حدود یکصد سال از قرارداد سایکس ـ پیکو و نظم منطقه ای حاصل از آن می گذرد اما همچنان جنگ و ناامنی و بی ثباتی مهم ترین اخبار منطقه جنوب غرب آسیاست. ادامه این بحران ها و ظهور گروه های رادیکال و واپس گرا، بحث بر هم خوردن نظم منطقه ای را جدی تر کرده است. شفقنا درباره احتمال تغییرات ژئوپلیتیکی جدید در منطقه با دکتر حمید احمدی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و کارشناس مسایل خاورمیانه به گفت و گو پرداخته است.
دکتر حمید احمدی معتقد است: در حال حاضر امکان این وجود ندارد که مرزهای سایکس ـ پیکو تغییر کند چون این مرزها شکل گرفته و ملت ها به آنجا آمدند و برای ملت سازی و دولت سازی تلاش کردند و صد سال است در این مرزها زندگی می کنند و بر هم زدن آن به مفهوم خونریزی عظیم و جنگ بسیار گسترده جهانی است که هیچ کس به دنبال تحقق آن نیست و بنابراین دامن زدن به این بحث ها خیلی واقعی نیست.
دکتر احمدی در خصوص علت بحران های منطقه خاورمیانه گفت: در درجه اول نخبگان سیاسی اقتدارگرا هستند که مقصر اصلی برای این امر هستند. اگر آنها فضا را باز کنند و مشارکت داشته باشند چنین وضعی به وجود نمی آید.
گفت و گوی شفقنا با دکتر حمید احمدی را در ادامه می خوانید:
* یکصد سال از قرارداد سایکس- پیکو و تعیین نقشه خاورمیانه به شکل کنونی گذشته است. در حال حاضر با توجه به اوضاع منطقه و بحران در سوریه، عراق و یمن پیش بینی می شود این نظم یکصدساله بهم بریزد و تغییرات ژئوپلیتیکی رخ دهد. از آنجایی که آن قرارداد، بین قدرت های جهانی شکل گرفت و پتانسیل انسانی منطقه نادیده گرفته شد که هنوز مردم منطقه گرفتار تبعات آن هستند، فکر می کنید تحولات آینده منطقه چقدر متاثر از اراده مردم کشورهای منطقه خاورمیانه باشد؟
احمدی: سایکس ـ پیکو در سال ۱۹۱۶ پیمانی بود که بین انگلیس و فرانسه بسته شد اما محصول این قرارداد آن چیزی نبود که این دو کشور قصد آن را داشتند و یکسری تغییرات خصوصا در سال های ۱۹۲۳-۱۹۲۰ در آن به وجود آمد. امروز هم صد سال از این قرارداد می گذرد و مساله مهمتر این است که درست است این قرارداد بر اساس خواست مردم نبود ولی بالاخره انجام شد.
* چرا خواست مردم در نظر گرفته نشد؟
احمدی: چون آن موقع اصلا مردم، معنی نمی داد یعنی امپراطوری عثمانی از هم پاشیده بود و فقط نخبگان سیاسی عرب و ترک ها و تعدادی هم گروه های قومی نظیر کردها و ارامنه بودند که در امپراطوری عثمانی دارای قدرتی بودند. به هر حال این مرزها وصل شد و الان هم حدود ۹۵ سال از آن می گذرد و این مرزها تثبیت شده است. اگرچه مرزهای سایکس پیکو مورد قبول خیلی ها نبود و تنها کسانی هم که سایکس ـ پیکو را به نوعی پذیرفتند، گروه های قومی مثل ارامنه و کردها بودند.
