ایالات متحده امریکا برای حفظ هژمونی خود، تلاش کرده است تا سایر قدرتهای جهان را تحت سلطه سیاستهای خویش قرار دهد. در همین راستا آمریکا سعی نمود تا با عضویت اوکراین به ناتو، عملاً آخرین سرحدِ محدودسازی روسیه و کنترل آن را در دستور کار خود قرار دهند و روسها را در یک وضعیت جنگی قرار دادند. در واقع آمریکا ضمن محدود نمودن روسیه در صدد گسترش ناتو بود و به همین خاطر روسیه تلاش کرده تا ضمن مقابله با این طرح، بهسرعت بخشیدن در وضعیت نظم جدید جهانی کمک نماید. درعینحال کشورهای اروپایی به دلیل متضرر شدن از تداوم فرسایشی جنگ به دنبال میانجیگری با توافق صلح هستند و تأکید دارند که تداوم جنگ موجب تشدید تنشها خواهد گردید. این در صورتی است که امریکاییها با فشارهای مختلف درصدد ادامه و پیروزی در جنگ اوکراین است. اکنون این سؤال مطرح است که با ادامه جنگ اوکراین چه سناریوی محتملی وجود دارد و رویکرد امریکا با حمایتهای مالی تسلیحاتی چه خواهد بود؟ و این جنگ به چه سمتوسویی منتهی خواهد شد؟
واقعیت این است که روسیه توانسته است با استقرار در مناطق راهبُردی بهویژه دریای سیاه (که قابلتحلیل و ارزیابی است) اشراف داشته و بهجای فتح سرزمین و دادن تلفات، با تغییر تاکتیک نظامی، اروپا را با چالشهای عمدهای مواجه سازد. روسیه فارغ از تصرف مناطق مهم راهبردی پیشروی در مناطقی از جمله «باخموت» و ... را دستور کار قرار دارد؛ چراکه این شهرها به دلیل نقطه اتصال شبکه ریلی راهآهن اهمیت بالایی داشته و از این منطقه بهعنوان گرانیگاهی برای نقلوانتقال سریع به سایر نواحی بهرهبرداری میکند. به تعبیر خبرگان نظامی، تسلط بر کریدورهای استراتژیک نقش بسزایی در تعیین پیروزی طرفهای درگیر است. تصرف این شهرهای مهم توسط نیروهای ویژه روسیه موسوم به «واگنر» نشان داد که روسها برخلاف فضاسازیهای رسانهای غرب نگاه به تصرف و تثبیت مناطق راهبردی دارند.
بنابراین، تسلط به دریای سیاه یکی از دستور کارهای روسیه است و بر همین اساس تصرف و تثبیت مناطقی از جمله شبهجزیره کریمه و سایر مناطق راهبردی جزو خطوط قرمز روسیه است. در صورت سقوط این مناطق، عملاً خط حد نفوذ ناتو بر روسیه را ایجاد و حتی ممکن است در این جنگ روسیه نهتنها به اهداف خویش دست پیدا نکند؛ بلکه با صدمات جبرانناپذیر ژئوپلیتیکی در نظم جدید جهانی مواجه گردند. در نتیجه موقعیت جغرافیایی دریای سیاه برای روسیه الزامی است. در غیر این صورت ممکن است موجب تضعیف مسکو در جنگ اوکراین شود. به نظر می سد ضعف تاکتیکی روسیه در دشتهای مسطح بوده و ممکن است ارتش روسیه نسبت به جغرافیای دشتها مسطح توجه لازم را نداشته باشد و از طرفی روی نقطه راهبردی یعنی رودخانه «دنیپرو» متمرکز گردیده و احتمالاً به دنبال تاکتیک نبرد درگیری از راه دور با فشار بر نیروهای اوکراین جهت گرفتن تلفات سنگین از جبهه اوکراین از جمله «دونباس» و... است.
سؤال دیگری که اکثر دولتمردان را به خود مشغول نموده است این هست که جنگ اوکراین باتوجهبه وضعیت مورد اشاره، چه چشمانداز یا سناریویی برای آن مطرح است؟ و فشارهای مالی و تحریمها چه اثری را بر وضعیت روسیه گذاشته است؟
بنا بر اظهارات مقامات روسیه، درآمد حاصل از فروش انرژی از سال گذشته علیرغم کاهش حجم صادرات، افزایش نیز داشته است که این امر به دلیل بالارفتن قیمت انرژی در سطح جهانی و همچنین اجبار طرف روسی برای خرید با ارز ملی روسیه است. به تعبیری روسیه کمتر انرژی فروخته، اما درآمد بیشتری را داشته است. از طرفی روسیه با استقرار در مناطق کریدوری راهبردی وضعیت جنگ را به نفع خود پیش برده است، به نظر میرسد روسیه به بخشی از اهداف خویش دستیافته است. این وضعیت برتری روسیه برای ایالات متحده امریکا قابلپذیرش نیست؛ چراکه مناسبات مختلف چین و روسیه در بخشهای مختلف ازجمله اقتصاد انرژی، فناوریهای علمی و... در حال افزایش است.
بهطورکلی وضعیت فعلی جنگ اوکراین، غرب را در یک تنگنای ژئوپلیتیکی قرار داده است. این شرایط به ضرر امریکای در حال افول است. این تنگنای ژئوپلیتیکی با راهاندازی زیرساختهای مختلف ازجمله کریدور راهبردی شمال به جنوب بین ایران و روسیه تشدید شده است. باتوجهبه افزایش قیمت جهانی انرژی، وضعیت اروپا وخیمتر خواهد گردید؛ چراکه محل تأمین انرژی اروپا توسط ترکیه از مازاد انرژی روسیه است. قیمت انرژی مستقیماً به جامعه اروپا اثر گذاشته است، هرچند که در رسانههای خود کتمان مینمایند. با گسترش روابط در نظم جدید جهانی روسیه با کشورهای آسیای میانه و جنوب شرق آسیا، نگرانی غرب بیشتر هم خواهد گردید.
