قفقاز جنوبی در سالهای پس از فروپاشی شوروی برای چین یک منطقه «دارای اولویت پایین» بود به همین دلیل در نقشه سیاسی و اقتصادی منطقه چین حضور کم فروغی را داشت. از طرف دیگر کشورهای قفقاز جنوبی نیز بیشتر به بازراهای جمهوریهای سابق شوری و اروپا متمرکز بودند و توجه و انتظاری از چین نداشتند و علاقهای هم نشان نمیدانند.
اما به دنبال راه اندازی ابتکار کمربند و جاده (BRI) در سال 2013 توسط چین به تدریج منطقه قفقاز جنوبی توجه پکن را به خود جلب کرد. تمایل فزاینده کشورهای منطقه قفقاز برای جذب سرمایه گذاریهای چینی این روند را تسریع کرد . جذابیتهای سرمایهگذاری منطقه از یک طرف و رکود اقتصادی در اقتصاد های پیرامون قفقاز جنوبی (ایران ، روسیه) از طرف دیگر فضای بیشتری برای نفوذ اقتصادی چین در قفقاز جنوبی ایجاد کرد.
اگرچه 96 درصد تجارت بین چین و اروپا از طریق مسیرهای اقیانوسی انجام میشود و 4 درصد باقیمانده توسط مسیر ترانس سیبری (کریدور شمالی) پوشش داده میشود، برخی عوامل چین و اروپا را به سرمایه گذاری در پروژه کریدور حمل و نقل بین المللی ترانس خزر (TITR) ، که به عنوان «کریدور میانی» شناخته می شود ترغیب نموده است.
به نظر می رسد کریدور میانی که از قفقاز جنوبی می گذرد 2000 کیلومتر کوتاهتر و در نتیجه اقتصادیتر و سریعتر در مقایسه با کریدور شمالی (از خاک روسیه میگذرد) است. همچنین کریدور میانی شرایط آب و هوایی مطلوبتری را در طول سال دارد. این کریدور همچنین دارای مزایایی در مقایسه با مسیر اقیانوسی است، زیرا مدت سفر را یک سوم یا 15 روز کوتاهتر می کند.
روابط متشنج بین اتحادیه اروپا و روسیه عامل دیگری است که چین و اتحادیه اروپا را به سرمایه گذاری در مسیرهای جایگزین تشویق میکند که ممکن است در صورت بروز مشکل در استفاده از کریدور شمالی مفید واقع شوند. تصمیم بروکسل برای سرمایه گذاری 13 میلیارد یورویی برای اتصال بهتر و رشد بیشتر در شش کشور عضو برنامه مشارکت شرقی (ارمنستان ، آذربایجان ، بلاروس ، گرجستان ، جمهوری مولداوی و اوکراین) نشان دهنده افزایش علاقه اروپا به کریدور میانی است.
چین و جمهوری آذربایجان
این تحولات زمینه مناسبی برای تعامل چین با سه کشور قفقاز جنوبی فراهم کرده است. سفرهای رسمی متقابل اخیر بین مقامات کشورهای قفقاز جنوبی و چین نشان دهنده انگیزههای زیاد برای این تعامل بوده است.
در جریان سفر الهام علی اف رئیس جمهور آذربایجان به پکن برای شرکت در دومین همایش بینالمللی ابتکار کمربند و جاده، که در تاریخ 25 تا 28 آوریل 2019 در پکن برگزار شد، شرکتهای آذربایجانی با موفقیت 10 توافقنامه به ارزش 821 میلیون دلار با شرکت های چینی منعقد کردند. این یک سکوی پرش برای روابط دو جانبه طرفین بود زیرا چین در کل دوره پس از اتحاد جماهیر شوروی فقط 779 میلیون دلار در اقتصاد آذربایجان سرمایه گذاری کرده بود. این پیشرفت با همکاری رو به رشد کلی چین و جمهوری آذربایجان مطابقت دارد. حجم تجارت دوجانبه آنها از 1.5 میلیون دلار در اوایل دهه 1990 به 1.3 میلیارد دلار در سال 2017 افزایش یافته است. (حدود 6 درصد از کل تجارت خارجی جمهوری آذربایجان).
