافکن سوخو 24 توسط ترکیه، پروژه موسوم به «خط لوله ترکی» را به حالت تعلیق درآوردند. این رویداد برای اسرائیل که بخش قابلتوجهی از اقتصاد خود را بر صادرات انرژی مبتنی ساخته فرصت استراتژیکی محسوب میشد. نباید از خاطر برد که ترکیه از مبادی بسیار مهم و کمهزینه برای صادرات انرژی اسرائیل به بازار اروپا به حساب میآید.
* مسئله پیشروی کردهای PYD و YPG در نوار مرزی شمالی سوریه مهمترین چالش امنیتی حال حاضر ترکیه است که موجب بیثباتی داخلی و افزایش فعالیتهای تروریستی در شهرهای جنوب شرقی این کشور شده است. در دهه 1990، با توجه به رابطه حسنه آنکارا ـ تلآویو، ترکیه از قابلیتهای امنیتی اسرائیل برای حمله به مواضع پ.ک.ک در کوهستان قندیل و همچنین خنثیسازی فعالیتهای خرابکارانه آنها در داخل خاک خود بهرهبرداری مینمود. بدین منظور، نیاز ترکیه به توانمندیهای اطلاعاتی اسرائیل در مواجهه با چالش امنیتی کردی یکی از محورهای اصلی دیدار یوسی کوهین، رئیس اطلاعات اسرائیل و هاکان فیدان رئیس میت در روزهای گذشته در استانبول بوده است.
* اسرائیل برای دههها خواهان ورود به ناتو است که چندین بار درخواستهای آنها توسط ترکیه رد شده است. با توجه به مبتنی بودن نظام تصمیمگیری این سازمان بر اساس اجماع اعضا، تاکنون ترکیه مانع ورود رژیم صهیونیستی به این سازمان شده است. اما در ماههای اخیر مقامات ترکیه و بهویژه فریدون سنیرلیاوغلو، وزیر خارجه سابق ترکیه، به ورود اسرائیل چراغ سبز نشان دادهاند. به نظر میرسد یکی از اهداف اصلی عادیسازی روابط از سوی صهیونیستها، کسب رضایت ترکیه برای عضویت اسرائیل در ناتو است.
* ترکیه بعد از روی کار آمدن بینالی ییلدریم، احیای جایگاه استراتژیک منطقهای خود را در راستای عادیسازی روابط با همسایگان و همچنین روسیه، مصر و اسرائیل تعریف کرده است. از اینرو، ازسرگیری روابط دیپلماتیک با اسرائیل فرصتهای سیاسی و اقتصادی عدیدهای را برای ترکها بهوجود خواهد آورد که در سایه آن وزن ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی این کشور تغییرات مثبتی را تجربه خواهد کرد. همچنین لابی صهیونیستها در نهادهای مالی و سیاسی بینالمللی و نفوذ آنها در جهتگیری دولتهای غربی نیز متغیر مهمی است که در احیای روابط ترکیه با بلوک غرب میتواند تأثیرگذار باشد.
* علاوه بر ترجیحات دوجانبه، دو طرف در عادیسازی روابط خود اهداف استراتژیکی را در سطح کلان منطقهای دنبال میکنند. اسرائیل و ترکیه بهعنوان دو قدرت منطقهای غیر عرب در خاورمیانه، در دهههای گذشته بهمنزله متحدان استراتژیک مورد حمایت آمریکا و غرب عمل میکردند و توافق اخیر بدون تردید فضای تقابل با نفوذ و قدرت رقبای مشترک آنها بهویژه جمهوری اسلامی ایران و سوریه را فراهم آورده است.
جهتگیری اخیر در توافق با اسرائیل نوعی عمل گرایی در موضعگیری سخت گذشته دولت عدالتوتوسعه را به معرض نمایش میگذارد. نتیجه و مفاد توافق هرچه باشد، ظاهرا مورد اقبال دفتر سیاسی حماس، جنبش فتح و محمود عباس قرار گرفته است؛ هرکدام از آنها در پیامهای جداگانه از تلاش اردوغان در توافق منعقد شده بین اسرائیل و ترکیه قدردانی و تشکر کردهاند. باید توجه داشت که مسئله فلسطین که یکی از محورهای مهم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است و بخش عمدهای از رفتار کشور در چگونگی روابط با اعراب و منطقه غرب آسیا و مدیترانه را تحت تاثیر قرار میهد، اکنون تحتالشعاع دستورکارهای سیاسی ترکیه و شبکه اخوانالمسلمین در منطقه قرار گرفته است و نیروهای مختلف فلسطینی نیز همگام با این دستور کارها حرکت میکنند.
*کارشناس مسائل غرب آسیا
منبع: همشهری دیپلماتیک، نشریه سیاسی ـ تحلیلی، دوره جدید، شماره 92، مرداد و شهریور 1395، ص 99-98