صادق ملکی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: خودکرده را پشیمانی نیست. برنده و بازنده بودن در یک بحران امری آنی نبوده و زنجیروار به سیاست های کلان و خُرد کشورها ارتباط دارد. وقتی مشغول بازی بزرگتر از ظرفیت خود باشید، از بازی های در اندازه قامت خویش باز می مانید. با توجه به این سخن، سیاست ایران در ارتباط با بحران قره باغ با مد نظر قراردادن شرایط داخلی و فشارهای ناشی ازتحریم ها و به طور کلی خطرات مترتب بر امنیت ملی ایران از سمت ها و نواحی مختلف، رویکردی قابل قبول بوده است.
دیپلماسی ایرانی: بحران قره باغ که ظاهرا با ورود روسیه پایان یافته است، هنوز فاصله ای زیاد برای حل شدن دارد. جنگ های ژئوپلتیکی متاثر از عوامل داخلی و خارجی، اگر نتواند عامل رسیدن به نقطه تعادل باشند، آبستن جنگی دیگر خواهند بود. با این وجود در مسیر و فراز و نشیب های بحران توجه به نقش کلیدی اقتصاد در بازی طرفین درگیری برای همه و در این میان ایران جای تعمق عمیق دارد.
در همان روزهای آغازین جنگ و با ایجاد برخی هیجانات و بعضا تحریکات اجتماعی در آذربایجان ایران به برخی از مقاماتی که دسترسی داشتم نکاتی را نوشتم که در ذیل به آنها اشاره می شود.
درگیری رخ داده میان آذربایجان و ارمنستان دارای ابعادی چند وجهی و در عین حال پیچیده است. چگونگی مواضع و نقش ایران، ترکیه و مسکو خود از ابعاد مهم این پیچیدگی هاست. فروکاستن تمامی ابعاد این درگیری ها به موضوع اشغال قره باغ، دور شدن از سیاست های کلان تهران، آنکارا و مسکو است. در جنگ همزمان که رسانه های ایرانی بر اعزام تکفیری ها تاکید می کردند رسانه های ترکیه نیز بر اعزام تجهیزات و تسهیل ورود عناصر پ.ک.ک و ارامنه از مرزهای ایران خبر می دادند. درگیری های قره باغ چون ملاحظات حساس قومی و مذهبی و... دارد نسبت به آن سیاست چندان روشنی اعمال نمی شود. پان های داخلی و طرف ها و عقبه های خارجی آنها، سال هاست مترصد فرصتی اند تا از آن برای اهداف خویش بهره بگیرند و بر شعله آن بیافزایند.
برای مقامات نوشتم که تبریز زمانی پایتخت دوم ایران بود، امروز نیست، اما از نظر اثرگذاری اجتماعی کماکان از مهمترین عناصر تاثیرگذار بر مولفه امنیت ملی ایران است. لذا در شرایط فعلی فارغ از سیاست خارجی، مدیریت ابعاد داخلی بحران میان باکو و ایروان تدبیری بس عمیق در ابعاد مختلف و هماهنگ می خواهد که باید نسبت به ابعاد و چگونگی آن اندیشه و تلاش مضاعف شود.
نوشتم در موضوع قره باغ در کنار توجه به متن، باید به حاشیه ها نیز توجه کرد که این حاشیه ها دارای لایه های داخلی و پیرامونی مختلف است. توجه به همراهی بخشی از هموطنان آذری به موضوع قره باغ، بدون مد نظر قرار دادن چرایی و دلایل مختلف آن، ما را از درک واقعیت های درونی و بیرونی دور می کند.
سال هاست آنکارا و باکو در تحریکات پان ترکیسم نقش اساسی داشته و دارند. این مختص رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه نیست، اما با توجه به سیاست ها و شرایط خاص ما و رویکردهای نئوعثمانگرایی ترکیه، پان ترکیسم فرصت ظهور بارزتری یافته است.
در سال های طولانی کار در ارتباط با ترکیه، یکی از موضوعات در رابطه با این کشور شناسایی یا عدم شناسایی پ.ک.ک به عنوان تروریسم بود. از جمله کسانی که بعضا در مباحث شرکت داشتند دو معاون کُرد و آذری استان آذربایجان غربی بودند که گاهی اوقات مواضع آنان متاثر از موضع قومی بود. یعنی مقام کرد مخالف و مقام آذری موافق شناسایی حزب کارگران کردستان به عنوان ترویسم بودند. در بحران قره باغ و حاشیه های آن، نظرات برخی از محافل سیاسی و بخصوص بسیاری از اصحاب رسانه ای حتی زیر پوستی هم که باشد، متاسفانه متاثر از نگاه قومیتی است و هنوز هم هست. البته و اگرچه در هر دو سو استدلال های صحیح و دقیق نیز مطرح است، اما ما در رسانه ها کمتر موضعی را شاهد بودیم که تبلور موضع ملی باشد. به نظر می رسد برای رسیدن به نظر صحیح، باید در آغاز از تعلقات قومی دور شد و بعد با توجه به واقعیت ها و وضعیت کشور و منطقه، به اتخاذ مواضع پرداخت. در این تردید نیست که اردوغان رقیب ماست و جنگ نیابتی در سوریه بیش از همه با وی بوده است. ما نباید وارد طور او بشویم و بدانیم که ایجاد شائبه حمایت ایران از ارمنستان از اهداف اوست.
کلام حال
خودکرده را پشیمانی نیست. برنده و بازنده بودن در یک بحران امری آنی نبوده و زنجیروار به سیاست های کلان و خُرد کشورها ارتباط دارد. وقتی مشغول بازی بزرگتر از ظرفیت خود باشید، از بازی های در اندازه قامت خویش باز می مانید. با توجه به این سخن، سیاست ایران در ارتباط با بحران قره باغ با مد نظر قراردادن شرایط داخلی و فشارهای ناشی ازتحریم ها و به طور کلی خطرات مترتب بر امنیت ملی ایران از سمت ها و نواحی مختلف، رویکردی قابل قبول بوده است و سخنان رهبری در ارتباط با بحران قره باغ، مهمترین سرفصل و راهنمای عمل دیروز و فردا خواهد بود.