شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ , 20 Apr 2024
تاریخ انتشار :سه شنبه ۳۰ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۱۸:۰۰
کد مطلب : 14820
آنچه که از میراث اسلام کریم اف در عرصه سیاست خارجی ازبکستان در ٢٥ سال گذشته می توان استنباط نمود، یک رویکرد به شدت سینوسی، متغیر و با رگه های شدید عمل گرایی است. اتخاذ این نوع سیاست خارجی از سوی تاشکند، پیامدهای مهمی چون تخریب وجهه ازبکستان به عنوان یک متحد قابل اعتماد برای روس ها، چینی ها و جهان غرب، تشدید اختلافات ازبکستان با کشورهای منطقه آسیای مرکزی بر سر موضوعات سنتی چون اختلاف با قزاقستان در رهبری منطقه، چالش های مداوم با تاجیکستان، اختلافات مرزی و بحران آب با همسایگان، تضعیف سازمان امنیت دسته جمعی، واگرایی در سازمان همکاری شانگهای و تشدید رقابت بین چین و روسیه با آمریکا در آسیای مرکزی را در پی داشته است
سیاست خارجی جمهوری ازبکستان: میراث اسلام کریم اف و چالش های پیش رو
واژه «اُزبک» از دو کلمه «اُز» به معنای «خودش» و «بَک» یا «بِیک» به معنی «خان» و «بزرگ» تشکیل شده است و از این رو کلمه «ازبک» تداعی کننده مفهوم «خودش خان» است. شاید این تعبیر را بتوان مناسب ترین واژه و تعبیر برای توصیف سیاست خارجی جمهوری ازبکستان در دوران ٢٥ ساله ریاست جمهوری اسلام کریم-اف دانست که سینونسی ترین و متغیرترین سیاست خارجی منطقه آسیای مرکزی را به نمایش گذاشته است. هرچند برخی از کارشناسان از این رویکرد به عنوان کوشش تاشکند در جهت ایجاد توازن در روابط تاشکند با روسیه و جهان غرب یاد می کنند؛ اما واقعیت آن است که رویکرد کلی سیاست خارجی ازبکستان بیش از آن که تداعی کننده وجه «توازن بخشی» باشد، گویای یک روند «بی ثبات»، «سینوسی» و به شدت «عمل گرایانه» است که آن را از رویکرد توازن بخش کشوری چون قزاقستان در منطقه آسیای مرکزی کاملاً متمایز می سازد. تاملی بر میراث اسلام کریم اف در عرصه سیاست خارجی ازبکستان در ٢٥ سال گذشته به روشنی گویای این واقعیت است.
 
با استقلال ازبکستان در 31 اوت سال 1991، این کشور نوبنیاد به مانند تمامی جمهوری های سابق شوروی در دسامبر همان سال به عضویت جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع (سی. آی. اس) درآمد و نخستین رویکرد مهم سیاست خارجی این کشور در تعامل و همراهی با فدراسیون روسیه شکل گرفت. در این بین، تشکیل پیمان امنیت دسته جمعی با هدف مدیریت و مهار جنگ داخلی تاجیکستان در آوریل 1992 موجب همگرایی بیشتر تاشکند با اهداف و رویکردهای فدراسیون روسیه در منطقه آسیای مرکزی گردید؛ به گونه ای که هسته اولیه سازمان دفاعی مشترک در قالب  «پیمان امنیت دسته جمعی تاشکند» ایجاد گردید. اما در همان نیمه ابتدایی دهه ١٩٩٠ میلادی و در اوج وابستگی جمهوری ها به فدراسیون روسیه، ازبکستان با تشکیل «اتحادیه آسیای مرکزی/ (The Central Asian Union (CAU»در سال 1994 در بعد اقتصادی و عضویت در برنامه مشارکت برای صلح ناتو در همین سال در بعد نظامی کوشید با نفوذ روسیه در منطقه آسیای مرکزی مقابله کند، اما با توجه به شرایط سخت دوران گذار، رویکرد کلی سیاست خارجی ازبکستان (شاید بالاجبار) همچنان بر مدار  سیاست های روسیه می چرخید.
 