*با وجود موج مخالفت گروه های مختلف از قرارداد سایکس ـ پیکو، ارامنه و کردها از آن استقبال کردند اما چرا موفق نشدند؟
احمدی: آنها دنبال این بودند که وجود مستقلی داشته باشند. منظور من کردهای عثمانی است نه کردهای ایران. این قرارداد اصلا ربطی به مسایل ایران نداشت. ایران اصلا داخل سایکس پیکو نیست و ربطی با این قرارداد ندارد. ایران دولتی استوار و با هویت است و اصولا هم محصول تاریخ است. از همان ابتدا بسیاری از کشورها با سایکس ـ پیکو مخالف بودند و موافقان آن بیشتر چند گروه قومی مثل ارمنی ها و کردها بودند که می خواستند مستقل باشند که در نتیجه ارمنی ها توانستند اما کردها گرچه موافق بودند ولی به دلیل تحولاتی که رخ داد مثلا مخالفت کردها و عرب ها به اهدافشان نرسیدند تا یک گروه مستقل را در داخل عثمانی داشته باشند. بنابراین در آغاز، گروه های بسیاری از جمله ترک ها و عرب ها مخالف سایکس ـ پیکو بودند. حتی ایرانی ها هم مخالف سایکس پیکو بودند. بالاخره الان این مرزها شکل گرفته است و این مرزها چیزی است که ثابت شده است و همه به نوعی طرفدار آن هستند و تغییر دادن آن کار بسیار سختی است. گرچه الان گروه های قومی مثل کردهای سوریه، عراق و ترکیه دوست دارند این مرزها تغییر پیدا کند اما به این آسانی بر هم زدن این نظم امکان پذیر نیست و کسی هم به دنبال بر هم زدن آن نیست. این ها شایعاتی بیش نیست که غربی ها می خواهند نظم جدیدی را ایجاد کنند. این بحث ها بازی های مطبوعاتی است و گروهی هم در آمریکا نقشه ای را طراحی کرده اند اما این طرح هم ارتباطی به دولت آمریکا ندارد. پس کسی به دنبال بر هم زدن این نظم نیست نه اعراب، نه ترک ها و نه ایرانیان. کردها هم در درون عراق، سوریه و ترکیه ناچار هستند یک سری امتیازاتی داشته باشند نه خارج از آن مرزها. در حال حاضر به نظر من چنین بحثی وجود ندارد و امکانش هم وجود ندارد که مرزهای سایکس- پیکو تغییر کند چون این مرزها شکل گرفته و ملت ها به آنجا آمدند و برای ملت سازی و دولت سازی تلاش کردند و صد سال است در این مرزها زندگی می کنند و بر هم زدن آن به مفهوم خونریزی عظیم و جنگ بسیار گسترده جهانی است که هیچ کس به دنبال تحقق آن نیست و بنابراین دامن زدن به این بحث ها خیلی واقعی نیست.
* ابتدای صحبت به اهداف کشورهای غربی در قرارداد سایکس ـ پیکو اشاره کردید که به آن نرسیدند. این اهداف چه بود؟
احمدی: اصل سایکس ـ پیکو این است که جهان عرب یعنی منطقه مدیترانه تا مرزهای ایران را بین دو دولت فرانسه و انگلیس تقسیم کنند که این دو کشور قیم این سرزمین ها شوند در ضمن در این نقشه سرزمین های سوریه، لبنان اردن، فلسطین و عراق هم مشخص بودند در کنار آن بعدا کنفرانس سور در سال ۱۹۲۰ برگزار شد که در این کنفرانس که بین متفقین انجام شد و امپراطوری عثمانی هم امضاء کرد قرار شد به کردهای ترکیه و شاید هم کردهای عراق امتیازات سرزمینی دهند که یک مدیریت سرزمینی مجزا داشته باشند ولی ناسیونالیست های ترک و عراقی ها هم با آن مخالفت کردند؛ بنابراین این قضیه به جایی نرسید و در واقع جزو متن سایکس ـ پیکو هم اصلا نبود. سایکس ـ پیکو چیزی نیست جز اینکه در آینده ای که قرار بود امپراطور عثمانی شکست بخورد مناطق تحت تصرف آن به مناطق نفوذ انگلیس و فرانسه تبدیل شود. بنابراین حوزه ترکیه ربطی به این قضیه نداشت چون کنفرانس پیمان سور هم مربوط به ترکیه می شد و یک اشاره مبهمی به عراق کرده بود. پس این قدرت ها می خواستند کارهایی کنند که به دلیل مخالفت ناسیونالیست های ترک مثل مصطفی کمال پاشا و رهبران ناسیونالیست عرب در عراق این قضیه به جایی نرسید. الان بر اساس این قرارداد احساسات ملی شکل گرفته است و مردم حاضر هستند برای دفاع از این مرزها ده ها هزار کشته دهند. پس چه کسی می خواهد این مرزها را بر هم بزند! در ضمن مخالفین فعلی این نظم دو گروه بیشتر نیستند یکی کردها و دیگر اسلام گرایان داعش که می خواهند این نظم بهم بخورد تا یک خلافت درست شود.
