امروز روزی است که دولت ارمنستان و دولت جمهوری آذربایجان اگر به فکر منابع ملی خویش و البته منافع هیئت حاکمه خود هستند؛ اگر به دنبال صلح پایدار هستند؛ اگر به دنبال شکوفایی و اعتلای منطقه هستند؛ باید از ایران کمک بگیرند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، قفقاز جنوبی در اثر تغییر و تحولات شتابانی که در حال وقوع است روزهای بسیار حساس و سرنوشتسازی را سپری میکند. این منطقه کوچک از لحاظ وسعت و بسیار مهم از لحاظ راهبردی، موضوع و محمل بازیهای بزرگی شده است که یادآور تحولات سرنوشتساز یک سدهی پیش است و شواهد حاکی از فتنههای در راه و انعقاد نطفههای نامشروع و شومی است که کمترین پیامدش برای جمهوری اسلامی ایران، به مخاطره افتادن منافع و امنیت ملی کشور است. بنا به اخبار رسانههای مختلف تجهیزات تهاجمی جمهوری آذربایجان به سمت مرزهایش با ارمنستان روانه شده است. وزیر دفاع ترکیه بهصراحت اعلام کرده تا زمان افتتاح کریدور [جعلی] زنگزور نیروهای این کشور در جمهوری آذربایجان باقی خواهند ماند. طراحیها و اقدامات غیرمنتظره برای تضعیف خودمختاری نخجوان در جریان است. دیدارهای مشکوکی در ایروان و آنکارا با حضور رئیس سرویس اطلاعات خارجی انگلستان و در باکو با حضور مقامات امنیتی و نظامی رژیم صهیونیستی در بازه زمانی کوتاهی صورت میگیرد.
قفقاز در همه آزمونهایش بدون ایران مردود شده است، دیگر مجال نظاره نیست و فرصتی برای آزمودن آزمودهها نیست. وقتی کنشگران بدنام و بدسابقهای همچون انگلیس و رژیم صهیونیستی برای پیگیری اهداف شوم و نامشروعشان به خود حق مداخله، طرحریزی، سناریونویسی و اجرا در همسایگی بلافصل جمهوری اسلامی ایران میدهند چگونه میتوان پذیرفت که جمهوری اسلامی ایران که منافع و امنیتش آشکار و مستقیم در معرض تهدید و مخاطره قرار گرفته است صرفاً نظارهگر باشد؟
در جنگی که دو سال پیش رخ داد ایران کشوری بود که خاکش مورد اصابت ترکش خمپارهها و گدازههای آتش جنگ بود، اما جمهوری اسلامی ایران مدارا کرد و چشم فروبست و صبر کرد و همراهی نمود که حق به حقدار برسد و التزام جمهوری اسلامی ایران به سیاست اصولیاش مبنی بر احترام به تمامیت ارضی کشورها و از جمله جمهوری آذربایجان در محک عمل آزموده شود و تنشها با اعاده تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان به موازات احترام به تمامیت ارضی ارمنستان پایان پذیرد و باریکه مرزی جمهوری اسلامی ایران از زنگیلان تا جبرئیل و فضولی با اعاده حاکمیت جمهوری آذربایجان از 26 سال بلاتکلیفی و انجماد خارج شود و رونق بگیرد و آوارگان به خانههایشان بازگردند و زمینه برای برآمدن یک قفقاز مشحون از صلح و دوستی و ترقی مهیا شود، اما در تحولات بعد از جنگ به جای قدرشناسی از سوی دولت جمهوری آذربایجان و ایجاد فرصتهای اقتصادی برای ایران در جوار مرزهایش در مناطق آزادشده شاهد ایجاد تهدیدهای روزافزون در این مناطق علیه ایران هستیم و به موازات آن تهدید تمامیت ارضی ارمنستان و بهویژه تکاپوهای شرارتآمیز برای قطع مرز تاریخی و راهبردی جمهوری اسلامی ایران و ارمنستان را نظارهگریم.