اما از نیمه دوم دهه 1990 به تدریج عنصر «متغیر» تبدیل به واژگان ثابت در تعریف و تحلیل سیاست خارجی ازبکستان شد و تاشکند مواضع متناقض و متغیری را در قبال دو رقیب اصلی منطقه آسیای مرکزی یعنی فدراسیون روسیه و ایالات متحده آمریکا در پیش گرفت. در حالی که قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان با همراهی چین و روسیه، پیمان امنیتی شانگهای (گروه شانگهای- پنج) را در سال 1996 بنیانگذاری کردند، خبری از حضور ازبکستان در این سازمان امنیتی نبود. در سال 1997 ازبکستان با حرکت واگرایانه آذربایجان و گرجستان در قبال سازمان امنیت دسته جمعی همراه شد و در 2 آوریل 1999 از تمدید پروتکل پنج ساله فعالیت پیمان امنیت دسته جمعی خودداری نمود و با خروج از این سازمان و عضویت در پیمان امنیتی گووام در سال 1999 جدی ترین و در عین حال آشکارترین رویکرد واگرایانه ازبکستان را در قبال فدراسیون روسیه به نمایش گذاشت. اما به فاصله نسبتاً کوتاهی، ازبکستان در ژوئن 2001 به پیمان امنیتی شانگهای (که به سازمان همکاری شانگهای تغییر نام داد) پیوست و بار دیگر با سیاست های فدراسیون روسیه همراه شد. با این وجود، همانند فرانسه دوران ژنرال دوگل که از ساختار فرماندهی متحد ناتو و بخش نظامی آن خارج شد، ازبکستان نیز از شرکت در برنامه های و رزمایش های نظامی سازمان همکاری شانگهای خودداری نمود که این امر نیز گویای نوعی احتیاط از سوی تاشکند در قبال این سازمان منطقه ای بود.
 
وقوع حادثه 11 سپتامبر 2001 موجب شد تا ازبکستان بار دیگر به سمت آمریکا گرایش پیدا کند و با واگذاری پایگاه نظامی خان آباد به نیروهای آمریکایی، آشکارا رویکردی غرب گرایانه و ضد روسی را در منطقه آسیای مرکزی در پیش گیرد. این روند تا سال 2005 با جدیت تمام از سوی تاشکند دنبال شد. با وقوع حوادث اندیجان در سال 2005 که با سرکوب خشونت بار معترضان از سوی دولت ازبکستان همراه شد، روابط ازبکستان و جهان غرب رو به تیرگی گذاشت. در شرایطی که آمریکا و اتحادیه اروپا تحریم های سیاسی و اقتصادی گسترده ای را علیه دولت ازبکستان به اجرا گذاشتند، روسیه و چین از رژیم اسلام کریم اف حمایت قاطعی نموند و همین امر تاشکند را یک بار دیگر به مدار سیاست خارجی و دفاعی روسیه در منطقه آسیای مرکزی کشاند. ازبکستان 5 می 2005 از پیمان امنیتی گوام خارج شد؛ در 25 ژانویه 2006 در شهر سنت پترزبورگ روسیه، رسماً به عضویت «جامعه اقتصادی اوراسیا/Eurasian Economic Cooperation» درآمد و در ژانویه 2006 پس از هفت سال مجدداً به دامان سازمان امنیت دسته جمعی برگشت.
 
اما با گذشت زمان و بهبود روابط ازبکستان و جهان غرب به ویژه لغو تحریم ها، تاشکند بار دیگر رویکرد واگرایانه خود را از سرگرفت. اسلام کریم اف در دیدار با دیمتری مدودف، با انتقاد از ناکارآمدی جامعه اقتصادی اوراسیا، پیشنهاد کرد که این اتحادیه و سازمان پیمان امنیت دسته جمعی با هدف ایجاد یک سازمان قدرتمند تر در هم ادغام شوند؛ پیشنهادی که با استقبال روسیه و سایر اعضاء مواجه نشد و بدین ترتیب، ازبکستان در نخستین حرکت واگرایانه از روسیه پس از حوادث اندیجان، در نوامبر 2008  میلادی از ترکیب «جامعه اقتصادی اروسیا» به عنوان یکی از سازمان های روس محور منطقه خارج شد.
 