* اقلیم کردستان بیش از هر گروه دیگری از طرح تقسیم خاورمیانه استقبال می کند چنانچه بارزانی رییس اقلیم کردستان عراق نیز اعلام کرده که دوره قرارداد سایکس ـ پیکو گذشته است و اکنون رهبران جهان باید توافق جدیدی را برای تشکیل کشور کردستان انجام دهند. این مساله چقدر می تواند بحران منطقه را تشدید کند؟
احمدی: فکر نمی کنم چنین چیزی صورت بگیرد؛ چون به نفع هیچ کس نیست. در منطقه مخالفت های شدیدی در این زمینه وجود دارد عرب ها و ترک ها مخالف هستند و قدرت های بزرگ هم دنبال دردسر آفرینی برای خود نیستند چون نفعی برایشان ندارد. بنابراین در حالت عادی با توجه به وضع موجود چنین چیزی امکان پذیر نیست. اگر بارزانی هم حرفی زده است باز به نظر من به جایی نمی رسد و حمایتی از او نمی شود. ایالات متحده آمریکا، فرانسه یا انگلیس نفعی ندارند که از این قضیه پشتیبانی کنند چون پشتیبانی از این مساله به ضررشان است زیرا عرب ها که متحدان اصلی این کشورها هستند مخالف هستند پس قدرت های غربی نمی خواهند حامیانشان را از خودشان دور کنند. به نظر من بارزانی رئالیستی فکر نمی کند و شاید هم می خواهد امتیازی از داخل عراق بگیرد که تاکتیکی این بحث را مطرح می کند. بعید می دانم کردستان مستقلی شکل بگیرد مگر اینکه در آینده معادلات تازه ای رخ دهد که ما از آن خبر نداریم.
* دخالت کشورهای فرامنطقه ای اغلب منجر به ویرانی بیشتر شده است مثلا آن چیزی که در عراق و سوریه و افغانستان شاهد هستیم. هم اکنون نیز نشست هایی بین المللی گاه بدون حضور سوری ها برگزار می شود که تکلیف بزرگترین درد کنونی خاورمیانه را حل کنند. چنین مسیرهایی با توجه به گذشته تاریخی این منطقه، چقدر می تواند منجر به حل مشکلات شود؟
احمدی: یکی از علت هایی که بحران در سوریه تداوم پیدا کرده است این است که کشورهای عربی، کشورهای غربی و ترکیه می خواستند بدون حضور دولت بشار اسد به هدف برسند که موفق نشدند. الان سوریه، ایران و برخی از دیگر کشورها در حضور سوریه در این مذاکرات جدی هستند اما دیگر کشورها تردید دارند که در مذاکرات آینده، دولت سوریه هم درگیر باشد. پس مادامی که حضور دولت سوریه در این مذاکرات مطرح نشود و با همین شرایط ادامه یابد، راه به جایی نمی برد و بحران هم تشدید می شود و اگر می خواهند راه حلی برای سوریه درست کنند باید دولت سوریه هم قطعا در این ماجرا درگیر شود.