تحولات دو سال بعد از جنگ نشان داد که هر روز تهدیدات علیه ما فزونی گرفته و ماجراجوییهای حقناشناسان و ناسپاسها هر روز بیش از گذشته شده است. متاسفانه با وجود تهدید تمامیت ارضی یک کشور عضو سازمان ملل متحد و تحرکات ضد بشری در قراباغ، شاهد هیچ واکنش بینالمللی موثر نیستیم. سه ضلع مثلثی که میتوانست امروز به داد مردمِ در محاصرهی قراباغ برسند یا خاموشاند یا به بیراهه رفتهاند؛ جامعه بینالمللی در سکوت مطلق است؛ روسیه بهطرز شگفتآوری در این مقوله دچار بیعملی است و دولت ارمنستان نیز گویا میخواهد مجدد آزموده را بیازماید. نیکول پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان اعلام کرده است باید نیروهای حافظ صلح بینالمللی، نیروهای سازمان امنیت و همکاری اروپا و گروه مینسک در منطقه مستقر شوند. او قبلاً هم به صورت تلویحی از حضور نیروهای آمریکایی در مرز ارمنستان و جمهوری آذربایجان حمایت کرده بود.
دولت ارمنستان باید به یک سوال اساسی پاسخ گوید: قفقاز جنوبی که به منزله یکی از مناطق اولویتدار غرب و آمریکا برای رقابت با روسیه، ایران و حتی چین مطرح است آنگاه چرا باید آمریکا و متحدانش در این منطقه به دنبال صلح باشند و ایشان چگونه از غربیها و در رأسشان ایالات متحده انتظار صلحسازی در خلاف جهت منافع قدرتهای مذکور دارد؟ صلح پایدار در قفقاز چه منافعی برای آمریکا دارد که بخواهد از آن حمایت کند و برایش هزینه کند؟ بر فرض دور از انتظار که آمریکا واقعاً در پی ایجاد صلح پایدار در قفقاز است، رویکرد کنشگران ذینفع صاحبنفوذی نظیر روسیه در برابر صلح آمریکایی در قفقاز چه خواهد بود؟ به ویژه در شرایطی که شاهد رویارویی تمامعیار روسیه در برابر ناتو در صحنه نبرد اوکراین هستیم، چگونه میتوان نیروهای حافظ صلح آمریکایی و انگلیسی و دیگر متحدانشان در ناتو را دوشادوش نیروهای حافظ صلح روسی در قراباغ متصور بود؟! این ترکیب سورئال چه صلحی را برای قفقاز به ارمغان خواهند آورد!؟ و چه دردی از مردم قراباغ که نان و دارو و مایحتاج اولیهشان در گرو حق چپاول معادن است دوا خواهند کرد!؟
با هر منطق و هر متر و معیار و هر عینکی که سیاست خارجی آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی را بررسی کنیم به این نتیجه نمیرسیم که صلح در قفقاز در جهت منافع آنها است؛ آزموده را آزمودن خطاست؛ گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا در طول 26 سال که تمامی فرآیندهای مربوط به حل و فصل بحران قراباغ را در اختیار داشت کدام قدم عملی و مؤثر برای نیل به صلح پایدار را برداشت که امروز شما دعوت میکنید دومین قدم را بردارد؟
قفقاز در همه آزمونهایش بدون جمهوری اسلامی ایران رفوزه شده است چون اساساً آن کنشگران به دنبال تحقق صلح پایدار نبودهاند؛ چون منافع آنها با تنش در قفقاز گره خورده است و هزینه این سیاستها به مردم منطقه تحمیل شده است؛ هزینه این سیاست به جمهوری اسلامی ایران تحمیل شده است؛ ایرانی که یکی از راهبردیترین مرزهایش به جای آنکه محل مبادله و تجارت و شریان زندگی باشد، سه دهه است محل نزاع و درگیری و حداکثر منطقهای نظامی و محلی برای یک مناقشه منجمد و همچون یک بمب ساعتی بوده است. و در دو سال اخیر نیز منشأ تهدیدات گوناگون و روزافزون علیه کشورمان بوده است. امروز که امنیت کشاورزی بزرگترین دشت کشاورزی ایران در گرو منابع آبی رودخانه ارس است اخبار شومی از تحرکات در سرچشمههای این رودخانه در مناطق تازه آزاد شده قراباغ به گوش میرسد، اخباری نگرانکننده که هیچ بویی از دوستی و همزیستی مسالمتآمیز و رعایت اصول همسایگی از آن به مشام نمیرسد.