چین و گرجستان
در روابط اقتصادی چین و گرجستان دیگر کشور قفقاز جنوبی نیز پیشرفت مشابهی حاصل شده است. دو کشور از ژانویه 2018 از یک توافق تجارت آزاد برخوردار شدهاند. چشم اندازها برای آینده نیز بسیار مثبت به نظر میرسد. سال گذشته برای اولین بار در 23 سال اخیر، یک وزیر خارجه چین به تفلیس سفر کرد. به گفته وزارت امور خارجه گرجستان، گفتگوهای طرفین در سفر وانگیی وزیر امور خارجه چین به گرجستان در 24 ماه می بر توسعه همکاری در زمینه های تجارت، لجستیک و حمل و نقل متمرکز بود. سفر وانگ در پاسخ به سفر وزیر زیرساخت و توسعه منطقهای گرجستان به پکن، در سال 2019جهت شرکت در دومین همایش کمربند و جاده برای همکاری بین المللی صورت گرفت. وی در جریان بازدید خود ، موافقت نامه حمل و نقل بار و مسافر را با لی شیائوپنگ، وزیر حمل و نقل چین امضا کرد که وزیر گرجستان آن را «یک گام بزرگ به جلو» در روابط دوجانبه خواند.
چین و ارمنستان
ارمنستان، کوچکترین اقتصاد منطقه نیز در رابطه با پکن به پیشرفت دست یافته است. ایروان مدتهاست که در تلاش است سرمایهگذاری چین را برای ایجاد کریدور حمل و نقل و ترانزیت چندمنظوره «خلیج فارس - دریای سیاه» برای اتصال ایران با اروپا از طریق ارمنستان و گرجستان دریای سیاه جلب کند. این پروژه قبل از تحولات سال 2020 قرهباغ در ارمنستان به عنوان تنها راه حل غلبه بر محدودیتهای ناشی از موقعیت جغرافیایی محصور در خشكی این كشور و مرزهای بسته با آذربایجان و تركیه تلقی میشد. ولی امروز کریدور مغری (جنوب ارمنستان) که در تضاد کامل با منافع منطقهای جمهوری اسلامی ایران قرار دارد، فرصتهای جدید پیش روی ارمنستان جهت مشارکت در پروژههای ترانزیتی منطقهای ایجاد کرده است.
سفر نخست وزیر ارمنستان نیکول پاشینیان به پکن برای شرکت در کنفرانس گفتگوی تمدنهای آسیا در ماه می 2019 جهت تقویت روابط دوجانبه بوده است. در طول این سفر، شی جین پینگ، رهبر چین آمادگی کشورش را برای سرمایهگذاری در ساخت و اجرای پروژههای حمل و نقل و زیرساختی در ارمنستان ابراز کرد.
مداخله چین در مناقشات منطقهای
آرزوی پکن برای گسترش روابط اقتصادی جهانی خود تأثیر عمدهای بر اجبار رهبران این کشور برای تأمین شرایط مساعد امنیتی شهروندان و شرکتهای چینی در سطح بینالمللی دارد. این مساله یک تغییر مهم در اصول سیاست خارجی چین ایجاد کرد، که به طور سنتی اصرار داشت که در اختلافات و تنشهای خارج از کشور مداخله نکند. راهاندازی ابتکار کمربند و جاده عامل مهمی برای این تحول بود. اگر ثبات سیاسی لازم در کشورهای هدف حفظ نشود ، ممکن است این پروژه با شکست شدیدی روبرو شود. یک پژوهش در سال 2018 توسط موسسه مرکاتور برای مطالعات چین (MERICS) به این نتیجه رسیده بود که از سال 2013 ، هنگامی که ابتکار کمربند و جاده اعلام شد، چین نقش بسیار فعالتری را در حل درگیریهای متعدد در مسیری که این پروژه طی میکند نشان داده است.
سالهای اخیر تغییرات چشمگیری در فعالیتهای بینالمللی چین مشاهده شده است. در کشورهایی مانند افغانستان، بنگلادش، سوریه و اسرائیل، دیپلماتهای چین به طور فزایندهای در جلوگیری، مدیریت یا حل اختلافات مشارکت دارند. در سال 2017، پکن در 9 درگیری میانجیگری کرد ، که در مقایسه با تنها سه مورد در سال 2012 ، سالی که شی جین پینگ به عنوان دبیرکل حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) قدرت را به دست گرفت ، یک افزایش قابل توجه بود.