* خاورمیانه قرنی است که گرفتار جنگ و افراط و خشم و خشونت است و در تحلیل این وضعیت همواره نقش عوامل بیرونی برجسته سازی می شود در حالی که نمی توان پذیرفت دلیل همه این نابسامانی خاورمیانه، فقط قدرت های جهانی هستند؛ آیا می توان مردم خاورمیانه را یک کل در نظر گرفت و این پرسش را مطرح کرد که مردم منطقه خود چه نقشی در سرنوشت امروزشان داشته اند و بزرگترین اشتباهات آنها برای نرسیدن به توسعه چه بوده است؟
احمدی: این بی ثباتی ها تا حدودی ناشی از حرکت هایی است که مردم انجام می دهند. ترکیبی از رفتار و کنش های مردم و نخبگان سیاسی و در ضمن نیروهای خارجی باعث می شود این بی ثباتی ها به وجود آید. البته در این ماجرا نخبگان سیاسی عموما نقش محوری و اصلی را دارند یعنی نخبگان سیاسی در همه کشورها، چه رؤسای کشورها و چه رهبران جنبش های سیاسی که در مسایل مختلف درگیر هستند عامل عمده بی ثباتی محسوب می شوند. توده مردم، در یمن، تونس، مصر و سوریه خواسته هایی داشتند که بعضا موفق بودند و در این نا آرامی هایی که امروزه خصوصا در یمن، سوریه و لیبی شکل می گیرد تا حدودی نخبگان سیاسی و نیروهای خارجی دخیل هستند چون گاهی نخبگان سیاسی با مقاومت خود بحران ها را تشدید می کنند و نمی خواهند از قدرت کنار باشند که نهایتا به خشونت بیشتر منجر می شود اما بی تجربگی مردم هم مهم است یعنی مردم همیشه به امید این هستند و یک کنشی انجام می دهند که وضعیت بهتر شود ولی چون شناخت کافی ندارند و دورنگر نیستند یا آرمان گرا هستند فکر می کنند که همه چیز با بر اندازی و تخریب و سرنگونی حل شود ولی متوجه پیچیدگی های بعد از سرنگونی نیستند که چه بی ثباتی هایی به وجود می آید و چه مداخلاتی صورت می گیرد و در نهایت چیزی را به نتیجه می آورد که آنها نمی خواستند و به نظر من در این بی ثباتی در درجه اول نخبگان سیاسی مقصر هستند چون فضا را برای توسعه سیاسی اقتصادی و مردم سالاری باز نمی کنند و به اقتدار گرایی ادامه می دهند و طبیعتا به دنبال اقتدارگرایی، فساد و دیکتاتوری به وجود می آید و مردم برای اینکه نخبگان سیاسی را از بین ببرند دست به شورش می زنند و انقلاب و سرنگونی انجام می شود و مردم این بار با نیروهای خارجی درگیر می شوند. اگر نخبگان سیاسی فضا را باز کنند چنین وضعی به وجود نمی آید. چون نخبگان سیاسی اقتدارگرا هستند در نتیجه مردم فکر می کنند اگر این نخبگان سرنگون شوند مشکلات هم از بین می رود اما سرنگونی آنها آغاز مشکلات بعدی است که پراکندگی و تفرقه به وجود می آید وقتی نظم از هم بپاشد و امنیت از بین رود این بی ثباتی ها هم به وجود خواهد آمد.
* مهم ترین موانعی که خاورمیانه برای رسیدن به آرامش و صلح و توسعه پیش رو دارد چیست؟ این کشورها در چه صورت به ثبات می رسند؟
احمدی: نخبگان سیاسی اقتدارگرا یا دولت های دیکتاتور باید دست به اصلاحات بزنند و مشارکت را گسترش دهند خود این قضیه باعث می شود حرکت های انقلابی رادیکال صورت نگیرد و نیروهای خارجی هم در صحنه نیایند که بخواهند به این بی ثباتی های خواسته یا ناخواسته دامن بزنند. بنابراین اگر فضای باز سیاسی یا مردم سالاری معتدل و حساب شده پیش آید که مانع هرج و مرج هم شود مناسب ترین راه حل و کم هزینه ترین راه حل برای ثبات خواهد بود که نخبگان سیاسی باید آن را بپذیرند.
* با توجه به تحرکاتی که در این زمینه شکل گرفته است و سقوط دیکتاتورها و نبرد ائتلاف علیه داعش، چشم انداز تحولات منطقه را چگونه ارزیابی می کنید؟
احمدی: به نظر من در عراق تروریسم سلفی به تدریج کنترل می شود و عراق حداقل از این خطر داعش به طور اساسی اگر امسال نباشد احتمالا تا اواخر سال دیگر نجات پیدا می کند. اما در خصوص سوریه دو نکته وجود دارد: یکی بحث تروریسم و داعش و دیگر سرنوشت بشار اسد است که این دو نکته به هم گره خورده و اوضاع را پیچیده تر کرده است. عده ای تاکید دارند اسد باید از قدرت کناره گیری کند اما دیگر کشورها معتقد هستند اول باید با کمک بشار اسد داعش را کامل زمین گیر کنیم و آن خطر اصلی از بین رود و بعد بنشینیم ببینیم با بشار اسد چه کنیم. اما این دیدگاه هنوز به نتیجه ای نرسیده که بتوان قطعی جواب داد. تلاش برای سرنگونی اسد کار را پیچیده تر می کند در درجه اول باید همه توان را برای کنترل داعش و از بین بردن خطر تروریسم سلفی گذاشت تا مهار شود و در مرحله بعد گفت و گوی ملی مطرح شود و تصمیم گرفته شود یا رفراندومی شکل بگیرد به شرط اینکه خود بشار اسد هم آن را قبول کند تا فضای باز ایجاد شود و مردم هم اعمال نظر کنند و به نظر من راهی جز این وجود ندارد.