علت واقعی کنترل و مدیریت انرژی در اروپا، افزایش بسیار زیاد قیمت انرژی است که مردم توان خرید و پرداخت هزینه انرژی را ندارند که نتیجه این گرانی شدید موجب عدم استفاده از سوخت و همچنین تعطیلشدن صنعت بوده که بهظاهر مدیریت انرژی در زمستان سخت اروپا است. بهعبارتدیگر اروپا با افزایش شدید قیمت انرژی توان مصرف مردم را کاهش دادهاند و میزان فشار به مردم بسیار شدیدتر از قبل شده است که با ادامه این روند؛ یعنی فرسایشی شدن جنگ اوکراین سود اقتصاد انرژی بیشتر به نفع آمریکاییها است. از دیگر نتایج حاصل بهظاهر مدیریت انرژی در اروپا، کوچکتر شدن صنعت اروپا بوده که با ادامه جنگ، صنعت اروپا کوچکتر نیز خواهد گردید.
همه این مؤلفهها بیانگر این است که برخی از کشورهای اروپایی درصدد پایان جنگ بوده، اما امریکا خواهان ادامه جنگ است. این در صورتی است که در فرهنگ روسها عقبنشینی مفهومی ندارد، اما با پذیرش شرط خروج کامل ناتو از اروپای شرقی مذاکرات صلح صورت خواهد گرفت که این موضوع بعید به نظر میرسد. جامعه اروپا در یک فضای دوقطبی در مورد جنگ اوکراین قرار گرفتهاند، اما امریکا بههیچعنوان ناتو را از اروپای شرقی خارج نخواهد کرد. مؤلفه فعلی جنگ تداوم فرسایشی آن است که این سناریو بیشتر به ضرر اروپا خواهد بود. به همین دلیل فشار امریکا برای عدم خروج ناتو و یکسره نمودن جنگ در اروپای شرقی بیشتر شده است. با بررسی دقیقتر، به نظر میرسد امریکا تصمیم نهایی خود را برای فشار حداکثری و پیروزی در این جنگ را گرفته است. این در صورتی است که نقاط راهبردی تحت کنترل روسها است.
فشارهای امریکا به اروپا تا حدی افزایشیافته که موجب اختلافات گسترده در میان دولت و مجلس بهویژه آلمان و سایر بخشهای اروپا گردیده که موجب استعفا برخی از سیاسیون شد. یکی از دلایلی که بیانگر تصمیم جدی امریکا و متحدانش برای فشار به روسیه، ارسال تسلیحات و تجهیزات نظامی خصوصاً تانکهای یگان زرهی پیشرفته باهدف پیروزی اوکراین است. نکته دیگری که باید به آن تأکید کرد این است که تاکتیک بهکارگیری یگانهای زرهی ناتو در پوشش ارتش اوکراین است. آرایش نظامی یگانهای زرهی تانک برای پیشروی در دشتهای مسطح حاکی از آن است که نیروهای نظامی ناتو و اروپا با پوشیدن لباس ارتش اوکراین با کمکهای تمامعیار کشورهای متحد غرب، درصدد تدارک یک جنگ تعیینکننده در آستانه سردتر شدن هوا و یخزدگی زمین دشت برای تصرف مناطق راهبردی هستند. ارتش روسیه نیز با بهکارگیری سامانههای ضدتانک وارد عمل خواهد گردید و در صورت موفقیت روسیه، عملاً تانکهای پیشرفته در باتلاق گرفتار خواهند شد.
نکته قابلتأمل و توجه این که حجم ارسال گسترده تسلیحات و تعداد تانکهای زرهی در جنگ شهری کاربرد نظامی نداشته و بیشتر درگیریهای زرهی در مناطق مسطح دشت میتواند حادث شود که احتمال میرود یکی از نقاط درگیری جدی در مناطق منتهی به دریای سیاه باشد. امریکاییها درصدد هستند که با هر قیمتی و با هر تلفات انسانی از مردم این مناطق مشرف به دریای سیاه را از روسیه باز پس گیرند؛ چراکه با گسترش سرمای هوا و یخزدگی دشتها پیشروی یگانهای زرهی راحتتر خواهد گردید که میتواند فصل جدید جنگ باشد و در صورت پیروزی هر یک از طرفین اتفاقاتی جدیدی را در نظم جدید جهانی رقم خواهد زد.
اما آنچه مسلم است این که ادامه فرسایشی جنگ به ضرر اروپا خواهد بود؛ چراکه وضعیت اقتصادی اروپا بسیار نابسامان بوده و چرخه صنعت این کشور را با چالش جدی مواجه کرده است. این چالش جدی اروپا حاصل سیاستهای جنگطلبانه آمریکاییها است. در پایان چنین به نظر میرسد کلیدیترین مرحله جنگ اوکراین در حال شکلگیری است و آخرین برنامه امریکا و متحدانش برای به بنبست کشاندن و شکست روسیه، بهرهمندی از ظرفیت اروپا در جنگ اوکراین برای تثبیت هژمونی خود در جهان است.
دکتر جواد معصومی پژوهشگر و تحلیلگر ژئوپلیتیک