چین و تنشها در قفقاز جنوبی
چنین افزایش در میانجیگریهای بینالمللی چین در درگیریهای بینالمللی، تحلیلهایی برای توجه چین به حل و فصل منازعه قره باغ دامن زده است. همانطور که نویسندگان موسسه مرکاتور به درستی اشاره کردند، کمک به حل مناقشات منطقهای در طول مسیر ابتکار کمربند و جاده نه تنها شرایط امنیتی بهتری را برای سرمایه گذاریهای چینی فراهم میکند بلکه به پکن کمک میکند تا تصویری از خود به عنوان یک قدرت جهانی مسئول بسازد. این چشم انداز کاملا مطابق با برنامه سیاسی رئیس جمهور فعلی چین است، زیرا او قول داده است که چین را به یک قدرت بزرگ تا سال 2049 ، در صدمین سالگرد جمهوری خلق تبدیل کند.
گسترش پیوندهای اقتصادی بین کشورهای منطقه و چین به پکن اهرم مهمی برای تأثیرگذاری بر طرفهای درگیری و محبور کردن آنها برای رسیدن به یک راه حل سریع میدهد. به ویژه ارمنستان، در این خصوص به دلیل درو ماندن از همه پروژههای ترانزیتی منطقه، بیشتر آسیبپذیر است. برای نمونه کریدور حمل و نقل و ترانزیت چندمنظوره «خلیج فارس - دریای سیاه» ممکن است حدود 3 میلیارد دلار هزینه داشته باشد، که بخش قابل توجهی از تولید ناخالص داخلی سالانه 10 میلیارد دلاری ارمنستان است.
الگوی چین در روند حل اختلافات منطقهای متفاوت از الگوی غربی است. سبک چینی به طور سنتی بر اساس دیدار مقامات سطوح بالای دولتها از طریق بازدیدهای رسمی و از طریق فرستادگان ویژه است. اما استراتژیهای ابتکاری ایجاد شده توسط طرفهای غربی، که شامل اصطلاح دیپلماسی برای ارتقا روابط بین مردمی و جامعه مدنی دو کشور است، در طول مناقشه قرهباغ نتوانست نتایج ملموسی را به همراه داشته باشد از این پس هم چشم انداز روشنی برای موفقیت این الگو وجود ندارد. بنابراین ، یک رویکرد جدید به ادامه حل و فصل اختلافات باقی مانده در قرهباغ از جمله بحث کریدورها با میانجیگری چین می تواند از تشدید احتمالی درگیری جلوگیری کرده و به توافق صلح به جای توافق آتش بس بین طرفین کمک کند.
چین و کریدور مغری
پتانسیل میانجیگری چین همچنین با منافع مشترک اروپا و چین برای حفظ ثبات و ایجاد توافقنامههای صلح پایدار در مناطق بین این دو کنشگر بزرگ تقویت میشود. اتحادیه اروپا ، گرچه تا حد زیادی در خصوص مناقشه قره باغ ناموفق بود، اما مقدار زیادی از منابع را صرف کرده و تلاشهای زیادی برای تشویق طرفین به مصالحه برای دستیابی به یک نقطه مشترک کرده است. این تلاشهای هر چند ناموفق، می تواند با همکاری اروپا و چین در بحث کریدورها تحولات جدیدی در قفقاز ایجاد کند.
مهمتر از همه، گسترش همکاری بین چین و روسیه در طیف گستردهای از موضوعات جهانی نیز میتواند در این زمینه نقش مثبتی داشته باشد. اگرچه روسیه به طور سنتی با پروژههایی که به دنبال دور زدن آن هستند مخالف است، اما شرایط بینالمللی کرملین را وادار به همکاری با پکن میکند، تحولات رخ داده در قرهباغ در سال گذشته میلادی و عوامل فوق میتواند نشانههایی قویی برای ایجاد کریدور مغری در جنوب ارمنستان به نخجوان باشد.