گفت و گوی شفقنا با دکتر حمید احمدی را در ادامه می خوانید:
* یکصد سال از قرارداد سایکس- پیکو و تعیین نقشه خاورمیانه به شکل کنونی گذشته است. در حال حاضر با توجه به اوضاع منطقه و بحران در سوریه، عراق و یمن پیش بینی می شود این نظم یکصدساله بهم بریزد و تغییرات ژئوپلیتیکی رخ دهد. از آنجایی که آن قرارداد، بین قدرت های جهانی شکل گرفت و پتانسیل انسانی منطقه نادیده گرفته شد که هنوز مردم منطقه گرفتار تبعات آن هستند، فکر می کنید تحولات آینده منطقه چقدر متاثر از اراده مردم کشورهای منطقه خاورمیانه باشد؟
احمدی: سایکس ـ پیکو در سال ۱۹۱۶ پیمانی بود که بین انگلیس و فرانسه بسته شد اما محصول این قرارداد آن چیزی نبود که این دو کشور قصد آن را داشتند و یکسری تغییرات خصوصا در سال های ۱۹۲۳-۱۹۲۰ در آن به وجود آمد. امروز هم صد سال از این قرارداد می گذرد و مساله مهمتر این است که درست است این قرارداد بر اساس خواست مردم نبود ولی بالاخره انجام شد.
* چرا خواست مردم در نظر گرفته نشد؟
احمدی: چون آن موقع اصلا مردم، معنی نمی داد یعنی امپراطوری عثمانی از هم پاشیده بود و فقط نخبگان سیاسی عرب و ترک ها و تعدادی هم گروه های قومی نظیر کردها و ارامنه بودند که در امپراطوری عثمانی دارای قدرتی بودند. به هر حال این مرزها وصل شد و الان هم حدود ۹۵ سال از آن می گذرد و این مرزها تثبیت شده است. اگرچه مرزهای سایکس پیکو مورد قبول خیلی ها نبود و تنها کسانی هم که سایکس ـ پیکو را به نوعی پذیرفتند، گروه های قومی مثل ارامنه و کردها بودند.
*با وجود موج مخالفت گروه های مختلف از قرارداد سایکس ـ پیکو، ارامنه و کردها از آن استقبال کردند اما چرا موفق نشدند؟
احمدی: آنها دنبال این بودند که وجود مستقلی داشته باشند. منظور من کردهای عثمانی است نه کردهای ایران. این قرارداد اصلا ربطی به مسایل ایران نداشت. ایران اصلا داخل سایکس پیکو نیست و ربطی با این قرارداد ندارد. ایران دولتی استوار و با هویت است و اصولا هم محصول تاریخ است. از همان ابتدا بسیاری از کشورها با سایکس ـ پیکو مخالف بودند و موافقان آن بیشتر چند گروه قومی مثل ارمنی ها و کردها بودند که می خواستند مستقل باشند که در نتیجه ارمنی ها توانستند اما کردها گرچه موافق بودند ولی به دلیل تحولاتی که رخ داد مثلا مخالفت کردها و عرب ها به اهدافشان نرسیدند تا یک گروه مستقل را در داخل عثمانی داشته باشند. بنابراین در آغاز، گروه های بسیاری از جمله ترک ها و عرب ها مخالف سایکس ـ پیکو بودند. حتی ایرانی ها هم مخالف سایکس پیکو بودند. بالاخره الان این مرزها شکل گرفته است و این مرزها چیزی است که ثابت شده است و همه به نوعی طرفدار آن هستند و تغییر دادن آن کار بسیار سختی است. گرچه الان گروه های قومی مثل کردهای