امروز روزی است که دولت ارمنستان و دولت جمهوری آذربایجان اگر به فکر منابع ملی خویش و البته منافع هیئت حاکمه خود هستند؛ اگر به دنبال صلح پایدار هستند؛ اگر به دنبال شکوفایی و اعتلای منطقه هستند؛ باید از ایران کمک بگیرند. گره مشکلات امروز در قراباغ و لاچین و سیونیک و نخجوان... با اعمال زور و حرفشنوی از قدرتهای شرور فرامنطقهای و بازیگران جاهطلب و توسعهطلب منطقهای باز نمیشود. در شرایطی که ترکیه در چارچوب بلندپروازیهای مسبوق به سابقه خود در حوزه همسایگیاش، دست کم در یک دهه گذشته، حداقل از ابتدای جنگ 2020 قراباغ آشکارا به صورت نظامی در کنار جمهوری آذربایجان ایستاده است، اکنون تنها نیروهای حافظ صلح ایرانی هستند که میتوانند در کنار نیروهای روسی امنیت و آرامش را به منطقه بازگردانند.
امروز تنها کشوری که به لحاظ حقوق بینالملل حق مداخله در قفقاز را دارد ایران است؛ امروز تنها کشوری که منافعش در گرو صلح پایدار در قفقاز است ایران است؛ امروز تنها کشوری که سابقه روشن و افتخارآمیزی در کمک به کشورهای منطقه در جهت حفظ تمامیت ارضی و حق حاکمیتشان را دارد ایران است؛ امروز تنها کشوری که صادقانه و مشفقانه منافع خویش را همسو با منافع مردم جمهوری اذربایجان و ارمنستان تعریف و ترسیم کرده و میکند ایران است.
از اینرو ضرورت دارد که به مقامات ایران گوشزد شود تا دیر نشده و وضعیت بدتر از این نشده است باید اقدام کنند. به مقامات ارمنستان باید گفت اگر دنبال سرافرازی نزد مردم خود و به دنبال تامین امنیت و رفاه ارمنیان هستید اگر به دنبال دوام قدرت خود هستید و اگر به دنبال روسفیدی در پیشگاه تاریخ هستید به ایران اعتماد کنید. به مقامات جمهوری آذربایجان باید گفت اگر می خواهید نامتان در کتاب تاریخ مردمی نوشته شود؛ اگر میخواهید مردمتان از ثمره بازگشت عمده مناطق به تمامیت ارضی کشورتان منتفع شوند؛ اگر میخواهید دوام قدرتتان را به تحقق منافع ملی و رضایت مردمتان گره بزنید رویکرد خود در قبال ایران را عوض کنید و به جای بازی در زمینی که دشمنان قسمخورده ملتهای منطقه ترسیم و تعیین کردهاند، رویکرد سازنده و قدرشناسانهای در قبال جمهوری اسلامی ایران در پیش بگیرید.
امروز هزینه جنگ و تنشهای مستمر را مردم جمهوری آذربایجان از منابع ملی خود میدهند، ولی منافع حاصل از بازگشت شهرهای پیرامونی و بخشهای مهمی از قراباغ را نه مردم آذربایجان بلکه رژیم غاصب صهیونیست و شرکتهای بدنام انگلیسی و... میبرند. پیروز روند فعلی هیچکس نیست جز کنشگران مخلّ صلح و ثبات منطقه و بازنده مردم جمهوری آذربایجان و ارمنستان و ایران هستند.
امروز ضروری است که هر یک از مردم جمهوری آذربایجان و ارمنستان و به ویژه نخبگان فکری و سیاسی منطقه که به دنبال تحقق صلح پایدار در قفقاز است دست جمهوری اسلامی ایران را بفشارد. طرح 3+3 در عمل پیشرفتی نداشته است و امیدی به اجرای موفق آن در کوتاهمدت نیست. بهترین فرمت در وضعیت فعلی که در کوتاهمدت موثر باشد پیگیری الگویی مشابه الگوی حل بحران سوریه است. دعوت از ایران برای حضور در منطقه و تثبیت آتشبس و سپس ایجاد سازکارهای چندجانبه برای حل و فصل پایدار تنشها بر اساس رویههای به رسمیت شناختهشده و حقوق بینالملل. نیروهای حافظ صلح روسیه به علل و دلایلی که دستکم بخشهایی از آن بر خبرگان موضوع آشکار است به تنهایی از پس حفظ صلح در منطقه تنش برنمیآیند و حضور نیروهای خارجی نیز بیگمان اوضاع را بدتر و ظرفیتهای تنش را فزونتر خواهد کرد؛ تنها گزینه برای برونرفت از بنبست کنونی، استقرار نیروهای حافظ صلح ایرانی در گذرگاه لاچین و دیگر نقاط تنشآلود تماس جمهوری آذربایجان و ارمنستان در کنار نیروهای حافظ صلح روسی است.
جعفر خاشع: کاندیدای دکترای مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز دانشگاه تهران