آتش بس قرهباغ با میانجیگری روسیه شامل یك بند مهم ترانزیتی بود كه به جمهوری آذربایجان اجازه میدهد از طریق استان سیونیک در جنوب ارمنستان راه ارتباطی با نخجوان دسترسی پیدا کند.
نخجوان با ترکیه مرز مشترک دارد. بنابراین این کریدور ضمن تقویت ، تجارت بین ترکیه و جمهوری آذربایجان و در مرحله بعد آسیای مرکزی نقش ایران در شبکههای حمل و نقل منطقهای را به شدت تضعیف میکند.
با این وجود ممکن است در نهایت پیروز نهایی جنگ شش هفتهای قرهباغ ابتکار کمربند و جاده چین باشد. چین یک دهه است که بر روی کریدور میانی ( جمهوری آذربایجان-گرجستان- ترکیه) جهت دسترسی به اروپا و دور زدن مسیر روسیه سرمایهگذاری میکند. کریدور جنوب ارمنستان به نخجوان یک مسیر دوم و جایگرین در برابر پکن قرار میدهد.
بدون شک با امضا آتش بس روسیه موفقیتهای زیادی را به دست آورد. مسکو توانست در بخش دیگری از قفقاز حضور نظامی مستقیم داشته باشد و امنیت کریدور جنوب ارمنستان را به عهده بگیرد. هر دو این اتفاقات از چشم انداز چین مثبت است. در صورت اجرای کریدور جنوب ارمنستان هزینه تامین امنیت محمولههای چینی در این مسیر به عهده روسیه خواهد بود. چین تاکنون هرگز هیچ مخالفتی به نقش امنیتی روسیه در جمهوریهای سابق شوروی بروز نداده است. برای پکن بهتر از درگیری با مسکو بر سر مسائل نظامی، این است که قفقاز جنوبی به وضعیتی مشابه وضعیت آسیای مرکزی تبدیل شود. یعنی منطقهای با روابط سنتی نظامی و امنیتی با روسیه اما با درهای باز برای تجارت با چین.
پکن در مقایسه با روسیه از مزیت دیگری هم در قفقاز جنوبی برخوردار است. از انجا که چین روی تجارت و سرمایه گذاری متمرکز است هیچ کشوری احساس تهدیدی از جانب چین ندارد که در صورت بروز مشکل در این منطقه ارتش این کشور مداخله کند این سرمایه اجتماعی در منطقه تسهیل کننده اقدامات چین است. این اعتماد بیشترین تاثیر را در جمهوری آذربایجان داشته است. به همین دلیل جمهوری آذربایجان بدون احساس تهدید از جانب چین سعی دارد خود را به یک حلقه واسط در مسیر ابتکار کمربند و جاده تبدیل کند. همچنین باکو تلاش میکند نقشم مهمی در جاده ابریشم دیجیتالی چین و کریدور ارتباطی ترانس اوراسیا بازی کند در این خصوص تفاهم نامه همکاری در سال 2019 با شرکت مخابراتی چین نیز امضا نموده است. بنابراین چین می تواند به عنوان یکی از اصلی ترین ذینفعان آتش بس قرهباغ و کریدور جنوب ارمنستان ظاهر شود چرا که در طی مذاکرات مهم راهی جدید برای ابتکار کمربند و جاده ایجاد شده است.
در صورت اجرای کریدور مغری فضای مانور بالقوه ایران در قفقاز بسیار محدود می شود. بیشترین ضرر کریدور مغری متوجه ایران است. چرا که ایران علاوه بر از دست دادن درامدهای ناشی از ترانزیت بار و مسافر بین جمهوری آذربایجان و نخجوان و همچینین کشورهای آسیای مرکزی با ترکیه از وزن ژئوپلیتیکیاش در منطقه به شدت کاسته شده و عملا مرز زمینیاش با ارمنستان از کنترل طرفین خارج میشود. با اجرای این کریدور یکی از برنامههای اصلی ایران مبنی بر اتصال به دریای سیاه و اروپا از طریق ارمنستان و گرجستان به شدت تحت شعاع قرار میگیرد و عملا همه طرحهای ترانزیتی ایران به مسیر جمهوری آذربایجان و اراده این کشور گره می خورد.
** نویسنده: عبدالله اصلان زاده / کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه تهران