سوریه، عراق و ترکیه دوست دارند این مرزها تغییر پیدا کند اما به این آسانی بر هم زدن این نظم امکان پذیر نیست و کسی هم به دنبال بر هم زدن آن نیست. این ها شایعاتی بیش نیست که غربی ها می خواهند نظم جدیدی را ایجاد کنند. این بحث ها بازی های مطبوعاتی است و گروهی هم در آمریکا نقشه ای را طراحی کرده اند اما این طرح هم ارتباطی به دولت آمریکا ندارد. پس کسی به دنبال بر هم زدن این نظم نیست نه اعراب، نه ترک ها و نه ایرانیان. کردها هم در درون عراق، سوریه و ترکیه ناچار هستند یک سری امتیازاتی داشته باشند نه خارج از آن مرزها. در حال حاضر به نظر من چنین بحثی وجود ندارد و امکانش هم وجود ندارد که مرزهای سایکس- پیکو تغییر کند چون این مرزها شکل گرفته و ملت ها به آنجا آمدند و برای ملت سازی و دولت سازی تلاش کردند و صد سال است در این مرزها زندگی می کنند و بر هم زدن آن به مفهوم خونریزی عظیم و جنگ بسیار گسترده جهانی است که هیچ کس به دنبال تحقق آن نیست و بنابراین دامن زدن به این بحث ها خیلی واقعی نیست.
* ابتدای صحبت به اهداف کشورهای غربی در قرارداد سایکس ـ پیکو اشاره کردید که به آن نرسیدند. این اهداف چه بود؟
احمدی: اصل سایکس ـ پیکو این است که جهان عرب یعنی منطقه مدیترانه تا مرزهای ایران را بین دو دولت فرانسه و انگلیس تقسیم کنند که این دو کشور قیم این سرزمین ها شوند در ضمن در این نقشه سرزمین های سوریه، لبنان اردن، فلسطین و عراق هم مشخص بودند در کنار آن بعدا کنفرانس سور در سال ۱۹۲۰ برگزار شد که در این کنفرانس که بین متفقین انجام شد و امپراطوری عثمانی هم امضاء کرد قرار شد به کردهای ترکیه و شاید هم کردهای عراق امتیازات سرزمینی دهند که یک مدیریت سرزمینی مجزا داشته باشند ولی ناسیونالیست های ترک و عراقی ها هم با آن مخالفت کردند؛ بنابراین این قضیه به جایی نرسید و در واقع جزو متن سایکس ـ پیکو هم اصلا نبود. سایکس ـ پیکو چیزی نیست جز اینکه در آینده ای که قرار بود امپراطور عثمانی شکست بخورد مناطق تحت تصرف آن به مناطق نفوذ انگلیس و فرانسه تبدیل شود. بنابراین حوزه ترکیه ربطی به این قضیه نداشت چون کنفرانس پیمان سور هم مربوط به ترکیه می شد و یک اشاره مبهمی به عراق کرده بود. پس این قدرت ها می خواستند کارهایی کنند که به دلیل مخالفت ناسیونالیست های ترک مثل مصطفی کمال پاشا و رهبران ناسیونالیست عرب در عراق این قضیه به جایی نرسید. الان بر اساس این قرارداد احساسات ملی شکل گرفته است و مردم حاضر هستند برای دفاع از این مرزها ده ها هزار کشته دهند. پس چه کسی می خواهد این مرزها را بر هم بزند! در ضمن مخالفین فعلی این نظم دو گروه بیشتر نیستند یکی کردها و دیگر اسلام گرایان داعش که می خواهند این نظم بهم بخورد تا یک خلافت درست شود.