در این مقطع، دومین حرکت واگرایانه ازبکستان در قبال پیمان امنیت دسته جمعی آغاز شد. در حالی که اکثر کشورهای عضو سازمان پیمان امنیت جمعی با طرح روسیه مبنی بر ایجاد نیروهای واکنش سریع موافقت به عمل آوردند، ازبكستان از پروتكل جداگانه اي حمايت مي كرد كه در آن به محدود كردن مشاركت سازمان پيمان امنيت جمعي اشاره مي كرد و نيروهاي نظامي در دسترس سازمان پيمان امنيت جمعي را تحت شرايط خاصي و بسته به تصميم گيري سياسي در آن زمان می نمود. پس از این رویداد، برخی منابع از جمله کنستانتین زاتولین (Konstantin Zatulin) رئیس موسسه مطالعات کشورهای مستقل مشترک المنافع روسیه (CIS Studies Institute) احتمال خروج مجدد ازبکستان از سازمان امنیت دسته جمعی را مطرح کردند که علی رغم مخالفت دبیرکل این سازمان با طرح چنین مسائلی، روند تحولات آتی صحت پیش بینی افرادی چون زاتولین را ثابت کرد. ازبکستان در فوریه سال 2009 میلادی با تشکیل نیروهای واکنش سریع در سازمان امنیت دسته جمعی مخالفت نمود و در نشست غیر رسمی سازمان امنیت دسته جمعی در قزاقستان در  12 اوت 2011 نیز شرکت نکرد و در نهایت در ٢٨ ژوئن ٢٠١٢ میلادی، ازبکستان برای دومین بار تصمیم به خروج از پیمان امنیت دسته جمعی گرفت.
 
عواملی چون بروز مشکلات بین آمریکا و قرقیزستان بر سر تمدید اجاره پایگاه نظامی ماناس انعقاد «توافقنامه مشارکت استراتژیک میان آمریکا و افغانستان / The U.S.-Afghanistan Strategic Partnership Agreement» و طرح خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان تا سال 2014 میلادی، موجب شد تا هفت سال پس از حوادث اندیجان، ازبکستان یک بار دیگر از روسیه فاصله گرفته و به سمت غرب روی آورد و در این راستا، پارلمان ازبکستان به پیشنهاد اسلام کریم اف قانون «مفهوم جدید سیاست خارجی ازبکستان / New Concept of Foreign Policy» را به تصویب رساند.
 
در این بین عواملی چون تعطیلی پایگاه ماناس قرقیزستان در تابستان ٢٠١٤ میلادی که عملاً ایالات متحده را در برخورداری از پایگاه نظامی در منطقه آسیای مرکزی محروم ساخته بود، وجود ناامنی گسترده در انتقال تجهیزات به ویژه سوخت مورد نیاز نیروهای ناتو، ایساف و آمریکا از طریق پاکستان موسوم به «شبکه توزیع جنوبی/ Southern Distribution Network»که منجر به طراحی مسیر جایگزین دیگری از سمت شمال موسوم به «شبکه توزیع شمالی/ Northern Distribution Network» با مشارکت کشورهای قفقاز و آسیای مرکزی از جمله ازبکستان شد و نیز نگرانی های مشترک در قبال افغانستان پس از ٢٠١٤ به ویژه در رابطه با خطر گسترش تروریسم، افراط گرایی و قاچاق مواد مخدر، زمینه برای نزدیکی هر چه بیشتر ازبکستان به غرب فراهم نمود که نمونه بارز آن، میزبانی اجلاس 1+5 وزیر خارجه آمریکا و وزیران خارجه پنج کشور آسیای مرکزی در سمرقند در نوامبر 2015 میلادی بود. با این وجود، ازبکستان هنوز نتوانسته است اعتماد کامل غرب، ناتو و اتحادیه اروپا را پس از حوادث اندیجان سال 2005 به دست آورد.
 
مشابه همین رویکرد عدم اعتماد و نگرانی را -البته در سطحی پایین تر- از جانب روس ها نیز می توان مشاهده نمود. خروج ازبکستان برای دومین بار از پیمان امنیت دسته جمعی که بازوی امنیتی و دفاعی جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع محسوب می شود، با توجه به جایگاه منحصر به فرد ژئوپلیتیکی ازبکستان در قلب آسیای مرکزی که با همه کشورهای این منطقه، مجاورت جغرافیایی دارد، عملاً یک حفره امنیتی و دفاعی را این منطقه برای روس ها ایجاد کرده است. همچنین، عدم تمایل تاشکند برای پیوستن به اتحادیه اقتصادی اوراسیا (برخلاف قزاقستان و قرقیزستان) و نیز رویکرد نزدیکی مجدد به جهان غرب و ایفای نقش فعال در شبکه توزیع شمالی و همکاری با ناتو به این نگرانی روس ها دامن زده است.
 