* اقلیم کردستان بیش از هر گروه دیگری از طرح تقسیم خاورمیانه استقبال می کند چنانچه بارزانی رییس اقلیم کردستان عراق نیز اعلام کرده که دوره قرارداد سایکس ـ پیکو گذشته است و اکنون رهبران جهان باید توافق جدیدی را برای تشکیل کشور کردستان انجام دهند. این مساله چقدر می تواند بحران منطقه را تشدید کند؟
احمدی: فکر نمی کنم چنین چیزی صورت بگیرد؛ چون به نفع هیچ کس نیست. در منطقه مخالفت های شدیدی در این زمینه وجود دارد عرب ها و ترک ها مخالف هستند و قدرت های بزرگ هم دنبال دردسر آفرینی برای خود نیستند چون نفعی برایشان ندارد. بنابراین در حالت عادی با توجه به وضع موجود چنین چیزی امکان پذیر نیست. اگر بارزانی هم حرفی زده است باز به نظر من به جایی نمی رسد و حمایتی از او نمی شود. ایالات متحده آمریکا، فرانسه یا انگلیس نفعی ندارند که از این قضیه پشتیبانی کنند چون پشتیبانی از این مساله به ضررشان است زیرا عرب ها که متحدان اصلی این کشورها هستند مخالف هستند پس قدرت های غربی نمی خواهند حامیانشان را از خودشان دور کنند. به نظر من بارزانی رئالیستی فکر نمی کند و شاید هم می خواهد امتیازی از داخل عراق بگیرد که تاکتیکی این بحث را مطرح می کند. بعید می دانم کردستان مستقلی شکل بگیرد مگر اینکه در آینده معادلات تازه ای رخ دهد که ما از آن خبر نداریم.
* دخالت کشورهای فرامنطقه ای اغلب منجر به ویرانی بیشتر شده است مثلا آن چیزی که در عراق و سوریه و افغانستان شاهد هستیم. هم اکنون نیز نشست هایی بین المللی گاه بدون حضور سوری ها برگزار می شود که تکلیف بزرگترین درد کنونی خاورمیانه را حل کنند. چنین مسیرهایی با توجه به گذشته تاریخی این منطقه، چقدر می تواند منجر به حل مشکلات شود؟
احمدی: یکی از علت هایی که بحران در سوریه تداوم پیدا کرده است این است که کشورهای عربی، کشورهای غربی و ترکیه می خواستند بدون حضور دولت بشار اسد به هدف برسند که موفق نشدند. الان سوریه، ایران و برخی از دیگر کشورها در حضور سوریه در این مذاکرات جدی هستند اما دیگر کشورها تردید دارند که در مذاکرات آینده، دولت سوریه هم درگیر باشد. پس مادامی که حضور دولت سوریه در این مذاکرات مطرح نشود و با همین شرایط ادامه یابد، راه به جایی نمی برد و بحران هم تشدید می شود و اگر می خواهند راه حلی برای سوریه درست کنند باید دولت سوریه هم قطعا در این ماجرا درگیر شود.
* خاورمیانه قرنی است که گرفتار جنگ و افراط و خشم و خشونت است و در تحلیل این وضعیت همواره نقش عوامل بیرونی برجسته سازی می شود در حالی که نمی توان پذیرفت دلیل همه این نابسامانی خاورمیانه، فقط قدرت های جهانی هستند؛ آیا می توان مردم خاورمیانه را یک کل در نظر گرفت و این پرسش را مطرح کرد که مردم منطقه خود چه نقشی در سرنوشت امروزشان داشته اند و بزرگترین اشتباهات آنها برای نرسیدن به توسعه چه بوده است؟
احمدی: این بی ثباتی ها تا حدودی ناشی از حرکت هایی است که مردم انجام می دهند. ترکیبی از رفتار و کنش های مردم و نخبگان سیاسی و در ضمن نیروهای خارجی باعث می شود این بی ثباتی ها به وجود آید. البته در این ماجرا نخبگان سیاسی عموما نقش محوری و اصلی را دارند یعنی نخبگان سیاسی در همه کشورها، چه رؤسای کشورها و چه رهبران جنبش های سیاسی که در مسایل مختلف درگیر هستند عامل عمده بی ثباتی محسوب می شوند. توده مردم، در یمن، تونس، مصر و سوریه خواسته هایی داشتند که بعضا موفق بودند و در این نا آرامی هایی که امروزه خصوصا در یمن، سوریه و لیبی شکل می گیرد تا حدودی نخبگان سیاسی و نیروهای خارجی دخیل هستند چون گاهی نخبگان سیاسی با مقاومت خود بحران ها را تشدید می کنند و نمی خواهند از قدرت کنار باشند که نهایتا به خشونت بیشتر منجر می شود اما بی تجربگی مردم هم مهم است یعنی مردم همیشه به امید این هستند و یک کنشی انجام می دهند که وضعیت بهتر شود ولی چون شناخت کافی ندارند و دورنگر نیستند یا آرمان گرا هستند فکر می کنند که همه چیز با بر اندازی و تخریب و سرنگونی حل شود ولی متوجه پیچیدگی های بعد از سرنگونی نیستند که چه بی ثباتی هایی به وجود می آید و چه مداخلاتی صورت می گیرد و در نهایت چیزی را به نتیجه می آورد که آنها نمی خواستند و به نظر من در این بی ثباتی در درجه اول نخبگان سیاسی مقصر هستند چون فضا را برای توسعه سیاسی اقتصادی و مردم سالاری باز نمی کنند و به اقتدار گرایی ادامه می دهند و طبیعتا به دنبال اقتدارگرایی، فساد و دیکتاتوری به وجود می آید و مردم برای اینکه نخبگان سیاسی را از بین ببرند دست به شورش می زنند و انقلاب و سرنگونی انجام می شود و مردم این بار با نیروهای خارجی درگیر می شوند. اگر نخبگان سیاسی فضا را باز کنند چنین وضعی به وجود نمی آید. چون نخبگان سیاسی اقتدارگرا هستند در نتیجه مردم فکر می کنند اگر این نخبگان سرنگون شوند مشکلات هم از بین می رود اما سرنگونی آنها آغاز مشکلات بعدی است که پراکندگی و تفرقه به وجود می آید وقتی نظم از هم بپاشد و امنیت از بین رود این بی ثباتی ها هم به وجود خواهد آمد.
* مهم ترین موانعی که خاورمیانه برای رسیدن به آرامش و صلح و توسعه پیش رو دارد چیست؟ این کشورها در چه صورت به ثبات می رسند؟
احمدی: نخبگان سیاسی اقتدارگرا یا دولت های دیکتاتور باید دست به اصلاحات بزنند و مشارکت را گسترش دهند خود این قضیه باعث می شود حرکت های انقلابی رادیکال صورت نگیرد و نیروهای خارجی هم در صحنه نیایند که بخواهند به این بی ثباتی های خواسته یا ناخواسته دامن بزنند. بنابراین اگر فضای باز سیاسی یا مردم سالاری معتدل و حساب شده پیش آید که مانع هرج و مرج هم شود مناسب ترین راه حل و کم هزینه ترین راه حل برای ثبات خواهد بود که نخبگان سیاسی باید آن را بپذیرند.
* با توجه به تحرکاتی که در این زمینه شکل گرفته است و سقوط دیکتاتورها و نبرد ائتلاف علیه داعش، چشم انداز تحولات منطقه را چگونه ارزیابی می کنید؟
احمدی: به نظر من در عراق تروریسم سلفی به تدریج کنترل می شود و عراق حداقل از این خطر داعش به طور اساسی اگر امسال نباشد احتمالا تا اواخر سال دیگر نجات پیدا می کند. اما در خصوص سوریه دو نکته وجود دارد: یکی بحث تروریسم و داعش و دیگر سرنوشت بشار اسد است که این دو نکته به هم گره خورده و اوضاع را پیچیده تر کرده است. عده ای تاکید دارند اسد باید از قدرت کناره گیری کند اما دیگر کشورها معتقد هستند اول باید با کمک بشار اسد داعش را کامل زمین گیر کنیم و آن خطر اصلی از بین رود و بعد بنشینیم ببینیم با بشار اسد چه کنیم. اما این دیدگاه هنوز به نتیجه ای نرسیده که بتوان قطعی جواب داد. تلاش برای سرنگونی اسد کار را پیچیده تر می کند در درجه اول باید همه توان را برای کنترل داعش و از بین بردن خطر تروریسم سلفی گذاشت تا مهار شود و در مرحله بعد گفت و گوی ملی مطرح شود و تصمیم گرفته شود یا رفراندومی شکل بگیرد به شرط اینکه خود بشار اسد هم آن را قبول کند تا فضای باز ایجاد شود و مردم هم اعمال نظر کنند و به نظر من راهی جز این وجود ندارد.
گفت و گو از: فهیمه ابراهیمی
منبع: شفقنا