بنابراین، آنچه که از میراث اسلام کریم اف در عرصه سیاست خارجی ازبکستان در ٢٥ سال گذشته می توان استنباط نمود، یک رویکرد به شدت سینوسی، متغیر و با رگه های شدید عمل گرایی است. اتخاذ این نوع سیاست خارجی از سوی تاشکند، پیامدهای مهمی چون تخریب وجهه ازبکستان به عنوان یک متحد قابل اعتماد برای روس ها، چینی ها و جهان غرب، تشدید اختلافات ازبکستان با کشورهای منطقه آسیای مرکزی بر سر موضوعات سنتی چون اختلاف با قزاقستان در رهبری منطقه، چالش های مداوم با تاجیکستان، اختلافات مرزی و بحران آب با همسایگان، تضعیف سازمان امنیت دسته جمعی، واگرایی در سازمان همکاری شانگهای و تشدید رقابت بین چین و روسیه با آمریکا در آسیای مرکزی را در پی داشته که به سهم خود نقش مهمی در شکل گیری و تداوم شرایط ناپایدار سیاسی و امنیتی در منطقه آسیای مرکزی طی دو دهه گذشته ایفا نموده است. 
 
در نتیجه به نظر می رسد تعریف و اتخاذ یک رویکرد باثبات و روشن در عرصه سیاست خارجی، مهم ترین چالش  جدی جانشین اسلام کریم اف خواهد بود و طرف های روسی، چینی و غربی با دقت و حساسیت این موضوع را دنبال خواهند نمود که رویکرد سیاست خارجی ازبکستان تا چه میزان از روند سینوسی و متغیر دوران کریم اف خارج خواهد شد.
 
ظرفیت و توانایی رهبری جدید در ایجاد اجماع در عرصه داخلی و نوع رویکرد سیاست خارجی، نوع تعامل با روسیه به ویژه در رابطه با بازگشت احتمالی به پیمان امنیت دسته جمعی و یا عضویت در اتحادیه اقتصادی اوراسیا، نحوه مواجهه با جهان غرب و ناتو در سایه مسائل چالش برانگیز و متناقض گونه ای چون وضعیت دموکراسی، حقوق بشر و آزادی های مدنی در ازبکستان از یک سو و تحولات افغانستان پس از ٢٠١٤  و مقابله با خطر گسترش تروریسم، افراط گرایی و قاچاق مواد مخدر از سویی دیگر، تنظیم مناسبات میان روسیه، چین و آمریکا، اختلافات سنتی با قزاقستان در رهبری منطقه آسیای مرکزی و چالش های مداوم با تاجیکستان و نیز روند مناسبات سطح پایین ازبکستان با ایران، از جمله چالش های مهم سیاست خارجی ازبکستان پس از اسلام کریم اف به شمار می رود. اعلام آمادگی شوکت میرضیایف، رئیس جمهور موقت ازبکستان که از شانس بسیار بالایی برای انتخاب به عنوان جانشین اسلام کریم اف برخوردار است، برای توسعه مناسبات با چین، روسیه، غرب و نیز ایران می تواند نخستین نشانه های تغییر در رویکرد سنتی سیاست خارجی ازبکستان باشد که در راستای خروج تدریجی از سایه سنگین کیش شخصیت اسلام کریم اف و ایفای نقش متفاوت در عرصه سیاست داخلی و خارجی ازبکستان صورت می گیرد.
 
نکته بسیار مهم، حساس و چالش برانگیز، تغییر و تحول در سیاست خارجی ازبکستان به موازات حفظ ثبات و امنیت در کشوری است که با ٤٤٧ هزار کیلومتر مربع مساحت، در قلب منطقه آسیای مرکزی قرار دارد؛ با جمعیتی ٣٠ میلیون نفری، نیمی از جمعیت منطقه را در خود جای داده است و با توجه به پراکندگی اقلیت قابل توجهی از قوم ازبک را در سرتاسر آسیای مرکزی و افغانستان، از ابزارهای نفوذ و اهرم های فشار خاص خود برخوردار است. بنابراین، ازبکستان با توجه به چنین ویژگی هایی، «وزنه تعادل» در عرصه ژئوپولیتیکی منطقه آسیای مرکزی محسوب می شود و به نوعی «لنگرگاه ثبات» در این منطقه محسوب می شود. بنابراین، هر نوع بی ثباتی احتمالی در این کشور در دوران گذار از میراث رهبری اسلام کریم اف، تنها محدود و منحصر به محدوده جغرافیایی ازبکستان نخواهد بود و به سرعت سراسر فضای آسیای مرکزی و حتی مناطق پیرامون آن در روسیه، چین و افغانستان را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد.
 
منبع: ایراس https://ccsi.ir//vdce7v8z.jh8ewi9bbj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

عضويت در خبرنامه